مسئولین محترم استان :
گدوک و آستانه امامزاده هاشم(ع) ، لار ، پلور و مرزن آباد
امروز بیشتر از هر زمانی نیازمند حمایت همه جانبه
هم استانی های عزیز و محترم در آدرس زیر حتماً مشاهده کنید که چگونه لار مازندران را بعنوان دشت لار در نزدیکی شهر پلور واقع در شهرستان دماوند استان تهران معرفی می نمایند:
http://www.iransima.ir/WinMediaPlayer.jsp?code=415897
بار دیگر از سوی شبکه تلویزیونی استان تهران صورت گرفت
دشت لار مازندران با برچسب جعلی تهران
انگار حق خوری ها و تاریخ سازی های همسایه جنوبی همچنان باید نقل محافل و مجالس باشد .
تهران بر سر دشت لار و آستانه امام زاده هاشم (ع) و پلور مازندران سرو دست می شکند تا بتواند این منطقه را به هر نحوی که شده به استان تهران الحاق دهد تا بتواند جاذبه های گردشگری خود را تقویت کند .
تهرانی ها از قدرت پایتخت بودن و با سند سازی های جعلی و غیر قانونی اقدام به تجاوز به اقلیم و هویت یک منطقه می کنند .
شبکه تلویزیونی 5 استان تهران در مورخه 1391/3/19 در اخبار ساعت18:30 اقدام به پخش خبر دشت لار مازندران نه با نام آمل بلکه با نام دشت لار به اصطلاح استان تهران نمود که خلاف رسالت اصلی خود و در یک اقدام زشت و ناپسند بخشی از استان مازندران را جزئی از استان تهران معرفی نمود که این امر بسیار غلط ، زشت و ناپسند بود که توسط شبکه استانی تهران هر از چندگاهی انجام می گیرد و گرفت و این موضوع برای مردم آمل و استان مازندران امری عادی و طبیعی تلقی می شود زیرا این نوع قارقار رسانه ای و هجمه خبری و … هیچ سودی برایشان ندارد .دشت لار بعنوان ناموس مازندران و جزئی از هویت و تاریخ مازندران به شمار می آید .
دره تاریخی لار یکی از بزرگترین و قدیمی ترین دره جهان به شمار می آید و دشت لار به تنهایی تمام جاذبه های ایران را در خود جای داده و یکی از مناطق استراتژیک مازندران به شمار می آید و هیچ وقت مازندران لار را به هیچ قیمت از دست نخواهد داد و اجازه الحاق دشت لار را به استان تهران نمی دهد.
* از دوستان عزیزی که احساس مسئولیت کردند و این دو روز خیلی جدی پیگیری این موضوع بوده اند تشکر می کنم .
اگه از الان هیچی نگیم مطمئن باشید خیلی راحت دماوند رو هم ازمون می گیرن.
شاید مسئولین از اینترنت سر در نیارن، پس بهتره هممون اونقدر به فرمانداری ، استانداری ، صدا و سیما و … زنگ بزنیم تا یه کاری بکنن.
این دشت مرز بین تهران و مازندرانه و این باعث افتخاره هر دو استانه که بخشهای بزرگی از این دشت در دو طرف هست…اونایی هم که میگن تهران فلانه مازندران تافته جدابافته است بگم تهران مخصوصا جنوب شهرش توی هر کوچه پس کوچه یکی دومتری انقدره شهید و جانباز و اسیر داده انقدره خون داده(بیشتر از همه جا)فقط و فقط برای وطن اونم یک وجب..حالا اینی که شما میگید که تو خود ایرانه .شهرستان دماوند توی استان تهرانه و خود دماوند در مازندران.این دشت هم مرز بین این نواحی هست.
به قرآن ما راضی نیستیم که شما خودتونو به زحمت بندازید بیاین مازندران پول خرج کنید
به قرآن ما کسی رو وادار نکردیم
فکر میکنید درامد مازنیا به جیب مسافرا وابستست (نگید که راه درامد اصلی مازندرانی هارو نمی دونید)
فکر میکنید ما از به گند کشیدن دریا و جنگلمون به دست مردم مدعی فرهنگ شهر پاک تهران خوشحالیم یا از شنیدن توهین های شما لذت میبریم(مگه شما چی دارید؟)
به قرآن با اومدن مسافرا یک قرون هم نه تو جیب ما نه تو جیب استان میره ، مگه چند درصد مردم فروشنده اند ؟
مسافرا که 90 درصدشون تهرانیها هستن با اومدشون فقط گرونیو ترافیک و آلودگی میارن که اینا فقط زندگی رو واسه ما سخت میکنه
با اومدن شما تعطیلات عید و تابستون واسه منه دانش اموز عین جهنم
*
*
*
*
ما که قهرمانای جهانو میدیم و نام ایرانو رو سر زبونا میندازیم
ما که سوجه ی خنده ی شما هستیم
ما که خوراک تو شکمتونو آماده میکنیم
ما که استانمونو واسه تفریح شما آماده می کنیم ، ببخشید دیگه فقط همین قدر از دستمون بر میاد، اگرم واس خاطر آلودگی و ترافیک و گرونیه بعد اومدن مسافرا اعصابمون به هم ریخت و رفتار خوبی با شما نداشتیم ، شما به خاطر بزرگی تون ببخشید ( هر چی باشه تو بزرگ ترین شهر ایران زندگی میکنید پس بزرگتر از مایید، راستی به کسی نمیگم که یه روزی تهران یکی از روستا های مازندران بوده و یهویی انقدر پیشرفت کرده که داره مازندرانو قورت میده)
خوب حالا ، با این همه زحمت هایی که رو دستتون انداختیم شما واسه ما چه کار میکنید؟ البته کور شم اگر این کارا رو واسه خاطر چشم داشتی انجام داده باشم ، منتی ندارم ،وظیفمه، بازم از این کارا میکنم ، چه کاری بهتر از نوکری ایران ایرانی
در باره ی گرفتن زمین های مازندران از چپ و راست هم من توش ایرادی نمیبینم بگیرید حقتونه دست رنج زحماتتونه ، میدونم واسه خاطر خود ما این کارارو میکنید ،ضمنا ما که همه جوره نوکریه ایرنو ایرانیارو می کنیم،دو وجب خاک که دیگه ارزش نداره من داداشمو به خاطرش ناراحت کنم
آ…آ…آهان…. یادم اومد………!
از طرف: یه دانش آموز بی فرهنگ و بی غیرت مازندرانی که جونش فدای ایران و ایرانی
دوستان آملی عزیز من یک لواسانی هستم . مردم لواسانات و رودبارقصران فرهنگ نزدیک و متشابهی با مازندرانی ها دارند . روستاهای شمالی این شهرستان (شمیرانات) به زبان مازندرانی با لهجه متشابه به بلده نور صحبت میکنند و شهرها و مناطق جنوبی نیز به زبان فارسی قدیم تهران که همان تاتی است صحبت میکنند که ادعای دیلمی بودن نیز بر این زبان میرود . من خودم اصالتا از اهالی روستای امامه در لواسان (اکنون رودبارقصران) هستم و مردم این روستا به زبان مازندرانی صحبت میکنند که سه طایفه گرجی ، نوری و مازندرانی ساکنان آن هستند که به کسائی مشهور هستند و این سه طایفه همان است که در نور هم موجود است منظورم طوایفی است که پسوند فامیلی آنها کیانی است که نمونه اش در مازندران زیاد است و همه یک ریشه دارند و اگر شنیده باشید شهر مازندرانی زبان شمشک و پیست اسکی شمشک را خاندان کیاشمشکی که از شاخه های فرعی این طایفه هستند مدیریت میکنند . اما موضوعی است که باید آن را بیان داشت . بخش اعظم دشت لار در استان تهران – بخش لواسانات – دهستان لواسان کوچک قرار دارد و از نظر تاریخی هم این دشت همواره جز این بخش بوده است و متاسفانه با اینکه هنوز این دشت جز لواسان است اما مدیریت آن را به یک پاسگاه مرتع بانی مازندرانی داده اند و خوشبختانه مردم لواسانات مثل شما داد و قال راه نینداختند که چرا دولت چنین کاری کرده است چون موش چیست که کله پاچه اش باشد. قصران ناحیه ای تاریخی است که رودبارقصران بخشی از آن است و این اسم از نوع اضافه تخصیصی است یعنی رودباری که بخشی از قصران است و برای عدم تشابه اسمی با رودبارقصران این پسوند به آن اضافه شده است. قصران از دو بخش قصران داخل و قصران خارج تشکیل میشود که قصران داخل لواسانات و رودبارقصران و بخش آسارای شهرستان کرج و نیز 8 روستای دهستان سیاهرود تهران را شامل میشود . در تمامی منابع تاریخی منجمله کتاب تاریخ رویان اولیا الله آملی نیز از لار با نام لار قصران نام برده شده است. ببیندید دوستان عزیز این طوری نسبت به تهرانی ها صحبت نکنید چه بسا که بسیاری از آنها در شمیرانات و فیروزکوه مازندرانی زبان هستند و این جور حمله کردن ها موجب اختلاف انگیزی بین مردم میشود . گویا برادران نوری ما حق دارند که نسبت به آملی ها قضاوت هایی میکنند . شما اگر به فکر سرزمینتون هستید چرا جلوی اون تهرانی هایی رو نمیگیرید که بیشتر زمینها و اراضی مازندران رو میخرند و به ویلا تبدیل میکنند و آخر هفته واسه خوشگذرونی میان اونجا و آشغالاشونو تو فضای سبز مازندران پرت میکنند؟ دوست عزیز آملی مردم شمیرانات مخصوصا لواسانات و رودبارقصران فرهنگشان نزدیک و متشابه به نور است و از نظر تعصب و متاسفانه زد و خورد ده برابر بیشتر از نور سابقه دارند. لطفا نگاهی به آمار های روستاهای رودک و زایگان(زاگون) و شهر فشم و لواسان در این قضیه بیندازید و متوجه خواهید شد که اینطور نباید با دم شیر بازی کرد. چون ما با شما کاری نداریم اما اگر به حریم ما دست اندازی شود تر و خشک را با هم میسوزانیم و این را نه تنها دوستان ما در شمال بلکه تهرانی ها هم میدانند و لطفا حدود را رعایت کنید. اگر به قصرانی بودن دشت لار شک دارید به کتاب قصران نوشته مرحوم دکتر حسین کریمان استاد سابق دانشگاه شهید بهشتی که در سال 1356 چاپ شده مراجعه کنید . این کتاب را حتما در کتابخانه های شهر آمل میابید.
در تاریخ ۱۳۹۱/۰۱/۰۹ , ۱۶:۲۸ خبرگزاری مهر مقاله ای در وصف اثار تاریخی و طبیعی شهرستان بدون تاریخ دماوند و استان بی تاریخ تهران نوشت و مکان و اثار طبیعی تاریخی دماوند را معرفی کرد در حالی که ۵۰ کیلومتر به خاک همسایه خود شهر علم و فلسفه ،شهر باستانی آمل و استان شهید پرور و پهلوان پرور مازندران تجاوز کرد و این در حالی است که برای چندمین بار این کار انجام گرفت و در حالی که استانداری مازندران به فکر فرح آباد ساری است و نماد ایران زمین را به کلی فراموش کرده است! و این را می توان گفت که همه ی هدفها برای نابودی شهرستان هزار سنگر شهر علم و فلسفه و شهر پهلوانان دلیر حماسه شش بهمن و مردمان آریایی ایران زمین یعنی امارد ها است. و از همین جا بدون شک و بدون هیچ طنز پردازی خدمت مسئولین و شهروندان تهرانی می گوییم که به خداوندی خدا حتی اگر جنگ شود دیگر اجازه ورود به استان مازندران را به شما نمی دهیم و اگر این افکار پوچ و پلید دوباره جوهر و قلمی برای نوشتن شما شود بدون شک مقاله ای عظیم خواهیم نوشت و حتی برج میلاد را جزو استان مازندران می خوانیم و فکر نکنید این کار محدود به ایران می شوید اگر این روند ادامه پیدا کند تمامیه اثار را به صورت چندین هزار عکس و در سایت ها ایرانی و خارجی زبان رواج می دهیم،کمتر کسی فکر می کرد که این روند ادامه پیدا کند ولی این کار به جایی رسیده است دارد به یک جنگ استانی کشیده می شود و این حتی پیگرد قانونی داشته و می توان کسانی که تخلف کرده اند را به مجازات کشاند،سال قبل هم بدون مجوز استان مازندران استان داری تهران برای ماهیگیری از دشت و سد لار و دریاچه های لاسم تار و هویر مجوز داد که بعد ان حتی یک صدا هم نشنیده ایم و این خیلی خنده دار است که در خانه خود نشسته باشید و دزدی به خانه شما بیاید و دزدی کند و شما به او آفرین بگویید.در پایان به این شعر بسنده می کنیم و منتظر رشادت مندی مردمان دلیر مازندران مقابل این تجاوز ها هستیم.
دماوندا که سر بر آسمانی – تو فخر کشور و مازندرانی
بلندا سایه ات بر شهر – آمل شهیر و نامدارو جاودانی
زمستان چون عروسان برف پوشی – بهاران بر رخت گل می فشانی
گدائیم بر در می خانه تو – تو اسرار خدا مهربانی
هراز از زیر پاییت می زند موج – به هر پیچ و خمش از تو نشانی
بیایند مرد و زن بهر تفرج – بلا تشبیه چو جنت در جهانی
بکن حمد و ستایش ای رفیقان – بر آن معمار قادر تا توانی
با احترام اما با استواری مانند دماوند مازندران
اولا در تقسیمات کشوری از زمان استانبندی ها در دوره رضاخان تا کنون لار همواره جزو تهران و بخش لواسانات بوده است و ثانیا پیش از آن نیز همواره جزئی از لواسانات که گاهی قصران علیا خوانده میشده ،بوده است دلیلش هم اینجاست : ظهیرالدین مرعشی در تاریخ طبرستان در ذکر بنیانگذار مسجد جامع کهنه ی آمل که مسجد طشته زنان میگفتند ذکر کرده است : ((آنچه به صحت مقرون است، آنست که شخصی مالکی مذهب آن مسجد را ساخته است و نبیره های بانی آن بنا هنوز در لار قصران می باشند))….. که این مطلب را رابینو نویسنده کتاب مازندران و استرآباد عینا از زبان ظهرالدین مرعشی بیان کرده است. … همچنین اولیا الله آملی در تاریخ رویان در ذکر واقعه امیر مسعود سربدار نوشته است : ((….امیر مسعود از آنجا به ضرورت مراجعت کرده ، بی توقف روی به حد مازندران نهاد و با پادشاه طغاتیمور جنگ پیوست…وظغاتیمور از آنجا گریخته ، تابستان به لار قصران پناه داد…))
دشت لار جزو لواسانات و سد لار جزو بخش لاریجان است. بین سد لار و دشت لار تفاوت قائل شوید. دشت لار که شصت کیلومتر طول و بین شش تا هشت کیلومتر هم عرض دارد همواره جزو بخش لواسانات بوده و خواهد بود. سد لار یک سد جدید است که بدلیل نزدیکی به دشت لار نام سد لار بر آن نهاده شده است . مردم مومن لواسانات و رودبارقصران در شهرستان شمیرانات هرگز اجازه دست اندازی به این دشت را نخواهند داد چرا که حتی یک چوپان مازندرانی در این دشت تردد نمیکند . رمه داران و مرتع داران در این دشت یا لواسانی هستند (اهالی روستاهای افجه و امامه و گرمابدر) یا از ایلات هداوند و سنگسری و غیره هستند که مراتعی را از لواسانی ها خریداری کرده اند. هر وقت یک مازندرانی در آنچه که به عنوان دشت لار و پارک ملی لار تعریف شده به عنوان چوپان یا رمه دار یا مرتع دار یا هر چیز دیگری پیدا کردید بیایید ادعای مازندرانی بودن بر این دشت بکنید.
لار در ادوار تاریخی جزئی از ناحیه تاریخی [[قصران]] از توابع [[ری]] به حساب می آمده است که در کتب تاریخی مکررا از آن با نام لار قصران یاد شده است.
* اولیا الله آملی در تاریخ رویان در ذکر واقعه امیر مسعود سربدار نوشته است : (…امیر مسعود از آنجا به ضرورت مراجعت کرده ، بی توقف روی به حد مازندران نهاد و با پادشاه طغاتیمور جنگ پیوست… و ظغاتیمور از آنجا(مازندران) گریخته ، تابستان به لار قصران پناه برد…).
* ظهیرالدین مرعشی در تاریخ طبرستان در ذکر بنیانگذار مسجد جامع کهنه ی آمل که مسجد طشته زنان میگفتند ذکر کرده است : ( آنچه به صحت مقرون است، آنست که شخصی مالکی مذهب آن مسجد را ساخته است و نبیره های بانی آن بنا هنوز در لار قصران می باشند ) که این مطلب را رابینو نویسنده کتاب مازندران و استرآباد عینا از زبان ظهرالدین مرعشی بیان کرده است.
* صاحب مرات البلدان در باب لار چنین نوشته است : ارغون خان از شاهان ایلخانی که پس از سلطان احمد تگودار از سال ۶۸۳ تا سال ۶۹۰ هجری بر چهار بالش سلطنت تکیه داشت در موضع لار کوشکی مجلل جهت خویش پی افکنده بود. وی در باب قصران داخل (علیا) که لار در آن واقع است چنین آورده است : «قصران علیا همین لواسانات را می گویند كه از [[گردنه قوچك]] طرف شمال جلگه تهران كه شخص سرازیر شد از رودخانه [[جاجرود]] عبور نموده سمت شمال این رودخانه اول بلوك لواسانست كه بدو لواسان تقسیم شده: لواسان بزرگ و لواسان كوچك و این لواسانات را حالا هم قصران علیا میگویند.»
* کلاویخو رئیس تشریفات سلطنتی اسپانیا که به سفارت به دربار [[تیمور لنگ]] می رفت در سفرنامهء خویش از میزبان و اردوگاه وی در لار بدین صورت یاد کرده است : (… نام این امیر میزبان ما سلیمان میرزا بود که یکی از مقربترین درگاه تیمور بود و قدرتی عظیم داشت. محل اردوگاه وی در مرغزاری دره ای در میان کوه های بلند و لخت قرار داشت . این محل که در آن فصل یعنی تابستان بسیار زیبا و شادی بخش بود ، کوه لار نامیده میشود. اردوگاه امیر مرکب بود از سه چهار چادر . وی یکی از دامادهای تیمور بود…).
* حسین کریمان در کتاب [[قصران]] در باب لار چنین آورده است : لار به حساب لواسان کوچک است و مرتع مهم و وسیعی است که در شمال شرقی [[قصران]] در دامنه و جنوب غربی کوه دماوند واقع است و به سبب ارتفاع زیاد (۳ هزار متر از سطح دریا) و برف فراوان و سرمای شدیدی که دارد آبادی آن کم است لکن مراتع وسیع دارد.
* ابن اسفندیار در کتاب تاریخ تبرستان به سال 613 هجری می نویسد : و مازندران محدث است به حکم آنکه مازندران بحد مغربست و به مازندران پادشاهی بود چون رستم زال آنجا شد او را بکشت. منسوب این ولایت را موز اندرون گفتند بسبب آنکه موز نام کوهیست از حد گیلان کشیده تا به لار و قصران که موز کوه گویند همچنین تا بجاجرم
در شهر لواسان و بخش لواسانات فامیلی لاری ، لاری لواسانی و لاریزاده و غیره فراوان هست آیا حتی یک پلوری چنین فامیلی دارد؟
خندم میگیره.دشت لار جزو استان تهرانه کاریشم نمیشه کرد.مگه وقتی کرج و طالقان و جاده چالوس از تهران جدا شد ما اومدیم بگیم هنوزم برای تهرانه.در ضمن اون دوستی که گفتند شهرری 1200 سال قدمت داره بگم که شهرری جزو اولین (شهرهای )دنیا بوده و اسمش در اکثر کتاب های مقدس امده .درست بخوان شهر .وگرنه در لرستان هم اشیایی از زمان پارینه سنگی به وجود امده ولی دلیل بر تمدن ان مورد نبوده.اون یکی هم گفته مازندران قهرمان داده بگم ما یه اقا تختی بی ادعا دادیم بیرون ایران و توران برای نامش بلند میشن.یاعلی
با سلام خدمت دوستان مازندرانی
آقایون و خانمهای محترم استان مازندران شما ارٍث پدری شما نیست اگر هم در تقسیمات استانی لار و دماوند جزو مازندران باشد دلیل بر این نمیشه که جزو متعلقات شخصی مردم مازندرانه جای این حرف ها مقداری روی مسایل فرهنگی استانتون کار بکنید و اگر هم اینقدر دم از آلودگی تهران و شرایط بدش میزنید لطفا وارد تهران نشید چون 90% مشکلات شهر تهران از مهاجرانی که وارد تهران شدند و بعد از اینکه یک هفته در تهران موندن دیکه با زورم نمیشه بیرونشون کرد در ضمن من تو یک شرکتی کار میکنم که بیشترین نیروی مهاجرش مازندرانی هستند و درخاتمه اینکه همه مردم تهران از نیومدن شما استقبال میکنند.
من حرف همشهریهایه خودم علی اقاواقای پیروزان وبچه هایه تهران که بدون اهانت به کسی واقعیت را گفتند تایید میکنم…اگه تهران بده چرا وقتی میاین تهران به خودتون زحمت میدین که لهجه نداشته باشین….باشد که به گوشه اون اقایه بی ادب برسد…
شما تهرانیها اول بیاین پیشینه خودتون رو اثبات بکنین بعد لار رو مال خودتون بدونین
من تهرانی هستم از مازندرانی میهمان نواز تر ومهربانتر وبی ریاتر هیچ کجای ایران ندیدم فقط صد حیف که قدر سرزمین سرسبز واقلیم بی نظیر خود را نمیدانند وزمین را به قیمت پارچه می فروشند
دشت لار واس ماس! یعنی همش واس واس
پایتخت باید از تهران جمع بشه تا از نفوذ سیاسی اداریش جلوگیری بشه.