هراز نیوز :چندی پیش جناب آقای غلامعلی رنجبر فرح آبادی، مطلبی را با عنوان “آیا راست است فاضل لاریجانی علوم تحقیقات ساری را به آمل منتقل کرد؟” در وبلاگ شخصی خود منتشر نمود که هم زمان در چند سایت معلوم الحال دیگر که به تفرقه افکنی بین مازندرانی ها مشهور هستند، درج شد. که فعالان اجتماعی و سیاسی شهرستان آمل را به واکنش برانگیخت. روز دوشنبه جناب آقای ابولفضل بادپا از فعالین اجتماعی آمل طی تماسی تلفنی اینجانب را از این موضوع مطلع کردند، که جای بسی تشکر و قدردانی است و طبق معمول برآشفتم از بی سوادی برخی دکتر نماها…
فعالینی که اخبار سایت های اینترنتی حوزه استان مازندران و مقالات آن ها را دنبال می کنند، به خوبی با افکار جناب فرح آبادی و مقالات تند و تیز و گاه آکنده از تعصبات ساروی و به دور از منطق ایشان آشنا هستند. که بعنوان نمونه باید به یکی مقالات ایشان که در آن خواستار فرمانداری ویژه شدن ساری بودند، اشاره کرد. تعصبات آنقدر ایشان را کور کرد که برای شهر مرکز استان درخواست ایجاد فرمانداری ویژه داشتند. ایشان حتی با الفبای فرمانداری ویژه آشنا نیستند و به یکباره آمدند حرفی خارج از منطق عنوان کردند. بنده نمی خواهم به این مورد بپردازم و یا اینکه شرایط یک شهر برای فرمانداری ویژه را عنوان کنم. همانطور که در ابتدا نوشتم، اخیراً جناب آقای فرح آبادی مطلبی را با عنوان بالا منتشر کردند که می توانید با جستجوی عبارت فوق در فضای مجازی متن مطلب را ببینید. و اما روی سخنم با جناب دکتر!! رنجبر است.
آقای دکتر شما گفتید: “” نمیدانم وضع استان چگونه است؟ با تغییراتی که در دانشگاه آزاد کشور رخ داد و فاضل لاریجانی در علوم تحقیقات قدرت گرفت مصیبت برای ساری درست کرد و یکبار دیگر به جای اینکه یک واحد جدید در آمل برپا نماید واحد علوم تحقیقات استان را به آمل منتقل کرد و صدایی هم به اعتراض بلند نشد.””
جناب رنجبر، شما که اطلاعات کافی ندارید لازم نیست اظهار نظر بفرمایید، چراکه واحد علوم تحقیقات آمل سوای دانشگاه آزاد ساری هست و این واحد بزرگ در حال بین المللی شدن می باشد و تمامی مراحل آن طی شده. در مورد مصیبت هم لازم است بگویم مصیبت از آن زمان برای مازندران آغاز شد که ساری مرکز استان و پایتخت طبرستان گشت و از آن تاریخ بود که زوال و کوچک شدن تبرستان بزرگ آغاز شد. آری، مرکزیت ساری میراث نامبارک حمله مغولان برای مازندران زیبا بود که همچنان در پی حفظ این میراث بدفرجام هستیم. مرکزیتی که مغولان خونخوار پس از حمله به تمامی شهرهای مازندران و نابودی آن که البته با مقاومت جدی مردم مازندران مواجه شده بود، از آمل به ساری منتقل شد. مغولانی که پس از حمله به آمل و ویرانی مرکز حکومت، مردم این شهر را در کنار رودخانه هراز گردن زدند، آنگونه که گویند رود هراز از آن خون بسیار، سرخ رنگ شد و اینگونه بود که در پایین دست شهر امروزی معروف به سرخرود شد. آقای رنجبر از وضع استان شکایت کردید… آری تا ساری مرکز استان است همین آش هست و همین کاسه. مرکز استان ماندن ساری ادامه راه ناهمگن شدن مازندران است و این می شود که داد یک شهروند غرب استانی بلند می شود و اتفاقا حق هم دارد، چون شما و امثال شما همه چیز را برای شرق استان می خواهید. حتی واحد علوم تحقیقاتی که از ابتدا برای آمل بود را می خواهید با مغلطه کاری به ساری منتقل کنید که باید بگویم این راه بن بست است. گفتید جناب دکتر فاضل آملی لاریجانی در علوم تحقیقات قدرت گرفت!!!! باید بگویم ایشان سالهای سال در سمت مشاور ریاست دانشگاه آزاد بودند و بین المللی شدن دانشگاه آزاد آیت الله آملی قبل از ریاست دکتر فاضل آملی لاریجانی کلید خورده بود و در حال تکمیل و ادامه راه می باشد. پس خواهشاً سفسته بازی نفرمایید.
عنوان کردید: “”نمایندگان ساری باید پاسخ بدهند در این غوغاهای دعوای داخلی شهرستان یکبار دیگر کلاه گشادی بر سر شهر ما گذاشته شد و همه سعی کردند با سکوت از کنار آن بگذرند.”” … باید بگویم کلاه گشاد را برخی متعصبین به ساری بر سر دیگر شهرهای استان و مخصوصا غرب استان گذاشتند که تمام بودجه های دولتی شهرهای دیگر را در دو شهر شرق استان خرج می کنند و هیچ کس اعتراض نمی کند. مثلا بودجه ای که برای فلان روستا از یک شهر می آید، در همان مرحله استانی و در ساری هزینه می شود. بیش از 90 درصد بودجه فرهنگی استان در ساری و معمولاً برای ساخت سالن های همایش آنچنانی هزینه می شود، در حالیکه فرهنگ و ارشاد آمل بودجه کافی برای برگزاری یک همایش خشک و خالی برای بزرگداشت عالمان و دانشمندان و افتخارات این مرز و بوم را ندارد. آیا این است تشکر ما از گذشتگان و افتخاراتمان؟
گفتید: “”آیا بر سر واحد علوم تحقیقات معامله پشت صحنه صورت گرفته یا فشارها از بالا آنقدر زیاد است که ترجیح دادید سکوت کرده و حرفی نزنید؟ به هر حال این ظلم بزرگی به ساری و شهروندان ساروی است که واحد راه اندازی شده را از این شهر به آمل ببرند. قبلاْ هم دانشگاه مازندران دانشکده دامپزشکی را که توسط دوستان دانشکده کشاورزی سابق و اینجانب به همراه نمایندگان وقت ساری پیگیری شده بود با بی کفایتی و خیانت رئیس وقت دانشگاه مازندران و طی یک معامله کاملاْ سیاسی به آمل داده بود””
جناب رنجبر خیالتان راحت، ارث پدرتان از شما کسر نشد،، واحد علوم تحقیقات آمل سالها بود که شایسته علوم تحقیقات شدن و بین المللی شدن را داشت که هم اکنون در حال نزدیک شدن به جایگاه واقعی خود می باشد. از ساری هم تا به حال خیری به آملی ها نرسید، پس بی دلیل هوار نکشید و چنگ بر صورت خود نیندازید. نه فشاری در کار بوده و نه معامله ای…. به قول یکی از اساتید دانشگاهی آمل، بهترین دانشگاه های بین المللی را می توان در منتطقه و شهرستان استراتژیک آمل ایجاد کرد، چراکه از خاصیت شهر آمل از گذشته تاکنون دارالعلم بودن آن است و خواهد بود. خدا را شکر و چشم دشمنان این آب و خاک کور، دانشمندان و عالمان این شهر علم و فلسفه و منطق هم هر کدام از ستاره های عالم بشریت هستند. در منابع تاریخی هم آمده “آمل در آن زمان هم پای شهرهای بزرگ جهان دارای مدارس و دانشگاه نظامیه بوده است.” هرچند هنوز مسئولین شهرستان به فکر استفاده از امکانات دولتی در این جهت در آمل نیستند، ولی دانشگاه های آزاد و غیر انتفاعی شمال در آمل از حدود استانی و کشوری گذشته و در طبقه بندی منطقه ای و جهانی قرار دارند. در مورد دانشکده دامپزشکی هم باید بگویم این حرف شما نشانه تنگ نظری و خودخواهی و تعصب کاذب شماست، چراکه اغلب شهرهای مازندران یک دانشگاه و حداقل یک دانشکده دولتی دارند. مثلا شهر محمودآباد با دانشگاه نفت و نور با دانشگاه تربیت مدرس، بابلسر که با دانشگاه مازندران با آنهمه دانشکده، بابل با دانشگاه نوشیروانی، نوشهر با دانشگاه علوم دریایی، در ساری هم که دانشگاه دولتی به وفور وجود دارد و بسیاری دیگر که حضور ذهن ندارم… بنده نمی گویم چرا شهرهای دیگر دانشگاه دولتی دارند، بلکه این خیلی هم خوب است که هر شهر مازندران یک دانشگاه دولتی دارد ولی حالا نمی دانم چه حکمتی است که پس از چندی یک دانشکده کوچک، آنهم دامپزشکی را با هزار حرف و حدیث به آمل آوردند، شما گریبان چاک زدید و خاک عالم بر سر کردید که کلاه گشاد بر سر ساری رفته؟؟ بنده در عجبم که چرا وقتی استان تهران مناطق بسیاری از لاریجان و پلور و امام زاده هاشم و مخصوصا قله با شکوه دماوند این پیشخوان مازندران و نماد کشور ایران را با نام خود در شبکه استانی تهران و همچنین دیگر شبکه های ملی عنوان می کرد و یا استان گلستان، میانکاله را گلستانی نامید، شما دم بر نیاوردید و ساکت نشستید. شاید کلاه به این گشادی را ندیدید یا از اینکه دماوندکوه و پلور از آمل جدا می شد مایه خوشحالی شما بود؟؟ جناب رنجبر کلاه گشاد آن زمان بر سر استان مازندران رفت که مسئولین استانداری و هیئت همراه به آمل آمدند، ولی در جشن روز ملی دماوندکوه که در شهر رینه آمل در همان روز برگزار شده بود شرکت نکردند، که شاید به قول شما بین مسئولین مازندران و تهران معامله پشت صحنه ای در این مورد صورت گرفت. جشنی که بودجه آن نه از طرف استانداری بلکه از طرف مردم آمل و کارخانه های کاله و هراز و مدیریت و برنامه ریزی دانشگاه پیام نور و شهرداری و شورای شهر رینه آمل تامین شد، چراکه باید بودجه فرهنگی استان صرف ساخت سالن های همایش متعدد در مرکز استان شود. و عمیقاً جای سوال است که چرا خبرگزاری های ساروی منتسب به مازندران و شمال که شما جناب رنجبر، مقالات منحرف و متعصبانه و تفرقه آمیز خود را در آن سایت ها منتشر می کنید و بنده نمی خواهم نامی از آن ها بیاورم، در مقابل این تحرکات آشکارای استان تهران و کوتاهی مسئولان مازندرانی و همچنین آن همایش هشت هزار نفری سکوت اختیار کردند و چیزی نگفتند. شاید فشارها زیاد بود یا اینکه معامله پشت پرده ای صورت گرفت یا اینکه شما و آن سایت های همراه از کم شدن وسعت آمل خوشنود هستند؟! غافل از اینکه مازندران تجزیه می شود.
روی دیگر نوشته ام با مسئولین، بزرگان و فعالین سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، علمی و فرهنگی آمل است. چرا دارالعلم ایران با آنهمه ظرفیت علمی و فرهنگی و با آنهمه دانشمند و عالم و شاعر و نویسنده و مورخین بزرگ در قرون گذشته و حال و با توجه به اینکه در آن زمان، آمل جزء شهرهای دارای دانشگاه نظامیه بود، امروزه یک دانشگاه دولتی ندارد؟ چرا در آمل یک اداره کل نداریم در حالی که شهرهای کوچکتر از آمل هرکدام یک اداره کل از استان را به خود اختصاص دادند؟ مخابرات در بابل، کار و تامین اجتماعی در قائمشهر و محیط زیست در نوشهر… چرا آمل با در اختیار داشتن 48 درصد صنعت استان و 64 درصد صادرات استان به طوری که فقط شرکت کاله 50 درصد صادرات استان را انجام می دهد، نباید اداره کل صنایع و معادن استان را داشته باشد؟ چرا آمل با اینهمه پیشینه تاریخی و با توجه به اینکه در منابع تاریخی، آمل جزء هفت شهر کهن دنیای قدیم شناخته شده و قدمت آن را از شهر سوخته هم بیشتر تخمین زده اند و همچنین بیشترین آثار و اماکن تاریخی استان را دارد و همچنین با داشتن مناطق گردشگری متنوع و نمونه ، نباید اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان را در اختیار داشته باشد؟ سوال من از شما این است، چرا آمل با چهار هزار تاکسی درون شهری که بیشترین تعداد تاکسی در بین شهرهای استان و نشان از پویایی، تحرک و زنده بودن این شهر و مرکز عبور و مرور استان است، نباید اداره کل تاکسی رانی استان را داشته باشد؟ چرا نباید با توجه به پتانسیل و افتخارات آمل در زمینه ورزش، اداره کل تربیت بدنی استان در این شهر قرار داشته باشد؟ یا اینکه چرا نباید دبیرخانه همایش بین المللی تشیع در اولین پایتخت شیعه دوازده امامی جهان یعنی آمل ایجاد شود؟ (در توجیهات بالا، قرار داشتن آمل در مرکزیت مازندران و سهولت رفت و آمد برای همه مازنی ها را هم دخیل بدانید.) با توجه به دلایلی که در بالا ذکر کردم و همچنین دلایلی که در گذشته عنوان نمودم، و با توجه به قرار گرفتن آمل در مرکز ثقل شمال کشور و همچنین واقع شدن در یک چهارراه ارتباطی که شمال را به جنوب و شرق را به غرب استانهای شمالی کشور متصل می کند، آمل شایسته ترین شهر برای مرکز استان شدن است که همانا این جایگاهیست که آمل در گذشته در آن بوده. مرکز استان شدن آمل به نفع همه مازندران است، همانگونه که در گذشته ایالت تبرستان به مرکزیت آمل قدرتمندترین و مهم ترین ایالت ایران بوده تا اینکه مغولان خونخوار پایتخت ایالت تبرستان را از آمل به ساری منتقل کردند تا به کشور و مرکز حکومتشان نزدیکتر باشد و حالا که پایتخت تهران است، چه بهتر که آمل مرکز استان باشد که آمل همه ویژگی های لازم برای مرکز استان شدن را دارد.
و سخن آخر به همشهریانم، به هوش باشیم که این سکوت آمل و آملی موجب این می شود که هر کسی به خود اجازه یاوه گویی در مورد پرافتخارترین و استراتژیک ترین شهر استان و شمال کشور را بدهد. نمی گویم مثل فلان آقا متعصب باشیم. بیاییم حداقل ها و واقعیت های آمل را بازگو کنیم، همین بس است برای بستن دهان یاوه گویان و بی خبران از شکوه آماردشهر.
فرشاد راعی
سلام علیکم آقای فرشاد راعی
این نوشته بیشتر به عقده خالی کردن این جوان شبیه است تا یک متن درست برای پاسخ به مطالب مندرج در وبلاگ دکتر رنجبر.
این جوان اصلا بویی از تاریخ نبرده و نمی داند که مرکزیت ساری حتی به دوران هخامنشیان هم می رسد و حال روزگاری آمل به عنوان مرکزیت بوده آنرا به عنوان پیراهن عثمان قلمداد می کند. وقتی مطلب فوق را خواندم خیلی برای این جوان متاسف شدم. امیدوارم ایشان با واقع نگری و بدور از تعصبات قلم بزنند. لازم بذکر است که نه من با آقای رنجبر رفاقتی دارم و نه عداوتی با آقای جوان…راست و صادقانه بنویسید
آقای توجه کنید آقای راعی عالی قلم زد شما سکوت کنید آثای ساروی بدون هویت
دوستی که نام خودتون رو ننوشتید و به راحتی میشود از IP شما تشخیص داد چه نسبتی با جناب رنجبر (خودتان) دارید…..
ظاهرا شما هم همچون جناب رنجبر بویی از تاریخ نبرده اید… حتی آن حسین اسلامی ساروی هم در مقابل تاریخ آمل سر فرود می آورد … شما که سهل هستید ….
آن زمان که آماردشهر وجود داشت…. ساری نبود
بنده نمیدانم ساری چطور پایتخت تبرستان بود که نامی از آن در شاهنامه فردوسی نیست!!!! در حالی که 16 بار نام آمل در شاهنامه آمده است.
بنده نمی دانم ساری چطور پایتخت ایالت تبرستان بوده که علویان در آمل حکومت کردند و تمامی آثار علویان در آمل قرار دارد و آرامگاه سرسلسله علویان هم در این شهر هست…..
به شما پیشنهاد می کنم بیشتر تاریخ را مطالعه بفرمایید….
آقای راعی
اولا اینکه با تعداد نام ثبت شده در شاهنامه مرکز استان نمیشن!
ثانیا شما چرا بجای پاسخگویی به مسئله مطرح شده از سوی دکتر رنجبر اینقدر گزافه گویی می کنید و براحتی به هتاکی می پردازید اگر دین ندارید حداقل آزاده باشید. واقعا آیا مسئله بابلی و ساروی و قائمشهری و آملی بودن هست؟… با همین حرفها خود را به این صورت با توجه به مواهب الهی فراوان مازندران در میان استانهای دیگر عقب افتاده ایم…دلیل آن دامن زدن به همین تفرقه ای که خودمان ایجاد می کنیم.
ثالثا مسئله ای که دکتر رنجبر ادعا کردند تنها باید از سوی دانشگاه مطروحه پاسخگو بود و کاسه داغتر از آش شدن شما باعث تعجبه!!! مگر اینکه آن مسئول به جای پاسخگویی با دلیل و مدرک و سند از آن طفره می رود و اجیر شدگانی را برای پاسخگویی در نظر گرفته است!
رابعا بهتر است مطالعه تان را زیاد کنید و با دید باز و بدون تعصب و با نگاهی دور اندیشانه به قلم زنی بپردازید. این را هم عرض کنم تغییر مرکز استان هیچ دردی را که دوا نمی کند بلکه استان را متحمل ساخت مراکز اداری مجدد بیهوده ی دیگری می شود که می توان انرا به طریق اعلی استفاده کرد.
این را عرض کنم وقتی نظرات پیرامون نظر خودم را خواندم بسیار متعجب و حتی باعث خنده اینجانب گشت چرا که به جای پاسخگویی به نظر من ، مسئله ساروی و آملی بودن من را پرداختید. بهتر به اصل موضوع بپردازید
موید باشد.
توجه کنید گزافه هستی گزافه می گویی گزافه ویاوه را هم شهریان بی سوادتان می گویند . شما بهتر است خندتان را بعد گرفتن مایه از ساری انجام دهید شما مویدی موید تر باشی ان شالله سلام بنده را به ساروی های عزیز ابلاغ بفرمایید
باور کنید من به عنوان یک آملی از این نوع دفاع آقای راعی از شهر عزیزمان ناراحت هستم. این دفاع از هر چیزی به آمل بیشتر ضربه می زند.
من افتخارم آملی بودن است ولی آقا فرشادبسیار بد از آمل دفاع کرده است. بی سواد جلوه دادن یک استاد دانشگاه کار شایسته ای نیست. اگر او بیسواد است لابد شما آقا فرشاد مدعی هستید که خیلی با سواد هستید. این منیت عجیب در شما حتی از عمس شما که حالت تهاجمی (به مازندرانی گردن دکت) دارد پیدا است و به نظر می رسد یک آدم قداره بند و قمه کش هستید. به صلاح آمل نیست که شما از آن دفاع کنید. با منطق باید با منطق و نرم برخورد کرد. با دعوا و جار و جنجال و شلوغ کردن نتیجه ای حاصل نمی شود.
جناب آقای رنجبر بهتر است نام خود را در هنگام کامنت گذاری درج کنید ..
در بخش ثانیا از بنده در مورد مسئله مطروحه رنجبر پاسخ خواستید و در قسمت ثالثا کامنت خود این را وظیفه دانشگاه دانسته و بنده را کاسه داغتر از آش خواندید!!!! لا اقل تکلیفتان را با خودتان مشخص کنید.
پاسخ سوالات مطرح شده به درستی داده شد و بنده لازم نمیدانم دوباره در این مورد بحث شود ولیکن برای آخرین بار چون شاید حافظه کوتاه مدت شما یاری نفرماید دوباره میگویم …. بین المللی شدن و علوم تحقیقات شدن دانشگاه آزاد آمل قبل از ورود دکتر آملی لاریجانی به این واحد آموزشی انجام شد و اصلا هم ربطی به نفوذ ایشان ندارد چراکه اگر آملی بخواهند حتی از یک درصد نفوذ خود برای پارتی بازی در مورد شهرشان استفاده کنند، بازپسگیری جایگاه مرکز استان که سهل است، پایتخت کشور را هم به آمل برمیگرداندیم.. همانطور که در زمان فریدون و اشکانیان و علویان و بهرام گور پایتخت ایران بودیم….. پس توجه کنید که آمل و آملی همچون برخی دیگر شهرها از قدرت و نفوذ خود در راه عدالت و تقسیم برابر استفاده می کند و این موضوع را به راحتی می توانید از نحوه مدیریت مدیران آملی در همان ساری خودتان متوجه شوید.
در مورد شاهنامه هم باید بگویم، بنده نگفتم ملاک مرکز استان شدن تعداد تکرار نام شهر در شاهنامه است!!!! لطفا کامنت ها را به دقت بخوانید و سپس در مغز خود آن را حلاجی کنید و سپس اقدام به پاسخ دادن کنید….
شما گفتید ساری از زمان هخامنشیان مرکز استان بوده….. بنده در جواب گفتم اگر ساری مرکز استان بوده پس چرا علویان در آمل حکومت می کردند؟
اگر ساری مرکز استان بوده پس چرا قارن و افراسیاب چلاوی و اسپهبد بهمن در آمل مرکز حکومت و پایتخت داشتند؟؟؟
کامنت ها را درست بخوانید تا اگر پاسخ منطقی داشتید، درست پاسخ دهید.
ضمنا کسی هتاکی نکرده و پاسخ شما در مقاله داده شده و آن بخش مرکز استان شدن هم اصلا به شما و همشهریان شما ربطی ندارد، چراکه اگر مقاله را به درستی خوانده باشید (که میدانم درست نخوانده اید و در هنگام خواندن رگ تعصبتان آنقدر باد کرد که راه عبور نفس را بست) باید متوجه میشدید که در ابتدای بخش دوم مقاله گفته ام “روی دیگر نوشته ام با مسئولین، بزرگان و فعالین سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، علمی و فرهنگی آمل است.”
جمله اگر دین ندارید لا اقل آزاده مرد باشید را باید به شما و امثال شما گفت که با این تعصبتان کل مازندران را در خطر انداخته اید و غرب استانی ها را از شرق استانی ها متنفر…… تفرقه را شما شروع کرده اید و با یک عنوان بی معنی و عنوانی که در وهم است سعی در ایجاد تفرقه بین مازنی ها داشتید…. وگرنه ما کاری جز جواب دادن به وهمیات شما نکردیم….
بنده به مطالعات خود ادامه می دهم ولی به شما پیشنهاد میکنم مطالب بیشتری را در زمینه اقتصادی سیاسی اجتماعی و مکانیابی بر دانسته های خود بیافزایید….
نمیدانم نقشه استان مازندران را دیدید یا نه.
اگر دیده باشید متوجه خواهید شد که مرکز استان مازندران دقیقا در شرقی ترین نقطه استان قرار دارد و این اصلا عرف نیست…. ببینید کدام استان کشور اینطوری هست که مازندران ما به این وضع دچار شد
لطفا با دید باز و عاقلانه به موضوع بنگرید…..
شهری که نیمی از صنعت استان و 64 درصد صادرات استان را انجام می دهد آیا شایسته مرکز استان شدن نیست؟
شهری که دقیقا در وسط استان واقع شده و اگر بر اساس ساعات طلوع و غروب آفتاب شهرهای مازندران دقت کرده باشید، آمل دقیقا در وسط قرار می گیرد، نه کمی سمت چپ و نه کمی سمت راست
شهری بیشترین افتخارات تاریخی، دینی، سیاسی
، حماسی، علمی و فرهنگی را در میان شهرهای استان دارد، آیا شایسته مرکز استان شدن نیست؟؟؟
آیا هیچ یک از شهرهای استان مازندران به اندازه آمل عقبه تاریخی و سیاسی دارند؟
آیا هیچ یک از شهرهای استان به اندازه آمل به پایتخت نزدیک است؟
و بسیاری دیگر که در این اختصار نگنجد و میدانم که خواندن همین مقدار هم برای فرد متعصبی همچون شما درد آور است چون نمی توانید سکوفایی دیگر شهرها را ببینید و همه چیز را در چهاردیواری ساری می خواهید.
سلام عرض می کنم خدمت آقای راعی
مطلب شما را با دقت خواندم ولیکن به نظر می رسد این سایت توسط یک سری افراد بی تجربه دنبال می شود. وقتی کامنتهای دوستان را می خواندم متوجه یک موضوع غیرحرفه ای برای سایت شما شدم و آن سکرت نبودن مشخصات افراد بالاخص در کامنتی که از آقای راعی داشتیم در پاسخ فردی ناشناس بیان شده که ip برای ما مشخص می کند که از کجا کامنت قرار دادید! که این کار بسیار غیرحرفه ای و من در میان این همه سایتهای خبری و تحلیلی چنین سراغ ندارم و اصلا عمل درستی نمی باشد که امیدوارم برادر عزیزمون آقای راعی اصلاح کنند این عمل را.
مطلب دیگری که در کامنتها مشاهده کردم بحث توهین مفرط به دوستان بزرگوار شهرستان ساری بوده است که این عمل نابجایی است. چرا که با پیگیری که نسبت به این ماجرا داشتم ادعایی بود از سوی یک فرد که باید در حیطه ی آن جواب داده می شد. و این نوع دفاع از شهر و آرمانهای شهر هزار سنگر آمل بالطبع اثر عکسی را بدنبال خواهد داشت و باید این نوع دفاع در جایگاه خاص آن صورت می گرفت.
مسئله ی دیگری که برایم جالب بود شما سعی بر این دارید که دیگران را بجای شخص مدعی در نظر بگیرید که در کامنت گذاری حرفه ای این درست نمی باشد.
از اینکه از راه دور سایت شما را مشاهده میکنم بسیار خوشحالم ولی بهتر است نظرات من حقیر را هم در نظر بگیرید چرا که در آینده این شائبه برای دوستداران آمل بوجود می آید که این سایت در جهت خلاف دفاع از آرمانهای آمل عزیز و همچنین در جهت تفرقه اندازی قدم بر می دارد.
برادر محترم آقای راعی
کامنت های مورد اشاره از بنده نبوده و شما می توانید با کنترل IP به این مطلب برسید. من اصلاً حتی سر سوزنی هم مدعی اطلاعات تاریخی نیستم و هیچ مطلبی هم راجع به تاریخ آمل یا ساری نمی دانم که بتوانم مدعی مسئله ای شوم. به عنوان یک انسانی که به روزگار پیری نزدیک می شوم و بیش از 53 سال از عمرم طی شده و قدم در 54 سالگی گذاشتم و باید برای آن دنیا خود را آماده کنم به شما عرض می کنم خیلی راحت بر علیه یک انسان موضعگیری نکنید چون شاید روزی و روزگاری دست روزگار شما را کنار هم قرار دهد و رابطه ای بین شما برقرار شود که در آن صورت پشیمانی از برخی گفته ها و نوشته ها و احساس شرم برایتان مشکل ایجاد می کند. نه شما می توانید با کشانیدن موضوع به آمل و ساری به جایی برسید و نه من اصلاً به این دام می افتم که با شما در این مسئله همراهی کنم. شما هر چه هم راجع به مسائل مرکزیت و غیره بنویسی من به مسیری که شما می خواهید نخواهم آمد. آنچه من عرض کردم این است که برادر من اگر آقای دکتر لاریجانی در امر انتقال (تاکید می کنم انتقال) واحد علوم تحقیقات از ساری به آمل نقش داشت این کار یک مصیبت بزرگ است ولی اگر ثابت شود ایشان نقش نداشت و کس دیگری نقش داشت یا اصلاً این اتفاق نیافتاده و واحد علوم تحقیقات جداگانه ای به آمل داده شد، در این صورت آنکس که نقش داشته باید در پیشگاه خداوند جواب مردم ساری را بدهد که چرا حقوق آنها را تضییع کرده است. اگر اساساً بنا بر ادعای شما و برخی از دوستان که نمیدانم میزان اطلاعات شما از حقیقت موضوع چقدر است با اسناد و مدارک ثابت شد که واحد جدید علوم تحقیقات به آمل داده شد و واحد علوم تحقیقات ساری را به پردیس دانشگاه آزاد تبدیل نکردند آنوقت پیگیری این موضوع منتفی خواهد بود. بنابراین من مسئولیت در کامنت های مورد اشاره نمی پذیرم و اهانت های شما و تندی های شما نسبت به من و خطاب کردن نویسندگان کامنت با عنوان اینجانب و نسبت دادن آنها به بنده وجهی ندارد و مسئولیت توهین هایی که روا می دارید با خودتان است و در روزگار تنهایی ها باید پاسخگو باشید. انشاء الله خداوند همه ما را به راه درست هدایت کند.
سلام
نظرات شخصی کاربران محترم
لزوما نظر گروه خبر و تحریریه هراز نیوز نیست .
مطمئنا اطلاعات کاربران محفوظ می باشد
ما که تعریفی از آملیها نشنیدیم همه راجع به اونها بد میگن متاسفانه .. علمای این شهر هم دلشون از دست مردمش خونه و این شهر رو ترک کردند از جمله دو حکیم متاله عزیز.
شما خودتون که تعصب کورکورانه تون بیشتره!