به گزارش هرازنیوز، کارگروه تاریخ شفاهی دفتر حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و مقاومت و ستاد گرامیداشت حماسه اسلامی ششم بهمن و جنگل و موسسه فرهنگی هنری هزارسنگر، با حضور در منزل شهیدان: عابدین خوش سیما فرزند محمود، حشمت اله نعمتی فرزند عزت اله و حسین قربانی فرزند علی، یاد و خاطره این شهدای والامقام را گرامی داشت.
این شهدای والامقام که در راه تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی جان خود را فدای میهن و آزادی کردند، همچنان در دل مردم آمل جای دارند و یادشان همواره زنده و جاودان است. آنان نه تنها در تاریخ آمل بلکه در تاریخ مبارزات ملت ایران به عنوان قهرمانانی بزرگ شناخته میشوند که همه چیز خود را فدای آرمانهای والای انقلاب کردند. مزار او در امام زاده ابراهیم زادگاهش واقع است.
حشمت الله نعمتی در پنجم مهر 1344 در روستای کته پشت از توابع شهرستان آمل به دنیا آمد. پدرش عزت الله کشاورز بود و مادرش شهربانو نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت، چهارم تیر ۱۳۶۷ در کوشک بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر شهید شد.
حسین قربانی در پنجم تیر ١٣٤٦ در روستای کته پشت از توابع شهرستان آمل به دنیا آمد. پدرش علی کشاورزی میکرد و مادرش سیده بمونی نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند کارگر نجاری بود. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. پنجم مرداد ١٣٦٦، در میمک توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به سر، شهید شد.
عابدین خوش سیما در 10 اردیبهشت ۱۳۴۹ در روستای کته پشت از توابع شهرستان آمل و در خانوادهای با ایمان و دوستدار اهل بیت علیه السلام متولد شد، پدرش محمود نام داشت.شهید در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت، تحصیلات را در مقطع ابتدایی به پایان رساند. بعنوان بسیجی و در لشکر ۲۵ کربلا و در رسته پیاده به اسلام خدمت می کرد که در ۱۳۶۴/۱۱/۲۲ در منطقه فاو و در عملیات والفجر هشت شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت.
وصیت نامه شهید عابدین خوش سیما
من عابدين خوش سيما از تمام دوستان و آشنايان تقاضا دارم كه اين بنده گنهكار را به بزرگى و مرحمت خودشان عفو كنند و اگر بدى در حقّشان كردم مرا ببخشند. چند پيام به ملّت ايران دارم. عزيزان! قرآن میفرمايد: »اطيعوالله و اطيعوالرسول و اولىالامر منكم« شما هم به گفته خداوند لبيك بگوئيد و به حق از خداوند و رسولش اطاعت كنيد و بعد از اينها از اولىالامر و صاحبان امر كه در اين زمان ولايت فقيه است جانانه و مخلصانه اطاعت كنيد، چرا كه سعادت دنيا و آخرت در اين است كه پشتيبان ولايت فقيه باشيد. برادرانم! شماها بايد مردانه اسلحه ى بر زمين افتاده مرا برداريد و لحظه اى به دشمنان مجال حركت ندهيد و تا آخرين نفس راهم را ادامه دهيد و توكّل بر خدا كنيد. به درستى كسانى كه توكل بر خدا كردند پيروز شدند و تو اى خواهرم! نبايد در غم من و مرگ من گريه و زارى كنى، بلكه تو بايد با حجابت حافظ دين اسلام و مكتب زهرا(س) شى. پدرم! تو كه اصلا نبايد غمگين باشى. مگو كه پسرم از دستم رفت. مگر خون من از خون على اكبر حسين(ع) رنگين تر است. او هم جانش را براى احياى دين خدا از دست داد. من هم جانم را مخلصانه و براى رضاى خدا از دست مى دهم و تو بايد افتخار كنى و فرزندان ديگرى تربيت كنى و به كمك اسلام بفرستى. مادر! فقط يك سؤال از تو دارم و آن اين است آيا چيزى را كه خداوند روزى به تو داده اگر بخواهد آن را بردارد ناراحت مى شوى؟ حتماً مى گويى نه. پس تو غمگين مباش و پيراهن در مرگم پاره مكن. پيش دشمنان چنگ بر صورت مزن. بلكه با سرافرازى بر سر قبر من گلاب به دست اهل غير بريز و خندان و خوشحال باش و بگو عزيزان، پسرم به ملاقات الله رفته است. مادر مرا حلال كن، آخر حق فرزندى را خوب ادا نكردم. مادر باز هم سفارش مى كنم در برابر دشمنان شيطان صفت اصلاً عجز و ناله نكن كه هر قطره اشك كه از چشمت خارج مىشود در برابر دشمنان دريائى مى شود كه مرا در بر مى گيرد و روح مرا شكنجه مى دهد. پس اگر مى خواهى روحم شاد باشد مقاوم و مستحكم باش