هراز نیوز :چندی پیش جناب آقای غلامعلی رنجبر فرح آبادی، مطلبی را با عنوان “آیا راست است فاضل لاریجانی علوم تحقیقات ساری را به آمل منتقل کرد؟” در وبلاگ شخصی خود منتشر نمود که هم زمان در چند سایت معلوم الحال دیگر که به تفرقه افکنی بین مازندرانی ها مشهور هستند، درج شد. که فعالان اجتماعی و سیاسی شهرستان آمل را به واکنش برانگیخت. روز دوشنبه جناب آقای ابولفضل بادپا از فعالین اجتماعی آمل طی تماسی تلفنی اینجانب را از این موضوع مطلع کردند، که جای بسی تشکر و قدردانی است و طبق معمول برآشفتم از بی سوادی برخی دکتر نماها…
فعالینی که اخبار سایت های اینترنتی حوزه استان مازندران و مقالات آن ها را دنبال می کنند، به خوبی با افکار جناب فرح آبادی و مقالات تند و تیز و گاه آکنده از تعصبات ساروی و به دور از منطق ایشان آشنا هستند. که بعنوان نمونه باید به یکی مقالات ایشان که در آن خواستار فرمانداری ویژه شدن ساری بودند، اشاره کرد. تعصبات آنقدر ایشان را کور کرد که برای شهر مرکز استان درخواست ایجاد فرمانداری ویژه داشتند. ایشان حتی با الفبای فرمانداری ویژه آشنا نیستند و به یکباره آمدند حرفی خارج از منطق عنوان کردند. بنده نمی خواهم به این مورد بپردازم و یا اینکه شرایط یک شهر برای فرمانداری ویژه را عنوان کنم. همانطور که در ابتدا نوشتم، اخیراً جناب آقای فرح آبادی مطلبی را با عنوان بالا منتشر کردند که می توانید با جستجوی عبارت فوق در فضای مجازی متن مطلب را ببینید. و اما روی سخنم با جناب دکتر!! رنجبر است.
آقای دکتر شما گفتید: “” نمیدانم وضع استان چگونه است؟ با تغییراتی که در دانشگاه آزاد کشور رخ داد و فاضل لاریجانی در علوم تحقیقات قدرت گرفت مصیبت برای ساری درست کرد و یکبار دیگر به جای اینکه یک واحد جدید در آمل برپا نماید واحد علوم تحقیقات استان را به آمل منتقل کرد و صدایی هم به اعتراض بلند نشد.””
جناب رنجبر، شما که اطلاعات کافی ندارید لازم نیست اظهار نظر بفرمایید، چراکه واحد علوم تحقیقات آمل سوای دانشگاه آزاد ساری هست و این واحد بزرگ در حال بین المللی شدن می باشد و تمامی مراحل آن طی شده. در مورد مصیبت هم لازم است بگویم مصیبت از آن زمان برای مازندران آغاز شد که ساری مرکز استان و پایتخت طبرستان گشت و از آن تاریخ بود که زوال و کوچک شدن تبرستان بزرگ آغاز شد. آری، مرکزیت ساری میراث نامبارک حمله مغولان برای مازندران زیبا بود که همچنان در پی حفظ این میراث بدفرجام هستیم. مرکزیتی که مغولان خونخوار پس از حمله به تمامی شهرهای مازندران و نابودی آن که البته با مقاومت جدی مردم مازندران مواجه شده بود، از آمل به ساری منتقل شد. مغولانی که پس از حمله به آمل و ویرانی مرکز حکومت، مردم این شهر را در کنار رودخانه هراز گردن زدند، آنگونه که گویند رود هراز از آن خون بسیار، سرخ رنگ شد و اینگونه بود که در پایین دست شهر امروزی معروف به سرخرود شد. آقای رنجبر از وضع استان شکایت کردید… آری تا ساری مرکز استان است همین آش هست و همین کاسه. مرکز استان ماندن ساری ادامه راه ناهمگن شدن مازندران است و این می شود که داد یک شهروند غرب استانی بلند می شود و اتفاقا حق هم دارد، چون شما و امثال شما همه چیز را برای شرق استان می خواهید. حتی واحد علوم تحقیقاتی که از ابتدا برای آمل بود را می خواهید با مغلطه کاری به ساری منتقل کنید که باید بگویم این راه بن بست است. گفتید جناب دکتر فاضل آملی لاریجانی در علوم تحقیقات قدرت گرفت!!!! باید بگویم ایشان سالهای سال در سمت مشاور ریاست دانشگاه آزاد بودند و بین المللی شدن دانشگاه آزاد آیت الله آملی قبل از ریاست دکتر فاضل آملی لاریجانی کلید خورده بود و در حال تکمیل و ادامه راه می باشد. پس خواهشاً سفسته بازی نفرمایید.
عنوان کردید: “”نمایندگان ساری باید پاسخ بدهند در این غوغاهای دعوای داخلی شهرستان یکبار دیگر کلاه گشادی بر سر شهر ما گذاشته شد و همه سعی کردند با سکوت از کنار آن بگذرند.”” … باید بگویم کلاه گشاد را برخی متعصبین به ساری بر سر دیگر شهرهای استان و مخصوصا غرب استان گذاشتند که تمام بودجه های دولتی شهرهای دیگر را در دو شهر شرق استان خرج می کنند و هیچ کس اعتراض نمی کند. مثلا بودجه ای که برای فلان روستا از یک شهر می آید، در همان مرحله استانی و در ساری هزینه می شود. بیش از 90 درصد بودجه فرهنگی استان در ساری و معمولاً برای ساخت سالن های همایش آنچنانی هزینه می شود، در حالیکه فرهنگ و ارشاد آمل بودجه کافی برای برگزاری یک همایش خشک و خالی برای بزرگداشت عالمان و دانشمندان و افتخارات این مرز و بوم را ندارد. آیا این است تشکر ما از گذشتگان و افتخاراتمان؟
گفتید: “”آیا بر سر واحد علوم تحقیقات معامله پشت صحنه صورت گرفته یا فشارها از بالا آنقدر زیاد است که ترجیح دادید سکوت کرده و حرفی نزنید؟ به هر حال این ظلم بزرگی به ساری و شهروندان ساروی است که واحد راه اندازی شده را از این شهر به آمل ببرند. قبلاْ هم دانشگاه مازندران دانشکده دامپزشکی را که توسط دوستان دانشکده کشاورزی سابق و اینجانب به همراه نمایندگان وقت ساری پیگیری شده بود با بی کفایتی و خیانت رئیس وقت دانشگاه مازندران و طی یک معامله کاملاْ سیاسی به آمل داده بود””
جناب رنجبر خیالتان راحت، ارث پدرتان از شما کسر نشد،، واحد علوم تحقیقات آمل سالها بود که شایسته علوم تحقیقات شدن و بین المللی شدن را داشت که هم اکنون در حال نزدیک شدن به جایگاه واقعی خود می باشد. از ساری هم تا به حال خیری به آملی ها نرسید، پس بی دلیل هوار نکشید و چنگ بر صورت خود نیندازید. نه فشاری در کار بوده و نه معامله ای…. به قول یکی از اساتید دانشگاهی آمل، بهترین دانشگاه های بین المللی را می توان در منتطقه و شهرستان استراتژیک آمل ایجاد کرد، چراکه از خاصیت شهر آمل از گذشته تاکنون دارالعلم بودن آن است و خواهد بود. خدا را شکر و چشم دشمنان این آب و خاک کور، دانشمندان و عالمان این شهر علم و فلسفه و منطق هم هر کدام از ستاره های عالم بشریت هستند. در منابع تاریخی هم آمده “آمل در آن زمان هم پای شهرهای بزرگ جهان دارای مدارس و دانشگاه نظامیه بوده است.” هرچند هنوز مسئولین شهرستان به فکر استفاده از امکانات دولتی در این جهت در آمل نیستند، ولی دانشگاه های آزاد و غیر انتفاعی شمال در آمل از حدود استانی و کشوری گذشته و در طبقه بندی منطقه ای و جهانی قرار دارند. در مورد دانشکده دامپزشکی هم باید بگویم این حرف شما نشانه تنگ نظری و خودخواهی و تعصب کاذب شماست، چراکه اغلب شهرهای مازندران یک دانشگاه و حداقل یک دانشکده دولتی دارند. مثلا شهر محمودآباد با دانشگاه نفت و نور با دانشگاه تربیت مدرس، بابلسر که با دانشگاه مازندران با آنهمه دانشکده، بابل با دانشگاه نوشیروانی، نوشهر با دانشگاه علوم دریایی، در ساری هم که دانشگاه دولتی به وفور وجود دارد و بسیاری دیگر که حضور ذهن ندارم… بنده نمی گویم چرا شهرهای دیگر دانشگاه دولتی دارند، بلکه این خیلی هم خوب است که هر شهر مازندران یک دانشگاه دولتی دارد ولی حالا نمی دانم چه حکمتی است که پس از چندی یک دانشکده کوچک، آنهم دامپزشکی را با هزار حرف و حدیث به آمل آوردند، شما گریبان چاک زدید و خاک عالم بر سر کردید که کلاه گشاد بر سر ساری رفته؟؟ بنده در عجبم که چرا وقتی استان تهران مناطق بسیاری از لاریجان و پلور و امام زاده هاشم و مخصوصا قله با شکوه دماوند این پیشخوان مازندران و نماد کشور ایران را با نام خود در شبکه استانی تهران و همچنین دیگر شبکه های ملی عنوان می کرد و یا استان گلستان، میانکاله را گلستانی نامید، شما دم بر نیاوردید و ساکت نشستید. شاید کلاه به این گشادی را ندیدید یا از اینکه دماوندکوه و پلور از آمل جدا می شد مایه خوشحالی شما بود؟؟ جناب رنجبر کلاه گشاد آن زمان بر سر استان مازندران رفت که مسئولین استانداری و هیئت همراه به آمل آمدند، ولی در جشن روز ملی دماوندکوه که در شهر رینه آمل در همان روز برگزار شده بود شرکت نکردند، که شاید به قول شما بین مسئولین مازندران و تهران معامله پشت صحنه ای در این مورد صورت گرفت. جشنی که بودجه آن نه از طرف استانداری بلکه از طرف مردم آمل و کارخانه های کاله و هراز و مدیریت و برنامه ریزی دانشگاه پیام نور و شهرداری و شورای شهر رینه آمل تامین شد، چراکه باید بودجه فرهنگی استان صرف ساخت سالن های همایش متعدد در مرکز استان شود. و عمیقاً جای سوال است که چرا خبرگزاری های ساروی منتسب به مازندران و شمال که شما جناب رنجبر، مقالات منحرف و متعصبانه و تفرقه آمیز خود را در آن سایت ها منتشر می کنید و بنده نمی خواهم نامی از آن ها بیاورم، در مقابل این تحرکات آشکارای استان تهران و کوتاهی مسئولان مازندرانی و همچنین آن همایش هشت هزار نفری سکوت اختیار کردند و چیزی نگفتند. شاید فشارها زیاد بود یا اینکه معامله پشت پرده ای صورت گرفت یا اینکه شما و آن سایت های همراه از کم شدن وسعت آمل خوشنود هستند؟! غافل از اینکه مازندران تجزیه می شود.
روی دیگر نوشته ام با مسئولین، بزرگان و فعالین سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، علمی و فرهنگی آمل است. چرا دارالعلم ایران با آنهمه ظرفیت علمی و فرهنگی و با آنهمه دانشمند و عالم و شاعر و نویسنده و مورخین بزرگ در قرون گذشته و حال و با توجه به اینکه در آن زمان، آمل جزء شهرهای دارای دانشگاه نظامیه بود، امروزه یک دانشگاه دولتی ندارد؟ چرا در آمل یک اداره کل نداریم در حالی که شهرهای کوچکتر از آمل هرکدام یک اداره کل از استان را به خود اختصاص دادند؟ مخابرات در بابل، کار و تامین اجتماعی در قائمشهر و محیط زیست در نوشهر… چرا آمل با در اختیار داشتن 48 درصد صنعت استان و 64 درصد صادرات استان به طوری که فقط شرکت کاله 50 درصد صادرات استان را انجام می دهد، نباید اداره کل صنایع و معادن استان را داشته باشد؟ چرا آمل با اینهمه پیشینه تاریخی و با توجه به اینکه در منابع تاریخی، آمل جزء هفت شهر کهن دنیای قدیم شناخته شده و قدمت آن را از شهر سوخته هم بیشتر تخمین زده اند و همچنین بیشترین آثار و اماکن تاریخی استان را دارد و همچنین با داشتن مناطق گردشگری متنوع و نمونه ، نباید اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان را در اختیار داشته باشد؟ سوال من از شما این است، چرا آمل با چهار هزار تاکسی درون شهری که بیشترین تعداد تاکسی در بین شهرهای استان و نشان از پویایی، تحرک و زنده بودن این شهر و مرکز عبور و مرور استان است، نباید اداره کل تاکسی رانی استان را داشته باشد؟ چرا نباید با توجه به پتانسیل و افتخارات آمل در زمینه ورزش، اداره کل تربیت بدنی استان در این شهر قرار داشته باشد؟ یا اینکه چرا نباید دبیرخانه همایش بین المللی تشیع در اولین پایتخت شیعه دوازده امامی جهان یعنی آمل ایجاد شود؟ (در توجیهات بالا، قرار داشتن آمل در مرکزیت مازندران و سهولت رفت و آمد برای همه مازنی ها را هم دخیل بدانید.) با توجه به دلایلی که در بالا ذکر کردم و همچنین دلایلی که در گذشته عنوان نمودم، و با توجه به قرار گرفتن آمل در مرکز ثقل شمال کشور و همچنین واقع شدن در یک چهارراه ارتباطی که شمال را به جنوب و شرق را به غرب استانهای شمالی کشور متصل می کند، آمل شایسته ترین شهر برای مرکز استان شدن است که همانا این جایگاهیست که آمل در گذشته در آن بوده. مرکز استان شدن آمل به نفع همه مازندران است، همانگونه که در گذشته ایالت تبرستان به مرکزیت آمل قدرتمندترین و مهم ترین ایالت ایران بوده تا اینکه مغولان خونخوار پایتخت ایالت تبرستان را از آمل به ساری منتقل کردند تا به کشور و مرکز حکومتشان نزدیکتر باشد و حالا که پایتخت تهران است، چه بهتر که آمل مرکز استان باشد که آمل همه ویژگی های لازم برای مرکز استان شدن را دارد.
و سخن آخر به همشهریانم، به هوش باشیم که این سکوت آمل و آملی موجب این می شود که هر کسی به خود اجازه یاوه گویی در مورد پرافتخارترین و استراتژیک ترین شهر استان و شمال کشور را بدهد. نمی گویم مثل فلان آقا متعصب باشیم. بیاییم حداقل ها و واقعیت های آمل را بازگو کنیم، همین بس است برای بستن دهان یاوه گویان و بی خبران از شکوه آماردشهر.
فرشاد راعی
در مورد محمد بن جریر طبری اکثر محققین که مورخ نبودند او را آملی می دانند ولی ابن اسفندیار آملی مورخ صاحب کتاب تاریخ طبرستان ایشان را ساروی می دانند. به هر حال چه آملی باشد و چه ساروی تفاوتی نمی کند مهم آن است که او در سنین کودکی (پنج سالگی) مازندران را ترک و در شهر ری اقامت گزید و در هفت سالگی حافظ قرآن شد. فضای رشد علمی او در شهر ری و در نهایت در بغداد بود و در همانجا وفات یافته و مدفون گردید. در برخی از منابع غیر موثق او را شیعه ذکر کردند ولی منابع موثق تر از او به عنوان یک امام شافعی سنی مذهب یاد نمودند که صحیح تر به نظر می رسد. عالمی بسیار توانا در علوم مختلف بود که در علوم مختلف دارای آثار مکتوب می باشد و او را پدر تفسیر می دانند. به هر حال حوزه بررسی های دقیق در مورد ایشان به امثال بنده نمب خورد و ممکن است انحرافاتی در نقل مطالب به وجود بیاید که به صلاح نیست و اصلح آن است که استادانی مانند استاد جعفریان که در این امر متبحر هستند برای این مسئله توضیح دهند تا فصل الخطاب باشند.
خیلی مطالب سطحی و بچه گانه ای بود . از مدیران سایت خواهشمندیم که اینطور مطالب خالی از فایده و مایه سرافکندگی استان را تایید نکند . سطح سایت تان را هم پایین می اورد
آقايون آملي براتون متاسفم.براي همشهريان ساروي هم متاسفم كه سالهاست آملي ها در ساري حتي در ادارات شهرستاني ساري هم همه كارند ولي ساروي ها لب به اعتراض بازنكرد ند كه مبادا آملي هاي عزيز و ساير هم استاني ها احساس غربت و عذاب نكنند و حال آملي ها با توهين و افترا شخصيت واقعي خود را نشان داديد.ساري نه از لحاظ لهجه و سبك زيستن و سياسي بازي شباهتي با شماها ندارد و براي ساري كه مردم متمدني دارد با شماها بودن بدترين ضربه بوده و هست.آم.ل، تن.كابن و ب.ابل را ايران مي شناسند و از شماها ضربه خوردند و از نظر سياست و مذهب مشابه هم هستيد ولي ساروي هاي معتدل در كنار شما بدترين ضربه ها را خورده.به اميد تشكيل استان ساريان و خلاصي از دست شماها و توهين ها و بدوبيراه هاي شما.متاسفم كه روي مازندران و بخصوص آمل تعصب داشتم و دوستشون داشتم.
جناب رنجبر پاسخ شما از طریق مراجع گوناگون و همچنین روابط عمومی دانشگاه آزاد از طریق سلیت هراز نیوز داده شد…
مازندران دارای دو واحد علوم تحقیقات است..
کامنتی هم که با نام “نوری” ارسال شد کاملا معلوم است که از طرف یک شهروند فهیم نوری نیست چراکه اصلا لازم نبود نام شهر خود را بگوید و این کاملا مشخص است که بعضی افراد خواهان ایجاد تفرقه بین دو شهر برادر و دوست آمل و نور بکنند چراکه به چشم دیدیم اینگونه تفرقه افکنی را از مرکز نشینان برای گمراه کردن افکار مردم.
به کوری چشم منافقین و مخالفین اسلام و امت اسلام، عالمان و ستاره های جهانی آمل هر از چندگاهی به وطن و دیار خود می آیند و عدم حضور عالمن شهر ، در آمل دلیل بر عدم رضایت آن ها از مردم این شهر نیست….. و مردم آمل از حضور این بزرگان در مراسمات مختلف شهر کسب فیض می نمایند، پس خواهشا سمپاشی فرهنگی نکنید….
جناب آقای سیدالموسوی عزیز بنده به هیچ یک از هم استانی های ساروی خود توهینی نکرده و نخوام کرد…..
فقط به آندسته از دوستان متعصب ساروی که در جهت معرفی شهر خود اقدام به هر تحریف و تخریبی می زنند، پیشنهاد کردم آگاهانه تر و روشن بینانه تر به موضوضع بنگرند و با دیدی باز بر سر موضوع بحث کنند، نه اینکه هر چیزی را تغییری داده و به خود مردم بدهند….
در پاسخ به جناب رنجبر در مورد جریر تبری هم باید بگویم
در تاریخ دو جریر تبری بوده اند که نام آور بوده و نامشان در تاریخ درخشید……
یکی جریر تبریی سروی که با توجه به پسوند نام ایشان مشخص است که ساروی هستند و دیگری ابوجعفرمحمدبن جریر طبری که آملی بوده و مفسر قرآن کریم و تاریخ نویس بزرگ اسلام که تقریبا تمامی کتب تاریخی که موجود است همچون تاریخ بیهقی برگرفته و بازنوشته از این تاریخ نویس می باشد.
متاسفانه برخی از دوستان متعصب ساروی (عرض کردم “برخی” و به همه مرد شریف ساری جسارت نکردم) جریر طبری دوم را هم ساروی میدانند!!!!! و متاسفانه در سایت ها و وبلاگ های خود هم مکررا اعلام می کنند.
از مدیران سایت خواهشمندیم با توجه به اینکه این سایت احتمالا راه اندازی شده تا به مازندران کمک کند نه به یک شهر !!!! افرادی نظیر این اقای راعی که بسیار ناسیونالیست هستند و هر از گاه مطالب جنجالی همراه با عقده های بچه گانه را منتشر می کنند نظراتشان را منتشر نکند چراکه در اولین قدم ضربه و لطمه بزرگی به خود شهر متمدن آمل می زنند.
ارادت و دوستی این آقا به آمل انسان را به یاد دوستی خاله خرسه می اندازه و در جایی دیگر شاعر شیرین سخن می فرماید :
من از بیگانگان هرگز ننالم
که با من هر چه کرد این آشنا کرد
بالاخره پاسخ رسمی از سوی آقای دکتر فاضل لاریجانی برای انتقال یا عدم انتقال و تشکیل واحد علوم تحقیقات جدید در دانشگاه آیت الله آملی داده نشد و هیچ سند قاطعی دال بر اینکه واقعاً هیات امناء تصمیم به داشتن دو واحد ساری و آمل برای علوم تحقیقات گرفته باشد ارائه نشد. پاسخ روابط عمومی دانشگاه غیر مسئولانه و بدون استناد لازم بوده است. مسئله تصمیم به تبدیل واحد علوم تحقیقات ساری به پردیس دانشگاه زیر نظر دانشگاه آزاد ساری هم رد نشد. بنا براین مسئله همچنان باقی است و آقای دکتر فاضل لاریجانی ترجیح می دهند بدون عکس العمل از کنار این پرسش عبور بکنند. اگر این پاسخ ها به مردم و مسئولان ساری داده نشود معنی و مفهومی جز مصیبت نخواهد داشت.
راعی جوان جان به حرفایی که زدی خوب فکر کن
امل تاکسی بیشتر داره تاکسی رانی کل بیاد امل !!!!!!!!پس تربیت بدنی هم بره جویبار !!!!!!یه دفعه بگو تمام اداره کل ها برن شهرستان دیگه .چقدر حرفاتون خنده داره.اینقدری حرفاتون غیر منطقیست که داد همشهریان خودتون در امد.این هم بگم که امل برای مدت کوتاهی مرکز استان بود که بعدش دوباره به ساری منتقل شد .ساری 2000 هزار اندی مرکز استان بود و خواهد ماند .ساری دارالحکومه است جوان.در ضمن ظاهرا شاهنامه رو نخوندی وگرنه نمیگفتی که اسم ساری در شاهنامه نیومده چون در شاهنامه اسم امل در کنار ساری امده اقابزرگ.هه هه هه. اقایون بگردین تو شاهنامه ببینین اسم شهرتون توش هست اگه هست بگین ما میخوایم مرکز استان بشیم.راستی اقای راعی ری از تهران قدیمی تر بهتر نیست پایتخت بشه.هه هه هه هه.
مدیریت محترم سایت :
مطالب ذکر شده از هر دو طرف دعوی شرم آور است ،
لطف کنید در انتشار مطالب صلاح جامعه ادب مدار ایران عزیز و مازندران دوست داشتنی را در نظر بگیرید .
با تشکر از همه دوستان
با سلام به مردم خوب مازندران والخصوص امل و بابل من به عنوان يه بابلي اين عرايض را دارم كه امل بهترين گزينه براي مركز استان بودن است: چون كه شايد بابل از لحاظي بالا تر از امل باشد كه حتما همين طور است امل با وجود قله دماوند كه نماد اقتدار مازندران است كه بزرگترين قله ايران است قله ان حتي از جنوب تهران مشخص است و نقطه تماما مركزي مازندارن است ونقش يه چهار راه را بازي مي كند
متأسفانه ازاول هم مشخص بود كه پاي يك بابلي كه فتنه هست و با آملي هاي عزيز مشكل داره وقصدبد نام كردن آمل راداره وبه كل استان ضربه ميزنه در ميانه
تا زماني كه مسئولين محترم در ادارات كل فقط به فكر كندن از مركز استان باشند ومركز استان رابا حرفها وعملهاي ناخردانه اشان ضعيف ترمي كنندوبه جاي به فكر پيشرفت استان بودن به فكر منافع شخصي ،تفرقه افكني وشهرهاي خودشان مي باشند ونميدانند تا مركز استان در رفاه باشد اين رفاه در سراسر استان گسترده خواهدشد ،تنها مركز استاني را ديده ام كه اينقدر مظلوم واقعه شده ومحروم است با اين جمعيت وقدمت تاريخي .