33 thoughts on “راه میان بُری که می بره ما رو تا خدا . . .”
  1. يا جوادالائمه ادركني..

    از پشت درب بسته کسی آه می کشد

    یوسف دوباره ناله ز یک چاه می کشد

    در زیر پای هلهله ها این صدای کیست؟

    این پای کوب و دست فشانی برای کیست؟

    از ظرفِ آبِ ریخته بر این زمین بپرس

    از یک کنیز یا که از آن یا از این بپرس

    زرد است از چه گندمِ رویِ دلِ رضا

    بر باد رفته است چرا حاصل رضا

    زلف مجعد پسرش را نگاه کن

    آنگاه یاد یوسف غمگین چاه کن

    ای کاش دست کاسه­­ی انگور می شکست

    تا چهره جواد به زردی نمی نشست

    ای کاش زهر قاتل و مسموم خویش بود

    ای کاش کشته اثر شوم خویش بود

    دیدند چند طایفه ای از کبوتران

    با بال روی بام کسی سایه گستران…

  2. اينم يه شعر كاملا احساسي در باب شهادت غريبانه امام جواد عليه السلام….

    تشنه ی آب و عاطفه هستی
    از نگاهت فرات می ریزد

    از صدای گرفته ات پیداست
    عطش از ناله هات می ریزد
    **
    نفست بند آمده؛ ای وای
    عاقبت زهر کار خود را کرد

    عاقبت زهر، زهر خود را ریخت
    جامه های عزا تن ما کرد
    **
    تشنگی سویِ چشم تان را بُرد
    سینه ی پر شراره ای داری

    کاش طشتی بیاورند اینجا
    جگر پاره پاره ای داری
    **
    چقدر چهره ات شکسته شده
    تا بهاری، چرا خزان باشی ؟

    به تو اصلاً نمی خورد آقا
    که امام جوان مان باشی
    **
    گیسوانت چرا سپید شده ؟
    سن و سالی نداری آقا جان

    درد پهلو گرفته ای نکند…
    که چنین بی قراری آقاجان
    **
    شهر با تو سرِ لج افتاده
    مرد تنهای کوچه ها هستی

    همسرت هم تو را نمی خواهد
    دومین مجتبی شما هستی
    **
    تک و تنها چه کار خواهی کرد
    همسرت کاش بی قرارت بود

    چقدر خوب می شد آقاجان
    لااقل زینبی کنارت بود
    **
    باز هم غیرت کبوترها
    سایه بانت شدند ای مظلوم

    بال در بال هم، سه روز تمام
    روضه خوانت شدند ای مظلوم
    **
    کاظمین تو هر چه باشد، باز
    آفتابش به کربلا نرسد

    آخر روضه ات کفن داری
    کارت آقا به بوریا نرسد
    **
    جای شکرش همیشه می ماند
    حرفی از خیزران و سلسله نیست

    شکر! درشهر کاظمین شما
    خیره چشمی به نام حرمله نیست

  3. شادي روح آقا امام جواد ع صلوات……

    ناله وا جگر نزن اینقدر
    جگرت را شرر نزن اینقدر

    با صدای نفس نفس زدنت
    پشت در بال و پر نزن اینقدر

    بیشتر می زنند بر روی طشت
    ناله بیشتر نزن اینقدر

    پشت در هیچ کس به فکر تو نیست
    پس سرت را به در نزن اینقدر

    صورتت را مکش به روی زمین
    خاک را بر قمر نزن اینقدر

    سن و سالت نمی خورد بروی
    آه! حرف سفر نزن اینقدر

    وسط کوچه ات می اندازند
    به لب بام سر نزن اینقدر

    عمه ات را صدا بزن اما
    ناله یا پدر نزن اینقدر

    ناله بر شاه کاظمین کجا؟
    ولدی گفتن حسین کجا؟

  4. باسلام.اشعارزيبا/پرمحتوا وجانسوز..دستتون دردنكنه…موفق باشيد

  5. درضمن از اشعار استاد لطيفي ولطفي هم قراربدهيد ممنون ميشم…

  6. فاجعه اي ديگر ازهتك حرمت به ساحت قبور ائمه اطهاروصحابه….

    امروزه اگر شاهد تخریب مزار یا زیارتگاهی هستیم و اگر هر هفته و هر ماه، مکان مقدسی منفجر و با خاک یکسان می شود، اگر مرقد و جنازه اصحاب رسول خدا (ص) پس از هزار و اندی سال مورد هتک حرمت قرار می گیرد، تخریب‌کنندگان چندان جرأت ندارند که چهره خود را آشکار سازند و از پس پرده دست به جنایت می‌زنند. بمبی کار می گذارند و “ناشناس” تخریب می‌کنند؛ هرچند هویت عاملان و حامیان آنها بر کسی پوشیده نیست، اما به دلایل مختلف جرأت نمی کنند خود را رسما معرفی کنند. اگر هم برخی از آنها تا این حد نابخرد باشند که در کنار مزار تخریب شده عکس بگیرند و افتخار کنند، باز هم هیچ دولت و کشوری -هرچند گستاخ و تروریست‌پرور- آشکارا جرأت حمایت از آنان را ندارد.
    اما آنچه در ۸ شوال ۱۳۴۴ قمری، یعنی ۹۰ سال پیش اتفاق افتاد، فاجعه ای است که زمینه و مقدمۀ تمامی این اقدامات تروریستی است، با این تفاوت که عاملان این جنایت نیازی نمی دیدند که چهره فرو پوشند و سر به زیر برف کنند و هویت خود را پنهان نمایند. آنها وابستگان حکومتی بودند که با افتخار این جنایت خود را در ملأ عام انجام دادند و با تکیه بر فتوای مفتیانی که خود نیز معنا و مفهوم سخن خود را نمی‌دانستند، بناهای مقدسی را که علاوه بر ارزش معنوی، دارای اهمیت تاریخی و فرهنگی بود، رسماً تخریب کردند و در دنیای پهناور اسلام، از شرق تا غرب، کسی نبود که از آنان بپرسد: چرا؟
    بناهای مقدس بقیع تخریب شد و جز تلی از خاک و سنگ هایی پراکنده، چیزی از آنها بر جا نماند و برخی از ما بی آن که در زمینه تجدید بنا و احیای آن میراث عظیم اسلامی برای خود حقی قائل باشیم، سالی چند بار به آن سرزمین مقدس سفر می کنیم و حتی در مورد نحوه ایستادن و به دست گرفتن کتاب دعا و به جا آوردن زیارت پنهانی هم گوش به فرمان نوادگان همان تخریب‌گران بی‌فرهنگیم.
    سال هایی طولانی از آن روزگار می گذرد و دنیا تغییرات شگرفی را در عرصه پیوند و ارتباط و اطلاع رسانی شاهد بوده است. اکنون اخبار مربوط به کوچکترین حوادث و وقایع طبیعی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی به سرعت به اطلاع همه می رسد، اما در این میان ما به عنوان صاحبان این حق تاریخی و داعیه داران مقابله با این تحجر فرهنگی – که سایه اش بر سرزمین وحی هر روز گسترده‌تر می شود- چه کرده‌ایم؟ به کدامین سازمان فرهنگی جهانی و دادگاه کیفری بین المللی شکایت برده‌ایم؟ کدام جنبش اعتراض حقوقی و اینترنتی را به راه انداخته‌ایم؟ زیر کدام طومار را امضا کرده‌ایم؟ کدام سایت و وبلاگ را به راه انداخته‌ایم، یا حتی کمتر از آن، بر روی آیکون اعتراض در کدام سایت “کلیک” کرده‌ایم؟ و خلاصه این که جز “محکوم” کردن زبانی این جنایت بزرگ، چه حرکتی انجام داده‌ایم؟
    همه ساله هشتم شوال که می رسد، مجلس عزایی بر پا می کنیم، بی آن که به یاد آوریم که در ادامه این مجالس عزا، می توان خواب تخریب‌‌گرانی را که چشم دیدن همین عزاداری را هم ندارند، به سادگی آشفته کرد و کاری کرد که آنان به کنج انفعال و گریز فرو خزند. تخریب بناهای بقیع در عرصه جهانی اگر از هیچ منظری قابل پیگیری نباشد، دست‌کم در سازمان های مرتبط با میراث تاریخی و بشری قابل طرح است. راستی، شما تا کنون ماکتی از مرقد تخریب‌شدۀ امامان بقیع (علیهم السلام) در هیچ موزه یا نمایشگاه اسلامی حج و عمره و … مشاهده کرده اید که بتوان نمونه آن را به محافل جهانی و سازمان های اسلامی ارائه کرد؟
    پیگرد موضوع تخریب اماکن مقدس بقیع، کار دشواری نیست، چرا که عاملان آن مشخص هستند و جایگاه و موضع رسمی دارند و بر جرم خود پافشاری و اصرار می کنند. ممکن است بازسازی بناها در آینده نزدیک ساده نباشد، اما با بررسی راهکارهای حقوقی و طرح دعوا در دادگاه های بین المللی و سازمان های میراث بشری و حتی به راه انداختن کمپین های اعتراضی در اینترنت و ارسال نامه و طومار برای رؤسای سازمان های اسلامی و بین المللی، می توان دست‌کم این حق مسلم را زنده نگه داشت و تخریب‌گران را در انفعال قرار داد، که اگر به موقع دست به کار نشویم و تجدیدبنای بقیع را در گوش مجامع بین المللی فریاد نکنیم، بیم آن می رود که در آینده و حتی پس از زوال آل سعود – که دور نخواهد بود- نیز نتوانیم این حق تاریخی را به اثبات برسانیم.

  7. باسلام/خدا نيامرزد كساني را كه چنين گستاخي كردن و دل حضرت بقيه الله رابه دردآوردند….ياصاحب الزمان(عج)

    آتش کینه هایشان تا کی؟ بر دل صاحب الزمان باشد؟

    یا جسارت به شخص پیغمبر یا به قرآن و دینمان باشد؟

    یا به گنبد و یا به نام ِ نقی هتک حرمت چنین عیان باشد؟

    سلفی ها و یا که مفتی ها طالب خون شیعیان باشد؟

    نبـــش ِقبر مُرید آل علی ظ لم، بی حدُّ و بی اَمان باشد

    حال فهمیده ام که یا زهرا که چرا قبر تو نهان باشد؟

    یا کَنَد شیر حق چهل قبری تا مزار ِ تو بی نشان باشد

    حجت بن الحسن کنار بقیع تا قیامت که پاسبان باشد

  8. خيلي قشنگ بود شعرتون جناب محب/كشورماصاحبش امام زمان ماست/خودآقاجان هواي شيعيانشو داره.مطمئن باش.ايشالله ههمون پادرركاب آقا شهيد شيم .

    خدايا
    چنان
    كن
    سرانجام
    كار
    تو
    خشنود
    باشي
    و
    ما
    رستگار…به اميدفرج بقيه الله.

  9. تقديم به ساحت ذوات مقدسه خاصه اصحاب رسول الله .اميرالمومنين(ع)

    آتش کینه هایشان تا کی؟ بر دل صاحب الزمان باشد؟

    یا جسارت به شخص پیغمبر یا به قرآن و دینمان باشد؟

    یا به گنبد و یا به نام ِ نقی هتک حرمت چنین عیان باشد؟

    سلفی ها و یا که مفتی ها طالب خون شیعیان باشد؟

    نبـــش ِقبر مُرید آل علی ظ لم، بی حدُّ و بی اَمان باشد

    حال فهمیده ام که یا زهرا که چرا قبر تو نهان باشد؟

    یا کَنَد شیر حق چهل قبری تا مزار ِ تو بی نشان باشد

    حجت بن الحسن کنار بقیع تا قیامت که پاسبان باشد

  10. باسلام خدمت برادرخوب وارزشمندم.
    اين چندبيت تقديم به روح قدسي يادگاركربلا.امام باقر عليه السلام………….

    عاقبت آه کشيـدم نفس آخر را
    نفس سوخته از خاطره اي پرپر را

    روضه خواني مرا گرم نمودي امشب
    روضه ي آنهمه گل، آنهمه نيلوفر را

    آخرين حلقه ي شبهاي محرّم هستم
    شکر، اي زهر نديدم سحـري ديگر را

    باورم نيست هنوز آنچه دو چشمم ديده است
    باورم نيست تماشاي تني بي سر را

    باورم نيست غروب و حرم و آتش و دود
    ديـدن ســوختن چارقـد دختر را

    غارت خود و علم، غارت گهواره و مشک
    غـارت پيرهـن و غـارت انگشتر را

    ذوالجناحي که ز يالش به زمين خون مي ريخت
    نيـزه هايي که ربـودند سر اصـغر را

    آه در گوشه ي ويرانه که دق مرگ شديم
    تا که همبازي من زد نفس آخر را

    کمک عمّه شدم تا بدنش خاک کنيم
    بيـن زنجير نهـان کرد تني لاغــر را

    چنگ بر خاک زدم تا که به رويش ريزم
    سرخ ديدم بدنش… تکّه اي از معجر را

  11. امروز يك شنبه 21مهرماه1392روزشهادت امام باقر(ع)تسليت وتعزيت..

    مردی از خانوادهٔ خورشید
    امتداد غم امام شهید

    انعکاس صدای عاشوراست
    روضه های غروب مناست

    مرد سجاده، مرد نافله ها
    مرد شب زنده دار قافله ها

    مردی از جنس آیه تطهیر
    خستگی های بردن زنجیر

    هم سفر با ستارهٔ غم هاست
    «کربلا زاده» محرّم هاست

    هم نژاد امام بی کفنان
    دومین مرد کاروان زنان

    راه طی کردهٔ بیابان ها
    قدم زخمی مغیلان ها

    یاد خون طپندهٔ گودال
    خنده های زنندهٔ گودال

    زخم بال و پر کبوترها
    پا به پای اسارت سرها

    غیرت دست بسته محمل
    شاهد التماس دخترها

    کوچه کوچه؛ گذر گذر، همه جا
    هم رکاب صدای حنجرها

    برگ سبزی است با نشانهٔ سرخ
    کودک زیر تازیانهٔ سرخ

    طفل رفته، خمیده برگشته
    باغ گل رفته چیده برگشته

    آفتاب کمی غروب شده ست
    گل یاس بنفشه کوب شده ست

    آشنای صدای سلسله هاست
    سوزش ناگهان آبله هاست

    او که آیینهٔ محرم بود
    گریه هایش به رنگ ماتم بود

    از ستاره گرفته تا شبنم
    از بنفشه گرفته تا مریم

    همه محو صدای او هستند
    پای مرثیه های او هستند

  12. عيد قربان عيد بندگي برعموم شيعيان اميرالمومنين تبريك وتهنيت…

    بندگی کن تا که سلطانت کنند … تن رها کن تا همه جانت کنند

    خوی حیوانی سزاوار تو نیست … ترک این خو کن که انسانت کنند

    چون نداری درد، درمان هم مخواه … درد پیدا کن که درمانت کنند

    بنده ی شیطانی و داری امید … که ستایش همچو یزدانت کنند؟!

    سوی حق نارفته چون داری طمع؟ … همسر موسی بن عمرانت کنن

    شکر و تسلیم سليمانیت کو؟ … ای که می خواهی سلیمانت کنند

    از چَهِ شهوت، قدم بیرون گذار … تا عزیز مصر و کنعانت کنند

    بگذر از فرزند و مال و جان خویش … تا خلیل الله دورانت کنند

    سر بنه در کف برو در کوی دوست … تا چو اسماعیل قربانت کنند

    در ضلالت مانده ای چون سامری … آرزو داری که لقمانت کنند

    چشم لاهوتی اگر داری بیا … تا به بزم قرب مهمانت کنند

    چون علی در عالم مردانگی … فرد شو تا شاه مردانت کنند

    همچو سلمان در مسلمانی بکوش … ای مسلمان تا که سلمانت کنند

    تا توانی در گلستان جهان … خار شو تا گل به دامانت کنند

    همچو خاک افتادگی کن پیش از آن … که به زیر خاک پنهانت کنند

    خوانده ای گر تو یحب الصابرین … صبر کن تا از محبانت کنند

    با یتیمان مهربانی پیشه کن … تا پس از تو با یتیمانت کنند

    همچو ذاکر ذکر حق کن روز و شب … تا مگر از اهل ایمانت کنند

  13. تقديم به اول مظلوم عالم به مناسبت غدير…
    بهترین رهبر ابناء بشر کیست علیست پيوند ثابت
    اوصاف علی

    بهترین رهبر ابناء بشر کیست علیست

    به یتیمان ستم دیده پدر کیست علیست

    داشت ایزدبه صدف یک دُر یک گوهر ناب

    دُر یکدانه نبی هست و گهر کیست علیست

    آنکه بر دوش رسول مدنی پای نهاد

    تا کند بتکده ها زیر و زبر کیست علیست

    کس نگفته است سلونی بجهان بهر بشر

    انکه فرمود و به ما داد خبر کیست علیست

    آنکه بر جای نبی خفت که از راه وفا

    کند از جان نبی دفع خطر کیست علیست

    آنکه با دیدن رخسار غم آلود یتیم

    اشک می ریخت به دامن چو گهر کیست علیست

    آنکه می برد غذای فقرا بر سر دوش

    نیمه شب بر سر هر کوی و گذر کیست علیست

    آنکه در خانه حق آمد و از خانه حق

    بست از دار جهان بار سفر کیست علیست

    آنکه شق القمر از تیغ عدو گشت سرش

    بر سر سجده بهنگام سحر کیست علیست

    (ژولیده نیشابوری)

    برچسب‌ها: امام علی, مدح, ژولیده نیشابوری

    نوشته: در: یکشنبه هشتم بهمن 1391 | نظرات شما (0)

    توی نجف یه خونه بود که دیواراش کاهگلی بود پيوند ثابت

    توی نجف یه خونه بود

    توی نجف یه خونه بود که دیواراش کاهگلی بود
    اسم صاحاب اون خونه مولای مردا علی بود
    نصف شبا بلند می شد یه کیسه داشت که بر می داشت
    خرما و نون و خوردنی هر چی که داشت تو اون می ذاشت
    راهی ی کوچه ها می شد تا یتیمارو سیر کنه
    تا سفره ی خالیشونو پُر از نون و پنیر کنه
    شب تا سحر پرسه می زد پس کوچه های کوفه رو
    تا پُرِ بارون بکنه باغای بی شکوفه رو
    عبادت علی مگه می تونه غیر از این باشه
    باید مثِ علی باشه هر کی که اهل دین باشه
    بعدِ علی کی می تونه محرم رازِ من باشه
    دردِ دلم رو گوش کنه تا چاره سازِ من باشه
    فردا اگه مهدی بیاد دردا رو درمون می کنه
    آسمون شهرمونو ستاره بارون می کنه
    چشاتو وا کن آقا جون بالای خستمو ببین
    منو نگا کن آقا جون دل شکستمو ببین

    از مرحوم محمد رضا آقاسی

    برچسب‌ها: امام علی, مدح, نجف

    نوشته: در: پنجشنبه پنجم بهمن 1391 | نظرات شما (0)

    مــانند خـــدای فــرد٬فــرد اسـت علی پيوند ثابت

    در سنگر عـشق رهنورد است علی
    مــانند خـــدای فــرد٬فــرد اسـت علی
    از او بطلب هــر آنـچه خــواهی زیــرا
    در کون و مکان یگانه مرد است علی

    برچسب‌ها: امام علی, مدح, رباعی

    نوشته: در: پنجشنبه پنجم بهمن 1391 | نظرات شما (0)

    مقام کل انبیا یا علی پيوند ثابت

    ای به کفت داده خدا اختیار

    نفس نبی دست خداوندگار
    مطلع الانوار خدا صورتت
    ز روی تو جمال حق آشکار
    مقام کل انبیا یا علی
    بدون حب توست بی اعتبار
    به جز خدای احد ومصطفی
    بر همگان تویی تو آموزگار
    ای نجفت محور *** ومکان
    وی حرم تو حرم کردگار
    مات جلالت همه کائنات
    ای شده گردون به درت خاکسار
    تا که تو ذوالفقار گیری به کف
    دشمن تو نعره زند الفرار
    فاطمه با وجود تو میکند
    به چار بانوی بهشت افتخار
    شمس وقمر گوش به فرمان تو
    ای سبب خلقت لیل ونهار
    قدم زنی اگر به میدان جنگ
    عدو گریزد زیمین و یسار

    حب تو سرمایه ایمان من
    دل به ولای تو گرفته قرار

  14. سلام .، مثل اینکه آقای خسروی ساپورتت می کنه؟!!!!!! چقدر ازش مطلب میذاری؟؟؟

  15. باسلام/محمدمهدي عزيز خب شما هم اگه بخواين ميتونين مطلب بزارين حتي بيشتر ازما…حقيراين مطالب رو ميزارم چون سايت هراز رو ازبهترين سايت هاي استان حتي كشور ميدانم هم مطالب هرچي بيشتر باشه عزيزاني مثل شما بيشتر استفاده ميكنند…مويد باشي برادربزرگوار…التماس دعا.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *