محمد ابویی مهریزی
“ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم”؛
بی تردید خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمی دهد تا آنها وضع خود را تغییر دهند. (رعد 11)
الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت؛ موانع (1)
هرچند در طول تاریخ ملت ایران، با کم ها و کاستی ها اما با اراده همیشه در تفکر تغییر سرنوشت خود برای بهبود اوضاع بودند اما تاکیدات مقام معظم رهبری(دامت برکاته) بر امر الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت؛ تلنگری و جهادی نو در عرصه ی این روحیه ی بهبود خواهی ملت ایران بود. در این راستا ضروری است که به تاکیدات معظم له در این زمینه توجه موکد داشته باشیم تا شیوه و الگو یی را که به اسم الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت از سوی ایشان بیان شده است را به حقیقت نزدیک کرده و در این مسیر بتوانیم تغیر سرنوشت خودمان را با هم و در یک مسیر معلوم و مشخص به پیش ببریم؛ لذا سعی خواهیم نمود در این مختصر، با اشاره ای به کلیات این الگو، به شناسایی موانع و راهکارهای آن بپردازیم:
الگوی مدنظر مقام معظم رهبری (مدظله العالی) توجهش را بر پیشرفت کشور گذاشته است، پیشرفتی که از نظر کیفی، فاصله گرفتن از الگو های غربی است؛ الگویی که کمی است در برابر الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت؛ که در عین اینکه کمیت را شامل می شود، کیفیت را هم در بر می گیرد. به این معنی که الگو های غربی بیشتر در فضای انسان شناسی و تمدن غربی قرار دارد، ساخت غالب آن ، ساخت مادی است. یعنی معنای توسعه از نظر غرب ، برنامه ریزی برای ساخت بعد مادی است و آنچه این تمدن را به جلو می برد بعد مادی انسان است اما در الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت تمام موضوعاتی که برای انسان در نظر گرفته می شود، (موضوعات فرهنگی،حقوقی، فلسفی، جامعه شناسی، سیاسی و تمدنی ) همه حول یک محور می چرخند و آن محور توحید است که با نگاهی توحیدی به انسان می نگرد و ارزش انسان ها بر اساس همان ارزش های توحیدی تعریف می گردد. البته در این الگو در کنار ساخت قدسی ، ساخت مادی نیز دیده شده است. این الگو یک الگوی ایرانی است جدا از شرایط تاریخی ،جغرافیایی و فرهنگی ایرانی نکته ی مد نظر در نگاه مقام معظم رهبری (مدظله العالی) در این است که طراحان این الگو، متفکران ایرانی هستند؛ این نشان دهنده ی آن است که خواهان وام گرفتن الگو هایمان از دیگران نیستیم بلکه آنچه را که لازم داریم، مصلحت کشورمان است و همچنین آن چیزی را که می تواند آینده ی این کشور را تصویر کند، در دست خودمان است. در یک قالب مورد نظرما ن بگنجانیم. از جهتی دیگر، الگوی ارائه شده اسلامی است چرا که اهداف، ارزشها و شیوه های عملکرد، همه از اسلام مایه خواهد گرفت و ما تکیه بر مفاهیم ومعارف اسلامی داریم. اما ایرانى یا اسلامى، مطلقاً به این معنا نیست که ما از دستاوردهاى دیگران نباید استفاده کنیم بلکه باید براى به دست آوردن علم، هیچ محدودیتى براى خودمان قایل نباشیم اما نباید ندانسته عمل کنیم.
موانع پیش روی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت:
در این بخش هرچند کوتاه سعی شده است به موانع و آسیب های پیش روی حرکت در مسیر الگوی بومی مد نظر رهبری بپردازم:
1. از جمله موارد در این زمینه این است که اگر در کنار مفهومی همچون پیشرفت به دلیل عام بودن آن، بحث توسعه مطرح گردد، دیگر نمیتوان از الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت سخن به میان آورد. چرا که این موضوغ از غرب با یک ویژگی های خاص خود آغاز گردیده است. از اینرو به ناچار باید گفته شود که توسعه یک الگو بیشتر ندارد و آن هم اتفاقی است که در غرب افتاده، یعنی اینکه روزگاری غرب مثل ما بوده و اتفاقاتی در آنجا رخ داده و اقداماتی در پی آن صورت گرفته است و لذا ما هم برای رسیدن به توسعه باید در راه غرب گام نهیم. در این رویکرد عنوان میشود که عقبماندگی کشورهای غیرغربی ربطی به کشورهای توسعهیافته ندارد و عامل را باید در خود آنها جست. همچنین بر سر راه تحقق این الگوضعف و نابسندگی حوزه ی مطالعاتی وجود دارد و ادبیات علمی این موضوع هنوز شکل نگرفته است و از دلایل این امر آن است که جامعه ی نخبگان استنطاق نشده است. لذا به نظر می رسد در این الگو متخصصین و پژوهشگران در کاربرد لفظ توسعه و پیشرفت با طمأنینه ی بیشتری بیان نمایند.
2. مسئله ی دوم آن است که سختی کار در تهیه الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت در آنجاست که محققان بخواهند در یک پارادایم برزخی این الگو را تهیه کنند. در حال حاضر کشور ما مابین سنت و مدرنیته، آموزه های اسلامی و عملکرد های غربی، اهداف دینی و راهبرد های سکولاریستی، حکومت اسلامی و نهاد ها و ساختار های غیر اسلامی قرار دارد، دشوار ترین کار برای ایده پردازان، ارائه ی راه های برون رفت از این مشکل است تا با خروج از برزخ تصمیم گیری در این زمینه با اتکا به رویکرد های دینی و حکومت اسلامی تکلیف خود را در این حوزه مشخص نمایند.
3. مسئله ی سوم که می توان به آن اشاره کرد ساختار مدیریتی کشور است که برای ایجاد این تحول بزرگ و رسیدن به الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت نا کارآمد است. مسئله ی پیشرفت در چهارچوب ایرانی و اسلامی میان دو مشکل طاقت سوز گرفتار است، دو مشکل بزرگ شتابزدگی و مماطه کاری. کسانی که با ماهیت این تحول و ضرورت تحقق ادبیات علمی آن آشنا نیستند، اغلب کسانی هستند که از طول و عرض علوم انسانی و تاثیر های متقابل میان آن و پیشرفت جوامع کم اطلاع هستند سپردن مدیریت ها در حوزه های مربوط به پیشرفت به افرادی که اساسا از این حوزه علمی نابرخوردار هستند آنها را دچار شتابزدگی می کند که خود ناشی از آسان نمایی کارها برای فرد غیر آشناست و درمقابل افرادی انجام آن را آن قدر سخت می بینند که به کرات تحقق آن را به تعویق می اندازند.
4. مسئله چهارم نبود یک بستر سازی برای این موضوع است . چرا که طراحی هر نوع الگویی نیازمند دو نوع بستر است. بستر مادی یعنی ابزار ها، روشها و کاربرد ها و بستر دوم، بستر فرهنگی است که دربار ه ی این موضوع هنوز در کشور فرهنگ سازی اصولی برای این موضوع انجام نگرفته و بطن جامعه هنوز با این ادبیات نا آشنا و غریبه است که این خود مانعی بر سر راه رسیدن به آرمان شهر مد نظر مقام معظم رهبری( دامت برکاته) می باشد. لذا در این زمینه با اين كه همه بر ضرورت پيشرفت اسلامي متفقالقولند ولي منظور از پيشرفت اسلامي و ساحتهاي مورد توجه در الگوي اسلامي ايراني پيشرفت در فرهنگ عمومي و حتي در بين متخصصان ما چندان روشن نيست.
در ادامه ی مطلب به راهکارهای حرکت در مسیر الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت برای تکمیل شدن بحث خواهیم پرداخت.
الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت؛ راهکارها (2)
راهکارها ی حرکت در مسیر الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت:
در این زمینه پس از برشمردن مهمترین موانع بر سر حرکت بزرگ ملت ایران در مسیر این الگو، به نظر می رسد اشاره به چند راهکار برای برون رفت از موانع و مشکلات پیش رو خالی از لطف نیست تا مسیر روشن را روشن تر نماید و سمت و سوی بیراهه رفتن مسدود گردد.
1. در قدم اول؛ باید شعار های اصلی را تعیین کرد چرا که این شعار ها ضمن اینکه واقعیات جامعه را در نظر دارند، اصول حاکم بر این الگو را نیز نشان می دهند. برای مثال توجه به خانواده یکی از اصول اساسی این الگو باید باشد چرا که توجه به خانواده از چند منظر اهمیت دارد : 1) خانواده اولین مدنیتی است که خداوند پدید آورده است و قداست آن در تمام ادیان ابراهیمی ذکر شده است2 ) خانواده منبع تامین نیروی انسانی کارآمد برای پیشرفت است 3) بخش بزرگی از رسالت های یک دولت برای تحقق جامعه ای پویا، خلاق و دین دار را می توان بر عهده خانواده نهاد و به نوعی بازوی اجرایی دولت اسلامی باشد 5) تعلقات خانوادگی افراد را اخلاقی تر، صرفه جوتر و آرمان گراتر می کند واین یعنی یک ذخیره ی بزرگ برای دولت اسلامی.
2. قدم دوم؛ سرمایه گذاری و توجهات زیاد به انسان، فرهنگ و نوع نگرش آنها ست چراکه در این الگو مهمترین رکن انسان، فرهنگ، آموزش و نوع نگرش آنها است. لازمه تحقق حیات طیبه انسان کامل است و لذا در این الگو، برخلاف الگو های غربی که به وسایل به دید مادی و به عنوان هدف نگاه می شود به اینها به دید وسیله ای برای رسیدن به هدف باید نگریسته شود.
3. در قدم سوم باید به مفاهیم معنوی اشاره کرد که با معیار های کمی قابل اندازه گیری نیستند ولی در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت بسیار تعیین کننده هستند. لازم است که اندیشمندان ایرانی همت خود را در این باره مبذول نمایند که عناصر معنوی موثر در پیشرفت را شناسایی کرده و در الگوی خود قرار دهند. عدالت در کنار جود و بخشش، امیت روانی، ارتقائ خدا گرایی و رشد مذهب، افزایش کمی و کیفی عفت عمومی، معاد هراسی و الگوی اخلاقی غیر لذت گرا بخشی از این عناصر معنوی اند. علاوه بر فعالیت های ایجابی برای تحقق مفاهیم معنوی در جامعه، در این الگو باید به نقش سلبی و بازدارندگی آخرت گرایی هم توجه شود چرا که آخرت گرایی مانع تورم اقتصاد دنیازده است. این اقتصاد از عقلانیتی که زندگی آدمی را به سه بخش معاش، معاد وتفریح سالم تقسیم می کند دفاع نمی کند، بلکه در سیکل دیوانه کننده ی معاش و لذت و قدرت در دوران است.
4. قدم چهارم؛ توجه به نظام مدیریتی و پالایش مدام این عرصه در کشور است چرا که حساسیت این امر نیازمند بررسی و برانداز قدم به قدم می باشد که لازمه ی آن یک مدیریت قوی، فعال، به روز و کارآمد می باشد.
5. در اشاره به قدم پنجم می توان گفت از آنجایی که موضوع پیشرفت ، مربوط به انسان و حوزه های مختلف زندگی اوست، که مطالعات انسانی در این باره را بسیار حائز اهمیت می کند. لذا علاوه بر تلاش علمی جهت کارآمد سازی علوم انسانی ، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به لحاظ قید ایرانی بودن نیز نیازمند مطالعات اجتماعی گسترده در جامعه ی ایرانی است.
6. قدم ششم آن است که، زمانی که، دوستداران پیشرفت در مدل غربی با مقاومت بخش هایی از جامعه در قبال الگوی دلخواه خود مواجعه شوند، شیوه ی خود را تغییر می دهند. در حال حاضر عده ی زیادی برای بسط آن مدل به آموزه های اسلامی توسل جسته اند که مصلحت اجتماعی یکی از دست آویز های مهم دراین راستاست. روشن است که اداره ی جامعه و به سامان رساندن حکومت نیازمند ملاحضه ی مصالح اجتماعی در کشور است به همین دلیل، در نظام جمهوری اسلامی ایران، در کنار نهاد شورای نگهبان و قانونگذاری، مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز به دستور امام راحل (ره) تشکیل شد. کارایی مصلحت ها به خصوص مصلحت های اجرایی، کارآمد کردن حکومت دینی است. آنچه به این نکته اهمیت می بخشد این است که در بحث از مصلحت های اجتماعی، دغدغه ی مشروعیت به کیفیتی که در سایر ادله ی دینی وجود دارد، مورد نظر نیست و عده ای با عمومیت بخشی به پاره ای مصالح، ولو با تبلیغات نادرست، نگرانی متشرعین را رفع می کنند. بنابراین توجه به این مهم هم در کنار بحث الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت ضرورت دارد.
نتیجه گیری
هر چند سند چشم انداز جمهوري اسلامي ايران افقي روشن را براي جامعه ايراني به تصوير مي كشد كه در خور توانايي هاي بالقوه و شان هويتي آن مي باشد ولي در نگاهي علمي، اين مهم ميسر نخواهد شد مگر در پرتو الگوهاي كار آمد، اثر بخش و هدايت كننده اي كه ناظر بر هويت و فرهنگ ايران اسلامي باشد.
با اين حال مطالعه و ارزيابي دقيق متدولوژي و نتايج برنامه هاي پيشرفت كشور و نيز تحليل دستاورد هاي برنامه هاي توسعه ديگر كشورها در سطح منطقه اي و حتي جهاني در بر گيرنده نكات مثبت و منفي متعددي است كه لازم است جهت تحقق فرهنگ و هويت اسلام و انقلاب دقيقا مورد اعتنا واقع گردند تا سرنوشت سند چشم انداز كه اميد بخش آينده روشن ايران و الهام بخش جهان اسلام است به واسطه الگوهاي التقاطي و غير اسلامي دستخوش تجربه اي مشابه نگردد. بنا بر اين براي طراحي الگوي اسلامی ایرانی پيشرفت لازم است واقع نگري و آرمان گرايي را توامان در نظر گرفت تا از يك سو واقعيات جهان همچون تمايز بين جهاني سازي به مفهوم هژموني آمريكايي و جهاني شدن به عنوان يك ضرورت تاريخي درك گردد و از ديگرسو آرمان هاي انقلاب اسلامي همچون اقامه قسط و توسعه آزادي هاي مشروع تضمين گردد و موج بيداري اسلامي در چارچوب الگوي اسلامی ایرانی پيشرفت كشور صرفاً به عنوان يك ابزار سياسي/ تبليغاتي نگريسته نشود.
اين الگوي مفهومي بايد قابليت ايجاد فرآيندي را داشته باشد كه در طي آن جهان بيني علمي حاكم بر فنون و استراتژي هاي توسعه يافتگي با پارادايم ها و متاپارادايم اسلامي و ايراني در تعامل سازنده قرار گيرد به گونه اي كه از يك سو فرد و جامعه بتوانند حداكثر دستاوردها و تجارب علمي بشر را طي فرآيند پیشرفت نهادينه نمايند و از ديگر سو فرآيند به گونه اي عمل نمايد كه هويت و فرهنگ ايراني و اسلامي نه به عنوان يك مانع پیشرفت تلقي گردد و نه قرباني استراتژي هاي منفعلانه توسعه گردد. فرآيند اين مدل بايد هوشمندانه فضايي واقع بينانه را ايجاد كند كه در آن آرمان ها و ايده آل ها و ويژگي انقلابي در تعامل با هژموني آمريكايي و فرآيند جهاني سازي آن اراده ی ملي و بين المللي را به سمت هژموني منطقه اي ايران كه منطبق با اهداف سند چشم انداز است هدايت نمايد.
انّ الله لَهادِ الّذين آمنوا الى صراط مستقيم )حج 54)