هراز نیوز : حاج جاوید قلی زاده را همه بچه های مذهبی شهر بلکه استان می شناسند جزو اولین مداحانی است که سبک جدید مداحی را به شهرستان آمل آورد .
او برای برخی از ما آملی ها حکایت حاج منصور را دارد، وی اخیرا دل نوشته ای را در وبلاگش منتشر کرده که هراز نیوز به خاطر اهمیت این مطلب آنرا باز نشر می نماید .
سلام خدمت همه دوستان وعزیزان هیئات ومادحین شهرستان آمل
ماه ها بود به هیچ سایتی حتی وبلاگ خودم که آقا سعید زحمتش رو می کشند بنا به دلائلی هیچ توجهی نداشتم اما دوسه پیام را آقا سعید برایم خواندند که خیلی دلم شکست وصلاح دیدم یک مروری برگذشته داشته باشم .
سال 1370 به همراه دوست بزرگوارم سیدمحسن موسوی (که الان ازاساتیدمحترم حوزه ودانشگاه میباشند) احساس کردیم جای یک هیئت به سبک جدیددرشهرمان خالی ست وبه کمک وهمراهی بعضی از دوستان که یادشان گرامی وهرکجا هستند دعاگویشانم هیئت را تاسیس کردیم .
خیلی ها آمدند ورفتنداما ازسال 1376 یک عده ای آمدند وآرام آرام درهیئت برای خود کسب نام ووجه کردند وهرچندسال یکی ازاین آقایون دنبال استقلال خواندن برای خود و داشتن هیئتی برای خود شدند تا بتوانند به سلیقه خود ومیل خودبخوانند وهیئت اداره کنند که این رفتن ها وساختن هیئتها به نظر بنده نه تنها بد نبود بلکه خوب هم بود ویک جلسه روضه برای اربابم بیشترمیشدواما یک عده با رفاقت رفتند وارتباطشون رو با هیئت وبنده قطع نکردند اما یک عده برای رفتن و بعدرفتن نیزحاشیه سازی کردند و…که حالا مقصر یا من یا او یا آنها ، اما این مسائل حاشیه ای باعث شدتا یک عده جوان دچار بیگانگی ازهیئت وجلسات مذهبی وجدایی یک عده از هیئات وتغییر نگرش مردم نسبت به هیئات شهر شود.
البته لازم به ذکراست که یه عده ای معمولا این وسط برای پیدا کردن جایگاه نداشته شان در هیئات آتش بیار معرکه وکاسه داغ ترازآش میشدند تا به جایی وصل شده تامثلا استخدام شوند،کاربگیرند یا وجهه کسب کنند وبه اهداف دنیایی شان برسند که بعضی از ما مادحین ومسئولین هیئات نیز گولشان را خوردیم ودر بازی های دنیایی شان خواسته یا ناخواسته وارد شدیم وبعضی هامان نیز باورکردیم که اصلا خود مقصرنیستیم وتمام تقصیرات وکج رفتاری ها را در دیگران دیدیم ودچار خود بزرگ بینی شدیم خود راخیلی برتراز دیگران دیدیم ومدعی نیز شدیم وامتیازخواهی کردیم وشروع به باندبازی و…کردیم.
وباعث اختلافات زیادی شدیم وبجای نوکری خواستیم آقایی کنیم خلاصه عده ای رفتند و گفتند فلانی مارا اخراج کرد خدارا شاهد میگیریم که به کسی نگفتیم ازاین هیئت بروچرا که این سفره ای که پهن هست نه متعلق به من ونه هیچ کس دیگری است وصاحب آن کس دیگر است اما هدف از نوشتن این جملات: آقا سعید گفتند این روزها یک عده میخواهندآرامشی را که بین این هیئت واعضای آن یا در هیئات دیگر هست را به هم زده ومداحان ونوکران امام حسین راوارد مسائل حاشیه سازنمایند.
وتنوراختلافات را گرمترکنند ودرقسمت نظرات وبلاگ نظرات خود را با کینه و حسدورزی اعلام داشتند که اینگونه اعمال موجب خشنودی دشمنان اهلبیت (ع) وانقلاب میشود و دود آن به چشم شیعیان وسود آن را وهابی ها ودشمنان قسم خورده انقلاب خواهندبرد بجای تخریب وتحریک راه حل نشان دهید.
امام رضا(ع) به حضرت عبدالعظیم:سلام مرا به دوستانم برسان وبه آنها بگو:ازجدال ونزاع بیهوده ای که سودی برایشان ندارد دوری کنند وسکوت را پیشه خود سازندلذا عزیزانی(هیئتی یا مداح، مستمع،یا هرکس) که از روی دلسوزی یا کینه یاحسد یا… برای بنده یا دیگرمداحان یاهیئات پیام های تفرقه انگیز وتوهین آمیز میگذارند خواهش دارم بجای اینکار انتقاد سازنده برای تعالی ما وهیئتها داشته باشند.
وبدانیم وبدانید:دراین زمان که وهابی ها تا دم درخانه هایمان سرمایه گذاری کردند ومسیحیت تاکوچه هایمان رسوخ کرده ودشمنان انقلاب تمام تلاششان را برای انحراف راه من وتو دارند آیا شایسته وسزاواراست من وامثال من برای خوندن یا نخواندن برای مسئولیت داشتن یا نداشتن وبرای…. هم دیگر راتخریب کنیم وباعث تفرقه بین اجتماع عظیم حزب الله شویم .
من وامثال من چطوری جواب امام وشهدا را باید بدهیم چگونه جواب ارباب بی کفنمان را باید بدهیم بیائیم هرکسی چه درجایگاه سخنران،مداح ،سینه زن ،مسولین هیئت و….درهر هیئتی که هستیم وظیفه دینی وانقلابی خود را یاد بگیریم ودرجهت ترویج وتعظیم شعائر مذهبی وادامه راه امام وشهدا وایجادوحدت بین تشکلات مذهبی تلاش وبیشترازاین دل امام زمان (عج ا…)ورهبرمان امام خامنه ای که جانهایمان به فداش ، به درد نیاوریموازطرف خود عرض میکنم با هیچ مداح وهیئت ونوکران درگاه اهلبیت(ع) هیچ اختلافی نداشته وندارم برای همه آرزویموفقیت مینمایم واگرباعث رنجش فردی شدم حلالیت میطلبم
وخدمت اربابم،ارباب با وفایم عرض میکنم یا اباعبدالله شرمنده ام از اینکه…شرمنده ام ازاینکه در رسالت نوکری ام کوتاهی کردم
شرمنده ام ازاینکه رضایت خلق را به رضایت شما ترجیح دادم
شرمنده ام ازاینکه شما مکرر دستم رامیگرفتید ومن بی وفا رها می کردم
شرمنده ام ازاینکه هیئت وروضه را برای شهرت طلبی وارضای خودم میخواستم
شرمنده ام ازاینکه برخلاف آنچه که بودم وهستم خود را جلوه دادم وشما باز آبرویم دادید ومن هنوزکه هنوز است…شرمنده ازاینکه دیگران را دعوت به اخلاص میکردم وخود …
شرمنده ام ازاینکه ازنام شما وهیئت شما برای رسیدن به اهداف دنیایی ام استفاده وبهره بردم درصورتی که من اصلا لیاقت …
شرمنده ام ازاینکه نام تورا میبردم واز مرام وهدف وسیره ات میگفتم ومیخواندم حال آنکه درخودم ذره ای …
شرمنده ام ازاینکه برای روضه های تو نرخ تعیین کردم وروضه فروش شدم وشما باز روزی ام را میدادی ومن فکر میکردم که خودم، هنرخودم و…
شرمنده ام از اینکه درامورهیئت وخواندن خشنودی ونظرخودم رابرخشنودی ونظرشما ترجیح دادم
شرمنده ام ازاینکه اگرجمعیت زیاد بود من با یه حس وحال وغرورمیخواندم واگرجمعیت کم بود من بی حال میخواندم وناراحت میشدم که چه جلسه …
شرمنده ام ازاینکه اگرسیستم صوتی خراب یا ضعیف بود ناراحت میشدم وصدایی که تودادی را خرج نمیکردم ومجلس را…
شرمنده ام ازاینکه اگرزیاد تحویلم نمی گرفتند وبه پایم بلند نمی شدندناراحت میشدم وتحویلشان نمی گرفتم
شرمنده ام ازاینکه اگردیگری میخواند وجلسه خیلی خوب میشد من حسادت میکردم وتحمل خواندن مداح دیگری را درهیئت نداشتم وناراحت شده و…
شرمنده ام ازاینکه درمجالس شما به نیت خواندن میامدم واگر نمیخواندم ناراحت شده و…
شرمنده ام ازاینکه برایم صوت و تصویر نمی گرفتند ومن ناراحت شده …
شرمنده ام برایم جلد سی دی نزدند و من آنها را…شرمنده ام تقصیرات خود را به گردن دیگران انداختم وباعث تفرقه بین هیئت وهیئات شدم و…
شرمنده ام تا کمی شناخته شدم شهرت پیداکردم خودم را گم کردم وخود را از دیگران بالاتر ودچارخودبزرگ بینی شدم ودیگران…
شرمنده ام ازاینکه برای اینکه اعمال ورفتارخودم را حق جلوه دهم دیگران را تخریب کردم و…شرمنده ام ازاینکه عده ای را طوری بارآوردم تا بیشترازاینکه برای شما به هیئت بیایند برای من بیایند و…
شرمنده ام ازاینکه نام مرا بزرگ ترازنام شما دربنرها وتراکت ها نوشتندشرمنده ام اگرنام مرا دربنر ننوشتند ویا کوچک نوشتند من ناراحت شدم وجوسازی کرده وهیئت نرفتم و…
شرمنده ام ازاینکه برایم سایت درست نکردند تا نام وعکس مرا تبلیغ کنندتا شهرت پیداکنم ومن ناراحت شدم وتفرقه ودو دستگی ایجاد کرده و…
شرمنده ام برای اینکه برای خودم یارانی جمع کنم نقشه ها کشیدم وعده ای را ازهیئات جداکردم وبعدها باعث آلودگی اخلاقی وجدایی شان از جلسات مذهبی شدم و…
شرمنده ام امیال دنیایی ورفتاربد من باعث جدایی ودوری بعضی ها ازهیئت شدو..
شرمنده ام ازاینکه آنهایی که به من حسین حسین گفتن وراه هیئت را نشان دادند را تا کمی شهرت یافتم وبه اهداف دنیایی ام رسیدمفراموش کردم وآنها را نادان خطاب کرده وبه سخره گرفتم و…
شرمنده ام ازاینکه عده ای را تحریک کردم درجلسات فلان مداح یا هیئت شرکت نکنند وباعث تضعیف آن جلسه شدم و…شرمنده ام اساتید خود را بدنام وبی آبرویشان خواندم و…
شرمنده ام برای توجیه دیگران دروغ گفتم وبه دیگران تهمت وافترا زدم و…
شرمنده ام برای نشان دادن خود به این وآن وکسب وجهه ووصل شدن به گروهی یا مجموعه ای هیئت میآمدم تا جایی کاریافته واستخدام شوم وبعد هیئت را …
شرمنده ازاینکه هیئت برای خودم زدم نه برای شمابا اینهمه شرمندگی میدانم شما واسع الرحمتید وباز براین نوکرتان لطف نموده ومرا میپذیرید ومرا باز به هیئت دعوت کرده تا با خوبانت برسرسفره ی کرمتان بنشینم وآداب نوکری را بیاموزم وروز به روز به شما نزدیکترشوم
به امید روزی که همه حسینیان زیر علم امام زمان یکصدا نام اربابم حسین (ع)را فریاد بزنیم وانتقامش را بگیریم
اللهم الرزقنی شفاعة الحسین یوم الورود
نوکرهمه دوستداران اهلبیت (ع)
جاوید قلی زاده
باز دلم هوای کربلا دارد
هوای شهر نینوا دارد
بزودی فیلم حماسه برادران حاج جاوید قلی زاده وسعید همایونی ،رضا حسن پور وبرادران بسیجی دیگر در شهرستان آمل در سالهای 68و69 به آدرسی که برایتان می گذارم منتشر خواهد شد .
باشد دیدن این فیلم نظر دشمنان را تغییر خواهد داد .
همه پا در رکابیم ، هر کس در یک جبهه ولی هدف مشترکه
با سلام و عرض احترام
مدتها بود که این قبیل حرفها را یا از زبان خودتان و یا از اعضای دیگر هیئت میشنیدم؛ حرفهایی که هر کدامشان برای خود، عرصهای جداگانه دارند تا بتوان پیرامون آنها بحث نمود.
“شرمندهام”های شما نشانگر رخدادهای تلخی است که به زعم خود بیان داشتهاید و به نوعی با اربابتان درد و دل نمودهاید.
شاید بر بسیاری از حوادث تلخ و شیرین گذشته، علم نداشته باشم و بنابراین قصد آن را ندارم که پیرامون آنها سخنی به میان آورم و رخدادهای گذشته را نبش قبر نمایم و با این کار دل شیطان را شاد سازم.
بگذریم!
عدهای به هیئت آمدند، برای هیئت و برای اهداف هیئت عرق ریختهاند، یعنی در واقع برای خودشان زحمت کشیدهاند؛ چرا که آخرت خویش را تضمین نمودهاند… لیکن عدهای هم – به قول شما – بودند که برای مقاصد دیگری پا به هیئت میگذاشتند و شاید هم اشکشان از روی اخلاص نبود… ( البته این یک فرضیه است و الا همانطور که عرض کردم از احوال گذشتگان و نیات آنها با خبر نیستم )
اینکه فلان شخص چه کرد و چه گفت و چه میگوید مهم نیست و درست هم نیست که بخواهیم کار و تلاش خودمان را معطوف آن سازیم تا ببینیم فلان نیروی اخراجی چه میگوید و چه میکند! این کارها کاملا مخدر است و خطرناک! چرا که هیئت را از انجام برنامههایش دور میکند.
با خود فکر کنیم چرا هیئتی که زمانی تعداد حاضرین مراسم هفتگیاش، چندین برابر زمان فعلی بود، اکنون اینگونه دچار کمبود نیرو شده است؟
و ما و امثال ما، نبود و خلأ نیرو را اینگونه برای خود توجیه میکنیم که ارباب نمیگذارد کار هیئت روی زمین بماند…
بله درست است؛ ارباب نمیگذارد برنامههای هیئت عقب بماند، ارباب نمیگذارد مراسمش بیرونق شود…
اما چرا انقدر از ارباب هزینه میکنیم؟؟ چرا گناههای خودمان را، کمکاریهای خودمان را، قصور خودمان را با لطف ارباب توجیه میکنیم؟؟ چرا کار به آنجا میکشد که بگوییم اگر مداحمان رفت، اگر مستمعمان رفت، اگر میاندارمان رفت و… ارباب خودش میآید و… .
یعنی من و شما و آنهایی که این اخراجیها را متهم به … میکنیم خودمان مقصر نیستیم؟؟ خودمان گرفتار هوای نفس نشدیم؟؟ ما چقدر در پرورش فکری و اعتقادی نیروهای هیئت تلاش کردیم؟ اصلا برنامهای داشتیم؟ خودمان به عهدهایی که بستیم پایبند بودیم که حالا از دیگران انتظار داشته باشیم تا به عهدشان پایبند باشند؟؟
چقدر سعی کردیم جوانمان را با روحانیت آشنا سازیم؟ چقدر یادشان دادیم که اهل غیبت نباشند؟ چقدر احکام شرعی یادشان دادیم؟
اگر در گذشته شما و امثال شما خودتان را وقف اینها کردهاید اکنون چه کسانی تئورسینهای آموزشی و اعتقادی هیئت هستند؟ نه اکنون، که مدتهاست بیبرنامگی از معضلات جدی هیئات شده است، مخصوصا در شهرهای آقازادهپروری چون آمل که هر هیئتی احساس میکند پرچم امامحسین از آن اوست ولاغیر. فلان مداح به جای اینکه از تریبونِ به این مهمی، در جهت تعالی مستمعینش تلاش کند شروع میکند به تخریب – مستقیم یا غیر مستقیم – هیئات دیگر؛ و آن هیئت مقابل هم…
به خدا حسین برای همه است؛ پرچم حسین یکی است و لا غیر! اکنون دهها هیئت در این شهرِ مثلا لالهپرور و عالمپرور، وجود دارد؛ کسی هست که علتش را بگوید؟ کسی از این پدیدهی شوم، احساس خطر نمیکند؟ کسی هست که بگوید چرا هر هیئتی در این شهر خوشسابقه، جداگانه عَلمی برای اربابان ساختگی خود بلند نمودند که آری! فقط ما رهرو حسین هستیم و دیگر هیچ!
آن وقت در سایتها و وبلاگها هم اظهار نظر میکنید که ما با هم دوست هستیم و اختلاف نظری نداریم و فقط چندتا اختلاف سلیقهی کوچولو!
مگر بالای سر ما شاخ وجود دارد که اینگونه سخن میرانید؟
اگر اختلافی با هم ندارید پس چرا هر کدامتان سخنانی در علیه و تخریب دیگری دارید؟ پروندهی خودتان را باز کنید و ببینید که هم و غم شما بیشتر در راه تلاش برای تعالی مستمعینتان بود یا خنثینمودن حملات مشقی هیئات دیگر؟؟
عدهای هم که دارند از این آب گلآلود ماهی میگیرند و… که نفرین به خودشان و نسلهای آیندهشان.
متأسفانه هیئات شهر ما، از آسیبهای جدی در عرصههای فرهنگی و اعتقادی و سیاسی این بوم میباشند که خلأ یک پیر دلسوز در فرماندهی این سربازان آموزشدادهنشده کاملا احساس میشود.
یعنی واقعا علمایی که از آنها به عنوان بزرگان شهرمان یاد میکنیم و تا نامشان را میشنویم بانگ صلواتمان تا عرش میرود، از تعدد هیئات در شهر ما آنهم با این کیفیت، راضیاند؟
کدام بچههیئتی ما وقتی رقمهای نجومی مادحین و مبلغین را برای یک جلسه روضه و سخنرانی میشنود احساس خطر میکند؟ کدام مداح ما حاضر است با سیستمهای صوتی کهنه و قدیمی روضه بخواند؟ کدام هیئت ما اگر تعداد تراکتها و بنرهایش بیشتر از فلان هیئت نبود، غصه نمیخورد؟ کدام مسئول شهری ما یکبار فقط یکبار به پدیدههای نادرست رایج در هیئات ما با آن وهن مذهبی که برخیهایشان در جلسات روضه و مخصوصا سینهزنی به راه میاندازند اعتراض کرد؟ کدام مسئول؟ فرماندار؟ بخشدار؟ امام جمعه؟ کدام؟ اصلا بیخیال مسئولان شهری!
یک زمانی میگفتند یکی از موارد تهاجم فرهنگی غرب، تجملگرایی و مادیگرایی است که در حال تخریب و تضعیف ارکان خانوادههای ماست؛ دلمان خوش بود که حداقل هیئات ما از این پدیده در امان میمانند. اما اکنون میبینیم، تجملگرایی، مصرفزدگی، چشم و همچشمی، حسادت، طمع، ریا و … بر هیئات ما که زمانی عاری از اینها بودند – و حالا فقط میگوییم یاد آن روزها بخیر – حاکم شدهاند.
توجه کنیم که اگر در اسلام، ریزشهای زیادی وجود داشت، رویشهای بسیاری نیز وجود داشت؛ آن طرف قضیه را هم دریابیم.
به جای اینکه ذهنمان را درگیر شناسایی ریزشها کنیم، به فکر شناسایی و تقویت قوای فکری و اعتقادی رویشها باشیم که خدای ناکرده به دلیل ضعف قوای فکری دچار ریزش نشوند.
یاعلی/.
خدا عاقبت هیئتی ها رو بخیر کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
با سلام خدمت همه دوستان عزیزکه پیامهای خوبی گذاشتید ولی :
به قول آقای عزیزمان که فرمودند:
عاشقی و قرار یعنی چه عشق بازی و عار یعنی چه
درشگفتم ز مرد وزن یکسر همه مست وخمار یعنی چه
عمر بگذشت و ما نه بگذشتیم ازسر گیر و دار یعنی چه
**
کاروان رفت و تو درخواب و بیابان درپیش
کی روی،ره ز که پرسی،چه کنی،چون باشی
دوستان عزیزی که واقعا به همه شما ارادت ودوستتان دارم ولی متاسفانه هر از گاهی به اشخاص مختلف متمایل شده وتمام امورات خود را به آنها واگذار نمودید ولی بعد از مدتی آنها را قیچی نمودید و نتوانستید یک انسان الهی را بیابید و پای آن ثابت قدم بماندید، اگرچنین می کردید هیچگاه دچار چنین مشکلاتی نمی شدید.
چون همه شماها را خیلی دوست دارم و برایم عزیزهستید و جایگاه تان خیلی از این حرفها بالاتر است، این را نوشتم . همه شما رادوست دارم و آرزوی توفیق و سلامتی برایتان دارم . یادخاطرات خوش گذشته مان به خیر./
سلام
رفته ها برگردن به هیئت تا چشم منافقین کور شه.
همیشه وقتی منافقین میخوان به اسلام ضربه بزنن با هم متحد هستن ولی متاسفانه ما هیئتی ها با هر بادی بیدمون می لرزه و ایمان و اتحادمون رو از دست می دیم.
و در آخر آقا حمزه خواهش می کنم برگرد.اون موقع که شما و حاجی با هم می خوندین خیلی از بی نمازها رو نماز خون کردین بهتر بگم خیلی از نامسلمون ها رو مسلمون کردین ولی رفتنتون عرصه رو برای منافقین باز کرد تا به اسلام ضربه بزنن.
به امید برگشت دوباره شما به رهروان و انسان سازی مجدد شماو حاجی
اقای قلی زاده با کدام کاروان در چه سالی به حج مشرف شدیدکه زمان عمل کردن صورتتان توسط دکتر پور موسی جلوی بیمارستان پارچه خوردولی ازحج امذیدپارچه نزدندبچه های هیات شما
خوبه که پسر اندازه دهنت حرف بزنی
نمی دونم کی روتو باز کرده
تو رو چه به این حرفا
فکر کنم باید با بزرگ ترت صحبت کنم
عقیدتو عوض کن .
انقدر دنبال حاشیه نباش
بشین فکر کن …
آفرین به حاج حمزه نشون داد که غرور نداره مث بقیه مداحان خدا پدر شهیدشونو بیامرزه