تلویزیون کشور ما سالهاست که به فرهنگ و هنر و هویتمان خدشه وارد می کند و متاسفانه هیچ اقدامی در بهبود شرایط حاکم بر آن صورت نمی گیرد!
نقش رسانه در شکل گیری فرهنگ جوامع, انکارناپذیر است و باید پذیرفت که تلویزیون, یکی از مهمترینِ رسانه هاست.
تلویزیون ایران, با یک نوع سیاست و مدیریت اداره می شود, حتی اگر از دو شبکه ی سالهای شصت, به بیش از پنجاه شبکه ی امروز رسیده باشیم!
در سالهای اخیر فقط به کمیت برنامه ها و افزودن تعداد شبکه های تلویزیونی پرداخته شده و هزینه های گزافی انجام گشته و حال آنکه از کیفیت و محتوا خبری نیست!
این نقد به غالب محصولات تلویزیون وجود دارد, از تولیدات اجتماعی و سیاسی گرفته تا برنامه هایی چون موسیقی و فیلم و سریال و از این دست فعالیتهای هنری!
سطح سلیقه ی مخاطب امروز ما در برخورد با هنر و فرهنگ, بسیار نازل شده و این موضوع در نوع برخورد مخاطب در جامعه به وضوح نمایان است و بدون تردید, تلویزیون کشور در این مورد, نقش بسیاری بدی را ایفا کرده است !
البته نقد امثال من راه به جایی نخواهد برد, چرا که گویا کرسی نشینان مسئول در این رسانه ی بزرگ, گوش شنوایی در تغییرات بنیادی ندارند !
اینکه چند برنامه ی خاص و پر محتوا را در ازدحام تولیدات بی مایه ی تلویزیون, ملاک عمل مثبت صدا و سیما قرار دهیم, نهایت بی انصافی و بی خِردیست!
تلویزیونی که از سانسور در سرویسهای خبری آن گرفته تا سریالهای آبدوخیاری آن, همه و همه نشان از بی درایتی و عدم آشنایی فنی و علمی و هنری گردانندگان و مدیران آن با مقوله ی رسانه ی “ملی” دارد!
تلویزیون ما هنوز اینقدر جذاب نشده که با اینهمه مبارزه علیه شبکه های ماهواره ای, نصب دیش ماهواره, به اندازه ی نصب در و پنجره ی خانه, نزد بسیاری از هموطنان مهم و حیاتی به شمار می رود!
بهتر است خودمان را گول نزنیم و بی جهت سرمان را چون کبک در برف فرو نبریم!
سالهاست که سریالهای سخیفی چون پایتخت, تولید می شود و بارها و بارها صدای اعتراض منتقدین نسبت به آن بلند شده است و قطعا به گوش آقایان رسیده است. اما بسیار توهین آمیز است که مدیران رسانه, کوچکترین واکنشی نسبت به این محصولات لُمپن مآبانه و دمِ دستی نشان نداده اند!
تکلیف چنین مهملاتی که مشخص است, تمسخر قومی اصیل که ساکن در خطه ی سر سبز شمال کشور است و شهرهای کهن و پرقدمتی چون آمل و ساری و گرگان دارد که حتی شهری چون آمل با سابقه ی تمدنی سی هزار ساله, در دوره هایی از تاریخ, به عنوان مرکز حکومت ایران بزرگ نیز بوده است.
منطقه ای از کشورمان که داشتن تکه ای زمین در آن, آرزو و خواسته ی بسیاری از هموطنانمان می باشد. مازندران توریستی ترین استان کشور است و جاده های آن, پرتردد ترین جاده های ایران عزیزمان می باشد و این قطعا در ادامه ی همان تمسخر هموطنان رشتی و ترکمان است که به عقیده ی بسیاری از دانشگاهیان و فرهیختگان, دسیسه ی انگلیسیها بوده و جهت تخریب حرکت دلاورانی چون ستار خان و باقرخان و میرزا کوچک خان جنگلی صورت گرفته است!
خوب; امروز باید از آقایان پرسید که ساخت چنین خزعبلاتی در لوای یک سریال, کار چه کسانیست و دستهای پشت پرده از آن کیست?!
آیا باید پای اجنبی به میان بیاید, یا داریم خودزنی می کنیم?!
بماند اینکه چنین برنامه های سخیفی, به لحاظ هنری نیز کمترین ارزشی ندارد و مانند بسیاری از تولیدات تلویزیون, سطحی و بی ارزش است!
تولیداتی که به اندازه ای کم عمق و بی کیفیت است, نه تنها چیزی برای آموزش اجتماعی و فرهنکی و هنری ندارد, بلکه شدیدا سطح سلیقه ی هنری و زیباشناختی شهروند ایرانی را به نازل ترین وجه ممکن سوق می دهد!
حرف من به آن تفکریست که در پشت تمام این تولیدات بی مایه وجود دارد!
در همین آمل که یکی از شهرهای مهم و کهن مازندران است, ده ها چهره ی مطرح تاریخ ساز و فرهنگی وجود دارد, چرا زندگی آنها به فیلم و سریال تبدیل نشد?!
چرا اینهمه داستانهای فولک مازندرانی که حکایت از فرهنگ اصیل این خطه دارد, تبدیل به اثر سینمایی و تلویزیونی نشد?!
چرا همواره به لودگی می پردازیم?!
یعنی سطح شعور مردم کشور ما تا این اندازه است که نتوانند درکی از زندگی نامدارانی چون جریر طبری و ابن اسفندیار و میربزرگ و قصاب آملی و میرحیدر و طالب آملی و فرهنگ شریف و بسیاری دیگر از بزرگان تاریخ و فرهنگ شهر و استان و کشورمان داشته باشند?!
قطعا اینچنین نیست!
خرَِد مردم این سرزمین زبانزد است و در بازه های زمانی متفاوت, آن را به رخ کشیده اند. پس چه حکایتیست که اینچنین با آن برخورد می شود?!

در تمام دنیا سینماگران به شکلهای مختلف از داشته های فرهنگی, اسطوره ها و بزرگان تاریخ ساز خود, فیلم می سازند تا انسجام بین مردمشان را محکمتر کنند, در حالیکه ما با نادانی و عدم آگاهی, در کشوری که متشکل از اقوام مختلف با چهره و گویش های متفاوت است, تیشه به ریشه ی این اتحاد تاریخی می زنیم, آن هم در روزگاری که دورتادور مرزهای خاکمان, پر شده از بدخواهانی که آرزوی تکه و پاره شدنمان را دارند!
وقتی صدا و سیمای کشور, دچار چنین خبطی می شود, چه توقعی از تلویزیون های محلی و استانی می توان داشت?!
اینکه از مدیریت پرایراد مسئولان, فقط در پایتخت کشورمان, امکاناتی فراهم آید که نخبگان را از شهرستانها جذب خود کند و حضور آنان سبب پیشرفت بیشتر پایتخت کشور گردد, ضمن احترام بسیار به هم میهنان پایتخت نشینم, قطعا دلیل بر خِرَدمحوری هموطنان تهرانیمان نیست!
اینکه در یک فیلم, عاقلان, فارسی را با لهجه ی تهرانی صحبت کنند و ساده لوحان, با لهجه ای غیر تهرانی, خیانتی بزرگ به وحدت کشور و حماقتی بزرگ در حوزه ی رسانه و تلویزیون است!
بی گمان چه در تهران و چه در سایر شهرستانها, همه جور تفکر و اندیشه وجود دارد و آماری نیست که بتوان یکی را بر دیگری ارجح دانست!
بسیار تاسف میخورم از مسئولین کشوری و استانی که در قبال چنین حرکات وحدت شکنی, موضعی قاطع نمی گیرند و موجبات گسست شهروندان ایرانی را فراهم می آورند!
بسیار متاسفم از سیاسیون و داعیه داران فرهنگ شمال کشور که اینقدر جسارت و شهامت ندارند تا جلوی چنین اهانتهای مخربی بایستند !
درِ تلویزیون ایران را باید گِل گرفت!
تلویزیونی که به اندازه ی چند دشمن خارجی, با مردم کشورش دشمنی می کند!
تلویزیونی که با وجود نوشتار اعتراضی چند ساله ی برخی دلسوزان فرهنگ و هویت ایرانی, همچنان به روند توهین آمیز سریال سازی در چنین حیطه ای, بدون توجه به نظر مخاطبین, ادامه داده و عملا قدرت خود را در خودکامگی و نیز جدی نگرفتن اعتراضات مردم به رخ می کشد و سبب سرگرمی ناآگاهانه ی مردم سرزمینم می گردد!
تلویزیونی که هنوز معنی “با هم خندیدن” را نمی فهمد و برای سرگرمی عده ای, به سایر هموطنانمان می خندد!
چگونه می توان چنین تلویزیونی را ملی دانست?!
زیرساختهای فکری تلویزیون کشورمان نیاز به تغییر و تحول دارد.
امیدوارم به زودی زود, فردی دلسوز و اهل فرهنگ و هنر, از دل مردم به داد این رسانه ی افسارگسیخته ی کشور برسد و دیگر شاهد چنین برنامه های سبکی در تلویزیون نباشیم.
گر چه خانه ی تلویزیون غیر ملی ما, از پایبست ویران است!

سید محسن مرعشی مرزنگو

6 thoughts on “نقدی بر سریال پایتخت”
  1. سلام نظرتان محترم ولی چه کسانی باید صدای اعتراض ما باشند، مسئولین استانی؟ شما یه نگاه اجمالی به برنامه های شبکه استانی بیندازید آیا جز محصولات لمپن ، کم ارزش ،بی محتوا و مسخره چیز دیگری می بینید آقا ما خودمان برای خودمان ارزش می گذاریم .بودجه دولتی صرف شبکه مفت می شه.

  2. سلام نظرتان محترم ولی چه کسانی باید صدای اعتراض ما باشند، مسئولین استانی؟ شما یه نگاه اجمالی به برنامه های شبکه استانی بیندازید آیا جز محصولات لمپن ، کم ارزش ،بی محتوا و مسخره چیز دیگری می بینید آقا ما خودمان برای خودمان ارزش می گذاریم .بودجه دولتی صرف شبکه مفت می شه.

  3. درود بر شرفت.متنی عالی و رسا.سخنی بلیغ و فصیح و سلیس که از دل ما می گوید.افسوس چشم را بر داشته های پرمایه و فاخرمان بستیم و با استناد به متن به جای باهم خندیدن،استراتژی به هم خندیدن را الگو کردیم که البته و صد البته بر اساس منشوری از پیش تعیین شده می باشد.هنوز جای امیدواری است قشر یا جمع و یا هر فرد فرهیخته که دلنگران اعتلای روزافزون ادب و فرهنگ سرزمین مادری است با تمام سرمایه و تلاش از این مهم دفاع می کند.

  4. سلام برمنتقد گرامی .ازاینکه این گونه سریالهای دارای محتوای بالایی نیست شکی نیست واینکه تلویزیون ما برنامه های درخوری آنچنان که باید وشاید تولید نمی کند بازهم باشما موافقم .ولی اینکه ذائقه مردم چیست وچه نوع سریالها یا فیلم هایی رامی پسندند با شما موافق نیستم تعداد بیشماری از مردم ما امروزه پای امثال همین سریالها می نشینند وما نمی توانیم این دیدگاه ها را هم درنظر نگیریم لذا فعلا با این وضع بین بد بدتر بد رو انتخاب می کنیم که حداقل مردم گرایش کمتری به سمت ماهواره وامثال آن داشته باشند تابسترهم برای آن مسائل فراهم شود ویقینا دیدسازندگان این سریال مسخره کردن قومی نیست بلکه استفاده ازظرفیت های طنز یک زبان یا گویش یا مسائلی ازاین دست بوده .ان شالله که به آرمانهایی که مدنظر همه مخاطبین می باشد رسانه ما برسد.

  5. واقعیت مازندرانی ها همینه دیگه داداش… چرا بهتون بر میخوره…برید ترك و لر رو ببینید چقد متحدهستن….تو دستگاه های دولتی هر مازندرانی بود….تر زده بودندبه سیستم…..ببینید دو تا لاریجانی تو دو تا قوه رییس هستن برید ببینید چه كار كردن…..سرتون رو تو برف نكنید لطفا…..مازندرانی مقیم تهران

  6. برادرم بیشترین بیننده سریال پایتخت اهلی مازندران وگلستان هستند یک امار بگیرید ببیند این سریال در مازندران چقدر طرفدار دارد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *