افتتاح پل رو گذر کاظمی دینان2 /گزارش تصویری

چقدر صندلی خالی زیاده!!!!!!!!! واسه چی هیچ کس نیومد!!!!! چرا اینمه صندلی چیدن چرا فکر می کردن این همه آدم میاد!!!!!!

با سلام خدمت مسئول وب پایگاه خبری روستای هلی کتی متأسفانه اطلاع رسانی خوبی نشده بود و بنده اگر با خبر بودم حتماً تصاویرش رو کار می کردم.
دوست عزیزی هم نوشته بود چرا صندلی زیاد بود و کسی نیومد؟!!! ولی بنده که حضور داشتم جمعیت زیادی بودند و دلیل خالی بودن اون صندلی ها بخاطر اینه که تصاویر مربوط به آخر مراسمه و مراسم هم خیلی طولانی شده بود و یه عده ای خسته شده بودند و نمیشه گفت جناب باید ، بایستی تا آخر توی مجلس بشینید! افراد زیادی هم ترجیح دادند که به صورت ایستاده در حاشیه پیاده رو برنامه رو ببینند، ولی با این حال باید از شهرداری تشکر کرد که دم عید گره از معضل ترافیک این خیابان تا حدودی باز کرد.

توجیه نکنید عزیزان.مردم که ….. نیستند! به سر در شهرداری مراجعه کنید ببینید چه بنر ضایعی در تشکر از شهردار زدن(شهردار خسته نباشید. ما می توانیم. امام خامنه ای. ما توانستیم. سردار سازندگی. شهردار امیر سلیمانی). دیروز داخل شهر با اقوام تهرانی داشتیم دور می زدیم وقتی این بنر را دیدند کلی خندیدند. هم به جمله بندی غیر کارشناسی اون و هم به قیاسی که صورت گرفت (سردار سازندگی).
خطاب به این عزیزان (که البته فکر نکنم مردم این بنر را زده باشند) باید بگویم که امیر سلیمانی با قالیباف خیلی فاصله داره. تاسف می خورم به حال این شهر

به شماها که خوب دارن میرسن. باید هم تعریف کنید. پیشرفت شهری به قیمت از دست دادن بخش های کلیدی شهر؟ ساختن پل و خیابان از بدیهیات هست آقای محمد زاده. شما چی فکر کردید؟ حق مردم آمل بیشتر از اینهاست. دور بعد شوراها مشخص میشه چه خبرایی بوده. اگه اینا انتخاب شدن…………………………..

سال قبل ایام محرم شهرداری آمل با خرج و بودجه میلیونی پرچم های سیاهی رو به نشانه عزا در سطح شهر و بلوارها و خیابانها نصب کرد که فکر کنم یه هزینه ی هنگفتی از بیت المال شد . چرا اینو گفتم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چون شهرداری محترم جمله ی عربی که روی اینهمه پارچه نوشت رو اشتباه نوشته بود و بنابر تسلطی که به زبان عربی دارم فهمیدم این جمله بر اساس اشتباهی که نوشته شد نه تنها معنای تعزیت رو نمیده بلکه یه جمله دی کفر آمیز شده که در آن به الله عتالی اهانت می شد. میدونستم که این اشتباه سهوا اتفاق افتاده. برا همین فورا تماس گرفتم به روباط عمومی شهرداری و جریانو توضویح دادم.. خیلی خشک برخورد کرده و قطع کردند..
دیدم نمیشه.. حضوری رفتم.. گفتند جلسه دارم.. بعد یه ساعت راهم دادند داخل. اما مسئول خود روابط عمومی نیومد و یکی از هماراشو فرستاد ببینه این جوون چی میگه. بهشون توضیح دادم بازم. گفتن خدا پدرتو بیامرزه.. کی به اینا توجه داره… اینو که گفتن فهمیدم چقدر نفاق و ریا در عمق کادر اجرایی و مسوولان ما نفوذ کرده که حتی به خدا هم رحم نمیکنن.. آقایون اگه کسی توجه نمیکنه به این پارچه ها چرا اینهمه از بیت المال خرج این پارچه ها کردید؟
چرا مردم رو کودن فرض کردید؟
همون سال یه عکس از یکی از همون پارچه ها که دقیقا جلوی درب شهرداری نصب شده بود برداشتم و هنوزم با خودم دارم.. تا یادم بمونه آنچه که نباید از این آقایون انتظار داشتخ باشم کار برای رضای خداست.. وای از جامعه ای که ریا بر دل و جان مسوولالنش مستولی بشه.. عکس موجود هست. در صورتی که بخواین ارائه میکنم.