هراز نیوز :یکی از دستگیر شدگان اغتشاشات تیر 78 در گفتگو باسایت رادیو فرانسه در راستای تبلیغات منفی علیه نظام اسلامی درباره خاطرات خود از زندان های کانون اصلاح و تربیت گفت:«این قانون(تجاوز به زندانی تازه وارد توسط سایر زندانیان) در هر ‘بند’به یک روش، برای تازه وارداعمال می شد.در بندی که من بودم…..»

سریال سیاهنمایی غربی ها علیه جمهوری اسلامی تمامی ندارد. در تازه ترین این اقدامات ضد ایرانی، سایت رادیو فرانسه درباره کانون اصلاح و تربیت که مجرمان زیر هجده سال در آنجا نگهداری می شوند، با یک مجرم امنیتی که مدعی بود بخاطر شرکت در اغتشاشات تیر ماه 78 به این کانون فرستاده شده است، به گفتگو نشست.
هژیر پلاسچی در این گفتگو که سعی می کرد از هیچگونه سیاهنمایی در این رابطه کوتاهی نکند، ضمن توضیحی درباره چگونگی دستگیری خود مدعی شد:« بعد ازدستگیری، یک ماه دربازداشتگاه “توحید” شکنجه شدم.»
وی در ادامه از یک سو چهره ای دوست داشتنی و معصوم از مجرمان کانون ارائه داده و از سوی دیگر در راستای تبلیغات دشمنان نظام اسلامی به بحث تجاوزدر زندان ها پرداخته وبا آّب و تاب، تجاوز زندانیان به افراد ضعیف را مطرح کرد.
وی در پاسخ به این سوال جهت دار رادیو فرانسه که” آیا در بندهای کانون، بحث تجاوز بزرگترها به کوچکترها هم بود؟” تن فروشی یک زندانی را به عنوان مثالی برای تجاوز در زندانها مطرح کرد و گفت :« متاسفانه بله، یک مورد خیلی حادی داشتیم، پسری که 14سالش بود، کوچکترین پسری که در5 تا بند بود (جرمش دعوا بود) به “حسین خالدار” معروف بود. نمی دانم می شود این را تجاوز دانست یا نه؟ اما او برای چیزهای خیلی کم مجبور بود خودش را دراختیار دیگران بگذارد، گاه حتا برای یک نخ سیگار، (چون همراه داشتن پول در زندان ممنوع بود) بعضی اوقات هم برای گرفتن 50 تومان پول حاضر می شد به او تعرض کنند.»
این ضدانقلاب درادامه برای خالی نبودن عریضه از تجاوز زندانیان به یک زندانی تازه وارد خبرداد و مدعی شد که هرکس که برای اولین بار به زندان می آمد با او رفتاری اینچنین می کردند. اما از آنجا که با این ادعا وضعیت خودش زیر سوال می رفت افزود: «این قانون در هر “بند”به یک روش، برای تازه وارداعمال می شد. در بندی که من بودم، پسری به نام ” نعیم ” بود که مجری قانون بند بود وبه هر تازه وارد یک سیلی محکم می زد،روزی که رسیدم او نبود وهمه می گفتند، آماده باش که ” نعیم”می آید وسیلی می زند، بعد یک آدم “گنده لات” آمد، آماده سیلی خوردن بودم، پرسید جرمت چیه؟ به او گفتم که جرمم سیاسی است درارتباط با حوادث کوی دانشگاه مرا گرفتند وسیلی نخوردم.. البته گفتم که اوایل به من به عنوان یک بچه سوسول کتابخوان نگاه می کردند وهمان روز اول همه لوازمم را دزدیدند اما این آزار واذیت ها از یک جایی، پا فراتر نگذاشت وبه مرور مرا بین خودشان پذیرفتند.»
وی در کلامی متناقض سعی کرد چهره ای خوب از زندانیان ارائه دهد:« به واقع باید بگویم که کانون اصلاح وتربیت، یکی از بهترین تجربه های زندگی ام بود[!]. با آدم هایی در یک جا زندگی می کردم که همیشه در صفحه حوادث روزنامه ها، آدم های خطر ناکی بودند .اما آنان آدم های ساده و راحتی بودند که نمونه های آنان را می شد در جامعه دید وبا آنان راحت بودم.
البته اول نسبت به من، گارد داشتند…. اما بعد دیدند که با آنها راحت هستم و مرا پذیرفتند. کم کم با بعضی ازآنها که شرورترین چهره های کانون بودند، دوستی خوبی برقرارکردم وحتا کمک هم می کردند. …پسر دیگری بود که به “گنده لات” آنجا معروف بود و به جرم دعوا او را گرفته بودند با اوهم رابطه دوستانه ای داشتم.» منبع :جام نیوز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *