آشنایی با حاج مرتضی جوادی آملی فرزند علامه جوادی آملی

بهتره که چگونخ سخن گفتن و ادب و دقت و ظرافت در رفتار سخن رو از خود مقام معظم رهبری یاد بگیریم. یا علی

سلام استاد عزیز یادش به خیر زمانی که ما خدمت شما بودیم در درس منظومه شما شرکت می کردیم از شما سپاس گذارم که ما رار با فلسفه آشنا کردین. دست شما را می بوسم و از شما سپاس گذارم هر جا هستید همیشه پایدار و سلامت باشید. فدای شما شاگرد کوچک شما
تفرشی. مخلص شما

به نام خدا
مقایسه رفتار پسر با حضرت علامه روا نیست .. حضرت علامه بی نظیرند

خدایا به جاهلا ن ما عقل عطا بفرما تا عالمان از شر انان محفوظ بمانند.

سلام عليكم خدمت استاد بزرگوارم حضرت حجه الاسلام مرتضي جوادي املي فدايت شوم استاد دلم براتون تنگ شده كور بادچشماني كه نميتوانند شما وپدر بزرگوارتان را ببينند كور شوند اين ها دلهاي مريضي دارند اميد وارم هميشه وهميشه شادو سر بلند باشد هم شما هم استاد بزرگ هم خانواده محترمتان. كوچك شما ومخلص شما شاگرد كوچكتان سيد تفرشي

سلام به هموطنان عزیز
اگر مطالب این صفحه را هنوز مطالعه میکنید بد نیست این قسمت از نامه ارسالی ایشان برای آقای علی مطهری را ببینید و کمی روی عبارات آن فقط کمی دقت بفرمایید. پشت سر دیگران پنهان شدن و با عبارات پیچیده در لفاف ادبی توهین کردن شیوه کیست؟ این روزها هم حلوا خیرات نمیکنند.حرف اصلی همین برائت ها و ابراز ارادتهاست.قسمتی از این نامه چنین است

“گرچه رویارویى حق وباطل و مواجهه عدل وظلم گستره زمین و پهنه زمان را تا قیام عدل محض وحق صرف فراگرفته ودامن گسترانیده، و هیچ عرصه اى از هستى از این مقابله خالى نیست، لیکن آنچه موجب جذابیت حضور وانگیزه اشتیاق راد مردان را در این میدان فراهم مى سازد گذشته از حقانیت حق ومظلومیت عدل ، کیفیت این تقابل ورویارویى است، باطل همواره با همه قدرت وقوا کوشش دارد تا ستمکارانه حق را به محاق بسپارد ، ولیکن حق در نهایت استضعاف ومقهوریت عزیزانه ظاهر مى شود تا دادگرانه جلوه هاى فضیلت وکمال را آشکار سازد . باطل برغم بطلان آشکارش سعى در پوشش لباس حق داشته ومى کوشد که بر حق نیز لباس باطل بپوشاند وبا نیرنگ و فریب عده اى را به دام استخفاف و تور بردگى بکشاند، در حالیکه حق تلاش مى کند که ناله اش را فریاد سازد ونوایش را به نى نشاند تا مرده اى را به حیات فراخواند وبیمارى را به شفاخانه حق و داد رساند .”

نمی دانم هاشمی چه کرده که خیلی هارامسحور خودش کرده.

این چیزی جز بی بصیرتی نمی تواند باشد(العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس)بنده خدا از بس سرش تودرس وبحثه ازوقایع پیرامون خود بی خبره یااینکه خبرغیرموثق بهش میدن.من یه امله رودیدم که فهم وبصیرتش ازخیلی آدمهای باسوادبیشتربود.همه چیزکه به سوادنیست.