فرهاد عزیزی فعال رسانه و سردبیر نگاه نیوز به عکس های کودکان گرسنه آملی واکنش نشان داد  فرهاد ظاهرا با بغض این متن ادبی را نگاشته است .
دستت به آرزوهایت نمی رسد …

آرزوهای بزرگت که دست نیافتنی می شوند  روی همه ی دل بستگی هایت خط میکشی … خودت را اندک اندک ، آهسته آهسته ، جوری که حتی خودت هم نمیفهمی متقاعد میکنی که باید قد آرزوهایت را کوتاه تر کنی ؛ شاید دستت به آنها برسد …  دستت را دراز میکنی اما باز هم چیزی گیرت نمی آید …

دستت که به آرزوهایت نمی رسد؛ حالت از دستت هم بهم می خورد… به این فکر میکنی که شاید مانند هم کلاسی هایت پدرت بتواند بغلت کند تا ستاره های از آسمان رویاهات بچینی اما به دستهای خالی و به چین پیشانی پدرت که نگاه میکنی دیگر رمقی برای ادامه نمی ماند..

اسم دی که می آید سردت میشود ، بهمن بوی برف را به مشامت میرساند و شاید وقتی که هوا سرد می شود یک ژاکت که نداری میتواند همه ی دنیایت را بسازد ؛ تیر که می رود ؛ مرداد که می آید شاید یک بستنی که پول خریدنش را نداری میتواند همه ی کلافگی های یک روز گرم کسل کننده را از خستگی خیالت بزداید..

اما این چه توقع زیادیست که تو از زندگی داری!!! تو که سالهاست حتی عید را فقط در صفحه تلویزیون دیده ای نه در چهار دیواری خانه پدری !!!

طعم گس این زندگی مسخره حالت را به هم میزند… با اینکه سنی نداری اما شبیه مردهای بازنده خنده هایت را میکشی ، مهربانی ات را از روزهایت پس میگیری و حتی شادی هایت را دفن میکنی ، میشوی یک آدم بی خیال و بی تفاوت و غمگین … پول که نداری انگار هیچ چیزی نداری ؛ آری .. به خودت می آیی و می بینی که دیگر هیچ کس را نداری …

اصلا هیج کسی برایت باقی نمانده …

با آن نگاه معصومانه ی کودکانه ات به ساعت نگاه میکنی ؛ وقت رفتن است.. دمپایی پاره ات را پا میکنی و راهی خیابان برای در آوردن یک لقمه نان میشوی ؛ ماشین های سیاه و سفید بلندی که از کنارت رد میشوند رد نگاهت را میدزدند و درست در همان لحظه که آنها به دیده تحقیر به تو نگاه می کنند ؛ تو با حسرت به آرزوهایی قد کوتاهت فکر میکنی که دستت به آنها نمیرسد و به ماشین های بزرگی خیره میشوی که حتی اسمشان را نمیدانی و حتی دستت به شیشه هایشان نمیرسد تا بتوانی آنها را بشویی شاید بتوانی رویاهات را تعبیر کنی!!!

حالا بیشتر از همیشه باورت میشود که دستت به آرزوهایت نمیرسد.. خسته میشوی.. احساس تنهایی تمام وجودت را احاطه میکند..

دیگر تنها شده ای … تنهایی کم کم دیوانه ترت می کند  … میروی همه ی کودکانه های قشتگت را می کشی ؛ اصلا تمام عاشقانه هایت را می کشی …

حافظه ات را دیلیت میکنی … تمام خاطره های روزهای خوشی که نداشتی !!! تمام آروزهای قشنگی که خودت آنها را دفن کرده بودی همه را نبش قبر میکنی و آنها را بر باد میدهی … به تیر برق کنار دیوار تکیه میکنی و تمام احساساتت را دار میزنی … حالا دیگر نه قرص برنج و نه حتی سیانور هم دردی از دردهایت دوا نمیکند …

چشمهایت را با اسید شستشو میدهی شاید از بهانه گیری شان کم کنی… چشم که باز میکنی ، خودت را می بینی و دنیای خالی اطرافت را و آرزوهایی که حالا حتی از فکر کردن به آنها خجالت میکشی.. محصور بین  دیوارهایی از جنس درد  و دوری و دستهایی که به آرزوهایت نمی رسد..

فرهاد عزیزی تیر ماه هزار و سیصد و نود و سه

 

7 thoughts on “واکنش فرهاد عزیزی به عکس های کودکان گرسنه آملی”
  1. واکنش فرهاد هم باید برامون مهم باشه؟!!!!
    این همه مسئول واکنش دادند به کجا رسید؟

    این شبیه محکوم کردن اوباما توسط بخشدار بهنمیره.

  2. چند تا دور هم جمع شدن می بینن هیچکی اونا رو تحویل نمیگیره و نمیشناسه.. شروع کردن به همدیگه نون قرض دادن. من گفتم فرهاد عزیزی بازیگری فوتبالیستی چیزی هست حتما.. …

  3. دوست عزیز آقای اهل هراز
    اینکه آدم تاثر قلبیشو بیان کنه و دردهای جاری در جامعه رو واگویه کنه کار بدی نیست ، بلکه جوانمردانه ست
    بقول اون دوست شاعرمون : به نفع مردم خامش زبان باش

  4. واکنش مانند فرهاد هاست که مسوولین حواسشان را جمع می کنند
    اگر احساس مسوولیت افرادی مثل فرهاد نبود که الان اینجا عراق وافغانستان بود
    در رسانه هر یک از ما وظایفی داریم
    گاهی انتشار یک خبر رییس جمهور یک کشور را وادار به عذر خواهی میکند
    مقام یک خبرنگار خیلی بالاتر از مسوولان است

  5. آملی عزیز شما همونجات که میسوزه آب بریز
    جای دیگه رو بیخود آب نریز
    هراز نیوز فدایی داری

  6. آقای فرهاد عزیزی عزیز
    سلام
    اشکهایتان را خواندم و دلما نیز چون دل تنگ شما کمی گرفت و چون میدانم در کنار این متنی که با احساستان آن را نوشته اید با قلم و زباتان و چه بسا حتی با قدم هایتان در تفکر اصلاح هستید تکرا سخن ننمایم. خدا قوت
    و تنها آرزوی من برای شما عزیز دل و همه ی جوانان پر شور و شعور شهر خوبم آمل این است که همواره صدای رسای مردمی باشید که با شما و همراه شما و آن اقلیت های جامعه و این اکثریت های جمعیت به عدل الهی همه و همه تنها به اندازه حجم شش هایمان از اکسیژن هوا بهره بریم و همای کسی را به هوای گروهی کم یا زیاد نکنیم.
    دوست قدمی شما و آقای روزبه خان

  7. آقا فرهاد امیدوارم که این نوشته هایت تاثیری بر روی واکنش های مثبت مسئولین داشته باشد.
    دوست عزیز تاریخ ثابت کرده که برای حل این مشکلات باید آستین را بالا زد و اقدام اجرائی کرد نه بنویسیم و بنگاریم و سخنرانی کنیم .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *