هراز نیوز :جنگ هشت ساله ایران و عراق که بعدها به دفاع مقدس شهرت یافت ، پس از کش و قوس های فراوان سرانجام در 27تیرماه1367 و با پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران و متعاقب آن اعلام آتش بس ، پایان یافت.

در چندسال گذشته مطالب فراوانی در خصوص علل و روند پذیرش قطعنامه از سوی شخصیتهای مختلف سیاسی و نظامی منتشر و در مقطعی منجر به مجادله هایی در رسانه های ارتباط جمعی ، بین آقایان هاشمی و رضایی گردید.مجادلاتی که نهایتا با توصیه مقام معظم رهبری به پایان رسید.

اکنون که سالها از پایان این حماسه ی عظیم می گذرد با توجه به اسناد منتشره در خلال این سالها و اظهارنظرهای بیان شده توسط شخصیتهای مختلف سیاسی و نظامی مسئول در جنگ، بهتر می توان رویدادها و روند خاتمه جنگ و پذیرش قطعنامه را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد که در سطور زیر به آنها اشاره ای گذرا خواهد شد.

پس از فتح خرمشهر و پیروزی بزرگی که در سایه ی جانفشانی های رزمندگان اسلام بدست آمد، موقعیت عراق هم به لحاظ نظامی و هم در ابعاد سیاسی دچار گسست شد.

به نحوی که ارتش تا بن دندان مسلح عراق که اراده ای جز حمله و فتح در آن دیده نمی شد، به استراتژی دفاعی روی آورد و کشورهای غربی با توجه به پیروزیهای بدست آمده در جبهه ها و از ترس خلق پیروزی های بزرگتر توسط ایران، دستپاچه شده و از طرفی بر طبل پایان جنگ بکوبند؛ که البته عمدتا مخاطب آنان ایران بود؛ و از طرف دیگر تلاش مضاعفی برای پشتیبانی و تجهیز عراق صورت دهند.

پس از فتح خرمشهر و اتخاذ استراتژی دفاعی توسط ارتش عراق که با ترمیم نقائص و نقاط ضعف در خطوط ارتش عراق همراه بود ،جنگ دچار رکود شد و رزمندگان در کسب یک پیروزی چشمگیر توفیقی نیافتند.(سالها پس از فتح خرمشهر زمزمه هایی مبنی بر منطقی نبودن ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر بوجود آمد که بدلیل طرح ادله بسیار در فضاهای مختلف، در رد این ادعای غیرکارشناسانه، در این مقال به آن نمی پردازیم.)

با انتصاب آقای هاشمی به فرماندهی جنگ-که با هدف هماهنگی بیشتر بین ارتش و سپاه و بکارگیری بیشتر امکانات کشور برای تحقق اهداف جنگ صورت گرفت- دو دیدگاه در این صحنه نمود بیشتری پیدا کرد.

دیدگاه اول مربوط به شخصیتهای سیاسی بود.در راس این گروه جناب آقای هاشمی بودند که معتقد به رقم خوردن نتیجه ی جنگ در میز مذاکرات بودند.این طیف نیم نگاهی به پیروزیهای صحنه ی نبرد هم داشتند و گاهی هم صراحتا خطاب به فرماندهان جنگ بیان می کردند که اگر شما بتوانید پیروزی بزرگی را بدست آورید، ما در مذاکرات ابتکار عمل و قدرت چانه زنی بیشتری خواهیم داشت و کار را تمام خواهیم کرد.

طراحی عملیاتهای بزرگ هم با همین نیت صورت می گرفت.اما تجربه نشان داد که تصور سیاسیون ما از جامعه ی بین الملل و همچنین دولت عراق، چندان واقعی نبود ؛چرا که پس از فتح در عملیات خیبر، همچنین عملیات بزرگ و پیروزمندانه ی والفجر هشت که کارشناسان نظامی دنیا را به تحیر واداشت، بهره برداری سیاسی قابل ذکری بدست نیامد و سیاسیون نتوانستند برخلاف آنچه مدعی آن بودند، توفیقی برای خاتمه جنگ بدست آورند.

دیدگاه دوم مربوط به آقای محسن رضایی و تعدادی از فرماندهان سپاه است که با توجه به خلق و خوی جاه طلبی صدام و مطالبات ناحق او، همچنین با توجه به تجهیز همه جانبه ارتش عراق از سوی کشوهای غربی و کمکهای مالی کشورهای عربی که نشان از نیات آنها در به اضمحلال کشاندن جمهورس اسلامی ایران داشت و با عنایت به ماهیت انقلاب اسلامی ایران و اینکه این کشورها بدنبال تسلیم و یا در صورت امکان نابودی انقلاب در ایران هستند ؛ بر این باور بودند که باید با انجام عملیاتهای بزرگ و کسب پیروزیهای قاطع، اراده دشمن را درهم شکست و تکلیف جنگ را در میدان نبرد مشخص کرد.-که البته در نامه معروف آقای رضایی به آقای هاشمی ملزوماتی هم داشت.-

آنچه امروز در منازعات و مجادلات این افراد در این خصوص وجود دارد ناشی از اختلاف این دو دیدگاه است.اختلافی که آنقدر ریشه ای و عمیق است که با گذشت حدود بیست و پنج سال از خاتمه ی جنگ هنوز هم محل چالش برای محققین این حوزه است.

استنباط بنده با توجه به موارد مطروحه ی فوق، این است که دیدگاه دوم با ملاحظاتی، کارامدتر بوده است.چنانچه خاتمه ی جنگ و پذیرش قطعنامه بیش از آنکه حاصل چانه زنی های وزارت خارجه ی ما باشد مرهون چند دلیل به شرح زیر است.

1-پتانسیلی بی بدیل به نام ولایت فقیه و تبعیت مردم از امام خمینی(ره) که قابلیت به صحنه کشاندن مردم را داشت و غربی ها را به این نتیجه رساند که این جنگ غالب و مغلوبی نداشته و ادامه آن خصوصا برای امنیت انرژی دنیا گران تمام می شود.

2- روحیه جنگندگی رزمندگان علیرغم برخوراری از امکانات اولیه ی جنگی و پیروزیهای بزرگی که ناباورانه بدست آوردند، حامیان صدام را به تکاپو انداخت تا شاهد حکومت اسلامی دیگری در عراق نباشند.

3- پشتیبانی مردم از انقلاب اسلامی و رزمندگان در سخت ترین شرایط.

4- حضور استعدادهای پیدا و پنهان انقلاب در جنگ و بروز خلاقیتهای جوانان در طراحی و اجرای عملیاتها که از مهمترین مزیتهای ایران در طول جنگ تحمیلی بود.

5- شناخت دقیق امام خمینی(ره)از صدام و خلقیات او با توجه به حضور طولانی و زندگی در عراق

6- احساس مسئولیت حضرت امام نسبت به شیعیان عراق و تمایل ایشان به سقوط صدام و سپردن حاکمیت سیاسی به مردم عراق.

7- احترام حضرت امام(ره) به نظرات کارشناسی افراد مسئول در جنگ؛ اگرچه مطابق میل باطنی ایشان نبوده است.

اکنون سالها از خلق این حماسه ی عظیم می گذرد. حماسه ای که نهایتا منجر به نابودی حزب بعث ، تغییر حاکمیت در عراق و تبدیل قوای نظامی ایران به یک قدرت بزرگ منطقه ای و دارای تاثیر گذاری جهانی شده است.یاد و خاطره ی همه ی آنانی که در این راه جانفشانی کردند گرامی می داریم و برای رزمندگان و شهیدان زنده ی این واقعه ی بزرگ تاریخ ایران، آرزوی سرافرازی و پیروزی داریم.

امید که تا دنیا دنیاست، بوی باروت مشام این ملت بزرگ را نیازارد.

ای وطن ای مادر تاریخ ساز ای مرا بر خاک تو روی نیاز

ای کویر تو بهشت جان من عشق جاویدان من ایران من

آرشی داری به تیر انداختن دست بهرامی به شیر انداختن

کاوه آهنگری ضحاک کش پتک دشمن افکنی ناپاک کش

رخشی و رستم بر او پا در رکاب تا نبیند دشمنت هرگز به خواب

مرزداران دلیرت جان به کف سرفرازان سپاهت صف به صف

خون به دل کردند دشت و نهر را باز گرداندند خرمشهر را

خانه من بانه من توس من هر وجب از خاک تو ناموس من

ای دریغ از تو که ویران بینمت بیشه را خالی ز شیران بینمت

خاک تو گر نیست جان من مباد زنده در این بوم و بر یک تن مباد

شعر (علیرضا شجاعی پور)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *