بسم الله الرحمن الرحیم
خطبه اول :
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله .
در این لحظات عرفانی ، سراسر نور ، میمون و مبارک در سی امین روز از این شهرالله سربلند از همه ی دعوت های الهی ، صیام و قیام الهی با همه ی زیبایی ها دراین روز بزرگ ، سیدالایام در این مکان مقدس در محضر شما بندگان خوب خدا در ابتدای امر خودم و بعد همه ی شما سروران عزیزو بزرگوار ، نور چشمان خودم را به تقوای الهی دعوت میکنم .
قطعاً این این حضور پرشور و شعور ، این عبادت و بندگی اراده ی قوی ای که برای شما ایجاد شده در این ضیافت الهی ماه قیام و قعود . همه ی این ها از آثار وضعی تقوای الهی است . از برکات این ماه بزرگ که آخرین روز از آن را که امسال توفیقی که به بندگانش داده شده اتم و اکمل سی روز تمام را توانسته ایم با مداومت و تداوم مراعات تقوای الهی خودمان از این فوض وفیض عظیم بهره مند شویم . سروران عزیز قطعاً از برکات این ماه عزیز بهره مندی وافر و کامل از آن از آثار تقوای الهی است . قدرت و قوتی که انسان در این ضیافت الله با اراده ی مستحکمی که توانسته ایم با همه ی وساوس ایستادگی کنیم . مقابله کردیم هم با منیت ، هواهای نفسانی و با خواهش ها و تمناهای ظاهری و باطنی خودمان و هم در مقابل هجمه های شیطان توانسته ایم سربلند بیرون بیاییم . از این که انسان بتواند از آن تمناها و آن هواها که سرکش هست و به هلاکت می رساند نجات پیدا کند بواسطه مراعات تقوای الهی است . خدا نکند که کسی عنان خود را به هواهای نفسانی تقدیم کند بالعکس مؤمنین و مؤمنات این صائمین و قائمین ، صائمات و قائمات همه و همه آمده ایم دل در گرو خدا داده ایم . سفره ی پهن شده ی خداوند متعال را در این ایام میمون و مبارک استفاده کرده ایم و امروز روز آخر این سفره ی متنعم هست . تقوا موجب تقویت اراده می شود . مداومت به این تقوا بستگی به خود ما دارد . مداومت و مقامت نسبت به وساوس و هر آنچه که در این دنیای دنی در مقابل انسان قرار می گیرد . اگر انسان مؤمنی که مطابق با آیه ی قرآن مبین که از خصیصه های این انسان مؤمن هست که فرموده اند «انما المومنون الذین اذا ذکرالله وجلت قلوبهم و اذا تلیت علیهم زادت ایمانهم» این که ذکر خداوند متعال را شنیده ایم . قلب های مان باز شده و جلا پیدا کرده . صدای جان خدا را هم شنیده ایم . کی و کجا ؟ شب های قدر و در ظل سایه سار قران . تا عرضه داشتیم بک یا الله . صدای جان خدا را هم شنیده ایم . و آن مباهاتی که خداوند متعال به ملائکة الله نسبت به ما نموده . زیرا ملائکه می گفتند که ما به کسی سجده کنیم که گناه می کند . «من یفسد فیها و یسفک الدماء» . خداوند متعال فرمود ملائکه شما که می گفتید بندگانم اهل گناه هستند . این بندگان در ظل سایه ی قرآن قرار گرفتند و به قران پناه آوردند . و منِ خدا را دارند صدا می زنند . این از آثار و برکات تقوای الهی است . هنیئا لکم . میمون و مبارک باشد این ردای عبودیت ،عزت و صلابت . خوش به سعادت آنهایی که استفاده کردند . بدا به حال آنهایی که در این قافله قرار نگرفتند . آنها ورشکسته هستند . آنها صدمه ای به نظام هستی نمی زنند . هر چند که آثار وضعی گناه بر عوالم اثر می کند . البته انهایی که مریض هستند مصداق عرائضم نیستند ولی آنهایی که جسم و جان سالم گرفتند ولی عقل شان را به صلابت نسپردند و در مکتب قران قرار نگرفتند آنها کیاست ندارند . زرنگی نداشته اند که اگر زرنگ بودند حتماً خودشان را در این کاروان قرار می داند و از این ضیافت استفاده می کردند .
در ادامه ی مسائل سلسله ای خودمان که در طی این مدت گذشته ی نوکری بنده در محضر شما مردان مقتدر و با صلابت ، مؤمن و با بصیرت در تبیین سبک زندگی دینی از منظر قرآن و احادیث و روایات بوده است که به سمع شما رسانده ایم که یکی از مهم ترین مسائل مورد نیاز جامعه جهت رشد و شکوفایی استعدادهای درونی فرزندان مان این عاملان مبانی تربیتی والدین مکرمی که خود شاگرد مکتب قران و عترت هستند . پس اگر پدر و مادر خود شاگرد مکتب قران باشند می توانند شاگرد مکتب قرآنی تربیت کنند . استعداد کسی را شکوفا کنند که تمام زندگی اش مسیر قران باشد و عرض کردیم که در کنار والدین به عنوان عامل شکوفا کننده ی استعدادهای درونی بشریت جهت رسیدن به عزت ، تکامل و سعادت در کنار این دو گل ، گوهر ، ریحانه ، صدف و درّ سرمایه ی بزرگ محیط و وراثت که تأثیرگذار هست . این سه عامل را در کنار هم قرار دهیم بتوانیم فرزندانی را تربیت کنیم که هم شاگرد مکتب قران صامت باشند و هم شاگرد مکتب قران ناطق . هم در محضر قران باشند و هم در محضر اهل بیت عصمت و طهارت (ع) .
اما امروز مقوله ی مهمی نه به مناسبت هفته ی عفاف و حجاب . همه ی ایام شاگرد مکتب قران و عترت در مسیر عفت و پاکدامنی است . کسی که در مکتب امام علی (ع) ، شاگرد مکتب حضرت فاطمه زهرا (س) است قطعاً همیشه ی ایام این مناسبت آویزه ی گوشمان و سرلوحه ی زندگی مان هست . خداوند در قران کریم در سوره ی احزاب آیه ی 59 خطاب به پیغمبر (ص) می فرماید : «یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین من جلالیبهن ذلک أدنی أن یعرفن فلا یؤذین و کان الله غفورا رحیما» اولاً این آیه در خطاب به نبی مکرم اسلام (ص) است . زیرا که پدر امت هست . چون همه ی مان فرزندان مکتب رسالت نبوی هستیم و خوش به سعادت مان لبیک بگوییم به هر آنچه که به نبی مکرم اسلام (ص) خطاب شده است . خطاب به پیغمبر (ص) خطاب به امتانش هست و موجب عزت و صلابت بندگان مؤمن و بابصیرت خواهد شد و فرموده است یا رسوالله (ص) به زنان مؤمن بگو که چادر را بر خود فرو ببندند و در معیت جلالیب باشید . که تفسیرش را در هفته های گذشته عرض کردیم . شاید انسان ها به نظر عامه نسبت به حجاب به سه دسته تقسیم می شوند . ولی بنده عرض می کنم انسان ها دو دسته هستند . یا باحجاب هستند و یا بی حجاب هستند . ما چیزی به نام بدحجاب نداریم و نمی توانیم داشته باشیم . بدحجابی نباید وجود داشته باشد البته بی حجابی هم نباید وجود داشته باشد . ولی انسان مسیر زندگی خودش را ، برنامه ی زندگی خودش را که قرار است از آن به عنوان الگو قرار بگیرد تا موجب عزت خود و جامعه شود باید یکی از این دو گروه باشد . البته باید عرض کنیم که این حجاب یکی از احکام نورانی سراسر خیر و برکت اسلامی است . رعایت حجاب می تواند مسیر زندگی فردی و اجتماعی انسان را به سوی تعالی و تکامل برساند . حجاب یکی از هنجارهای متعالی دین است . تجلی زیبایی های معنوی هم زن و هم مرد است . تا مقوله ی حجاب پیش می آید ما ذهن مان تداعی نکند که در مورد زنان دارند سخن می گویند . مرد هم باید حجاب خود را رعایت . هم مرد و هم زن باید اهل حجاب باشند . اما بر اساس آیات قرآن و روایاتی که از قلب و جان اهل بیت (ع) از معصومین (ع) عنوان گردیده ما حجاب را نمی توانیم فقط پوشش ظاهری عنوان کنیم . اگر می گوییم حجاب نه آن هست که خواهران مان و مادرمان فقط پوشش ظاهری خود را حفظ کنند . بلکه تلفیقی است از پوشش و رفتار و کردار . کسی با حجاب است که رفتار و گفتار او هم حجاب داشته . دو رویی ، دودلی و نفاق در مقابل حجاب وجود دارد . کسی که در معیت حجاب است هم زبانش محجبه است و هم گوشش هم دستش هم پایش و تمام اعضایش در این مقوله و آن آثار معنوی و روانی که حجای می تواند در زندگی مان ایجاد کند برای حفظ آرامش . مقوله ی فمنیسمی که آنها در گوشه ای از این جهان با آن افکار غربی خودشان خیال کردند که زنان ما با حجاب محصور و محدود هستند . این چنین نیست . تفکر دختران و زنان ولایی ما نه تنها محدودیت و محصور نیست بلکه تفکر عزت و صلابت است . حجاب موجب آرامش می شود . موجب امانت داری خودشان محضر ذات ربوبیت می شود . صفا در زندگی و خانه و خانواده و اجتماع می شود و می توان از ضروریت های دین مبین اسلام نامید و لذا باید عرض کرد که فلسفه ی حجاب در قفس کردن زنان ما نیست . شما سخت در اشتباه هستید . که اگر بگویید در این ماهواره ها و خیال کردید که زنان و دختران مان در مقابل آن تفکر شما کم می آورند نه آن ها جان داده و دلداده به ولایت هستند . گوشت و خون و پوست و استخوان مان عجین شده . قطره قطره ی خون مان با اهل بیت (ع) عجین شده . لذا نمی توان چنین فرض کرد بلکه آزاد کردن آنان از زندان شهوت و رساندن بانوان مان به مقام والای انسانیت هست و می دانیم و جزئی از سیره ی علمی و عملی اهل بیت مان هست . عفاف آن گنج گران بهایی است که سرمایه های حجاب می تواند به انسان ارزش و کرامت دهد . به عنوان یک سرمایه ی ارزشمند در مقابل هجمه و خواسته های مشروع می تواند ایشان را بزرگ کند . اما در کنار کلمه ی حجاب همیشه کلمه ی عفت و پاکدامنی است . انسان عفیف کسی است که هیچ گاه حرمتش از بین نمی رود . حیثیتش را در معیت حرمتش قرار داده است . در مقابل دین مبین اسلام نمی تواند قرار بگیرد و موجب عزت و صلابت می شود . در مقابل عفت کلمه ی هتک می آید یعنی شخصی که حرمتش از بین می رود و انسانی که حرمتش از بین برود انسان نیست . کسی که عفیفه نیست را نمی توان انسان نامید . کسی که در مسیر عفت قرار نگیرد نمی تواند مقوله ی انسان را بر ایشان بار نمود . عفت به معنای خود نگهداری است که با مناعت تبع ایجاد می شود . ماهیت حجاب پوشش صرف نیست . عرض کردیم ما نمیتوانیم تمامیت ارضی حجاب مان را در امر پوشش صرف بگوییم . هم راه رفتن مان نیاز به حجاب دارد . هم حرف زدن و هم رفتارهایی که موجب بداخلاقی جامعه می شود . بداخلاقی ها که بعضی مواقع دامن گیر جامعه می شود . بداخلاقی در مقوله ی اسلام نیست . حجاب یعنی بین آن عزیز و نامحرم حریمی وجود داشته باشد . هم در امر پوشش و هم در گفتارمان ، هم در رفتار و هم در کردارمان . حجاب غیر از ستر است . و ستر پوشش صرف است . ستر عورت پوشش عورت است . ستر بدن پوشش عورت است ولی جامعیت حجاب به تمام ارضیت انسان بستگی دارد . همه ی ابعادی که موجب می شود تا انسان به عزت و صلابت برسد .
اما یک سؤال شاید در ذهن عزیزان باشد . این که چرا زن باید از حجاب بیش تری برخوردار باشد . به چند دلیل: از قبیل امنیت زن . زنان مان این درّ گران بهای خلقت وجودی خداوند متعال هستند .و اگر این حصار امنیت برای زنان مان ایجاد نشود نمی توانیم حفظ شان کنیم . حجاب موجب امنیت و سلامت شان می شود . کسی که در ظل سایه ی حجاب هست هم سلامت نفس دارد و هم نسبت به مردم یک شخص سالم ظهور و بروز کرده . موجب ثبات جامعه می شود . جامعه ای که در آن حجاب و متانت باشد موجب آن می شود که این آفرینش زیبای الهی به طور اتم و اکمل مورد بهره براری قرار بگیرد . تمایل ذاتی انسان نسبت به جلوه گری و عشوه گری و نسبت به مبانی ای که زنگ خطر هست . اگر آن خانمی که در مسیر جلوه گری باشد باید متوجه باشد و بر ما است که ایشان را متوجه کنیم و این مقوله عشوه گری موجب به بیراهه کشیدن فرزندانمان می شود که والدین بزرگوار باید نسبت به /ان دقت عمل داشته باشند.
اما آنچه را که در پژوهش نشان دادند حجاب ما به پس از اسلام و ریشه ی حجاب مان به ظهور اسلام برگشت نمی کند . بلکه برگشت ظهور اسلام مان به زمان مادها برمی گردد . آنچه را که عنوان شده زنان ایران زمین از زمان مادها که نخستین ساکنان این دیار بودند دارای حجاب کاملی شامل پیراهن چین دار تا مچ و یا چادر شنلی بلندی که بر روی لباس بود . و در زمان بعثت زرتشت و قبل و بعد از آن هم زنان ایرانی و اصیل مان با حجاب و متانت بودند . امام امیرالمؤمنین (ع) فرمودند : «المرأة ریحانة» زنان مان گل هستند . گل با درخت فرق می کند . درخت پرورش پیدا می کند و بار می دهد و دیگران از بارش استفاده می کنند . این زن مؤمنه ی ما گل هست . گل موجب طراوت و عزت و صلابت می شود . بار نمی دهد که دیگران از بارش استفاده کنند بلکه موجب طراوت و شکوفایی استعدادهای فرزندان مان می شود و گل روح است و روح انسان را می پروراند وقتی می گوئیم زن گل است زن ریحانه است یعنی جان می پروراند . پس بر ما است که در مورد این امر نه تنها در این خطبه بلکه در خطبه های دیگر ببیش تر صحبت کنیم . لذا عرض کردم ما از این که هفته ی گذشته هفته ی عفاف و حجاب بوده فقط صرف آن نیست . و تقدیر و تشکر می کنم از این که همایش های متعددی را ایجاد کردند .
اما آن روزی که از سوی رضا خان قرار شد که کشف حجاب شود این را محضر عزیزانم در مسجد امام هم عرض کرده ایم و به یادگار محضر همه ی شما عرض خواهیم کرد . آن روز قرار شد کشف حجاب شود . سرمایه های وجودی یک زن در معرکه ی نمایش و نمایشگاه قرار بگیرد . و اگر امروز در عزاداری های مان آن خانم با حضور در آرایشگاه زینت می کند که قطعاً بداند که از انسانیت به دور است و قطعاً بداند که در مقوله ی عفت و پاکدامنی نیست . آیا ما در مجالس ختم پدران و مادران مان با این حالت و این حجاب و این نمایش حاضر می شویم . آن روز کشف حجاب کرد و آن خانم هفت سال خودش را در خانه حبس کرد . بیرون نیامد تا عفتش حفظ شود . تا آن درّ گران بها محفوظ بماند . تا آن که مرد . مردی از دیارشان در حال گذر بود . دید درب منزل شان باز است . وارد خانه شد . دید که این خانم مرده . و یک شخص ناشناسی در ظل سایه ی ایشان قرار گرفته است . متوجه شد که امام زمان (عج) هست . امام زمان (عج) با ماست اگر با امام زمان (عج) باشیم .
خطبه دوم :
اوصیکم عبادلله و نفسی بتقوی الله .
در این خطبه در این لحظات عرفانی ، دراین لحظات پایانی که به استقبال عید سعید فطر خواهیم رفت در این عید میمون و مبارک محضر شریف همه ی شما سروران عزیز و نور چشمان ، مردان با صلابت و خواهران ایمانی درابتدای امر خودم و بعد همه ی شما عزیزان را به تقوای الهی دعوت می کنم . عزت و صلابت تقوای الهی موجی آزادگی انسان از هرگونه بندگی می شود . اگر انسان متقی باشد در مقابل هیچ وسوسه ای قرار نمی گیرد . آزاد و راحت است . دلداده است . جان در گرو خداست و اهل تقوا است . اهل گناه نخواهد بود که موجب اضطراب و دل نگرانی اش شود .
اما مناست بزرگی را در پیش رو داریم . امر نمازجمعه و رسالت اعزه ی محترم امامت جمعه آن هست که هم در بعد عبادی و هم در بعد سیاسی و تلفیقی از همه ی ابعاد اجتماعی و اقتصادی من باب درد دل با عزیزان مسائلی را عنوان کند. سروران عزیز بزرگ ترین سرمایه ی هر شخص خادم، مردم هستند . پس با حضور شما حقیر فقیر بهترین سرمایه دار هستم و هیچ مسئولی فکر نکند اگر در طی این مدت داریم عرض میکنیم وظیفه تان هست و رسالتتان را انجام دهید . اگر بوده اید و هستید که سعیکم مشکرا . و اگر نبوده اید ناراحتی و دل نگرانی ای وجود ندارد چون ما پشتوانه ی مردمی را داریم . در ظل فرمایشات رهبری هم عرض خواهیم کرد .
عید فطر آیا حقیقتاً به راستی عید پایان یافتن رمضان هست قطعاً این چنین نیست . عید برآمدن انسانی نو از خاکسترهای خویشتن است . چنان ققنوسی که از خاکستر خویش دوباره متولد می شود و فرصت رمضان، رمضان کره ای است که هستی انسان را می سوزاند و آدمی نو با جانب تازه تحول خواهد داد . انسان متنعم از این سفره ی الهی زندگی را از سرشروع می کند . فطر شادی و دست افشانی بر رفتن رمضان نیست . ما در مسیر عید فطر قرار نگرفتیم تا رمضان را از دست بدهیم . رمضان آمده است تا خودمان را بدست آوریم . و حضور در محضر فطر آزادگی است که برای بشر ایجاد شده است . برآمدن روزی نو و انسانی نو . وقتی که انسان به بهار می رسد و وقتی بهار به پایان می رسد همه ی درختان در فراقش برگ ریزان هستند زیرا که بهار به پایان رسیده و پاییز برگ برگ اندوه غم دارد می ریزد . از رفتن بهاری که دل های مرده مان را زنده کرد . همه ی این استعاره ها و تشبیهات برای بدرقه ی این سفره ی متنعم ماه ضیافت الهی است . بهاری که توانسته دل های مرده را در جوشش قرار دهد و پوشش بکشاند . بهاری که توانسته مانند ردیف شناسِ موسیقی زنده اُنس همه را ثنای بیداری ایجاد کند . توانسته به ما جان و طراوت بدهد و توانسته مجال فرصت و حیات طیبه را بر انسان ایجاد کند . فطر همان هنگامه ی زیبایی ها است که از پس سی روز فرمان برداری از مهربان ترین یار . روح پیدا می کند . پایان ماهی است که همه ی درهای ملکوت بر روی این انسان منتخب الهی ، خلیفه ی خدا باز شده است و به عنوان یک عابد و زاهد در این روز پایانی جهت حضور در این عید قرار بگیرد و جزء عابدان باشد . و شیطان لعینی که در بند و گرفتار بود این بهار دل های بی قرار سرمست را از لطف محبوب گران قدر ایجاد نموده . قطعاً فطر چیدن میوه هایی است که از متن باغستان های بی نظیر فطرت بوجود می آید و کسی می تواند در این باغستان خوشه ای بچیند که خودش را همراه این ماه ضیافت کند و کسی از این غافله جا مانده خسران دیده و ورشکسته و ضرردیده است . باید ببیند آیا سال دیگر می تواند از این فیض عظیم بهره مند شود یا نه . ولی باز درب رحمت های خداوند متعال باز است . کلمه ی فطر به معنای شکستن روزه است . بعد از آن اولین روز از دهمین ماه سال تقویم اسلامی شوال آغاز می شود . که با درخشش ماه شوال به محض رؤیت خجسته ی آن انسان به آن روی بیاورد . بر خلاف عادات پیشینیان مان که جهت رصد آن بوده برای انسان مؤمن معنایی ندارد که بیست و نه روز باشد و یا سی روز . کامل بودن آن موجب عزت خواهد شد . و امروز را ایجاد کردیم تا به فضل خداوند متعال در این پوشش مان در مساجد و مجامع . نظیف و پاکیزه در حد بضاعت مان در این عید فطر قرار بگیریم . عید فطر یکی از دو عید بزرگ در سنت اسلامی است که در لباس روزه داری توانسته ایم موجبات صلابت شود .
اما سروران عزیز همان گونه که می دانید جریانی که در این روز ها در ایران عزیز موجب عزت و صلابت ایران عزیز شده . این جریان ریشه در انقلاب مان دارد . ریشه در کیان مان دارد . ریشه در صلابتی که با قطره طره ی خون شهدای بدو انقلاب مان ، حین انقلاب مان ، بعد انقلاب مان و در جنگ تحمیلی مان ایجاد شده . عزت و صلابتی که قد علم کرده ایم و به قله ی افتخار رسیده ایم و آنهایی که برای خودشان کس بوه اند ولی کسی نبودند و کس نداشته چون همه ی کس ها خدا است . که موجب عزت مان شده است . آری امروز ایران عزیز قد علم کرده و آنهایی که بر سر میز مذاکره با ما نشسته اند را به زانو در آورده ایم . آنها توانسته اند که صلابت و عزت ایران را ببینند . ولی ما ثابت کردیم که ثابت قدم هستیم . دل در گرو خدا و اهل بیت (ع) قرار دادیم و در مسیر ولی فقیه زمان بوده ، هستیم و خواهیم بود . و این مسائلی که امروز در پیش روی ما است . قطعاً همه ی آنهایی که در مسیر ولایت فقیه زمان هستند دل در گرو ولی فقیه زمان می دهند . و قطعاً کسی که پیرو ولی فقیه است باید در ادامه ی راه ولی فقیه زمان باشد و مسیر راه را از ایشان یاد بگیرد و قطعاً همه ی مسئولین در معیت این سلاله ی پاک رسول الله (ص) باشند . سروران عزیز بدانید سختی های فراوانی کشیدند . شاید آنچه را که مد نظرمان بوده انجام نگرفته ولی قطعاً بدانید که رهبرمان رودربایستی به کسی ندارد . و خودشان فرمودند که چک سفید به کسی ندادند و هر زمانی که نیاز باشد گوشزد خواهد نمود. و قطعا درایت رهبر فرزانه مان و رهبریت این انسان نخبه الهی موجبات این عزت و صلابت را ایحاد نموده اند هر زمانی که این چنین مدبرانه هم در دیدار با رئیس جمهور و وزرا چه زیبا عنوان کرده اند . در ابتدای امر در جواب نامه ای که به رئیس محترم جمهور داده بودند فرمودند که لازم می دانم که از تلاش پیگیر و پر طاقت شان تشکر کنم . هفته های گذشته عرض کردم . ده ساعت در یک میز مذاکره حتی نتوانند نوشیدنی از آن مجلس را استفاده کنند و توان و طاقت طاقت فرسای را هزینه کردند تا توانسته اند موجب عزت شوند. این اراده ی قوی و شجاعت می خواهد واین حضور ولی فقیه زمان به عنوان یک کوه پشت سرشان ایستاده و حمایت کرده و خون شهدای هسته ای موجب عزت مان شده است . صبر کنیم . قطعاً ما محضر رهبر عظیم الشأن مان هستیم و قطعاً با درایت و حمایت ایشان که فرموده اند از هیئت مذاکره کننده ی هسته ای صمیمانه تقدیر و تشکر می کنم . و پاداش الهی را برای آنها مسئلت داشتند . این که فرمودند به سرانجام رسیدن مذاکرات گام مهمی است . رسالتی است که از این پس هم به این عزیزان و هم به عزیزان وکلای مان که اهل کرامت و ادب توصیه می کند و این که فرموده است که با دقت تمام و با ملاحظات تمام باید این برنامه را پشت سر بگذارند و فرمودند شش نفر از این افرادی که در این مذاکره قرار گرفتند بعضی از آنها قابل اعتماد نیستند . و با درایت این عزیزان حل خواهد شد و قطعا تدبیر این عزیزان و حضور عالمانه با قدرتشان مثل همیشه موجبات اقتدار را ایجاد خواهند کرد و حمایت عالمانه نمایندگان محترم مجلس و بررسی مدقانه آنها از این توافقنامه و پیگیری مفاد آن که از حقوق حقه ملت شریف ایران مان هست قطعا آینده بسیار درخشانی را به همراه خواهد داشت. و کنگره آمریکا نیز حتما نیاز به این توافق نامه دارند چون حیثیت شان وابسطه به آن هستند و مسئولان آمریکائی گفتند که دیگر تحریم راه چاره مناسب نیست و اقتدار مردم در برابر این تحریم های ظالمانه موجب این پیامد بزرگ گردیده است و همه اینها را مدیون امام راحل و خون شهدایمان هستیم و برکات حضوری ولی امر مسلمین که امیدواریم خداوند متعال ایشان را از جمیع بلایا مصون و محفوظ بدارد.
اما آخرعرائضم را از سخنان شیوای این عزیز الهی در آن جلسه ی مهم ریاست محترم جمهور ، دولت تدبیر و امید و وزرا که در واقع تبیین مسائل را از فرازهایی از فرمان راهگشای امیرالمؤمنین (ع) به مالک اشتر گفته است . که هر مدیری بتواند از این فرامین استفاده کند هم موجب عزت خود و ماندگاری خود می شود و هم موجب موفقیت در امر می شود . شعار ندهیم . در جلسات مان نگوییم که علی (ع) به مالک اشتر چنین گفته است . باید عمل کنیم . در سیره ی عملی مان قرار بگیرد مردمان زرنگ هستند . مقام معظم رهبری فرموده اند که نتیجه را به مردمان واگذار کنیم . و مردم مان تصمیم گیرنده هستند که چگونه و کجا و با چه هدفی . امروز این عزیزان جلوتر از ما با علم و بصیرتی که دارند حضور دارند . باید دقت عمل داشته باشیم . اخلاقی که در این ماه رمضان ذکر شده است و از آن زیاد سخن گفته شد . مسائل اخلاقی و تقوایی که در آن ذکر شده است . انسان مدیر بداخلاق نمی تواند که بگوید من در مسیر مکتب امیرالمؤمنین (ع) قرار گرفتم . بروید مطالعه کنید و مرور کنید مسائلی را که در مسیر بداخلاقی باشد . باید خودمان را وقف مردم کنیم . خدمت به مردم رضایت خدواند متعال را به همراه خواهد داشت . و انتظار این را ندارند که ما کوه ابوقبیس را برای شان بیاوریم . امروز جوان های عزیز مان هستند که به درجات عالی علمی رسیدند و جزئی از حقوق شان هست که برای شان کاری ایجاد کنیم . هر آن چه وظیفه مان هست باید در قبال این عزیزان انجام دهیم . بیکاری یکی از دغدغه های مان هست . اندیشمندان مان ، نخبگان مان ، دانشمندان مان ، پرفسوران مان و دکتران مان از ما انتظار خدمت دارند . که قطعاً این چنین هست .
آخرین عرض بنده مشکلی است که مردم عزیز ایران خصوصاً در دو بخش خصوصا دابودشت در این ایام دارند با آن دست و پنجه نرم می کنند . درست است که در امر آب قحط سالی است . یک مقداری باید دقت کنیم . ولی عزیزان ، مدیران دقت کنید عزیزان نسبت به این امر نیاز به مدیریت جهادی شما را دارد . استاندار محترم سعیکم مشکور . از درایت و محبت شما تقدیر و تشکر می کنم . مدیران امر جهادی چه در امر آب و چه در موارد دیگر بیایید یک مدیریت کلان را انجام دهید . هر آنچه که باعث می شود زود تر این مسئله حل شود . سال گذشته جریان آب بوده تا به امروز . ما مدیران لایقی داریم که در مدیریت شان خوش برخورد و خوش رفتار هستند ولی قطعاً هم وزرای محترم مرتبط ، هم استاندار محترم و هم شهرستان این درخواست و توصیه را دارم . محبت کنید دست به دست هم دهید و در کنار هم این لباس خدمت را برای مردان عزیز و با صلابت ایجاد کنیم . که نشوند دو روز گذشته گزارش دهند سخت شان هست . دیگر عصر تکنولوژی و خدمت رسانی است . البته از مدیریت آب روستائی تقدیر و تشکر عرض می کنم ولی نیاز به درایت بیشتر و محبت بیشتری هست.
و اما یک جمله دیگر نسبت به همه عزیزان و مسئولین توصیه ای در محور اخلاق مدیریتی دارم که اگر مدیری قرار هست از خدمت خارج شود ولی هنوز نشده و در محضر آن مدیریت و خدمت هست بر همه فرض و لازم هست تبعیت پذیری تا لحظه حضورش خدای ناکرده نافرمانی از آن مدیر بزرگترین لطمه به مردم برخورد خواهد کرد و نوعی بداخلاقی است در این باره نیاز به دقت عمل بیشتری هست برای همه مسئولان محترم.