هراز نیوز :آیا نمیشود از 16000 هکتار اراضی دهستان میانکاله در تولید محصولات کشاورزی، دامی، شیلات و سایر صنایع بومی بهره برد؟
مسئولین از ایجاد چند هزار شغل به جهت احداث پالایشگاه نفت سخن میرانند اما چرا هرگز از بیکاری بیش از 4000 شاغل، مستقیم و غیر مستقیم آن هم فقط درحوزه آبزی پروری سخنی نمیگویند؟
برای بالادست بودن پالایشگاه که سبب خواهد شد آلودگیهای نفتی و شیمیایی پدید آمده، توسط رودخانهها و کانالهای زهکشی وارد تالاب میانکاله شده و 1900 هکتار باغِ مرکبات مورد تهدید قرار گیرد چه چارهای اندیشیدهاند؟
نسبت به مختل شدن پرورش هفتاد هزار رأس گوسفند و تعطیلی صنایع لبنی و سایر صنایع مربوطه به دلیل تغییر کاربری زمینها، و آلودگیهای صنعتی، چه جایگزینی دارند؟
در حالی که کاهش تعداد زنبور عسل میتواند در کاهش تولید محصولات باغی و کشاورزی موثر باشد؛ وجود پالایشگاه نفت در منطقه چه تاثیرات مخرّبی در اکوسیستم استان خواهد گذاشت؟
آیا با نابودی طبیعت مازندران دیگر امیدی به تولید محصولات کشاورزی جهت خودکفایی در تولید این محصولات باقی خواهد ماند؟
ضمن عدم پاسخ قانع کننده و صریح مسئولان به پرسشهای فوق هرگاه از معضل آلودگی پالایشگاه نفت سخن گفته میشود مسئولین از استانداردهای بالا در ساخت پالایشگاه و رفع نمودن مشکلات احتمالی آینده سخن میرانند حال اینکه به عنوان مثال سالهاست معضل زباله استان حل نشده است.
چگونه از رفع مشکلات احتمالی آینده سخن میرانید در حالی که هر لحظه دریای خزر میزبان رودخانههایی است که حامل آلودگیهای مختلفاند به عنوان مثال کافیست شب هنگام از کنار رودخانه تلار قائمشهر عبور کنید تا بوی تعفن فاضلابهای تخلیه شده در این رودخانه را حس کنید.
شاید شعارهای برخی مسئولین محیط زیستی و سرمایه گذاران پالایشگاه نفت برای افراد بیاطلاع اقناع کننده باشد اما برای نگارنده این سطور و سایر فعالین محیط زیستی که بارها آلودگیهای محیط زیستی را از نزدیک رصد کرده و متذکر شدهاند قابل پذیرش نیست. لذا انتظار است همه مردم که مستقیم یا غیر مستقیم زندگی و معاششان با طبیعت استان گره خورده است برای ادای دِین به گذشتگان و مدیون نبودن به آیندگان نسبت به تخریب ریشهای محیط زیست منطقه بیتفاوت نباشند و به تأسی از قرآن کریم نسبت به حفظ محیط زیستشان بکوشند.
چراکه با احداث پالایشگاه نفت علاوه بر تبدیل کاربری زمینهای کشاورزی و باغات میوه، ورود فاضلابهای صنعتی به دریای خزر، ذرات معلق، غبارصنعتی، و سایر پسابهای صنعتی، و فلزات سنگین اکوسیستم منطقه را باتوجه به بالا بودن سطح سفرههای آب زیر زمینی به یغما خواهد برد.
و پس از گذشت اندک زمانی روستاهای اطرافِ پالایشگاه خالی از سکنه شده و این روستاها نیز محل صنایع مربوط به پالایشگاه و سایر کاربريهاي ناسازگار خواهد شد.
در مقابل همه این خسارتهای وارده، مسئولین پاسخی غیر گفتن: «بخش خصوصی رغبت بیشتری برای احداث پالایشگاه در شهرستان بهشهر دارد. و پالایشگاه نفت بهشهر میتواند حدود هفت هزار شغل ایجاد کند.» ندارند. آری این دو جمله تمام متن دفاعیه مدافعان احداث پالایشگاه میباشد.
اما پرسش این است، اگر در سایر صنایع بومی استان همچون کشاورزی، دامپروری، شیلات، تولیدات گلخانه ای، گیاهان دارویی و زینتی، صنایع دستی و… مدیریت صحیح و عالمانه در جذب سرمایه اِعمال میشد و این صنایع توسعه چشمگیری میداشتند آیا باز هم بخش خصوصی بندر امیرآباد را فقط محل ترانزیت مواد نفتی مییافت؟
و اگر با توجه به رتبه اول کشوری در زمینه فراوانی مراکز پذیرایی، فراوانی آثار تاریخی و باستانی، قرار گرفتن درصد بالایی از شهرهای استان در کنار دریا و برخورداری از نوار ساحلی، قرار گیری در مسیر سفر به خراسان رضوی به عنوان مقصد مهم گردشگری مذهبی، نزدیکی به کشورهای حاشیهای دریای خزر به عنوان بازارهای منطقهای گردشگری، وجود چشم اندازهای زیبای جنگلی ناشی از تنوع گونههای گیاهی، وجود جاذبههای با ارزش جهانی نظیر شبه جزیره میانکاله، وجود غارها و یخچالهای طبیعی به عنوان جاذبههای اکوتتوریستی، وجود آبهای معدنی با خاصیت درمانی، وجود دریاچهها، تالابها، مردابها و رودخانهها و آبشارهای زیبا و بکر، وجود آب شیرین در نزدیکی سواحل، و دهها جازبهی گردشگری دیگر. سرمایه گذاری لازم همراه با مدیریت علمی در این صنعت پاک، روبه رشد و باپتانسل بالا میشد، در استان مازندران دیگر فرد بیکاری میداشتیم؟
لذا در راستای اهداف نامگذاری امسال که از سوی مقام معظم رهبری به عنوان سال تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی نام نهاده شده است مازندران و مخصوصا تالاب بین المللی میانکاله نیز میتواند باتوجه به اقلیم و ظرفیتهای خود نقش موثری در برآوردن اهداف نامگذاری امسال ایفا نماید.
با توجه به این که توسعه باید هماهنگ با اقلیم و ویژگیهای هر منطقه باشد؛ آیا پالایشگاه نفت میتواند عامل توسعه پایدار و کم هزینه برای منطقه باشد؟ و کدامیک قابل انتقال و بازیافت است؛ پالایشگاه نفت یا اکوسیستم مازندران و مخصوصا تالاب میانکاله؟ که در فهرست کنوانسیون رامسر نیز میباشد و کدامیک از این دو در سایر مناطق کشور نیز قابل احداث و بهره برداری میباشد؟
پاسخ علمی، کارشناسی و آگاهانه با نگاه بلند مدت به پرسشهای فوق میتواند منطقه را از افتادن در ورطهی توسعهی معکوس نجات دهد.
همه این سیاست های ضد توسعهای مسئولین در چند ساله اخیر در حوزه اقلیمی استان مازندران از آنجاییی آغاز میشود که دولت نهم درسفر استانی به مازندران در سال 1385 برخلاف اهداف سند چشم انداز توسعه بیست ساله کشور اقدام به لغو مصوبه دولت هشتم در سال 1381 میکند. مصوبهای که براساس آن استقرار صنایع گروه «و» یا همان صنایع شیمیایی، پتروشیمیایی و نفت و گاز در سه استان شمالی ممنوع شده بود.
پس از این تغییر در قانون، حامیان احداث پالایشگاه بار دیگر موضوع احداث پالایشگاه بهشهر را مطرح کردند. نماینده مردم بهشهر در مجلس شورای اسلامی وقت که از حامیان اصلی این پروژه بود.
در 30 فروردین سال 90 در گفتوگو با سبزپرس سازمان حفاظت محیط زیست را به «ضعف کارشناسی» متهم کرد. اگرچه این اتهام زنی از سوی ایشان دلیل دیگری داشت اما با مصوبه اخیر این سازمان مبنی بر موافقت با ساخت پالایشگاه نفت؛ اتهام ضعف کارشناسی واقعی و قابل پذیرش مینماید.
چرا که با احداث پالایشگاه نفت بیشک دیگر پالایشگاه اصلیترین عامل تخریب محیط زیست استان نخواهد بود بلکه برخی از مدیران ضد طبیعت هستند که بزرگترین عامل تخریب محیط زیست خواهند بود.
در انتهی از آنجایی که بیش از پانصد هکتار از اراضی مردم در دهستان میانکاله خریداری شده است ضمن اینکه پیشنهاد میشود دولت آن را تحت اراضی یک پارچه زیر کشت محصولات کشاورزی برده تا به جای واردات بیرویه محصولات کشاورزی، در جهت خودکفایی کشور از واردات محصولات استراتژیک گام بردارد. خدمت مسئولین و حامیان ساخت پالایشگاه نیز عرضه می داریم؛
از طلا گشتن پشیمان گشتهایم مرحمت فرموده ما را مس کنید
رحمت عزیزی