تاملاتي درباره كرسي هاي آزاد انديشي

حجت الاسلام و المسلمین دکتر واعظی/عضو هیئت علمی دانشگاه

بیش از ده سال از فرمان رهبری بزرگوار انقلاب در ایجاد کرسی­های آزاد اندیشی می­گذرد. و هرچه می­گذرد نیاز جامعه علمی کشور به چنین کرسی­هایی بیشتر و بهتر احساس می­شود. نیازی که هر از چند گاهی تحت قالب ­هایی چون مهندسی فرهنگی، علوم انسانی اسلامی ایرانی – آزاد فکری – تولید فکر و اندیشه و واژگانی مترادف این معانی ابراز می­شود. ولی در یغا از ذره­ای حرکت تا جایی که رهبری بزرگوار بیان فرمودند که بیش از صد بار متذکر این مسئله شدند ولی هنوز در نقطه اول به سر می­بریم. جای بسی تأسف است که بعد چهار دهه از انقلاب شکوهمند اسلامی هنوز علوم انسانی ما ترجمه از آنچه در غرب مطرح بوده می­باشد – جای بسی تأسف که هنوز کتاب (اقتصادنا) شهید صدر تنها چند واحد درسی دانشجویان ما را تشکیل می­دهد. جای بسی تأسف است که هنوز این سخن استاد مطهری بر زمین مانده که ما باید به جایی برسیم که در دانشگاه ما یک شخص معتقد به مارکسیست باید به بیان مدعیات خود بپردازد. بعد ما به دفاع بپردازیم. و جای بسی تأسف به خاطر بسیاری از کاستی­هایی که انقلاب به خاطر نبود کرسی­های آزاد اندیشی متحمل می­شود. خساراتی که با هیچ چیز دیگر قابلیت جبران ندارد. و هرچه از زمان بگذرد فاصله ما با توسعه علمی و فرهنگی کشور بیشتر و خسارات جبران ناپذیر آن نیز بیشتر خواهد بود.صحبت از اهمیت کرسی­های آزاد اندیشی خود نیازمند بحث مفصل  و مستقل است. بیان سابقه تاریخی این نگرش در فرهنگ و تاریخ ملی و مذهبی ما امری قابل توجه است وجود ده­ها مورد تاریخی در سیره ائمه و دانشمندان ایرانی اسلامی نشان از وجود فرهنگ نقد و مناظره در محیط علمی ما دارد. کتاب­هایی که در تحت قالب احتجاجات، مصارعه­ها، مباحثات و مناظرات شکل گرفته خود گواه وجود چنین فضایی در بین دانشمندان اسلامی دارد.

اما امروز آنچه که قابل توجه اندیشمندان این امر قرار دارد موانع موجود برای احیای چنین حرکت­هایی در جوامع علمی ماست مهم­ترین مسئله ای که ذهن بسیاری را به خود جلب کرده است. تا جایی که صحبت از مظلومیت آزاد اندیشی در جامعه رفته است. برخی آن را خیالی بیش نمی­دانند که هیچگاه واقعیت نخواهد پیوست. و آنچه که تا حال انجام گرفته را صوری داشته که قرین به عدم موفقیت می­باشد.

به راستی موانع ایجاد کرسی­های آزاد اندیشی در جوامع علمی ما چیست؟ آیا دولتی بودن مانع عمده است؟ و اگر نظریه پردازی به صورت خود جوش انجام گیرد و از قیومیت وزارت علوم خارج شود جهش­های لازم را بر خواهد داشت؟ چنانکه برخی بر آن تأکید می­کنند یا موانعی دیگر آن را تهدید می­کند زنجیره­ای از قیدها و اسارت­ها و به قول فرانسیس بیکن بت­ها مانع تحقق آن است. قیدهای درونی مانند هواها و هوس­ها. یا قیدهای بیرونی مانند سنت­های غلط، خرافات و اسطوره­ها. عامل رکود علمی و فکری در جامعه چیست؟

در کلام نظریه پردازان مسئله کرسی­های آزاد اندیشی برخی از عوامل و موانع تحقق کرسی­ها بیان شده است. ولی به نظر می­رسد مانع بزرگ در تحقق چنین فضایی در کشور نبود شناخت صحیح از برخی واژه­ها و مفاهیم است. به نظر می­رسد اگر سه واژه، آزاد اندیشی، منطق مغالطات و اخلاق نقد به درستی تبیین شود. بسیاری از سوء فهم­ها و نگرانی­هایی که از برخی جوانب به خاطر وجود این قضا حاکم است از بین رفته و خود به خود زمینه­های احیاء چنین کرسی­هایی فراهم خواهد شد. و دیگر مسائلی که به عنوان موانع و بیان دیگر اندیشمندان ذکر شده است از میان خواهد رفت.ما فقط به صورت اشاره ازاین سه واژه می گذریم.

1. آزاد اندیشی:

نبود فهم دقیق و روشن از آزاد اندیشی از اصلی­ترین موانع تحقق این امر در کشور است. مواضعی که در مقابل آزاد اندیشی در دانشگاه­ها و ترجیحاً توسط مدیریت آن گرفته می­شود، حکایت از نداشتن فهم صحیح از آزاد اندیشی است. اگر برداشت ما از آزاد اندیشی هوجی گری، عوام فریبی، ایجاد جنجال برای فراموشی حق باشد، خود به خود موضع­گیری در مقابل آن احساس می­شود. ولی اگر آزاد اندیشی را به معنای تضارب آراء، بدون افراط و تفریط، بدون حب و بغض و طرفداری از شخص و مکتب خاص، نظر آوریم، در چنین صورتی آزاد اندیشی، راهی برای برون رفت از بسیاری از بن بست­های فرهنگی و اجتماعی می­باشد. آزاد اندیشی ناچاراً مقابل تحجر قرار ندارد. بلکه به قول علمای اخلاق، تحجر و بی قیدی در اندیشه دو طرف یک سکه قرار دارند که هر دو جلو آزادی اندیشه را می­گیرند. یکی از جانب افراط و دیگری از جانب تفریط. حرکت اعتدالی در اندیشیدن که فضیلت تفکر را به همراه دارد آزاد اندیشی است.

(آزاد اندیشی یک حرف و بی بند و باری یک حرف دیگر است. آزاد اندیشی این است که شما در حرکت به سمت سرزمین­های ناشناخته معارف، خودتان را آزاد کنید، بروید، نیروها و انرژی­هایتان را به کار بیندازید و حرکت کنید اما معنای بی بند و باری این است که در حرکت به سمت قله یک کوه، اصلاً اهمیت ندهید که از کدام راه بروید. نتیجه این می­شود که از راهی می­روید و به نقطه­ای می­رسید که نه راه پیش دارید و نه راه پس و فقط راه سقوط دارید. در کوهنوردی آنان که اهل رفتن به ارتفاعاتند، این را کاملاً تجربه کرده­اند. قرب برای اینکه انسان به قله برسد، راه وجود دارد باید راه را شناخت. هیچ مانعی ندارد که ما یک نقشه راهنما داشته باشیم و بگوییم راه­هایی که به قله می­رود این­هاست و این نقشه راهنما را در جیبمان نگه داریم و از آن حفاظت کنیم. این کار به معنای این نیست که ما متحجریم بلکه به معنای این است که ما عاقلیم و می­دانیم که بدون این نقشه هدایت، حرکت کردن نااندیشیده و ما را به سقوط منتهی خواهد کرد. بنابراین، این کارها لازم است امروز ما احتیاج مبرمی­داریم به اینکه تفکر آزاد اندیشانه که با آن فرهنگ و علم توحید خواهد شد گسترش و توسعه واقعی پیدا خواهد کرد در جامعه رشد پیدا کنند و بتوانند استعدادهای افراد را به سمت خود جذب نماید. (بیانات رهبری در دیدار اعضای انجمن اهل قلم، 7/1/81 .

سوء فهم از آزاد اندیشی این است که فکر کنیم در عرصه فکر و اندیشه یا باید هرج و مرج، کفرگویی، اهانت به مقدسات وجود داشته باشد یا باید ذهن­ها بسته شود. تا کسی حرف تازه­ای زد هم باید دست به کار شد دهان او را بست و در این بین حد وسطی وجود ندارد. درحالی که این طور نیست.

آزاد اندیشی حد متعادل بین این دو است. گفتگویی همراه با احترام متقابل همراه با انصاف، و استدلال عقلی و علمی بدون جانبداری از حزب و مکتب فکری و سیاسی خاص. که نتیجه آن تولید فکر و علم می­باشد. و اگر محصول آن مورد مخالفت عده­ای قرار گرفت آن عده هم بدون طرد و لعن و برخوردهای خشن همراه با استدلال ملاطفت و دلسوزی در فضایی صمیمی به نقد آراء مقابل می­پردازد. نمونه­های ایکه در برخورد منفصل یکی از یاران امام صادق (ع) یا ابن ابی العوجاءمادیگرای زمان روی داد. و سفارش امام به برخورد عالمانه گواه این مطلب است. یا آنچه که استاد مطهری را به پاسخ­گویی به مسائلی که “مهدوی زنجانی” در مورد حقوق زن در مجله “زن روز” بیان کرد و یا آنچه که در حوزه­های علمی ما قرار داشت. که حتی یک شخص به نقد اندیشه­های استاد محبوب خود می­پرداخت و یا حتی چه بسا یک شخص به نقد افکار متقدم خود می­پرداخت و باعث به وجود آمدن شخصیت متقدم و متاخر می­شد. همه از نمونه­های وجود فضایی مثبت از آزاد اندیشی در سابقه تاریخی ما حکایت می­کند.

آزاد اندیشی به معنای رها کردن اعتقادات و باورها نیز نیست این طور نیست که بگوییم چون ما می­خواهیم آزاد اندیش باشیم پس همه اعتقادات را به کناری نهیم و از نقطه صفر شروع کنیم. زیرا همانطور که اعتقادی را کورکورانه پذیرفتن جمود است کنار گذاشتن اعتقاد و ارزش­ها کورکورانه و بدون دلیل نیز جمود است.

آزاد اندیشی به معنای شک و تردید مدام در اندیشه­ها و اعتقادات نیست، آزاد اندیشی به معنای بی قیدی و بی بند و باری نیست، به معنای بی چارچوبی نیست بلکه به معنای تقید محض به آنچه که حاصل فکر و اندیشه است می­باشد. اگر با استدلال منطقی به درستی اعتقادی رسیده­ایم حالا باید محکم به آن پایبند بود و از آن دفاع نمود.

2. منطق مغالطات:

بیش از یکصد مغالطه شناخته شده در علم منطق مورد مطالعه قرار می­گیرد که معمولاً در فن جدل و مناظرات به کار گرفته می­شود لذا برای اینکه انسان خود دچار مغالطه نشود و هم به خاطر اینکه دیگران را نیز متوجه مغالطات احتمالی و جدی شان کرد نیازمندیم که به علم منطق یک بار دیگر نگریسته شود. مغالطه راه انحرافی در مسیر فکر و اندیشه آدمی است. همان چیزی که ارسطو را وا داشت تا به نگارش فن منطق بپردازد. ارغنون در زبان یونانی به معنای نی تو خالی است که وقتی صدا در آن دمیده می­شود صدای دلنوازی از آن شنیده می­شود. ارسطو نام علم منطق را ارغنون می­نامید چون عملیات فکر کردن وقتی داخل قیاس­های منطقی قرار گیرد و اصول منطقی بر آن رعایت شود برون­داد آن تفکری صحیح و صائب است.

حال آیا ارسطو حرف اول و آخر را برای باز داشتن فکر بشر از خطا و اشتباه زده است یا نیازمند جرح و تعدیل است خود می­تواند یکی از موضوعات نهضت آزاد اندیشی قرار گیرد. چنان که فرانسیس بیکن راه ارسطو که راه قیاسات منطقی و ابزار عقلانی بود را اشتباه دانست. و با نگارش (ارغنون جدید) راه دیگری برای حفظ آدمی از خطا و اشتباه در فکر ارائه داده است. به نظر او تجربه وآزمایش حسی راهی است که می­توان به کمک آن بتهایی که بشر بر سر راه فکر و اندیشه­اش قرار داده قابل شکستن می­باشد. مسیر جدید آزاد اندیش را متکی به تجربه حسی و مبتنی بر مسلمات عقلانی و ریاضی می داند. به هرحال، اعتماد به منطق بهترین راه برای نجات از مغالطات احتمالی است که در مناظرات و کرسی­های آزاد اندیشی وجود دارد.

3. اخلاق نقد:

یکی از اقسام اخلاق کاربردی، اخلاق نقد است. ضرورت نقد در جامعه و کارهای پژوهشی مورد بحث قرار می­گیرد. بالا بردن سطح تحمل نقد دیگران، اخلاقیاتی که برای نقد دیگران و بیان می­شود همه مسائلی است که در اخلاق نقد مورد توجه قرار گرفته است.

(نباید از آزادی ترسید. و از مناظرهگر یخت و نقد و انتقاد را به کالای قاچاق و یا امری تشریفاتی تبدیل کرد. چنانچه نباید به جای مناظره به جدال و مراء گرفتار آمد. و به جای آزادی به دام هتاکی و مسئولیت گریزی لغزید. آن روز که سهم آزادی، سهم اخلاق و سهم منطق، همه یکجا و در کنار یکدیگر اداء شود. آغاز روند خلاقیت علمی و تفکر بالنده دینی در این جامعه است. و کلید جنبش تولید نرم­افزار علمی و دینی در کلیه علوم و معارف دانشگاهی و حوزوی زده شده است. بی شک آزادی­خواهی و مطالبه فرصتی برای اندیشیدن و برای بیان اندیشه توأم با رعایت و ادب استفاده از آزادی، یک مطالبه اسلامی است. و آزادی تفکر، قلم و بیان، نه یک شعار تبلیغاتی بلکه از اهداف اصلی انقلاب اسلامی است.) بیانات رهبر بزرگوار انقلاب در پاسخ نامه جمعی از پژوهشگران 16/11/81

در آزاد اندیشی باید ادب و اخلاق رعایت شود. سعی شود شخصیت و حرمت افراد شکسته نشود. سنگ بنای آزاد اندیشی اخلاق است. همان که امام حسین (ع) خطاب به لشکر کوفه فرمود:

(ان لم یکن لکم دین و لا تخافون المعاد فکونوا احرار افی دنیاکم)

آنچه بیان شد بیانی مختصر از موانع آزاد اندیشی بود. نگارنده بر این باور است که اگر با تأمل بیشتر در این سه مقوله اندیشیده شود و نتایج آن برای جوامع علمی و فرهنگی ما در سطح وسیع مورد تفهیم قرار گیرد در آن صورت ما بیش از 80 – 70 درصد راه را برای احیای سنت کرسی­های آزاد اندیشی در جامعه پیمودیم. و به تناسب آن ایجاد تمدن بزرگ اسلامی و نهضت عظیم علمی در کشور سرعت خواهد گرفت. به امید آنکه آن روز در آستانه­ای نزدیک قرار گرفته باشد.

مدرسه اسلامی علوم اسلامی مازندران

3 thoughts on “از آزادي نهراسيم”
  1. قلم و اندیشه ی متینتان پاینده باد استاد بزرگوار.

  2. متاسفانه 2 سال دوره ارشد تو علم و صنعت تهران بودم.
    کاش برای دبیرستان آزمون میدادم.
    دانشگاه نبود، فقط و فقط یه شرکت علمی بود و همین و بس.
    همه مدیرانش از این حرف ها می زدند، همون زمان ولی کو عمل.

  3. با سلام و احترام
    احسنت بر شما و فرمایشات منطقی تان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *