جلالالدین مشمولی کوتنایی، هنرمند مازندرانی است که نام و آوازه خود و گروهش را مدیون حضور در روستاهای کشور است.
وقتی برای نخستین بار پس از تاسیس دبیرخانه هنر در روستا وارد روستای کوتنا در مازندران شدم، زیبایی هنر هنرمند مازندرانی، مشمولی، دوستانش و هنرمندان به مشام میرسد و چشم به تابلویی میافتد که نشان میدهد اینجا تغییرات زیادی در سالهای اخیر داشته است.
باغ و خانه پدری مشمولی امروز مأمن و مرکز برنامههای هنری جلالالدین مشمولی در کوتنا است و خانوادهاش در هر دورهای پذیرای هنرمندان جوانی هستند که عاشقانه در زیباترین و بکرترین مناطق ایران و مازندران هنرنمایی میکنند.
بوی شالیزار و بهار باغها در دبیرخانه “هنر در روستا” بیشتر از یک خانه قدیمی به در و دیوار آن صفا داده است و حالا این خانههای قدیمی به جای دیوار و لوستر انباشته از هنر هنرمندان جوان ایران است.
جلالالدین مشمولی درباره خود و خانهاش میگوید: اینجا در اتاق خانه پدریام که نشستهایم یک مربع کامل است، بزرگ شدم، نقاشی کردم و تمام پروسههای هنری استانی و شهرستانی و خارج و داخل از کشور را در اینجا گذراندم و تمام جلسات حجم سبز و هنر در روستا در همین اتاق برگزار شده است.
وی میافزاید: مثل برخیها نقاشی را علاقهمند بودم، وقتی بزرگ شدم دوست داشتم در سینما تحصیل کنم، رفتم اما دوباره به هنرهای تجسمی بازگشتم و نقاشی کردم.
این هنرمند مازندرانی در معرفی خود میافزاید: متولد کوتنا هستم و اینجا زندگی میکنم، نقاشی کردم و نقاشی خواندم و نهایتا دیدم که با نقاشی عجینتر هستم و آن را بیشتر دوست دارم مانند کودکیام چون حرف کودکی که میشود شما میتوانید ریسک کنید این کودک است که به آتش دست میزند و خطر را نمیشناسد و من کودکی را بیشتر دوست داشتم.
وی میگوید: فعالیتهای هنری را از سال 1378 در انجمن تجسمی قائمشهر رسما آغاز کردم، قبلا کارهای کاریکاتور انجام میدادم تا زمانی که وارد کلاسها شدم و به صورت حرفهای کار نقاشی را انجام دادم.
مشمولی تصریح میکند: از نقد فیلم و نوشتن و کار در مطبوعات رسیدم به اینجا که بعد گفتم که حالا که میخواهم نقاشی را ادامه دهم به صورت حرفهای دنبال کنم پس بعد از یک سال بازگشتم تهران، تجربههای خوب و آشنا به دانش روز تا اینکه کاملا پخته شدم و حضور آن آدمها کمک کرد که حالا که میخواهم به شهرستان بازگردم با دید دیگری بیایم و کار کنم.
وی میگوید: آنجا با کتاب و نشر آشنا و با گالریها و آدمهای مختلف آشنا شدم و همه چیز برای یاد گرفتن مهیا بود و تفاوتش این است که اینجا به لحاظ امکانات و آدمها هیچ چیز نبود و نیست.
مدیر موسسه هنری حجم سبز میافزاید: کار جمعی اینجا خیلی نمیتواند استقبال داشته باشد اما وقتی به قائمشهر برگشتم نخستین کاری که کردم تاسیس گروه هنری حجم سبز در سالهای 83 یا 84 بود پایه را هم روی کارگروهی گذاشتیم.
وی تصریح میکند: ورکشاپها را سریعا برگزار کردیم، برنامهها و سفرهای دستهجمعی گذاشتیم تا کار به جایی رسید که در کارگاههای طراحی حجم سبز تا 90 نفر شرکت میکردند و این برای ما خیلی خوب بود.
مشمولی اضافه میکند: بزرگترین نقطه ضعفی که ما در استان داشتیم نداشتن نشریه تخصصی هنرهای تجسمی بود بنابراین شروع کردیم به راهانداختن نشریه تجسمی با پول تو جیبیهای اعضای گروه یعنی حجم سبزی که از سال 84 شروع شد تا به امروز با پول تو جیبیهای همین بچهها اتفاق افتاد.
وی یادآور میشود: الان دیگر به آن شکل عضوگیری نمیکنیم ولی حدود 40 نفر عضو فعال داریم که در بخشهای مختلف کار میکنند و بیشتر پروسه را فراخوانی کردیم، یک کتابخانهها تخصصی راهاندازی کردیم که در همین دبیرخانه قرار دارد بالغ بر هزار کتاب جمع کردیم.
مشمولی با اشاره به اینکه اینجا منزل پدری است با یک باغ 3 هزار متری است، تاکید میکند: هنرمندان را در همین باغ اسکان میدهیم امروز در سی و سومین جشنواره هنر در روستا 70 هنرمند را در خانههای روستایی اسکان دادیم.
وی میگوید: نشریه ما را نجات داد و خلاصه ما جان گرفتیم و این ارتباطات اتفاق افتاد، اتفاق دیگری که افتاد این بود که شهرستانهای دیگر به ما میگفتند شما برای ما یک الگو شدهاید چقدر خوب کار میکنید نمیخواستیم کسی ما را تشویق کند اما خودمان مراسم میگرفتیم و پیشکسوتان استان را تجلیل میکردیم.
این هنرمند مازندرانی یادآوری میکند که حجم سبز را متعلق به قائمشهر نمیدانستیم بیشتر اعضایش از شهرهای دیگر بودند بعدها که پروژه هنر در روستا اتفاق افتاد از سراسر کشور عضو گرفتیم.
وی از ورود گروه هنریاش به دنیای مجازی نیز میگوید و میافزاید: یک اتفاق جالبی که افتاد من عضو انجمن نقاشان کشور هستم، در آنجا دیدم که خیلی از این انجمنها حتی ایمیل و سایت نداشتند و درگیر مسائل مجازی نبودند، یکی از دوستانم پیشنهاد داد که برایمان یک سایت بزند، وقتی سایت را راه انداختیم در هر کجای ایران نمایشگاهی برگزار میشد اطلاعرسانی میکردیم.
وی ادامه میدهد: باز هم جزء نخستین سایتهای خبری کشور بودیم، روزانه چهار هزار مخاطب داشتیم با وجود اینکه سایت بسیار ضعیف بود الان کمی بهتر شده اما همه توان ما بود و با همان هم موفق شدیم.
مشمولی میگوید: حجم سبز حدود بیش از 100 نمایشگاه گروهی در ایران برپا کرد، سمنان، کرمان و تهران نمایشگاههای گرافیک، نقاشی و تصویرسازی برگزار کردیم، کارهای آموزشی و انتشار بولتن و ایجاد و ادامه فعالیت سایت حجم سبز بود و از همین مجموعه بود که پروژه هنر در روستا اتفاق افتاد.
اوج فعالیتهای این گروه و جلالالدین مشمولی جشنواره ” هنر در روستا” بود، وی درباره شکلگیری این جریان میگوید: یک نمایشگاه انفرادی در تهران برگزار کردیم که با استقبال زیادی در آن سال روبهرو شد ولی این تشویقها و لبخندها و حمایتها به نوعی آزارم میداد.
وی معتقد است در ایران چون هنر آموزش داده نشده، در مطبوعات و در جامعه ما نهادینه نشده است، تاثیر یک نمایشگاه در یک گالری انگار به چشم نمیآید و تاثیری هم ندارد مثلا در زمان جنگ نقاشی شهدا روی دیوارها بود این خود تاثیری زیاد داشت.
مشمولی میگوید: اگر بخواهیم که مساله هنر نهادینه شود، میشود، کافی است کتابهای آموزشی ما تغییر کند تا بچههای ما بدانند سه رنگ اصلی چیست و با ترکیب آنها چه رنگهایی درست میشود.
وی بیان میکند که در جشنواره هنر در روستا پاستل دادم که کودک نقاشی کند ولی آن را خورد فکر کرد شکلات است، پس ما آموزش نداریم، شاید در بخشهای دیگر صورت گرفته باشد ولی در مقوله هنر انجام نشده است.
مشمولی ادامه میدهد: بعد از آن نمایشگاه به این نتیجه رسیدم که هنر خودم را وارد مردم کنم، بعد به این نتیجه رسیدم که چرا شهر چرا در روستای خودم نه شاید در همین روستایی که در آن به دنیا آمدم و در آن آتلیه دارم.
وی معتقد است این اتفاق کاملا حسی بود، مردم بکر بودند، خیلی المانهای شهری ندیده بودند که گیج شوند، بچههای روستا خیلی مسائل را نمیدانستند و سادهتر بودند و من میتوانستم راحتتر با آنها ارتباط برقرار کنم.
* به هر کودکی یک مداد و کاغذ دادم
مدیر جشنواره هنر در روستا تصریح میکند: زبان نقاشی را همه میشناختن پس زبان نقاشی بهترین زبان بود، کمخرجتر هم بود، نمیتوانستم به همه یک دوربین بدهم ولی میتوانستم در دست هر بچهای یک کاغذ و قلم بدهم و بگویم از مردم نقاشی کنند.
وی ادامه میدهد: همه چیز ساده اتفاق افتاد، سریع یک شورای سیاستگذاری تشکیل دادیم و دوستانم که تحصیل کرده دانشگاه تهران بودند در تیم ما حضور داشتند، گروه پنج نفره را تشکیل دادیم و یک تیم سه نفره روابطعمومی. آن موقع بود که فهمیدیم 700 روستا در ایران وبلاگ به روز دارند و این بهترین موقعیت بود برای ما؛ طرح را نوشتیم و به همه این وبلاگها که ایمیل داشتند ایمیل زدیم.
مشمولی درباره نحوه کار هنر در روستا میگوید: چون میخواستیم در حوزه کودکان کار کنیم به 68 روستا در 12 استان سفر کردیم، از روستای زلزلهزده کرمان تا روستای دورافتاده لیما، تیم جوان و عاشق بودند به همه ایمیل زدیم همه هم ما را تشویق میکردند.
وی تصریح میکند: هر بار که وارد روستا میشویم با شورا دهیاری و مدرسه صحبت می کردیم نمیخواهم وارد روستا شویم و کسی نداند چه میکنیم همه باید باشند و یاد بگیرند.
مشمولی میافزاید: امروز روستایی را نام میبرم که خود چهار دوره جشنواره را برگزار میکند و ما دیگر نمیرویم خودشان برگزار میکنند یا در دهبکدی کرمان سه بار، در چمازکتی قائمشهر سه دوره و اردبیل دو دوره جشنواره بدون حضور ما برگزار شده است.
وی معتقد است هنر در روستا در چهار بخش رخ داد، بخش اول کودک و نوجوان یعنی ما برای بچههای روستا سفر میکنیم، به آنها آموزش میدهیم، گفتوگو میکنیم، با خانوادههایشان صحبت میکنیم.
مشمولی میگوید: تا بهحال حدود 9 هزار کودک در این جشنواره شرکت کردند که 6 هزار اثر جمعآوری کردیم و پایاننامه دانشجویی کارشناسی ارشد هم شده است.
وی با بیان اینکه یکی از موضوعات مهمی که به آن رسیدیم این بود که نقاشی کودکان مکانهای مختلف با هم تفاوت دارد، اظهار میدارد: چون بچههای کویری کوهستان و ساحلی نقاشیهایشان فرق میکرد، مواد یکسان بود اما آثار نه این کار پژوهشی خوبی بیرون داده بود.
عضو انجمن نقاشان ایران ادامه میدهد: همه کاغذها 50 در 70 و بزرگ بود بچههای کویر میتوانستند تمام صفحه را پر کنند ولی منطقه کوهستانی دو سوم کاغذ استفاده نشده بود، در گنبد همه تیپ مذهبی بود، 95درصد کارها مذهبی کشیده شده بود، در مازندران طبیعت و رنگ سبز و دومین رنگ مکمل قرمز بود انتخاب میکردند.
وی میگوید: بخش دوم زمانی اتفاق افتاد که وقتی وارد روستا میشویم دیدیم اینها کلی فرهنگ و داشته دارند، لباس، آوا، در، پنجره و دیوار و صدا دارند بعد ضبط کردن صداها را شروع کردیم، این برای ما دغدغه شده بود؛ عکسهای خیلی خوبی برای ما درآمد و توانستیم نمایشگاههای عکس برگزار کنیم از دربهای قدیمی و چیزهایی که خود بافته بودند و این شد که خود روستا هم برای ما سوژه شده بود.
مشمولی به آموختههای خود از این سفرها هم اشاره میکند و میگوید: بعد فهمیدم ماجرا پایاپای است چیزی ما به آنها یاد میدادیم و چیزی آنها به ما، اینکه ما هنرمندیم چند تا کتاب خواندیم دیگر مطرح نبود کاملا برابر بودیم.
*هنر در روستا در خانه پدری
وی با بیان قسمت سوم فعالیتهای هنر در روستا میافزاید: این بخش تاسیس دبیرخانه بود که جان تازهای به گروه داد، گفتیم ما پایگاه و مکانی داشته باشیم خارج از مرکز و تهران چقدر ما باید برویم مرکز یک بار هم آنها بیایند، خوب هم آمدند و می آیند امروز که سی و سومین دوره هنر در روستا برگزار میشود از هفت استان کشور به این روستا آمدهاند.
مشمولی میگوید: خواستیم مرکزی باشد که بتواند به صورت جدی به هنر معاصر امروز نگاه کند، کسانی که امروز هنر مدرن کار میکنند خیلی دلشان نمیخواهد این هنر در گالریها رخ دهد میخواهند در پروسهای در طبیعت و در دل مردم صورت بگیرد، این مثل هنر محیطی است که به محیط زیست هم کمک میکند که ماهیها منقرض نشوند و یا درختها را قطع نکنند.
وی تصریح میکند: هنری آمده است که به محیط زیست کمک کرده، تاسیس این پایگاه باعث شد که ما با دنیا ارتباط برقرار کنیم، که یک دبیرخانهای داریم که بتوانیم مهمان خارجی داشته باشیم، از مالزی و کرهجنوبی آمدند و تیرماه امسال از اتریش میآیند.
مشمولی با اشاره به اینکه با وزارت آموزش و پرورش صحبت کردیم، چون آنها کتاب آموزش هنر برای کودکان نوشتهاند چیزهایی که ما برای کودکان انجام داده بودیم را روی سایت دیده بودند، گفتند تنها گروهی که این مفاهیم را برای کودکان روستا عملی کرد شما بودید میخواهیم با شما کار کنیم، ادامه میدهد: چیزی که ما به دنبالش بودیم یعنی نهادینه کردن هنر در روستا در مدارس بود، ما حاضر بودیم تمام تجربیات و یافتههای خود را در اختیارشان قرار دهیم اما اینها هستند که کمکاری میکنند.
*وام میگیریم تا در دل طبیعت کار کنیم
وی میگوید: گروهی که وام میگیرد میرود در دل طبیعت کار میکند به کسی یا چیزی نیاز ندارد، تاکنون 90درصد هزینه را از درآمد شخصیام پرداخت کردم و 10 تا 15 درصد هزینهها را نیز هنرمندان پرداخت میکنند اما این روند در سال اخیر بهتر شده و روستاها خود هزینه پرداخت میکنند و چون بودجه فرهنگی دارند و این خیلی به ما کمک کرده است.
*هنر در روستا از کوتنا تا پاریس
آوازه هنر در روستایش به پاریس هم رسیده است، وی در این باره میگوید: ریحانه جهانسوز نقاش و فعال NGO است، در چند برنامه ما حضور داشت، پیشنهادی به ما دادند که یک دبیرخانه در پاریس دایر کنیم.
وی میافزاید: یعنی دبیرخانه دائمی هنر در روستا در پاریس برای همیشه دائمی باقی بماند که بتوانیم بخش کودک و نوجوان، مردم، هنرمند، کارت پستال و نقاشی در آن فضا بماند تا کسی که وارد این گالری میشود با دستاوردهای هنر در روستا آشنا شود.
مشمولی میگوید: خرداد یا تیرماه قول دادهاند نخستین نمایشگاه کودکان هنر در روستا در این گالری برگزار میشود و برای این نمایشگاه 200 اثر فرستادم همه چیز آماده است و این اتفاق میافتد تا دومین حرکت بینالمللی ما شکل بگیرد.
وی با اشاره به فعالیتهای بینالمللی هنر در روستا اظهار میکند: نخستین کار بینالمللی هنر در روستا در مالزی شکل گرفت، به این صورت که ایرانیهای مقیم مالزی فعالیتهای گروه را دیده بودند خواستند ما آثارمان را به مالزی معرفی کنیم.
مشمولی میگوید: 21 هنرمند آثارشان را در قالب عکس، فیلم و ویدئو، 70 نقاشی بچههای روستاهای ایران و 40 عکس با مضمون روستا که بیشتر مد نظرم فضای فرهنگی روستا بود به این نمایشگاه بردم.
وی ادامه میدهد: عکسها شناسنامه داشتند و بیشتر معرفی ایران بود و دو تا فیلم هم برده بودیم؛ تا دقیقه 90 هیچ کمک مالی نداشتیم بعد از نمایشگاه ایرانیهای مقیم مالزی به ما کمک کردند اما تقریبا 90 درصد هزینهها را خودمان انجام دادیم.
*تاسیس روستای هنر در مالزی
مشمولی با اشاره به پیشنهادات مالزیاییها میگوید: آنجا دولتیهای مالزی خیلی به ما سر زدند، در مالزی وزارت توریست مثل وزارت نفت ما وزارت اول است، نمایندیشان دو جلسه با ما برقرار کردند، گفتند که ما روستای هنر را در مالزی میسازیم ولی قول میدهیم که افتتاح این روستا با شما خواهد بود.
اما مطمئنا حضور گروههای هنری علاقهمند در روستاها تاثیراتی داشته است، مشمولی در این باره میگوید: در روستای خودم به شدت توانستم تاثیر بگذارم، ابتدا که شروع کرده بودیم روستاییها اصلا به ما نزدیک نمیشدند تا اینکه فراخوان دادیم که عکسهای قدیمی روستا به نمایش درمیآید، هر کس میخواهد عکسهای قدیمیاش را بدهد.
وی ادامه میدهد: 400عکس برایمان فرستاده شد، فیلم و سند داریم مردم چنان اشکی میریختند که قابل باور نبود، به این دلیل که عکسهای مردم دست همدیگر بود و خودشان خبر نداشتند و این برایشان جالب بود، کاری که انجام داده بودیم این بود که بخشهای هنری، ورزشی و صنایع دستی را در این عکسها جدا کرده بودیم.
مشمولی بیان میکند: این تفکیک باعث شد با دقت بیشتری عکسها را ببینند مثلا عکسی از دیوارها و خانههای قدیمی گذاشته بودیم که به دلیل مسائل مادی روستاییها تخریب کرده بودند وقتی عکس را دیدند ناراحت شدند که چرا به خاطر پول آن را تخریب کردیم.
وی میافزاید: ما هنر در روستا را هر سال هفته اول اردیبهشت برگزار میکردیم امسال که این زمان گذشت روستاییان سراغ هنرمندان را از من میگرفتند که چرا دوستانت نیامدند، گفتیم از امسال میخواهیم هنر در روستا را در هفته موزه برگزار کنیم.
مشمولی میگوید: دو سال از برگزاری نخستین جشنواره میگذرد حالا خودشان بدون ما جشنواره برگزار میکنند، روستایی را برای دومین بار رفتم نقاشی کشیدیم اما نقاشیها را دیگر به ما ندادند گفتند ما خودمان میخواهیم در طول سال نمایشگاه بزنیم و نقاشیها را نیاز داریم.
وی تصریح میکند: من در روستایی در لرستان رفته بودم که دو سه ماه بود روستا دارای ماهواره شده بود بعد من رفتم دیدم ساختار و فرهنگ مردم روستا کاملا عوض شده، تمام چیزهایی که در روستا بود کاملا تغییر کرده بود و ما نمیتوانستیم در برابر این تغییر بزرگ ایستادگی کنیم باید در برابر قدرتی مانند ماهواره ایستاد اما با چه؟
وی میگوید: ما فقط توانستیم به آنها بگوییم داشتههای شما مهم است و نباید آنها را از دست بدهیم اما تا همین جا توانستیم موفق شویم باید بیشتر از اینها در برابر این قدرتهای مخرب ایستاد و این فقط در توان ما نیست.
از او میپرسم خود به سراغ دولتیها نمیرود یا آنها به سراغش نمیآیند، میگوید: آنها تا به حال با ما صداقت نداشتند، میخواستم دغدغه همه را داشته باشیم، من دولتگریز نیستم، من که همه روستاها را پابهپای بچههای روستا کارکردم نمیتوانم دولت گریز باشم ولی تاکنون صداقت نداشتند.
وی ادامه میدهد: اگر شرایط مالی داشته باشیم یکی از دانشگاههای ایتالیا و واشنگتن برای برپایی نمایشگاه از ما دعوت کرده است، ارمنستان پیشنهاد فوقالعادهای داد که یک روستا در ایران یک روستا در ارمنستان به وسیله هنر به هم مرتبط کنیم.
وی میافزاید: 10 بار به سراغ یونسکو رفتیم ولی قبولمان نکردند گفتند ابتدا باید به فکر شکم بچههای بم باشیم، گفتم من با بچههای بم زندگی کردم برایشان انجمن هنرهای تجسمی تاسیس کردیم اما قبول نکردند که هنر هم بخشی از مایحتاج بشری است.
بعد از دو سال هنر در روستا هنوز به روستاها سر میزند، مشمولی در این باره میگوید: فراخوان دایمی هنر در روستا را راهاندازی کردیم چون گفتیم تا کجا توان داریم به روستاها برویم حالا برای ما پست میکنند با این وجود هنوز هم به بسیاری روستاها میرویم روستایی دو سال است که خواهش میکند به آنجا برویم و باید به این خواستهها پاسخ دهیم.
وی میافزاید: اگر بخش دولتی که گفتید با رویکردی که الان در حال رخ دادن است وارد کار شود این ظرفیت وجود دارد که این دبیرخانه در هر روستایی که بخواهیم ساخته شود، باید مرکزی فراهم کنیم تا هنرمندان اینجا راحت باشند و حداقل امکانات را برایشان فراهم کنیم؛ امروز این مکان پتانسیل گردشگری دارد اما امکانات ندارد.
وی در بخش پایانی این گفتوگو میگوید: فقط بگویم به یک گروه بدهکارم و منتشان را دارم، رسانهها و مطبوعات تنها و تنها همین گروه چون هنر در روستا را بچههای مطبوعات مازندران نجات دادند، بدون هیچ چشمداشتی اگر خبرهای ما به کشور رسید به دلیل همین حمایت بود.
و مشمولی معتقد است زمانی هنر در روستا نجات پیدا میکند که مستقل شود اگر مشمولی نباشد آیا کسی هست که هنر در روستا را ادامه دهد.
————————
گفتوگو الناز پاکنیا