در عصر امام علی النقی (ع) مکاتب عقیدتى متعددى همچون «معتزله» و «اشاعره» رواج یافته و آرا و نظریات کلامى فراوانى در جامعه اسلامى پدید آمده بود که بحث «مخلوق بودن قرآن» یکی از مباحثی است که در این دوران به اوج خود رسید و امام هادی طی نوشته ای به این شبهه دینی پاسخ می دهند.
به گزارش هراز ، مهر، در عصر امام علی النقی (ع) مکاتب عقیدتى متعددى همچون «معتزله» و «اشاعره» رواج یافته و آرا و نظریات کلامى فراوانى در جامعه اسلامى پدید آمده بود و بازار مباحثى همچون جبر، تفویض، امکان یا عدم امکان رؤیت خدا، جسمیت خدا، و امثال اینها بسیار داغ بود، از این رو گاه امام در برابر سؤالهایى قرار مى‏گرفت که پیدا بود از این گونه آرا و نظریات سرچشمه گرفته است. 

نفوذ آرا و نظریات باطل از این راه در محافل شیعه، ضرورت هدایت و رهبرى فکرى شیعیان را از سوى امام هادی(ع) شدت مى‏بخشید، از این رو پیشواى دهم طى مناظرات و مکاتبات خود، بی پایگى مکاتب و آرا و نظریات باطل همچون جبرگرائى و جسمیت خدا و… را با استدلالهاى روشن و قاطع اثبات مى‏نمود و مکتب اصیل اسلام را پیراسته از هر گونه تحریف و تفکر باطل، به جامعه عرضه مى‏کرد، و این یکى از جلوه‏هاى عظمت علمى آن بزرگوار بود.

مطالعه و بررسى حیات علمى امام هادی(ع) نشان مى‏دهد که اکثر مناظرات ایشان پیرامون این گونه موضوعات کلامى بوده و روایات متعددى از آن حضرت در این زمینه نقل شده است که برترى مبانى اعتقادى شیعه را به روشنى ثابت مى‏کند. به عنوان نمونه مى‏توان از نامه مفصل امام(ع) یاد کرد که در پاسخ سؤال مردم اهواز درباره موضوع «جبر» و «تفویض» نگاشته و طى آن با بیان روشن و استدلال قاطع، نظریه درست را که نه جبر است و نه تفویض، اثبات کرده است.

رفع شبهه مخلوق بودن قرآن
افزون بر شبهه های خرد و کلانی که از سوی دانشمندان مزدور و فرقه های ساختگی آن دوران در حوزه دین مطرح می شد، کشمکش های بزرگی بر سر مسائل بنیادین و زیربنایی اسلام، هر از چند گاهی رخ می نمود که دامنه فتنه انگیزی آن، اندیشه قشر گسترده ای از مسلمانان و گاه شیعیان را در بر می گرفت. یکی از بزرگ ترین این فتنه جویی ها، موضوع «مخلوق بودن قرآن» بود که مدتها اندیشه مسلمانان را به خود مشغول ساخته بود و چه بسیار انسانهایی که به جهت عقیده نداشتن به آن، جان خود را از دست دادند!
«معتزله» که گرایشی افراطی به عقل دارند، قرآن کریم را حادث و مخلوق می دانستند و آن را از صفات باری تعالی می شمردند؛ ولی در برابر آنها «اشاعره» به مخالفت برخاسته و قرآن را قدیم و غیرمخلوق دانستند. جرقه های این کشمکش که برخاسته از نظریه «جبر یا تفویض» بود، از اواخر حکومت امویان آغاز گردید و با پیدایش این دو مکتب کلامی، در عصر عباسیان به اوج خود رسید.
در گیر و دار این آشوب زدگیهای اعتقادی، امام هادی(ع) وارد عرصه شد و با بدعت شمردن این بحثها، خط سیر مکتب ناب اسلامی را برای پیروان خود ترسیم کرد. ایشان برای تنویر اذهان پیروان خود در بغداد نوشت: “به نام خداوند بخشایشگر مهرورز. پروردگار، ما را از فتنه های این روزگار در پناه دارد که در این صورت، بزرگ ترین مرحمت را در برابر ما به انجام رسانیده است که در غیر آن، چیزی جز نابودی و بدبختی دستاورد کسی نخواهد شد. نظر من درباره جدالی که بر سر مخلوق بودن یا نبودن قرآن در گرفته، این است که آن بدعتی بیش نیست که در گناه این بدعت، پرسش کننده و پاسخ دهنده، هر دو یکسان اند؛ چرا که برای پرسش کننده سودی در بر نخواهد داشت و به واقع آن دست نمی یابد و برای پاسخ دهنده نیز جز رنجی ناشی از طرح موضوعی که از فهم و درک او خارج است، باقی نخواهد ماند. همانا خالقی جز خدا وجود ندارد و جز او، همه آفریدگانش هستند.
قرآن نیز کلام خداوند بزرگ است. پس، از پیش خودتان بر آن نامی قرار ندهید که از گمراهان خواهید بود و خداوند شما و ما را در شمار افراد این آیه قرار دهد که فرمود: آنان کسانی هستند که در نهان از خدای خویش می ترسند و از روز جزا سخت در وحشت اند.” این گونه بود که امام هادی(ع) با این نوشتار شیعیان را از آشفتگی فکری بیرون آوردند. البته این پرسش پیش تر نیز از امامان پرسیده شده بود؛ چنانکه امام رضا(ع) در برابر این پرسش، قاطعانه پاسخ دادند که “قرآن کلام خداست”.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *