هراز نیوز :سردار علیجان میرشکار در وبلاگش نوشت :حضرت ایت الله طبرسی نماینده محترم ولی فقیه ونماینده مردم مازندران در مجلس خبرگان رهبری وامام جمعه محترم ساری به عنوان یک شهروند وازمریدان ودوستداران حضرت عالی اولا گله داریم چرادرزمانی که مردم زادگاه هاشمی بخاطر مواضع غیر اصولی ایشان ازحضورشان درزادگاهش جلوگیری میکنند شما از ایشان به صورت رسمی برای حضور در استان دعوت نمودید.
تادرحساس ترین مقطع دفاع ازمبارزین خط مقدم مبارزه با صهیونیسم جهانی موضع انحرافی خودرا که چند مدت پیش اعلام کرده بودند مابا اسراییل سرجنگ نداریم را این بار با ترفند دیگر بیان نمایند هدف شما ازاین دعوت چه بود؟
ثانیا موضع شفاف شما در مورد اسراییل وسوریه وسخنان ومواضع هاشمی را شفاف ورسمی خواستاریم تا نگرانی که در بین دوستان شما ایجاد شده رابرطرف بفرمایید
ازمریدان همیشگی شما میرشکار
با سلام خدمت سردار عزیز جناب اقای میرشکار
و همه دوستانی که اظهار نظر کرده اند به ویژه دوست عزیرم جناب اقای صلواتی
همانگونه که شما به خود حق می دهید فحلی مانند مانند هاشمی را که نه شما از نظر سابقه مبارزاتی با او قابل قیاس هستید و نه ازنظر جایگاه فکری و نه نظر خدمات به نظام و انقلاب با او قابل قیاس هستید زیر سوال ببرید برای دیگران نیز این حق را قائل شوید که منصوب مقام معظم رهبری در یکی از بالاترین مناصب حکومتی را برای سخنرانی دعوت کنند. این چه جور تفکری است که دعوت از هاشمی برای یک سخنرانی را بر نمی تابد. چه مانعی دارد صحبت های مختلف شنیده شود و بهترین آن انتخاب شود. ما از تک صدایی به هیچ نتیجه ای جز باقی ماندن در توهم نمی رسیم.
در آخر یک سوال از جناب میر شکار
اگر بشار از اسلحه شیمایی در غوطه استفاده باشد آیا ما همچنان باید از بشار حمایت کنیم؟ آیا به نظر شما اگر بشار مرتکب هر نوع جنایتی شود ما باید کور کورانه از وی حمایت کنیم؟
سردار گرانقدر دوران دفاع مقدس همچنان در همان دوران فریز شدهاند و هنوز هم پیام انتخابات 24 خرداد را دریافت نکردهاند. اعتدال برادر مکتبی اعتدال. دوران جنگ تن به تن تمام شده و اگر جنگی هم هست جنگ نرمه که افرادی چون سردار میرشکار نه کارآیی و نه تخصصی در این زمینه دارند. ضمنن دوران هتک حرمت افراد هم دیدید که چه نتیجهای داد. جناب میرشکار آدمها اگر عوض شوند و مشی رفتاریشان بنا به مقتضیات زمان تغییر کند و به اصظلاح امروزیها «آپ تو دیت» شوند هیچ اشکالی ندارد. شما همچنان افراطی باشی هیچ مشکلی ندارد. افراطی باش برادر بزرگوار
کامنت همه را خواندم،ولی تعجب می کنم که چرا اسم وفامیل واقعی خود را نمی نویسید؟ تا خواننده بداند چه کسی مطالب را ارائه داده است درمیان کامنت ها کامنت آقا میثم وچندتای دیگر شبیه ایشان واقعا درست است خصوصا کلمه {درک کنید}،؛این نشان دهنده همان آزادی بیان جناب….است.من طرف دارحق هستم.بنده از مریدان سردار میرشکار وآیت الله طبرسی هستم.یک سوال آن هم از نوع گله گزاری اینقدر همه رابرآشفته کرد در جواب دوست عزیز و همسنگر:جوابتان را من بجای سردار میدهم ماهیچ وقت ازجنایتکاران حمایت نخواهیم کرد چه دروطن باشند وچه در خارج از کشور.لطفا به سوال کننده وجواب دهنده باچشم منفی نگاه نکنید و نیمه پر لیوان را ببینید.امیدوارم دیگر کسی این مسئله رادنبال نکند چون مسائل واجب تری از این مورد درکشورمان وجود وجود دارد وبه هم پریدن درحال حاضر منطقی نیست.درپایان شایان ذکراست که مقام معظم رهبری برهمه چیز اشراف کامل دارند وهمانند امام راحل هستند
با عرض ارادت خدمت جناب سردار میرشکار
به نظرم این خیلی خوشایند نباشد که ما حاضر به سخنرانی آقای هاشمی نه بعنوان یک شخص حقیقی بلکه بعنوان یک شخصیت ممتاز حقوقی جمهوری اسلامی ایران که روسای سه قوه کشور زیر نظر ایشان در مجمع حضور دارند نبوده و حتی ایشان و یا دعوت کننده ایشان را زیر سوال ببریم و مهمتر اینکه خود را طرفدار سینه چاک رهبری معظم قرار بدانیم .
ازینکه خودم را ایرانی معرفی کردم به دلیل فرار ازجرم نیست بلکه بخاطر مسئولیتم است قابل توجه همه عزیزان: یک روز آقای میرحسین موسوی تقاضای استعفاء کردند در جواب ایشان ومعترضین حضرت امام راحل فرمودند که آنها ییکه درمقابل موسوی ایستادند وخواهان برکناری ایشان هستند توانایی اداره یک مغازه نانوایی را ندارندبه همین سبب ایشان قریب8سال رئیس دولت ایران ونخست وزیز امام بودنددیدیم که چندین سال بعدازعروج ملکوتی حضرت امام (ره) درسال88شاهدمعرکه ای ازطرف ایشان و دوستان نا اهلش بودیم که هم آبرویش را بردند وهم ضربه ای محکم برنظام زدندکه غیرقابل جبران برای نسل جوان ماست.این دلیل نمی شود که خدایی نکرده حضرت امام(ره)اشتباه می کردندو یا اینکه مقام معظم رهبری در انتخاب ایشان برای نخست وزیری اشتباه کرده.نه عزیزان من چنین نیست. هیچ کس جزءائمه معصوم (ع)عاری از خطا نیست ودیدیم که آقای موسوی هم دست به اشتباه فاحشی زدندواگر امروز مسئولی از مسئولین مملکتی اشتباهی کندامری است عادی،چون انسان جائز الخطاست اگرآقای هاشمی درصحبت هایش به حافظ اسد خطابی داشت این از اشتباهات آیت الله طبرسی نیست. وهرچی باشه حضرت آیت الله هاشمی از ارکان نظام بوده وهستند. گله وسوال سردار میرشکار بطور دقیق وکامل اطلاع رسانی نشده است وهمچنین جواب آیت الله طبرسی هم درج نشده است.
حال باتوجه به مسائل مطروحه از مدیریت محترم سایت هرازنیوزتقاضا دارم جواب نماینده ولی فقیه دراستان راهم بگیرند وعلنی نمایند یا اگرجوابی صادرنشد خدمتشان برسند و جواب بگیرند
درمتن فوق هم اشاره کردم باتمام احترامی که برای سردار میرشکاربعنوان فرمانده ام قائل هستم طرفدارحق هستم وباتمام وجود از حق طرفداری می کنم.
درنتیجه :اگرآقای هاشمی یا هر مسئول مملکتی درعمل یاسخن اشتباهی داشته باشند مقامات ناظر به آن رسیدگی خواهند نمودباز هم سفارش می کنم به قول آقا میثم{درک کنید}وبعداعلام نظر نماییدکه خیلی خیلی بهتر از احساسات گذرا است درپایان دراین مرحله حساس مملکتی که از تحریم ها رنج میبریم ودچارحمله فرهنگی هستبیم لطفا به همدیگر توهین نکنید چرا که دشمن منتظر اختلاف ما است تا این نظام را ناکارآمد معرفی نماید وسوء استفاده زیادی بکندپس لطفا درک کنید و درک کنید. باسپاس از همه
از هاشمی این حرفها بعید نیست به خاطر نزدیکی که ایشان و مخصوصا اعضای درجه یک خانواده ایشان با کشور عربستان دارند انشاا… خدا همه را هدایت کند فعلا سیاست نظام حفظ بشار اسده و خط مقدم اونجاست و اگه حکومت اون فرو بریزه جنگ بعدی داخل کشور ماست پس خواهشا کمی بصیرت و صبر داشته باشید و چشم و گوش به ندای رهبری باشد و به خاطر چند تا سوال از طرف هر کس که باشد انقدر جنجال نکنید
عقلانیت سیاسی ماندن صرف در مواضع سابق که حالا خطر تهدیدش میکنه نیست بلکه تغییر با حفظ اصول جهت ماندن در عرصه و پرهیز از تنش است! بنظرم اسد و حمایت بی چون و چرای از دولتش در این موقعیت حماقت سیاسی در عرصه بین المللی میباشد!
بسم الله السمیع العلیم
الله الله از عذاب قبر و سئوال نکیر و منکر
جناب علیجان میرشکار؛
حقیر به درست یا غلط از منتقدین حضرت حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی هستم و از باب نوشتاری فعلا قصد ورود به این عرصه را ندارم که شاید مسائلی باشد که به فهم من و ما نیاید. لذا در این نوشتار صرفا قصد دفاعی کوتاه از روحانی وارسته ای از استانمان را دارم که بیش از 30 سال هر از چند گاهی به امامت ایشان نمازها به پا نمودیم . همو که بیش از 4 دهه در راه اعتلای اسلام و انقلاب و امام و رهبری تمام قد ایستاده اند…
لازم به ذکر می دانم که قصد نوشتاری چند صفحه ای در دفاع از حجت الاسلام شیخ نورالله طبرسی را داشتم که در حین مکالمه تلفنی با دوست نیکو سرشتی از قم صحبت انجام این مهم نیز به میان آمد؛ حضرتش منعمان نمود و فرمود؛ پاسخ را واگذار کن به خدا…
اطاعت فرمان این مرد خدایی را نمودم و فقط چند خط کوتاه نکاتی از باب دفاعی عامیانه از نماینده محترم امام خامنه ای در استان و امام جمعه ساری و نماینده مردم شریف مازندران در خبرگان رهبری را برایتان انشاء می نمایم، باشد که مرضی رب الارباب قرار گیرد و من و شما عامل به اعمال خدایی باشیم.
واما بعد؛
برادر میرشکار ؛ شکار چی میری نیستی برادر؛
خوش انصاف ، در این وانفصا که همه دنبال دوست هستند شما خواسته یا ناخواسته دارید اب به آسیاب دشمن می ریزید و بزرگان قوم ایران اسلامی را طرفدار اسرائیل معرفی می کنید و از او می خواهید بیاید پاسخ دهد که طرفدار اسرائیل نمی باشد.؟؟
پیر مردی به نام شیخ نورالله طبرسی را با آن همه مسئولیتهای معنوی مستقیمی که از سوی امام روح الله و امام سید علی با آن سوابق روشن دینی و سیاسی گذشته و حال خطاب می کنید که بیاید برای ” تو ” توضیح دهد که موضعش در خصوص اسرائیل چه می باشد.؟
دنبال چه هستی برادر؟ خدای من و تو بینا و شنواست.
الله الله از فشار قبر
شرممان باد از این همه بی تقوایی و رندی سیاسی و سوزاندن مهره های نیک نظام الهی مان.
بترسیم از روزی که پرده ها کنار رود که آن روز هیچ کس به فکر نزدیکانش هم نمی باشد…
و مطمئن باش، خداوند قهار وعده داده اگر آبروی مومنی را ببرید در همین دنیا باید تاوان پس دهید.حتی اگر یک روز از عمر شما مانده باشد.
پس منتظر وعده الهی باشید که خدای عزیز، خلف وعده نمی کند.
افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع
شکر خدا که سر دلش در زبان گرفت
یا زهرا س- کمترین شاگرد مکتب مداد العلماء : فواد مازندرانی
تمام هدف آمریکا برای حمله به سوریه حمایت از اسرائیله و خارج ساختن اسرائیل از انزوا در مسائل سیاسی و نظامی که از جنگ33روزه آغاز شده و علت حمله نکردن و اینهمه تاخیر هم به خاطر اسرائیله چون دم دست سوریه و حزب ا… هستش و نتوانسته جامعه جهانی مخصوصا شورای امنیت را با خود همسو کند. و بزرگترین تهدید برای اسرائیل هم ایرانه و بعد سوریه نوبت به حزب ا… و ماست این رو همه میدونن و ایران هم بعد از انقلاب سیاستش بر حمایت از سوریه و حزب ا… بوده و علاوه بر اون یکی از دو متحد ایران در جنگ 8ساله هم سوریه بوده پس عاقلانه نیست بعد سی و چند سال بگیم ما حمایت نمیکنیم با توجه به اینکه اگه آمریکا بعد این همه عربده کشی در جهان برای حمله به سوریه اقدام نکنه هم شکست بزرگی برای اون تو جامعه جهانی رقم میخوره.صحبت سر اینه حالا ما با این اندوخته کم سیاسیمون و حتی اکثر کشورهای جهان غیر از آمریکه و ترکیه و عربستان و قطر مخالف سرنگونی اسد در سوریه هستن چطور آقای هاشمی با توجه به اینکه سیاست نظام بر حفظ بشار اسد هستش با اینهمه کارشناسان سیاسی که در اطرافشون هست در تجمعات عمومی که برای ایشان در نظر گرفته می شه بر علیه سیاستهای نظام حرف میزنه و جالب اینجاست که دفتر و حتی بستگان آقای هاشمی این قضیه را تکذیب می کنند.علت چیست خودتان قضاوت کنید.
.,حقوق ماهیانه شما چقدر است؟
جناب سردار سوال سختی نپرسیدند ، گمان کنم عده ای احیاناً خودشان را در مقام آیت الله طبرسی دیدند و زبان ایشان شده اند!
ان شاء الله همچنان منتظر پاسخ آیت الله طبرسی هستیم .
خدا را شکر که هاشمی مطلب گفته یا نگفته اش را تکذیب نمود و تیر خناثانی که حرف هاشمی را بهانه حمله و اهانت به علماء قرار داده بودند به سنگ خورد…
ومکرو مکرالله والله خیر الماکرین
فواد عزیز– نثر متمایز شمارا خواندم انتظار داشتم که در جهت تالیف دلها گام برداری و رزمنده ای که تمام وجودش را در جبهه های جنگ گذاشت و خود جانباز انقلاب اینگونه مورد هجمه واقع شود میر شکار ما “ناز پر ورد و صالست مجو آزارش “اگر تقربی به رو حانیت داری بدان خصلت شان هدایت جانها به سمت و سوی کمالات انسانی است نه تضعیف و شکنندگی انسانها چون میر شکار که میر جبهه های نبر د بود و در سلحشوری و دلیری کم نظیر که دشمن با شنیدن نامش بر اندامش می لرزید و اگر من در سطور فوق زبان به انتقاد گشودم تنها برای تقریب دلها بودنه تضعیف اینیکی و تکریم آن دیگری که :درخت دوستی بنشان که گام دل ببار آید ++++نهال دشمنی بر کن که رنج بیشمار آید *** ما انتظار نداریم هیچیک از زعایم ما تضعیف شود خاصه آن روحانی بزرگواریکه حصار حصین دین بوده و یا رزمنده ای چون میر شکار که از عنفوان جوانی عافیت طلبی را رها کرد و گوشه عزلت ننشسته تفنگ بر دوش تا از کیان و دین و ایمان و مرز های مان دفاع کند آری -ناز پرورد تنعم نبرد راه به دوست++++عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد ***بدان میر شکار میر جبهه ها و امیر رزمندگی و از غنام جهاد و استوانه های انقلاب است مباد که اورا خوار داریم و تکریمش نکنیم که: سنگی به چند سال شود لعل پلره ای+++زنهار تا به یک نفسش نشکنی
مجتبی زارعی در نامه ای خطاب به آیتالله نورالله طبرسی نماینده ولیفقیه در مازندران نوشت: تشییعکنندگان پیکر شهیدان از شامات رجعت کرده میخواهند بدانند «سخنران مدعو سوادکوه» راست میگوید یا امام خامنهای و سید حسن نصرالله.
به گزارش فارس، دکتر مجتبی زارعی کارشناس مسائل سیاسی و عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری فارس قرار داد خطاب به آیتالله نورالله طبرسی نماینده ولیفقیه در مازندران مطالبی را درباره مواضع اخیر آیتالله هاشمیرفسنجانی عنوان کرد که متن کامل آن در ادامه میآید:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم، اللّهم ایاک نعبد و ایاک نستعین
حضور آیت الله حاج شیخ نورالله طبرسی دامت برکاته
نماینده محترم رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در مازندران
سلام علیکم؛
چنانچه استحضار دارید واقعهای تاسف بار در جغرافیای حماسی و انقلابی مازندران رخ داد که قلوب مومنین در کشور را اندوهگین، خانواده های مکرم شهیدان را غم زده و رزمندگان ایران و اسلام را سرشار از خشم انقلابی ساخت. از دیگر سو امّا شنیده شد که دل بیگانگان و رئیس روسیا و جنایتکار کاخ سفید از این رخداد شادمان شد.
و اینگونه دگرباره اقدام تأسف بار جناب آیت الله رفسنجانی از سرزمین علویان در صدر اخبار ایران و جهان قرار گرفت و در شاهراههای اینترنتی جهان دست به دست کاربران و سیاستمداران چرخید و چرخید، شگفتی آفرید و برای علویان شمال سرافکندگی تولید کرد. کما اینکه وی در فتنه غمبار و حوادث ضد انقلابی سال 88 تهران وقتی همه چیز به دستان با کفایت فقیه حکیم؛ امام خامنهای مدظله العالی تدبیر شد و به تحکیم و همبستگی ملّی گرایید و وقتی همه نگاهها عطف به آئیین ملّی تنفیذ رأی رئیس جمهور منتخب ملّت در دولت دهم بود، به علامت قهر و اعتراض از پایتخت و ام القری اسلام خارج شد؛ آری! او آنجا هم مازندران را محلّ اطراق سیاسی پر سرو صدا و کژتابی های شخصی خویش نمود، با کاروانی از دوستان و اقرباء و محافظین و خانواده خود، خوش نشینی در مناطق ییلاقی مازندران را برهم نشینی با ولی امر و پاسداشت رأی ملّی ترجیح داد و چه ترجیح بلا مرجحی که عقل و شرع و حتی سکولاریته عرف نیز بر نادرستی و قبح آن شهادتی تاریخی دادند. آری! آنجا نیز او با تکبر و تبختر، سامان ده هزار شهید و عالمان ربانی و انقلابی را به تذلّل کشانید و ملّت مسلم و انقلابی دیارمان را سرافکنده کرد.
در یادمان آیت الله فقید؛ صالحی مازندرانی حشرالله مع النبیین امّا همه چیز از اندازه و نزاکت خارج شد، با این که یادمان آن فقید مجاهد تحت الشعاع عکس و نام و جملات عاریتی در ستایش و مدح و تبلیغ جناب آیتالله رفسنجانی بود، مردم را امّا با آن کاری نیست چه، پر واضح است که این تبلیغات حدیث نفس میکند؛ حتّی ما را با تخریب دیواره شبستان مسجد جامع شهر شیرگاه برای ورود و جلوس ویژهاش که حتما فقه مبین و عرف متین در برابر آن مسکوت نیست هم کاری نیست!
امّا با شهیدان مان چه کنیم؟! با نور چشمان خود چه کنیم؟ ما ماندهایم خار در چشم و استخوان در گلو! من حتّی ده هزار شهید مازندران که به تاریخ پیوسته اند (اگر چه سید مرتضی آوینی به نیکی گفت شهیدان مانده اند امّا زمان ما را با خود برده است) را نیز نمی گویم؟! با شهیدان مظلوم باغبانی و حیدری که ابدان مطهرشان از سرزمین شامات و از مجاورت بیت المقدس عزیز آمده است چه کنیم؟! با حرف های این آیت الله و با این آیات الهی در خون آرمیده از سفر برگشتۀ مان چه کنیم؟! با فردای تاریخی دخترک یتیم باغبانی مظلوم و حیدری قهرمان و مجاهد چه کنیم؟ او باید حرف خلاف و من غیر حق جناب آیت الله رفسنجانی را در سوادکوه باور کند یا حرف رزمندگان مقاومت، دوستداران پایداری و مقاومت پژوهان را که عزت و شرف شان در راست گویی و درست کاری است؟! ساکنان محور مقاومت درست می گویند یا سخنران یادمان فقیه رزمنده ی ما ؛ صالحی مازندرانی؟! تشییع کنندگان پیکر شهیدان از شامات رجعت کرده ی دیار علویان می خواهند بدانند جان کری، مکین و اوباما و سخنران مدعو سوادکوه راست میگویند یا امام خامنه ای و سید حسن نصرالله ؟ و صد البته کیست که نداند کذّاب کدامند؟
حضرت آیت الله! به نظر می رسد عزت و شرف سرزمین مان ؛ در این رخداد سیاسی خدشه دار شد، وانگهی به نظر می رسد ساحت ربانی روح آن فقیه فقید هم از سخنان شگفت آور و ضد محور مقاومت آزرده باشد.
به نظر میرسد به خون شهیدان تازه از سفر برگشتۀ ما بی احترامی شده است، به مقاومت! به جهاد! به شرف! به نصرالله! به حاج رضوان، به حاج قاسم، به همه مبارزان راه آزادی! به همه توهین شده است. با اینکه صوت و فیلم آیتالله رفسنجانی را شخصا دیده بودم امّا به حکم ادب سمع و حدود شرعی نقل، و اظهارات آیت الله طباطبایی نمایندۀ محترم ولی فقیه در اصفهان داّل بر تکذیب جناب رفسنجانی، مجددا موضوع را با برخی عقلا، نخبگان و بعضی مسوولان حاضر در مراسم سخنرانی مورد بررسی قرار دادم که مع الاسف، شاهدان عینی گفتند؛ بیان شده است آن چیزی که نباید بیان میشد! از این رو از آنجا که حضرت عالی از دعوت کنندگان سخنران بودهاید و در زندگی سیاسی و مذهبی خویش منشاء خیرات و ملجأ رزمندگان از دوران دفاع مقدس تاکنون بوده و هستید، بر آن شدم تا از حضور نمایندۀ محترم رهبر انقلاب اسلامی امّا به نمایندگی از بسیاری نخبگان، بسیجیان، دانشگاهیان و طلاب انقلابی پرسش کنم که رفع این ظلم و بدنامی که با تشییع ابدان مطهر شهیدان تبرستانی محور مقاومت قرین شده است، چگونه ممکن میشود؟
اکنون این پرسش توأم با خشم انقلابی در اذهان بسیاری از طلاب جوان و دانشگاهیان مازندران وجود دارد که در رفع این ثلمه چگونه باید تدبیر کرد؟ و رهنمود حضرت تان برای بازگشت به سرمایه اجتماعی استان چیست؟
حضرت آیت الله! دوازده سال پیش در تابستان سال 1380 به اتفاق جمعی از رزمندگان و مسوولان لشکر 25 کربلا و کنگرۀ شهدای مازندران به حضور آن فقیه مجاهد و رزمنده؛ مرحوم صالحی مازندرانی شرفیاب شدیم. در روستای لرزنه و بر بلندای کوهها و ارتفاعات محل اقامت تابستانی خویش ما را به حضور پذیرفت، در کهنسالی سرشار از ایمان انقلابی و مملو از حماسه بود، از مجالست خود با فرماندهان و رزمندگان لشکر 25 کربلا خاطره گفت، از فرمانده لشکر و بر و بچه های جنگ، و می گفت « الان بعضا برخی طوری صحبت می کنند که گویی ایثارگران بدهکارند و خودشان طلبکار، شهدا و رزمندگان جاده را صاف کردند و مسیر همانند یک اتوبان شد؛ بی انصافها نمیگویند چه کسی این مسیر پر پیچ و خم و ناصاف را هموار کرد»، آن مجاهد عارف با قلبی اندوهگین اما ادامه داد و به صرافت طبع گفت: «چفیه انقلاب کرد اما پاپیون طلبکار شد؟!»
آری! آن فقیه فقید که این آقای آیت الله که با سهو لسان یا اطلاعات غلط و دروغ کسان در یادمانش، شهدای مقاومت اسلامی را با بی اعتنایی به فراموشی سپرد؛ 12 سال قبل در چنین روزهایی به ما گفت: «اگر شهدا نبودند (اینان) دفع و بلکه دفن می شدند، اگر آن دفاع نبود چیزی نمی ماند.»، گویا از وضع و حال برخی امروزییان پرده بر می داشت که اگر پایداری و جانفشانی رزمندگان محور مقاومت در سرزمین شامات و غیرت اهالی خط مقدم در ضاحیه و بنت جبیل و مارون الرأس نباشد، خوش نشینی ها و دید و بازدیدهای تبلیغاتی و بی خاصیت شان در دامنه های البرز و دماوند و کجور زیر سایه بمب ها و موشک ها و هواپیماهای بی سرنشین ناتو، همانند پاکستان و افغانستان به خاک و خون کشیده خواهد شد.
حضرت آیت الله! با این وصف تردید نمی توان کرد که اگر فقیه فقید ما زنده می بود محور مقاومت را پاس می داشت و بر اوباما، جان کری و مکین و اولاند و نخست وزیر جنایتکار انگلیس و بر شیوخ مرتجع و سازشکار و بی خاصیت عرب لعنت می فرستاد، گو اینکه بی شک روح شهیدان مازندرانی محور مقاومت و آن فقیه فقید در رضوان الهی متنعم و در “قهقهۀ مستانه شان عند ربهم یرزقونند”
راستی! فقیه فقید ما آن روزها از چیز دیگری نیز ناراحت بود و به حاضران تذکر داد و همه آنها شاهدند که گفت:” کارگزاران کشور، مازندران ما را به آسایشگاه خستگان حکومت تبدیل کرده اند و فقر و فاقه ما را زیر پوششی از سبزه و کوه و دریا پنهان نمودهاند” آری! اکنون ما را با این هم کاری نیست که چه کسی و کدام گروه و کدامین باندهای این دیار و مؤتلفین مرکز نشین شان سرزمین پر از منابع، استعداد و معادن گوناگون مان را طی سالیانی مدید به آسایشگاه خستگان حکومتی تبدیل کردند و شکارگاههای خصوصی و تفرجگاه های خانوادگی برای زنان و دختران و نوادگان پر معونه شان می آراستند، اما حتما نمی توان از ثلمۀ اخیر و ضایعۀ مؤلمه سوادکوه بر این دیار انقلابی و موطن حاج بصیر، طوسی، بلباسی، شیرسوار و کمیل ایمانی ما چشم پوشی کرد!
نمیتوان در سرزمین موسسین نخستین دولتهای مظلوم و مقتدر شیعی جهان با سیاست عقلانی، حکیمانه و شریعت مدارانه ی ولایت امر در محور مقاومت هم سخنی نداشت و بلکه بر ضد آن حرف های بی اساس و موهنی بر زبان جاری کرد، در این صورت با میثاق و نظم سیاسی و تئوریک سامان شیخ شهید و مشروعه خواه ما؛ آیت الله شیخ فضل الله نوری رضوان الله علیه (اگر چه نام و یاد و آرمان او نیز در کمند مدح و ثنای آن دیگری نیز مکتوم مانده است) و نیز آموزه ی ذوب شدن هاشمی نژادها و روحانی ها رضوان الله علیهم در امام خمینی (ره) و تواضع فیلسوفانه و عارفانه ی علامتین؛ عبدالله جوادی آملی و حسن زاده آملی حفظهم الله در امام خامنه ای و با آرمان شهیدانمان در تضاد و سزاوار خشم انقلابی است.
با این وصف باید که با هدایت شما روحانیت اصیل و شریعت پناه از سرمایۀ اجتماعی سرزمین مان؛ مازندارن دفاع کنیم، الله الله! در این ماجرا انگشت نمای این و آن شدیم که از چه روی مستمعین و به خصوص نیروهای انقلابی حوزه و دانشگاه سکوت کردند و قیام نکردند؟! در حالی که نمیدانند بسیاری از مستمعین به حکم اخلاق و پاسداشت ساحت فقاحت و تکریم روح آن فقیه فقید خشم خویش را در مجلس فرو خوردند. اکنون سخت مغبون و پشیمان امّا خویش را بر سر این پیچ تاریخی مسوول یافته اند، اکنون گروههای مختلف مردمی، ایثارگران، رزمندگان و بیوت ارجمند شهیدان و نخبگان استان منتظر اقدام قاطع برای رفع این ضایعه بزرگ هستند، پرسش مهم این است که آیا جناب آیت الله رفسنجانی در مازندران ما از مصونیت برخوردارند؟! آیا سکوت خواص و برخی رجال استان در برابر بی اعتنایی او به آیین ملّی تنفیذ رأی ملّی سال 88 و اطراق وی در این سامان سبب ساز و موجد اقدام اخیر نشده است؟!
اگر چه حسب اخبار شنیده شده، تأییدیه شما بر شهادت و گواهی انقلابی حضرت آیتالله جباری حفظه الله دال بر اظهار شدن بیانات غلط سخنران سوادکوه در حاشیه جلسه اخیر مجلس خبرگان باالاصاله واجد ارزش و نافی تحریف تاریخی آن ضایعه اسفناک در سخنرانی آقای آیت الله است اما جوانان انقلابی، دانشگاهیان ، طلاب غیور و ایثارگران و آحاد مقاومت دوستان دیارمان عاجلا و قویا طالب آنند که کاپیتولاسیون برخی رجال مدعو یکبار برای همیشه از سامان علویان رخت بربندد و حقوق نظام و انقلاب اسلامی بیش از این تضییع نگردد، زیرا این حقوق مربوط به نظام سیاسی اسلام و از لوازم حاکمیت بوده و غیر قابل تسامح و تساهل است؛ بخصوص اکنون در دوران تکوین دولت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر روحانی که برخی باندها چنین وانمود میکنند که تمامی راههای سیاسی ، اقتصادی و … استان و یا نزدیکی به رئیس جمهور معقول و مکتبی، سرسائیدن و طواف برآستان دو رجل و سیاستمدار ناراضی پسافتنۀ هشتادو هشت است. ارجح است شخصیت متعهد و انقلابی آن جناب و دفتر مستطاب عالی به مرکزی برای فروپاشی این نظریۀ متوهمانه از یکسو و نیز بسیج عقلانیت و منابع و امکانات برای پیشرفت متوازن و اعتدالی و همچنین خدمت بی منت با حذف سیطرۀ سایه های سنگین برخی رجال، تبدیل شود که فردا دیر است.
مع الوصف اکنون بیش از همه، اعلام مواضع قاطع روحانیت اصیل استان و حوزههای ارجمند علوم دینی موجب تحکیم سرمایه اجتماعی – تاریخی مازندران در ایران اسلامی و بلکه محور مقاومت در جهان خواهد شد، چه اینکه ما را با نهادهای رسمی دولت به معنی الاعم و جریانات قدرت – ثروت و وابستگان گروهکها و فرقه انحرافی و یا باندهای سیاسی که میل به تحفّظ و سرسپردگی و دریافت منصب و مقام دارند و حتّی از صدور یک اطلاعیه در این ضایعه ی مؤلمه خودداری کرده اند کاری نیست اما روحانیت اصیل و آگاه و تابع ولی امر که جزوی از سرمایه اجتماعی این دیار به شمار می آید، چه خواهد کرد؟
لازم به یادآوری نیست که حضرت عالی به نیکی مراتب ارادت بنده را به روحانیت پیشرو، متعهد و پیرو ولی امر می شناسید و نیز میدانید که آن چه دارم از ارشادات روحانیت عزیز و نیز از تفضّل استادم مرحوم ابوی شیخ حسین زارعی رضوان الله علیه است که محور مقاومت و شهیدان آن را دوست می داشت و در اوج خفقان و ارعاب برخی جریانات تندروی دوم خرداد برای اجرای فتوای امام خمینی (ره) در اعدام انقلابی سلمان رشدی؛ سابّ النبی (ص) اراضی زراعی خود را وقف نمود و دهکده ی مقاومت کیاپی را به وطن دوم خانواده شهید مصطفی محمود مازح و مقاومت دوستان در شمال تبدیل کرد که بارها مورد ستایش حضرتعالی نیز واقع شد، پس نیک مستحضرید که این نوشتار نه به قصد تضعیف روحانیت اصیل و یا برای کسب شهرت که برای پاسداشت حقیقت و تکریم ولایت امر بوده است.
باسلام؛
به نظر حقیر این اقا فواد از جهاتی درست می فرمایند؛
اول اینکه کدام آموخته دینی و شرعی ما اجازه داده که میهمان دعوت کنیم و بعد به وی بی احترامی نمائیم؟
حتما ماجرا دعوت ابن زیاد ملعون به منزل هانی ابن عروه را شنیده ایم که نماینده امام حسین ع علی رغم اینکه شرایط برای به درک واصل نمودن ابن زیاد مهیا بود و شاید هم با از بین بردن ابن زیاد مسیر تاریخ عوض می شد؛ ولی به خود اجازه نداد آموزه دینی مکتب حسین ابن علی ع را فدا نماید؟
ثانیا؛ به مصداق فرمایش معصوم صلوات الله اگر 70 نفر شهادت دادند که فلانی حرفی را زده ولی خود فرد گفت: من نگفتم؛ شما باید حرف همان فردی مخاطبی را که گفته من نگفتم باور کنید
2- آقای شیخ نوراله طبرسی چه کلام و یا عملی انجام داده که اقای میرشکار ایشان را عطاب نموده و غیر اخلاقی خواستار بیان موضع شفاف ایشان در قبال اسرائیل ملعون می شوند؟
3- آیا به دلیل اینکه اقای میرشکار جبهه رفته است، باید به خود اجازه دهد . به ساحت علمایی چون طبرسی که نماینده مستقیم حضرت اقا در استان هستند و نزدیک نیم قرن سابقه فعهالیت برای اسلام و انقلاب را دارند اهانت نماید.؟
مگر امثال میر شکارها از منابر همین علماء کسب فیض ننموده اند؟
4- اقای میر شکار اقدامات ایت الله طبرسی بعد از سخنرانی هاشم رفسنجانی را میداند؟ …
بماند مطلب زیاد و حرف ما هم بسیار.