🔺برای فاطمه قرائتی که امروز پر پر شد

 

❌️دلارستاق؛ محرومیتِ پنهان در سایه‌ی شکوه دماوند

 

✍️ دکتر روزبه نصیری آملی، جامعه شناس

هراز نیوز، گاهی یک حادثه، بیشتر از هزار گزارش و آمار، واقعیتی تلخ را آشکار می‌کند.

امروز، در مسیر کوهستانی دلارستاق، در دل جاده‌ای بی‌تابلو و بی‌گارد، دختری از سرزمین دانش و روشنایی – فاطمه قرائتی، دانش‌آموخته دانشگاه صنعتی شریف – پر کشید.

و با پرواز غم‌بارش، نام دلارستاق را بار دیگر بر زبان‌ها انداخت؛ نه با شکوه طبیعتش، که با تلخی محرومیتی که سال‌هاست فریاد می‌زند و شنیده نمی‌شود.

دلارستاق، شامل چند روستای ییلاقی زیبا و پرجمعیت، با آن‌که تنها ساعاتی با تهران فاصله دارد، اما در نگاه سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی توسعه، هنوز در حاشیه مانده است.

در حالی که هزاران کوهنورد و گردشگر از جاده‌های آن می‌گذرند،

در حالی که بر بلندای دماوند، پرچم ملی‌گرایی و طبیعت‌دوستی برافراشته می‌شود،

ساکنان همین منطقه‌ی استراتژیک، از اولیه‌ترین نیازهای زیستی و انسانی بی‌بهره‌اند.

از منظر جامعه‌شناسی توسعه، دلارستاق نمونه‌ای روشن از “مناطق نیمه‌مرکزیِ محروم‌مانده” است؛ مناطقی که نه کاملاً دورافتاده‌اند، نه به‌طور واقعی وارد مدار توسعه شده‌اند.

در چنین مناطقی، شکاف میان حضور نمادین دولت (مثلاً از طریق آمار گردشگری، یا تبلیغات طبیعت‌گردی) و غیاب واقعی آن در سطح خدمات عمومی (مثل درمان، ارتباطات، راه و…) به شکل فاحشی نمایان است.

فقدان یک مرکز درمانی روستایی در منطقه‌ای با این حجم جمعیت، نبود تابلو و علائم ایمنی در جاده‌های پرتردد، قطع مکرر تلفن، اینترنت و آنتن موبایل، همه نشانه‌هایی از ساختار ناقص و ناکارآمد توزیع منابع عمومی در جغرافیای ایران است.

و این مسئله، صرفاً یک ضعف فنی یا اداری نیست.

از منظر جامعه‌شناختی، این بی‌توجهی‌ها به مرور زمان، به تولید حس تبعیض، بی‌عدالتی، فراموش‌شدگی و طرد اجتماعی در میان ساکنان این مناطق منجر می‌شود.

و همین حس، بزرگ‌ترین تهدید برای سرمایه اجتماعی، اعتماد عمومی و همبستگی ملی است.

امروز که فاطمه – نماد امید، دانش و آینده – در جاده‌ای بدون حفاظ جان سپرد،

باید از خود بپرسیم:

چند فاطمه‌ی دیگر باید در سایه‌ محرومیت جان ببازند تا توسعه، به‌جای شعار، به واقعیتِ زندگی روستاییان ما تبدیل شود؟

چند حادثه دیگر باید رخ دهد تا باور کنیم محرومیت، فقط دورافتادگی جغرافیایی نیست، بلکه نتیجه‌ی برنامه‌ریزی‌های ناعادلانه است؟

دلارستاق، آینه‌ای است از چهره توسعه‌ی نابرابر؛ روستایی که همزیستی تناقض‌هاست: طبیعت بکر در کنار جاده‌های بی‌رحم، جمعیت فراوان در کنار نبود خدمات، فاصله‌ی دو ساعته با پایتخت اما فرسنگ‌ها دور از نگاه عدالت‌محور.

و امروز، دماوند نه تنها بلندترین قله ایران است، که شاهدی خاموش بر کوتاه‌قدی عدالت در این سرزمین.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *