اختصاصی هراز نیوز : صلاحیت 4  نفر از 12 نفری که   برای حوزه انتخابیه آمل در  مجلس شورای اسلامی ثبت نام نموده بودند مورد تایید قرار گرفت .

عزت الله یوسفیان ملا ، رضا حاجی پور ، عنایت الله تورنگ ، علی میرزایی 4 نفری هستند که از سوی هیات نظارت  شهرستان آمل صلاحیتشان برای نامزدی نهمین دوره مجلس شورای اسلامی در حوزه آمل مورد تایید قرار گرفته است .

در این مرحله داوطلبانی که از سوی هیئت‌های شهری و استانی صلاحیتشان مورد تأئید قرار نگرفته است، طبق تبصره۳ ماده ۵۲ قانون برای اعلام اعتراض ۲۴ ساعت زمان دارند تا اعتراضشان را به صورت مکتوب به شورای نگهبان ارائه کنند.

شورای نگهبان طبق قانون ۲۰ روز برای بررسی شکایت داوطلبان معترض مهلت دارد و به گفته کد خدایی سخنگوی شورای نگهبان نتیجه قطعی بررسی صلاحیت‌ها اول اسفندماه از سوی شورای نگهبان اعلام خواهد شد.

 

30 thoughts on “در آمل چهار نفر تایید شدند /یوسفیان ملا ، حاجی پور ، تورنگ ، میرزایی +عکس”
  1. جووانی 30ساله که فوق لیسانس ریاضی کاربردی داره و استاد ریاضیات هست و پاک و مخلص خداست و برای مامردم فقیر و کارگر فعالیت داره رامیخوایم که اون جوان زنده و پاک میباشد

  2. علی میرزائی دوست داریم بخاطرزمینه اخلاقی و انسانیتش که غیر از تحصیلات بالا به فکر کلیه مردم و جوانان است

  3. علی میرزائی راازهمه بیشتر میپسندم و شایسته تر ازهمه هست

  4. ببین آقای نصیری این پیامک ها با نظر شورای نگهبان و با مشورت از نیروهای امنیتی داده شده و هیچگونه منع قانونی ندارد این مسخره بازی ها رو تمومش کن
    داری برای یوسفیان تبلیغات می کنی
    راستشو بگو یوسفیان بتو چقدر پول داد؟

  5. عشق است علی میرزایی به امید حق
    جوون ۳۰ ساله پاک و مخلص دارای سواد عالیه، مدرس دانشگاه فوق لیسانس ریاضی کاربردی و همه جوون ها و دانشجویان پشتشن و قول دادن حمایت کنن ازش
    به امید اینکه هر کی بهتر و با خدا تره انتخاب بشه یاحق

  6. علی میرزایی را عشق است دوستش دارم چون یک تحصیلات عالیه و ارزنده ، پاک و با خدا و مانند مردم عادی و معمولی زندگی میکنه ضمن اینکه چون یک جوون 30 ساله هست ارتقا و پیشرفت اون خیلی بیشتره چون دیگران را هم درک میکنه

  7. الله اعلم- باید بشینیم سوابق رو بررسی کنیم تا موقع انتخابات ببینیم کدوم صلاحیت امانتداری رو داره بهش رای بدیم

  8. این نظر نیست اما مرد باش و بذارش!

    یک شخص سیاسی هنگامی که از درب منزل خارج شد، با یک اتومبیل تصادف کرد و در دم کشته شد.
    روح او در بالا به دروازه های بهشت رسید و نگهبان بهشت از او استقبال کرد: “خیلی خوش آمدید. این خیلی جالبه، چون ما به ندرت سیاستمداران بلندپایه و مقامات رو کنار
    دروازه های بهشت ملاقات می کنیم. به هر حال شما هم درک می کنید که راه دادن شما به … بهشت تصمیم ساده ای نیست…”

    شخص گفت: “مشکلی نیست. شما مرا راه بده، من خودم بقیه اش رو حل می کنم.”
    نگهبان گفت: “اما در نامه ی اعمال شما دستور دیگری ثبت شده، شما بایستی ابتدا یک
    روز در جهنم و سپس یک روز در بهشت زندگی کنید. آنگاه خودتان بین بهشت و جهنم یکی را انتخاب کنید.”

    آن شخص گفت: “اشکالی نداره. من همین الان تصمیمم را گرفته ام. می خواهم به بهشت بروم!”

    نگهبان گفت: “می فهمم… به هر حال، ما دستور داریم. ماموریم و معذور” و سپس او را
    سوار آسانسور کرد و به پایین رفتند. پایین… پایین… پایین… تا اینکه به جهنم
    رسیدند.

    وقتی در آسانسور باز شد، شخص با منظره ی جالبی روبرو شد. زمین چمن بسیار سرسبزی که وسط آن یک زمین بازی گلف بود و در کنار آن یک ساختمان بسیار بزرگ و مجلل. در کنار ساختمان هم بسیاری از دوستان قدیمی وی منتظر او بودند و برای استقبال به سوی او دویدند.

    آنها او را دوره کردند و با شادی و خنده فراوان از خاطرات روزهای زندگی قبلی تعریف کردند. سپس برای بازی بسیار مهیجی به زمین گلف رفتند و حسابی سرگرم شدند. همزمان با غروب آفتاب، همگی به کافه کنار زمین گلف رفتند و شام بسیار مجللی از اردک و بره کباب شده و نوشیدنی های گرانبها صرف کردند. شیطان هم در جمع آنها حاضر شد و همراه با دختران زیبا رقص گرم و لذت بخشی داشتند.

    به سناتور آنقدر خوش گذشت که واقعاً نفهمید یک روز او چطور گذشت. رأس بیست و چهار ساعت، نگهبان به دنبال او آمد و او را تا بهشت اسکورت کرد. در بهشت هم آن شخص با جمعی از افراد خوش خلق و خونگرم آشنا شد، به کنسرت های موسیقی رفتند و دیدارهای زیادی هم داشتند.
    او آنقدر خوش گذرانده بود که واقعاً نفهمید روز دوم هم چگونه گذشت. بعد از پایان روز دوم، نگهبان به دنبال او آمد و از او پرسید که آیا تصمیمش را گرفته؟
    آن شخص گفت: “خوب راستش من در این مورد خیلی فکر کردم. حالا که فکر می کنم می بینم بین بهشت و جهنم، من جهنم را ترجیح می دهم.”

    بدون هیچ کلامی، نگهبان او را سوار آسانسور کرد و آن پایین تحویل شیطان داد. وقتی
    وارد جهنم شدند، این بار او بیابانی خشک و بی آب و علف را دید، پر از آتش و
    سختی های فراوان. دوستانی که دیروز از او استقبال کردند هم عبوس و خشک، در لباس های بسیار مندرس و کثیف بودند.

    آن شخص با تعجب از شیطان پرسید: “انگار آن روز من اینجا منظره ی دیگری دیدم؟ آن
    سرسبزی ها کو؟ ما شام بسیار خوشمزه ای خوردیم، زمین گلف؟…”
    شیطان با خنده جواب داد: “آن روز، روز تبلیغات بود… امروز دیگر تو *رای* داده ای!

  9. آقا این داستان داش مجید خیلی عالی بود، عین واقعیته فقط نمیدونم این هوادارانی که سرودست میشکونند برای برخی آیا وقعاً ای واقعیت رو نمیدونند یا حسابهای دیگری درکاره؟؟

  10. ای مردم تا جیزی را از نزدیک با چشم تان ندیدید و گوشتان نشینیدید تهمت نزنید فردای روز قیامت باید جوابگو باشید .

  11. اللهم صلی الله محمد وآله محمد به نظر رضا حاجی پور از همه شایسته تره

  12. سلام علیکم رضاحاجی پور جان رای میدهم من ناشنواهستم تماس sms09111000341شماره

  13. اللهم صلی الله محمد واله محمد به نظر من رضاحاجی پور شایسته تراست

  14. با تشكر از تمامي حاميان دكتر رضا حاجي پور…
    به اميد خدا و با همياري مردم شريف و فهميده شهرستان امل ايشان به پيروزي خواهند رسيد و جوابكوي نيازهاي مردم فداكار امل خواهند بود…
    هنوز هم هستند افرادي كه براي رضاي خداوند مردم را براي مردم بخواهند!!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *