طاها صادقی پسر شهید مصطفی صادقی در سالگرد شهادت پدر شهیدش دل نوشته ای را برای انتشار به هراز نیوز ارسال کرده است .

?گوش کن بابای خوبم تقریبا یکسال است که ازشکسته شدن این دل گذشته
هنوز قطره هایی از اشکهای آن روزها بر چشمانم نشسته ،
حالم بهتر نیست
از این دل خسته …
?گرفته دلم ،
کجایی که آرامم کنی ،
کجایی که این غم یخ زده را در دلم آب کنی گرفته دلم ،
کجایی که به درد دلهایم گوش
کنی نیستی و من در حسرت این لحظه ها نشسته ام
??نیستی و من بیشتر از همیشه خسته ام در لا به لای برگهای
زندگی ،نیست برگی که از تو ننوشته باشم
نیست روزی که از تو نگفته باشم ??هزار سال هم که بگذرد من در توهم حضورت نفس میکشم
من آن شانه هایت را می خواهم که پناهم بود همان یک وجب از شانه ات تمام دارایی ام بود
من آن دست های گرمت را می خواهم که یک عمرعبادت نوشت
با آن نگاه مهربان و آن همه خوبی من بی تو طاقت ماندن ندارم
این بغض لعنتی….
این بغض لعنتی
وقتی دیروز باران بارید
“آن مرد در باران آمد”
را به یاد آوردم
“آن مرد با نان آمد”
یادم آمد که دیگر پدرم در باران
با نانی در دست
و لبخند بر لب
نخواهد آمد
دیروز دلم تنگ شد و با آسمان و ?دلتنگی‌اش
با زمین و تنهائیش
با خورشید و نبودنش
به یاد پدر سخت گریستم
پدرم وقتی رفت سقف این خانه ترک بر میداشت
پدرم وقتی رفت دل من سخت شکست….
?✨بابا مصطفی دوستت دارم و همه وجودمی ولی هیچ جای زندگیم ندارمت..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *