روابط عمومی فرمانداری آمل به دلیل حضور در همایش روابط عمومی های برتر شهرستان آمل  برکنار شد.

بنابر شنیده های هرازنیوز، یدالله اکبرزاده فرماندارآمل در اقدامی درخور توجه روابط عمومی خود را به دلیل اینکه  پای سخنرانی دکتر عزت الله یوسفیان ملا  نشسته بود  برکنار کرد.

اختلافات دامنه دار فرماندار آمل با نماینده شهر ناشی  از جانبداری  وی از کاندیدای رقیب یوسفیان که از  زمان انتخابات مجلس  ریشه زده بود دامن محمد حسنی  راگرفت .

آقای فرماندار که در یک سال اخیر مدیرانش را از تریبون دادن به نماینده مجلس ترسانده است این بار وقتی تریبون انجمن صنفی خبرنگاران در اختیار نماینده مجلس قرار گرفت برآشفت و تاوان این کار از روابط عمومی خود بازستاند.

خود خواهی های اکبرزاده دامن گیر مسوول روابط عمومی اش شد که از نظر عملکرد در عرصه اطلاع رسانی جز روابط عمومی های نمونه در سطح استان مازندران بود .

جالبتر اینکه در طول دو سال گذشته حسنی نقش بسیار موثری در محافظت از چهره فرماندار در رسانه ها داشت و علی رغم برخورد بد اکبرزاده با رسانه ها از فرماندار آمل حمایت می کرد .

اگرچه که فرماندار آمل در زمان انتخابات مجلس، طرفدار سرسخت بچه محل خود بود اما یوسفیان رای آوری بالایی داشت.

البته برخی از شنیده های هراز نیوز حکایت  از دلایل دیگری برای برکناری حسنی دارد .

سید محمد حسنی که به جز مسوولیت روابط عمومی  به عنوان کارشناس حقوقی مسوولیت رسیدگی به شکایات فرمانداری را نیز بر عهده دارد نامزد شماره یک تصدی پست بخشداری دشت سر است .

به گزارش هراز نیوز اکبرزاده برای کاهش قدرت حسنی قبل حضور او در مسند بخشداری دست به این اقدام زده است .

پیگیری های هراز نیوز برای انعکاس آخرین تبعات این برکناری ادامه دارد .

 

46 thoughts on “روابط عمومی برتر قربانی خودخواهی آقای فرماندار شد”
  1. بابا نگاه به قد و هیکلش نکنین!
    اتفاقا فرماندار خوبیه!اینقدر فرمون و خوب نگه میداره!!!!

  2. فرماندار!
    ر —- بده که ری………………

  3. من کاری به موضوع مورد بحث ندارم یعنی نمی خواهم وارد شوم.

    ولی به طور کلی،
    برای جلوگیری از سوءتفاهم ها و جلوگیری از ورود افراد بیسواد و مغرض با اسامی مجهول و گاه به نام دیگری، بهتر است ترتیبی اتخاذ شود کاربران سایت ثبت نام کنند و با نام کاربری مشخص وارد شوند.
    با این کار نشان می دهید که هدفتان تنها گرم شدن تنور سایت نیست!

  4. آقای غفار محمدی ! ما مثل بعضی ها نیستیم که هر روز با یه اسمجدید نظر بزاریم . اگر به صداقت گفته های من شک داری سری به ستاد آقایصالحی در میدان 17 شهریور پاساژ خواجه نوری بزن .. اون آقا و یا خانم ناشناس فکر می کنم با خود شما خصومت شخصی دارند .
    تقریبا هر روز اونجا هستیم . از شما هم دعوت می کنم بیای

  5. آقا یا خانم ناشناس.
    تو که استاد عزیزمون آقای غفار محمدی رو نمیشناسی چرا چاک دهنتو باز میکنی. ایشان از جوانان متعهد و ولائی و از اساتید برجسته و جوانان خدوم و خدمت گزاری هستند که با وجود تحصیلات عالیه تا مقطع دکتری و هم چنین حقوق دان بودن، مهندس بودن، ادیب و شاعر و پژوهشگر بودن هیچوقت نخواستن پشت میز نشین بشوند.
    هر وقت بوی انحراف شنیدن قلما و بیانا و عملا جلوش ایستادند و برای همین هم دارای جاذبه فراوان بین شهروندان و هم دافعه بین کسانی دارند که از ایشان زخم خورده اند.
    اگر ده جوان موفق در آمل وجود داشته باشند که با زحمت شخصی و توان خود به نامی در شهر رسیده باشند مطمنا یکی از آنها ایشان است.
    قبل از اظهار نظر در مورد شخصیت والا و انسان دوست و متواضع ایشان بهتر است ایشان را ابتدا خوب بشناسید و بعد قضاوت کنید.
    چرا ما عادت داریم بدون شناخت در قبال دیگران اظهار نظر کنیم؟

  6. از همچین استادی یه چنین شاگردی رو هم باید انتظار داشت.

  7. سلام اقای نصیری خبر تغییر مدیر روابط عمومی فرمانداری رو پوشش نمی دین !! آقای حسنی از دوستان و زحمت کشان بودند اما فردی که بجای اشیشون هم امدند به هر صورت نیاز به حمایت و کمک شما دارد مثل آقای مسافر که فقط مشاور شدند اما خانم حق شناس مسول روابط عمومی فرمانداری شدند

  8. شهری که اکبرزاده بشه فرماندارش بیشتر از این نمیشه انتظار داشت – آخه اکبرزاده رو چیکار فرماندار شدن

  9. باریکلا حسنی-من میشناسمش-واقعا لیاقت بخشدارشدن رو داره

  10. اقای اکبرزاده شما اول بگو 2 ضبدر 2 میشه چند تا بعدا فرمانداری کن

  11. برای فرماندار متاسفم که انقدر بیفکر هست که بهترین روابط عمومی را از کار برکنار کرد . اکبرزاده تو دو روز دیگه میری و آقای حسنی میشه بخشدار دشت سر فکر بعدها باش دلم برات میسوزه

  12. به بیگانه ای که زیاد هم بیگانه نیست

    بگم
    .
    .
    .
    .

    بگم

    .
    .
    .

    بگم

    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    . خودت خواستی

    ” قصه ی علی کوتوله” شماره اول ۱۶ خرداد ۱۳۹۲

    یکی بود یکی نیود

    یه روز یه پیمانکاری بود تو ی شهرداری شهر بووووووووووق

    به نام م ح م و د! ع ل ی ن ژاد

    که یه روز توی ده شلمرود یه قصر خوشگلی برای علی

    کوتوله ی قصه ی ما ساخته بود . راستی بچه های ناز

    نازی اینو تا یادم نرفته بگم هزینه ی این قصر خوشگل

    ۱۶۵۰۰۰۰۰۰۰ اشلوق شده بود که علی کوتوله ی ما از

    موقعیت شورای ده شلمرودیش سوء استفاده کرد و سر

    این پیمانکار بدبخت بینوا رو گول مالید.

    فردای اون روز رولی و خال خالی و موقرمزی رفتند تو حیاط

    قصر زیبای قصه ی ما آب شنگولی خوردند به سلامتی

    بابای تیز گوششون.

    نتیجه ی اخلاقی این قصه:

    بچه های خوب هر وقت بزرگ شدین برین شورای ده

    شلمرود اون قدر کیف میده هی بخوری هی بخوری هیچکی

    هم کارت نداره .

  13. باسلام – آدم وقتی این حرفها رو میشنوه واقعاً متاًسف میشه – وقتی توی شهری مثل آمل که این اتفاقا می افته وای به حال مملکت – تا جایی که من آقای حسنی رو میشناسم فکر کنم یه 15 سالیه که توی فرمانداریه – فکر کنم نیروی موفقی بوده – زمانی هم که مسئول آرد و نان بود یه بار نزدیک بود جونشو بخاطر گرفتن یک قاچاقچی آرد از دست بده – اگه میخواین ایشون بخشدار نشه این کارها چیه – از شما که خانواده شهید هستین و برای انقلاب زحمت زیادی کشیدین بعیده

  14. قصه علی کوتوله شماره دوم ۱۷خرداد ۱۳۹۲

    این قصه با حضور افتخاری …

    فلفلی در نقش آقای ف

    شوشکه در نقش آقای ش ه ر د ا ر

    جینگیلی در نقش آقای ج و ش ک ا ر

    یکی بود یکی نبود. توی ده شلمرود علی کوتوله تنها نبود.

    یه روز یه نفر از یه دهات دیگه به اسم ن ا ص ر ! ع ل ی پ

    و ر می خواست یه قصر خوشگل عینهو قصر علی کوتوله

    توی ده شلمرود بسازه . دوید و دوید تا اینکه رسید به آقا

    شوشکه .

    آقا شوشکه ی قصه ی ما دست آقا ن ا ص ر رو گرفت برد

    پیش علی کوتوله .

    به جینگیلی خبر رسید از جا پرید آشفته شد نکنه سرش

    کلاه بره!

    دوید و دوید اومد پیش علی کوتوله.

    گفت کوتوله دلالی ما پس چی شد . ما این وسط چه کاره

    ایم.

    خلاصه قصه ما علی کوتوله با آقا شوشکه با جینگیلی با

    هم یه تصمیم گرفتند
    .
    .
    کسری پارکینگ قصر آقا ن ا ص ر ۳۰ واحد ش توافق.

    فلفلی قصه ی ما یه جورایی تو خواب بود . آخه این توافق

    مغایر با ضوابط شهر سازی شلمرود بود .

    بعد اینکه کارشناسی که یکی مثل آقای جینگیلی که

    خیلی بیسواد بود در حد تیم ملی بر مبنای کارشناسی روز

    نبود و با تبانی (توافق) کارشناسی بر مبنای کارشناسی

    سال ۸۶ شلمرودی محاسبه گردید.

    نتیجه اخلاقی

    اینکه توی هر کاری باید با دوستا مون مشورت کنیم و هوای

    همدیگه رو داشته باشیم.

    تا روز دیگه و یه قصه ی دیگه دو صد بدرود.

  15. تو رو خدا قسمت های بعدی رو هم بنویسید لطفا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *