تقدیم به شهید امانی، بیسیم چی حاج حسین بصیر

ناصر ناصر محمد – ناصر ناصر محمد ، ناصر جان به گوشی ، بله حاجی به گوشم ،ناصر جان چه خبره اونجا ، هیچی حاجی خرچنگهاشونو راه انداختن دارن میان جلو ، وقت نداریم دستم به دامنت ، ناصر جان میتونی بگی چقدر فاصله دارند تا شما ،

بله حاجی الان نگاه می کنم میگم ، گوشی دستت الان میام …. محمد محمد ناصر – محمد محمد ناصر ، ناصر جان بگوشم ،تو دیگه کی؟

پس ناصر کو؟ حاجی ناصر رفت من محمودم ….. باشه محمود جان چه خبره اونجا ؟

حاجی ریختن سرمون تانکاشون نزدیکه ، محمود جان میتونی بشماری ببینی چنتا تانک است ،آره حاجی گوشی دستت الان میام ، محمود محمود محمد – محمود محمود محمد ، بله حاجی به گوشم ، تو دیگه کی هستی؟

گوشی را بده دست محمود ، حاجی محمود رفت شهید شد من علی ام همون تپله که لباس اندازه اش نداشتین ،

باشه علی جان ولش کن بگو ببینم کی هست گرا بده از دیده بانا ،کسی هست صداش کنی بیاد پای بیسیم؟ ، نمی دونم حاجی باید بگردم الان میام

، علی علی محمد – علی علی محمد ، چرا جواب نمیدین ، الو الو صدا میاد حاجی ، آره آره صدا میاد ، گوشی رو بده علی ،

حاجی علی رفت حاجی همه رفتن ، تو چند سالته بچه ؟ حاجی سیزده سال ،اسمت چیه ؟ حسین ، حسین جان چه خبره اونجا ؟

هیچی حاجی همه رفتن هیچکی نیست ، من تنهام ، حسین عراقی ها کجان ؟ همین جا حاجی بالای سرم !

حاجی تو رو خدا نذارین بیان بهتون برسن ، حاجی به مادرم بگید مثل مرد جنگید . حاجی ………. حاجی …………

میثم خسروی هراز نیوز