هراز نیوز :حسین جوادی -ابتکار تشکیل دانشگاه آزاد اسلامی (با قید اسلامی آن ) امری خوب و قابل قبول بود اتفاقی که معضل بزرگ و مخرب توقف ارتقاء تحصیلی جوانان را تا حدود زیادی مرتفع کرد . در آن زمان کمتر کسی فکر می کرد که این نوزاد ناتنی وزارت علوم بتواند گسترش عظیمی پیدا کند آنقدر که به قول مشهور شورش در بیاید . از جاسب گرفته تا بنادر جنوبی کشور که بعضاً چند هزار آدم هم در آن یافت نمی¬شود تا بخشها و شهرهای بسیار کوچک که با ذره بین هم در نقشه جغرافیایی دیواری چهار متری دیده نمی¬شوند¬. این نوزاد جان خیلی ها را مکید تا بزرگ شد برای خودش غولی شد که کمتر کسی می¬تواند این غول را مهار کند¬.
کاری به خیلی از چیزهای این دانشگاه ندارم¬، البته فعلاً ، اما دانشگاه آزاد اسلامی مدت مدیدی یک شرط را برای دختران پذیرش شونده می گذاشت شرطی که سالها پیش برای من خیلی قابل هضم نبود و دلیل این سماجت را نمی دانستم
اینکه اجبارا دختران باید از چادر در دانشگاه استفاده کنند !!!
دل خیلی¬ها خوش بود که دانشگاه آزاد¬، اسلامی ، شده است و چادر برای همه دختران لازم ! اما کاری به آن نداشتند که در بسیاری از مراکز مفسده¬های عظیمی در ارتباط های نامشروع و جنسی دختران و پسران بوجود می¬آمد¬. و یا خود را به بی-اطلاعی می¬زدند کاری آن نداشتند که چهره های دختران دانشجو هر روز با وضعیتی زننده تر آرایش می¬شد .
کاری به آن نداشتندکه چادر¬ها روی دوش دختران می¬نشست و بر روی زمین کشیده می شد و حرمتش شکسته می شد کاری به آن نداشتند که زیر چادر¬های اجباری لباسهای آنچنانی با اهدف خاص وجوددارد که در هر لحظه که قرار است پیامی بین دو جنس مخالف رد و بدل شود با باز شدن چادر انتقال مفاهیم زشت و زننده انجام می¬پذیرد.
چادر اجباری روی دوش دختران انداختند اما کاری به خیلی از چیزها نداشتند .
دانشگاه دولتی دانگاهی است که عمدتاً پذیرفته شدگان آن قشر آسیب پذیر و کم درآمد هستند و ساده و بی¬ریا و برعکس قبول شدگان دانشگاه آزاد به دلیل شهریه کمرشکن آن که در خیلی از مواقع پول زور است که دریافت می¬شود ، غالباً افرادی متمول و دارای رفاه اجتماعی مناسب و قسر کم درد جامعه .
امروزه نمی¬دانم چقدر سروکارت با دانشگاه آزاد خصوصاً در تهران و رودهن و امثال این جاها افتاده است ¬، با یک مرور بسیار کوتاه به اجبار چادر در گذشته و وارفتگی شدید در امروز چه چیزی دستگیر ما می شود ؟
یکی از دوستان من که دوره کارشناسی ارشد را می گذراند می¬گفت : باورم نمی شود که این دختران ایرانی باشند¬. ادبیات و الفاظ زننده و حرکات بسیار سخیف و آلوده و مسائلی که واقعاً نمی شود بیانش کرد همه و همه در حیاط دانشکده که محل عبور و مرور است اتفاق می افتد اتفاقاتی که شرم اجازه بیان آنها را نمی دهد . از ان چادرهای اجباری چه خبر؟! پس این حرکات چیست ؟
حالا جواب آن موضوعی که طرح کردم را بدهم و آن اینکه مسأله چادر اجباری و اکراهی برایم قابل هضم نبود ! واقعاً چرا شأن و منزلت چادر را آن قدر پایین آوردیم که هر کس اجازه پیدا کند هر طور دلش می¬خواهد با آن برخوردکند؟! اگر قرار بود چادر¬های اکراهی در وضع دانشگاه تأثیر بگذارد چرا وضع اینطور شد ؟ چرا هر سال فجیع¬تر از قبل ؟!!
از طرفی سر کلاس ادبیات ، استاد تمام اشعار منسوخ و مدفون ، فروغ فرخراد و احمد شاملو و ایرج میرزا و آثار صادق هدایت و صادق چوبک و… را با اهدافی کاملاً مغرضانه ردیف می¬کند و یک ترم را کامل با اشعار هدفمند آنان سپری می¬کند و مسلماً تشکیک فراوان نقش می بندد و ذهنیت¬ها عجیب رشد می¬کند .
پس کجای این دانشگاه را رسیدند ؟ عزیزی می¬گفت : آقای جاسبی زحمت کشیددانشگاه را واقعاً گسترش داد اما آیا فکر کرده ای که در بسباری از مناطقی که معلم برای دوران متوسطه به سختی از پس کار بر می آید دانشگاه آزاد وجود دارد ؟ چرا در خیلی از شهرها بالابی گری های خاصی زمینهای گرانبهایی به دانشگاه آزاد اهداء شده است و عمدتاً این دانشگاه ها امروزه رو به تعطیلی می رود ؟! با این زمینها و تأسیسات آقایان چه می¬خواستند بکنند ؟ اولین چیزی که به ذهن آدم خطور می کند اینکه مسلماً کارتلهای اقتصادی پشت این جریان برای سالهای آینده به دلیل رشد معکوس جمعیتی و عدم استقبال از تحصیلات عالیه و … دانشجو به اندازه کافی وجود ندارد اینهمه سرمایه¬های علمی موجود در کشور در خدمت سرمایه¬های اقتصادی قرار خواهند گرفت ؟
البته خیلی نمی شود به این ” دانشجو ” که تازه وارد دانشگاه آزاد شد ایراد گرفت اما ایشان باید چند نکته را مستمرا و با برنامه ، پیگیری کنند گرچه معضلات این دانشگاه کم نیست اما باید حدود شرعی و حقوق شرعی منطقا ، عقلا و متناسب با موقعیت جامعه ، با درک وضعیت فرهنگی و کار تدریجی و موثر مستقر گردد . اموال و اماکن گستره و فراوان این دانشگاه مهار و کنترل نظارتی شود . نحوه تغییر کاربری و بهره وری از زمینهای در اختیار رسیدگی و ارزیابی شود و البته بسیاری از مواردی که مورد بحث ما نیست اما پردازش به وضعیت فرهنگی حاکم بر دانشگاههای آزاد و جلوگیری از انحرافات فکری چه در دانشجویان و چه در اساتید و رشد آن از ضرورتهای بلاانکار است البته کار فرهنگی بسیار ظریف و حساس است و تمام جوانب امر باید در نظر گرفته شود تا اینکه بلای پیش آمده بر سر دختران این دانشگاه دوباره تکرار نشود اتفاقی که با ابلاع وجوب چادر شروع و به این وضع نابهنجار اخلاقی و فرهنگی منتهی شد .

One thought on “دانشگاهی که چادر سرش کردیم”
  1. اشعار مدفون فروغ و شاملو؟
    در زمان حیاتشان – شاملو را مدنظرم هست – به شعرهایشان با کلی عشوه و منت مجوز می دادی.حالا هم که در قید حیات نیستند.رهایشان نمیکنید.
    شرم دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *