«یا حسین، شرمنده ایم»

السّلام ای شاه بی سر ،السّلام
زاده ی ساقی کوثر ، السّلام

السّلام ای صید اَندر خاک وگِل رخصتی می ده،نمایـم درد دل

حضرت مظلوم !بگذر، کن حلال
قفل دل را می گشایم زین مَقال

شد محرم ، ماه شور و وِلوله
ولوله نه ، غُلغله و هِلهِله

شهر را ، اعلامیه انداختیم
هر سر تیری ، بَنِر آویختیم

اینچنین بنموده مردم راخطاب
ای که مشتاقیددر کسب صواب

هیئت ما شور وحال دیگر است
واعظ ومداح ما، نامی تر است

سیستم صوتِ جدید آورده ایم
ساز و آوازی پدیـد آورده ایم

ما علامت بس فراهم کرده ایم
روی این و آن بسا کم کرده ایم

تیغه هایش رافزودیم،شدطویل
تا رقیبان را کنیم خوار و ذلیل

پهلوانانی ز بهرش شد اَجیر
جملگی سینه ستَبر و نرّ شیر

انحصاراً ، نَخل گردانی کنیم
صد شتر ،بس گاو، قربانی کنیم

حلقه ی زنجیر ما افزوده شد
نقره و آب طلا اَندوده شد

حِجله هایی ساخته باچلچراغ
بار قاطر ،اَستر و اسب و الاغ

اندر این ره بس هزینه کرده ایم مَحمِلی شاَن سکینه کرده ایم

ما طعام از جوجه داریم وکباب
طارم اَعلا پزیم با عطر ناب

مطبخ ما گرم هست و گرمتر
لقمه ی ما چربتر شد نرمتر

ما کمر گیریم وحلقه ، سینه زن دختران ما را تماشا کرد و زن

ما جوان شوخ و زیبا طالبیم
هرچه زیباتر ، همو را راغبیم

گوییا بر جشن و مهمانی رویم
یک دهه، شبها به سلمانی رویم

تا بیاراییم خویش و رنگ و رو
هر شبی با یک مُدل، اصلاح مو

یا حسین،شرمنده و‌باشم خجل
درد گویم از دل و می کن بِحِل

یاحسین مظلومی تو،کامل است شیعه ازاصل قیامَت غافل است

رنگ دیدم ، هم ریا دیدم ، دَغَل
هست اینجا بس شعار بی عمل

تو کجا گفتی زنم خود را قمه؟
در جنون اُفتم نمایم هَمهَمه

تو‌کجاگفتی شوم بی عِرق و‌ رگ
گردنم قلّاده اَندازم چو سگ

تو کجا گفتی که رقّاصت شوم؟
بی حیا رقاص عباست شوم

تو کجا گفتی کنم سینه کبود؟
از کبودی منفعت باشدچه سود

تو‌کجا گفتی که مداح وخطیب؟ نرخشان ازپیش باید،رفته جیب

گر تورا بُبریده راسِ خنجر است
پول اینک در صدا و حَنجر است

میزند تحریر و ‌چَهچَه ،بی گمان
آمد از نامَت برایش آب و نان

سینه زنها درعزایت لخت وعور
میکند گرمابـه در اَذهان خطور

یا حسین ما را خودت آدم نما
قابل تعزیت و ماتم نما

این مسیری را که ماپیموده ایم
عمر خود کرده تَبه، بیهوده ایم

کاش ما ، فهم ولایت کرده ایم
درک معنای شهادت کرده ایم

کاش ما را ذرّه ای اخلاص بود
یک نَمی از غیرت عباس بود

کاش فهمیدیم ، مقصود قیام
درس عاشورا و تفسیر پیام

رهروِ آماده مرکب می شدیم
دررسالت مثل زینب می شدیم

اَلغرض، مظلوم و سلطانِ غریب
دیده پوشان،برخطاهای«حبیب»

آمل، نیک نژادنیاکی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *