هـراز نـو – سرویس اجتماعی: مهم نیست فقیر یا غنی، کوچک یا بزرگ، زن یا مرد و… باشید وقتی نیت خالص باشد خداوند و زیبایی هایش، مهمان دلت و گذشت و سخاوت بن مایه وجودت می شود. آن گاه خالصانه برای رضای پروردگار و آسایش و شادی بندگانش بدون هیچ چشم داشتی گام برمی دارید.

ایثار شهامت، ایمان قلبی و اعتقادی راسخ می خواهد تا بالاترین مرتبه بخشندگی و برترین خوی انسانی را به نمایش بگذارید.

ایثارقلبی نگران می خواهد تا خودت را فراموش کنی و با عشق، عزیزترین سرمایه زندگی ات را نثار هم نوعت کنی و دلخوشی و دعای او بزرگ ترین هدیه تو شود. ایثارگر جان فشانی می کند تا خشنودی و مهربانی خدا را سرمایه آخرتش کند.

ایثار یعنی یاسین، بزرگ مرد کوچک آملی که در سن 11 سالگی به تعداد سال های زندگی کوتاهش اعضای بدن کوچک و پاکش را خالصانه به هم وطنانش اهدا کرد و بهار تازه ای به آن ها بخشید.

هرچند این روزها جای خالی یاسین در میان خانواده، اقوام و دوستانش به شدت احساس می شود ولی با ازخودگذشتگی اش سمبل و افتخاری برای هم سالان و مردم شهرش شد و نام او برای همیشه در قلب عاشقان و دوستدارانش جاودان خواهد ماند.

با درد و دل های مادر یاسین از خاطرات فرزند کوچکش تا زندگی پرفراز و نشیبش همراه شدیم. مادری که نماد استقامت و صبر است و برای رضای خدا به اهدای اعضای فرزند عزیزش رضایت داد. آن چه می خوانید حاصل گفت و گو با خانواده و اقوام یاسین است.

IMG_0078

از شیطنت کودکی تا فعال مسجدی

یاسین متولد اول فروردین ماه 84 ، فرزند کوچک خانواده و در مقطع پنجم ابتدایی تحصیل می کرد. به زبان انگلیسی علاقمند و در چند قدمی گرفتن مدرک زبانش هم بود. او از بازیکنان سخت کوش و علاقمند به فوتبال و بزرگ ترین آرزوی زندگی اش ، کسب شهرت و درآمد در این حرفه بود تا دیگر مادرش بیرون از منزل کار نکند و زندگی آرامی داشته باشند.

یاسین در کنار شیطنت هایی که مختص سنش بود در مسجد سجادیه محل شان مکبر و موذن بود و در هیئت های مذهبی حضوری فعال داشت.

مادرش در مورد آرزوهای یاسین گفت: او همیشه دوست داشت به مردم کمک کند و آن ها را از رنج و سختی نجات دهد و در نهایت هم به آرزویش رسید.

تلاش های مستمر مادر برای دوام زندگی

پدر یاسین قبل از تولد فرزند ارشد خانواده دچار سانحه تصادف می شود و از ناحیه پا به شدت آسیب می بیند و همین مساله سبب می شود تا مادر یاسین برای حرکت چرخه اقتصادی خانه در یک آشپزخانه مشغول به کار شد و علاوه بر امور منزل، مسئولیت بیرون از خانه را نیزعهده دار شد.

هرچند در سال های اخیر خانواده یاسین از سوی کمیته امداد مورد بی مهری قرار گرفتند و دیگر تحت پوشش این سازمان نبودند ولی این مساله سبب سستی انگیزه مادر یاسین نشد. مادر با تلاش های بسیار توانست یک اتومبیل (هرچند سطح پایین و معمولی) برای اشتغال همسرش در بیرون از منزل مهیا کند.

تعبیر خواب مادر

مادر یاسین شب قبل از حادثه را این طور تعریف می کند: نیمه های شب خواب دیدم چند خانم با لباس مشکی، کودکی با لباس سفید را روی پایم گذاشتند که کودک و خانم ­ها برایم ناشناس بودند.

وی ادامه داد: مشغول گرفتن تصمیم بودم تا بچه را به آن ها بدهم ، ناگهان از خواب پریدم. تعبیر خوابم را زمانی متوجه شدم که در بیمارستان بر بالین فرزندم رفتم.

آخرین وداع با مادر

یاسین قرار بود به اتفاق پدر، پدربزرگ و مادربزرگش برای مراسم ختمی به بابل بروند به همین خاطر ساعت 10 صبح به محل کار مادرش رفت. مادرش را چندین بار در آغوش گرفت و برای آخرین بار از مادرش خداحافظی کرد.

روز حادثه

روز پنج شنبه 12 آذر ماه در اثر برخورد یک دستکاه پیکان وانت با خودروی پدر یاسین، به علت شدت سانحه متاسفانه پدر، پدربزرگ و مادربزرگ یاسین در لحظه فوت می کنند و تنها یاسین زنده می ماند و پیکر نیمه جانش را حوالی ساعت 16 به بیمارستان شهید بهشتی بابل منتقل می کنند.

یاسین ابتدا زندگی نباتی داشت تا اینکه در چهارشنبه هفته آینده 18 آذر ماه ، آرزوی زندگی اش برآورده می شود.

IMG_0087

اجرای مراسم درگذشتگان

پدر، پدربزرگ، مادربزرگ یاسین علیرغم وصیت شان مبنی بر تدفین در آمل ، به علت نبود منابع مالی اقوام و خانواده تصمیم می گیرند تا آن ها را در منطقه ییلاقی خود، سنگچال دفن کنند.

در حالی که خانواده و اقوام یاسین در حال اجرای مراسم عزیزانشان بودند ، طی تماس تلفنی از سوی بیمارستان شهید بهشتی بابل مطلع شدند که یاسین دچار مرگ مغزی شده است.

مادر با رضایت اعضا را اهدا کرد

با مراجعه به بیمارستان و صحبت های اولیه کارکنان مبنی بر اهدای اعضا ، مادر یاسین بزرگ ترین تصمیم زندگی اش را می گیرد و در کمتر از یک ساعت به اهدای اعضای فرزند دلبندش رضایت می دهد.

او علت این کار را علاوه بر آن خواب این طور بیان می کند: عمه یاسین حدود 10 سال درگیر بیماری کلیه بود و درد و سختی بسیاری را تحمل کرد و در نهایت فوت نمود همین مساله باعث شد تا در تصمیم خود مصمم شوم تا شاید اعضای فرزندم به بیماران دیگر زندگی تازه ای ببخشد و اطرافیانم هم تابع نظر من بودند و هیچ مخالفتی نداشتند.

یاسین برای اهدای اعضا 3صبح به بیمارستان امام خمینی تهران منتقل شد و ساعت 24 پنج شنبه مجددا به بیمارستان شهید بهشتی بابل بازگشت.

ناگفته های خانواده یاسین

علیرغم پیشنهادهای مشابه دوبیمارستان شهید بهشتی بابل و امام خمینی تهران مبنی براهدای قبر رایگان در قطعه نام آوران بهشت زهرا جهت تدفین پیکر، اقوام یاسین برای تسلی قلب مادر که بتواند با فرزندش به سهولت در ارتباط باشد و از طرفی هم مضیقه اقتصادی این اجازه را به مادر نمی داد تا مسیری را هر روزه یا هفتگی برای دیدار فرزندش طی کند تصمیم به دفن یاسین در امام زاده ابراهیم آمل گرفتند که با ماجرای تلخی مواجه شدند.

IMG_20151218_003827

افزون شدن ناراحتی و نگرانی خانواده یاسین

عموی یاسین ماجرا را این طور تعریف نمود: 35 سال پیش بعد از فوت پدربزرگم قبری را در امام زاده ابراهیم خریداری کردیم و در آنجا دفنشان کردیم. سه سال پیش هم خواهرم در اثر بیماری کلیوی در گذشت و با پرداخت 5 میلیون و 150 هزار تومان در تاریخ 16/10/91 او را در قبر پدر بزرگم دفن نمودیم.

وی ادامه داد: از صبح پنج شنبه تا ظهر روز جمعه برای دفن یاسین در این قبر به دلیل مسائل مالی با اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان آمل در تنش شدیدی بودیم.

عموی یاسین با بیان این که مشکل ما با اداره اوقاف در هفته وقف هم آغاز شد گفت: من دوبار این قبر را خریداری کردم و از طرفی تهران و بابل به خاطر ایثارگری برادرزاده ام به خانواده ما پیشنهاد اهدای قبر رایگان را دادند ولی متاسفانه در آمل با بی توجهی زیادی مواجه شدیم.

وی ادامه داد: من و خانواده ام از طرفی داغ چند عزیز را به دل داشتیم و درگیر اجرای مراسم آن ها بودیم و از طرف دیگر نگران برادرزاده ام بودیم که برای تدفینش چه تصمیمی گرفته خواهد شد و این مساله ناراحتی و نگرانی مارا دوچندان می کرد.

عموی یاسین در خصوص اختصاص قبر به برادرزاده اش در امام زاده ابراهیم گفت: در ابتدا که در خواست قبر در این امام زاده را کردیم با جواب منفی اداره اوقاف مواجه شدیم که در این مکان فضا برای دفن نداریم. در قدم بعدی عنوان کردیم که خودمان در این امام زاده قبری داریم و همان را به دفن پیکر یاسین اختصاص دهید.

وی در ادامه با بیان این که بعد از این پیشنهاد اداره اوقاف از ما خواست تا مبلغ 12 میلیون تومان را به حسابشان واریز کنیم تصریح کرد: بعد از تماس های متعدد از سوی مقامات شهرستان آمل، اداره مزبور تصمیم خود را تغییر و به دفن یاسین در امام زاده ابراهیم رضایت دادند اما مجددا تصمیمشان عوض شد و از ما خواستند تا 7 میلیون تومان ودیعه در نزد اداره قرار دهیم و سپس یاسین را دفن کنیم. (چون 5 میلیون تومان از قبل واریز شده بود به پرداخت 7 میلیون تومان رضایت دادند.)

مادر یاسین گفت: چون دوست داشتم فرزندم در نزدیک ترین مکان دفن شود تا بتوانم در فواصل زمانی کوتاهی به دیدنش بروم ، علیرغم مضیقه مالی حاضر شدم تا چکی را به اداره اوقاف و امور خیریه بدهم و مبلغ درخواستی را به تدریج به آن ها پرداخت کنم که متاسفانه بازهم رضایت داده نشد ولی در نهایت با پیگیری های متعدد و تماس های مکرر، به دفن یاسین در امام زاده ابراهیم موافقت شد.

IMG_20151218_003819

تشییع باشکوه یاسین

سرانجام کندن قبر در ساعت 10 صبح روز جمعه آغاز و ساعت 11 پیکر پاک یاسین با حضور پرشور مردم آمل تشییع شد. هرچند این خانواده داغدار در سر مزار عزیزشان بازهم نامهربانی هایی از سوی اداره اوقاف دیدند ولی همت و تلاش آقای بناگر وهئیت امنای مسجد سجادیه در برپایی مراسمی باشکوه مرهمی بر دل خسته  این خانواده شد.

معامله با خدا

باوجود مشکلات به وجود آمده ولی بازهم، نیت مادر یاسین خالص است و خدایی. وقتی از او پرسیدم بزرگ ترین خواسته شما چیست در جواب گفت: من هم دوست دارم اعضای بدنم را اهدا کنم و مرا در جوار مزار فرزندم به خاک بسپرند.

سخن آخر

خانواده یاسین علیرغم وضعیت نامناسب مالی اعضای بدن فرزندشان را رایگان و با رضای دل اهدا کردند. کاش سردی استقبال برخی، گرمی انگیزه علاقمندان به اهدای اعضا و ایثار را خاموش نکند. ایثارگر از جایگاه بسیار بالایی برخوردار است همان طوری که پیشوای شیعیان امیرالمونین فرمودند: هرکه ایثارکند، در مردانگی و رادمنشی چیزی فرو نگذاشته است و وعده خدا در روز رستاخیز بهشت است که به او می بخشد.

 

پایگاه خبری هــراز نـو به خاطر ایثار یاسین و خانواده اش برای نجات جان 11 نفر بنر اصلی خود را به مدت چند روز مزین به تصویر این قهرمان و ناجی جان انسان ها می نماید.

یاسین عزیز بهشت مبارکت باشد…

 

گزارش: ندا ناییجی
عکس: فائزه سلیمی
هماهنگی: محمد لطفی

10 thoughts on “یاسین پسر 11 ساله ای که جان 11 نفر را نجات داد + عکس”
  1. دمت گرم. به تو میگن مرد واقعی.
    در بهشت دعاگوی همه ما باش

  2. روح های بزرگ همیشه در دل ادمهای بزرگ نیست وانسان بزرگ وکلان اندیش نیاز ندارد که حتما سن بالایی داشته باشد انچه تاکنون از سن خود فهمیده ایم ودر یافته ایم میتواند سمبلی گردد در نگاهت به دنیا توجه به رنج های پدر نگرانی برای زحمات مادر یاسین را قبل از انکه بلوغ جسمی یابد به بلوغ فکری رساند واین نگاه از زرفای اندیشه والدین در روابطه متداول زندگی متبلور میگردد نگاه معصومانه یاسین در عمق نگاه والدین در کوره های زندگیست . و اوج این نگرش اهدا عضو این کوچک مرد بهشتی است . زندگی بخشیدن را از مادر زحمت کش خود اموخته بود ویادبگیریم از این نوجوان فداکار که زند گی بخش دیگران گردید واین تاسی زیبا برازنده جامعه است که شیرمردان و سلحشورانی هرلحظه اماده ایثار هستند را داراست. یاسین همیشه سمبل والگویی در اهدا عضو میماند. یاسین کودکی از بهشت در جمع ما بوده است. روحش شاد

  3. واقعاا ,کاش ماهم سعادت اهدای عضو مونو داشته باشیم

  4. باز هم جای بسی تاسف برای مسئولین شهر آمل که کار بزرگ این مرد واقعی رو نایده گرفتند! روحش شاد

  5. باسلام درود بر روح پاک بزرگ مرد کوچک وخانواده پراز لطف ومهربان مخصوصا مادر دل شکسته. مسئولین شهر ما بجای ارج نهادن به حرکت خداپسندانه وبزرگ این مادر با رفتاردور از انسانیت باعث دلشکستگی این خانواده بزرگ می شوند باید روح از خودگذشتگی وایثار دراین جامعه بی روح تبلیغ شود .

  6. وقتی این مصاحبه رو میخوندم بغض عجیبی تو گلوم بود برای یه لحظه خودم جای مادر خانواده گذاشتم مادری که استقامت یه مرد واقعی داره شاید بزرگ ترین مصیبتی که میتونه به یه نفر وارد بشه از دست دادن عزیزانش باشه اونم 3 تا از عزیزترین کس های زندیگیش در عوض فقط سلامتی پسرش از خدا میخواد وقتی میشنونه پسرش هم از این دنیا رفته خیلی بزرگی مخواد بتونه تحمل کنه چه برسه به این که اعضای پسرش اهدا کنه کاش همه ما بتونیم مثل این مادر بزرگوار بخشنده باشیم-کاش مسئولین یاد میگرفتین با مادری که انقدر بخشنده و بزرگوار هست بهتر رفتار کنن لااقل داغ عزیزانش بیشتر نمیکردن ممنونم از شما بخاطر این مصاحبه بسار خوب و تاثیر گذار.

  7. متاسفانه اداره اوقاف از راه اصلی خودش منحرف شده و تیدیل به بنگاه اقتصادی شده است. بنده هم در سال 86 جهت دفن مرحوم پدرم مبلغ 5 ملیون تومان برای خرید مزار پرداخت نمودم با اینکه دارای مقبره خانوادگی بودیم و جالب اینکه رییس وقت اداره به جاری دادن فیش 5 ملیونی یک قبض 200 هزار تومانی به من دادند بعد از پایان مراسم به اداره اوقاف رفته و دلیل این کارشان را سوال کردم و رییس وقت که مرحوم شده در جوابم گفت این 200 تومان برای خرید قبر بوده و مبلغ 4 ملیون و 800 توامن برای کمک به بقعه امام زاده ابراهیم از طرف شما کمک کردیم با اعتراض بنده و شکایت از اداره رییس اداره را محکوم به دادن قبض 5 ملیونی کردم و جالب اینکه دو روز قبل از فوت مرحوم پدرم به کسی دیگه که مثل خانواده ما مقبره خانوادگی داشتند قبر را 2 ملیون تومان فروختند دوباره پیگیر شدم که حرفی برای گفتن نداشتند و با فوت رییس وقت هنوز شکایت بنده به سر انجام نرسیده……………….

  8. واقعا گزارش جالب وتاثيرگذاربود از گزارش گر این داستان تشکر میکنم واقعا برا مسولين متاسفم که زمین وقف شده رو میفروشن……کاش کمی خیرین زمین برای آرامستان وقف میکردن تا ما دور از عزیزان مان نباشيم

  9. سلام من مي خواهم چگونگي حادثه دلخراش و مسير سرنوشت اين ستاره بهشتي را خدمت شما عرض نمايم. كمتر از پنج دقيقه پس از حادثه بامن تماس گرفتند و خبر حادثه را به من دادند و گفتند اگر كپسول أتش نشاني و پزشك در ايستگاه داريد بياوريد.بلافاصله يك كبسول اتش نشاني پنجاه كيلويي و يكي از همكاران را به محل حادثه رساندم . متاسفانه شدت حادثه اينقدر شديد بود كه كه كسي كاري نتونست انجام بده. من سريعا شعله هاي اتش را خاموش كردم. به جز اين عزيز ، تقريبا بقيه مسافرين جان خود را از دست داده بودند شاهدين همه با گريه طلب كمك براي نجات جان اين عزيز ميكردند. يكي از رهگذران كه اشنا به مسائل احيا بود سراغ اين فرشته رفت. دهان اين كودك پر از خون بود و نمي توانست تنفس كند. ان جوان سريعا خون را از دهانش خالي كرد و تنفس داد. مسير تنفسي خوشبختانه باز شد . همان لحظه امبولانس رسيد و اين فرشته نجات را در امبولانس قرار داديم. اگرچه اين معصومه رفت ولي حركت ان جوان با تجربه و قلب رئوف مادر با گذشت ومهربان به چند نفر جان دوباره داد. خداوند روح بلند اين عزيز را غريق رحمت نمايد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *