الن ووسالو نمادی از کوشش برای حفظ زیست بوم مازندران است، بانوی فنلاندی که در میان همه پرندگان مهاجر بیشترین توجهاش درناها هستند و بر روی آنها تحقیق میکند.
سالها بود که از محققی در مازندران نام برده میشد که خارجی است و بر روی پرندگان مهاجر از جمله درناها تحقیق میکند. این زن برای ما نمادی است از کوشش برای حفظ زیست بوم مازندران و زیبایی که طبیعت زیبای ایران دارد.
این بانو شاید به داستانی در میان محلیها تبدیل شده بود، بانویی که در میان همه پرندگان بیشترین توجهش درناها هستند و بر روی آنها تحقیق میکند.
برحسب اتفاق با دوستی آشنا شدم که رابط میان من و ” الن ووسالو (توکلی) ” فنلاندی شد و ما را به سمت شهر رویان کشاند.
بانویی که عاشق پرندهها است و بر روی جانوران کار میکند، خانهاش نیز دست کمی از خانههای جنگلی ندارد.
حیاط خانهاش انباشته از درختان و گیاهان رونده بود و محیط طبیعی زندگیاش بوی خاصی داشت، حسی آمیخته با طبیعت که مطمئنا بیارتباط با شغلش نبود.
در نگاه نخست متوجه میشدی که خانهاش ایرانی نیست هم از نظر ظاهری و هم از نظر دکوراسیون و نحوه چیدمان منزل.
درست حدس زده بودیم خانه الن ووسالو که همه او را به نام فامیلی شوهرش “توکلی” میشناسند، از فنلاند برایش آورده و اینجا نصب کردهاند که آن هم مانند زندگی خانم توکلی حکایت شنیدنی دارد.
همسر خانم ووسالو ایرانی بود که در آمریکا با هم آشنا شده و ازدواج کرده و به ایران آمده بودند، هر دو محقق بودند و در دانشگاه کار میکردند، اما به دلیل اختلاف فرهنگی از همسرش جدا شده و الن با دو فرزندش در ایران میمانند.
الن فارسی را به سختی صحبت میکند و باید به انگلیسی آشنا باشی که بتوانی با او مکالمه کنی، اما شخصیت جذاب، پرانرژی و زبان شیرینی که به فارسی صحبت میکند، از او یک مهمان میزبان ساخته است.
برخی رسانهها به دلیل فعالیتهای زیاد او در زمینه درناها به او لقب “مادر درناها” را دادهاند، لقبی که به دلیل علاقه و تلاش او برای این پرندهای که نسلش منقرض شده به حق شایستهاش است.
الن ووسالو درباره خود میگوید: این خانه قسمت فنلاندی زندگی من در ایران است، از 43 سال پیش من در ایران زندگی میکنم، ابتدا در بابلسر زندگی میکردم اما بعدها کنار دریا خیلی شلوغ شد و من این شلوغی را دوست نداشتم برای همین به شهرستان نور آمدم.
وی ادامه میدهد: آن زمان قرار بود دانشگاه مازندران در این شهر دایر شود پس من به نور آمدم ولی دانشگاه نیامد.
نکته جالبی در ابتدای ورودمان به خانهاش بود که وی در این باره میگوید: ساختمانی هم که در آن زندگی میکنم سال 57 یک روز قبل از بسته شدن گمرکها رسید، کانتینری که خانهام را حمل میکرد با خوششانسی تمام زمانی آمد که هنوز انقلاب نشده بود وقتی کار نصب خانه تمام شد انقلاب هم شده بود؛ یکی از نکات جالب این خانه این است که کسانی که همراه کانتینر از فنلاند آمده بود از شلوغی خیابانها به دلیل انقلاب تعجب میکردند و برایشان جالب بود.
الن میافزاید: داستان زندگی من طولانی است به هر حال فنلاندی هستم و 43 سال است در ایران زندگی میکنم، در آمریکا درس خواندم و با آقای توکلی آشنا شدم، آمدم ایران و ایرانی شدم؛ البته من پدرم در آمریکا بود و مادرم در فنلاند؛ مدتی با مادرم زندگی میکردم بعد پیش پدرم رفتم.
وی تصریح میکند: لیسانس جانورشناسی از دانشگاه یوسیالیای آمریکا گرفتم؛ برای همین من و شوهرم همیشه در دانشگاه بودیم، فوق لیسانس را در رشته روزنامهنگاری گرفتم و الان کار ویرایش علمی دانشگاههای ایران را انجام میدهم.
ووسالو میگوید: با دانشگاههای متعددی مانند تربیت مدرس، مازندران، کرمانشاه، شیراز و گرگان همکاری دارم و تقریبا در تمامی رشتهها ویرایش علمی انجام میدهم، به دلیل اینکه تسلط ام به زبان انگلیسی خوب است، مقالههای علمی ایرانیها که به زبان خارجی نوشته شده برای من میآید و من آنها را به لحاظ علمی و انگلیسی ویرایش میکنم.
وی معتقد است: اگر چه لیسانس جانورشناسی دارم، ولی فقط لیسانس نگرفتم بلکه بر روی رشتهام تحقیقات زیادی انجام دارم، امروز بر روی رشتههای زیادی مانند بیوتکنولوژی، شیمی، بیوشیمی، بیولوژی، بایو و نانوتکنولوژی ویرایش علمی انجام میدهم، اما تاکنون نتوانستهام کتابی بنویسم.
توکلی با اشاره به اینکه دو فرزند دارم یکی دختر و یکی پسر، ادامه میدهد: هر دو با من در ایران هستند، سیروس در همین رشته اطلاعات زیادی دارد، اما کار کردن با مادر برایش سخت است دخترم هم در تهران کار میکند و اطلاعات خوبی درباره موسیقی و زبان دارد.
وی درباره زندگیاش در ایران میگوید: شاید اگر این خانه را نیاورده بودم در ایران نمیماندم، ولی شاید هم میماندم، این منطقه مرا به یاد تابستانهای فنلاند میاندازد، آنجا تابستان زیبایی دارد اما زمستانهای فنلاند اصلا تمام شدنی نیست و روشنایی در آنجا کم است، ولی اینجا همیشه بهار و تابستان است و زیباییهای زیادی دارد؛ طبیعت ایران بسیار با ارزش است و از نظر آب و هوا اقلیم خوبی دارد، تمام ایران را گشتهام اما از همه جا بیشتر مازندران را دوست دارم.
ووسالو میافزاید: من خودم را میان ایران و آمریکا و فنلاند تقسیم کردهام، سالی یکی دو بار به فنلاند به دیدن فامیلهایم میروم چون آنها امکان آمدن به ایران را ندارند؛ وقتی به فنلاند میروم درباره وضعیت دانشمندان زن ایرانی با من مصاحبه میگیرند و علاقهمند هستند بدانند زنان ایرانی چگونه کار میکنند، در فنلاند بیشتر در همایشها و کنفرانسها شرکت میکنم و در آنجا دوستانی دارم که راجع به درناها و پرندگان با هم همکاری میکنیم.
وی درباره اینکه چگونه توانسته در یک کشور بیگانه خود را منطبق کند میگوید: من خودم را فرد چند ملیتی میدانم، وقتی در میان فرهنگهای مختلف زندگی کردم یاد گرفتم که چگونه با همه ارتباط داشته باشم و از هر کسی چیزی یاد گرفتم؛ توانستم این سازگاری را در خودم ایجاد کنم اما میدانم هر کسی این سازگاری را ندارد.
الن ادامه میِدهد: من با ایرانی ازدواج کردم و جدا شدم و وقتی خانمها جدا میشوند به شهر خودشان میروند ولی زندگی شخصی من از زندگی حرفهای من جداست، ماندن در اینجا جدا از ایرانی شدن من است.
وی تصریح میکند: فرهنگ زنان خارجی با ایرانیها تفاوت زیادی دارد من از کشوری میآیم که زنانش 106 سال پیش حق رای داشتند و خودشان تصمیم میگرفتند و خودکفا بودند از وقتی کوچک بودم این چیزها برایم مهم نبود، اما معتقدم میان کشورهای توسعه یافته و کشورهای توسعه نیافته روابطی هست که میتواند متقابل باشد و به هم انتقال داده شود، این روابط باعث میشود من چیزی از شما یاد بگیرم و شما چیزی از من.
وی بیشتر تحقیقاتش بر روی درناها و پرندگان مهاجر است که در این باره تاکید میکند: علاوه بر پرندگان مهاجر تحقیقاتی در زمینه بیوتکنولوژی و بیولوژی نیز داشتم مثلا بر روی حشره کشی تحقیقات کردم که ارگانیک بود، بر روی مرجانهای خلیج فارس کار کردم، در منطقه حرا قشم و در ارتباط با بیشتر جانورانی که در معرض انقراض هستند و برایم جذابیت داشت کار کردم.
ووسالو در کارش سختیهایی نیز داشته که ادامه میدهد: در محیطی که من زندگی میکردم زنها در زندگی حرفهای خود بسیار راحت بودند و مردها با احترام با آنها برخورد میکردند در ایران هم اوایل که برای بررسی محل زندگی درناها رفته بودم که ببینم چه میخورند چند مرد که دومادار بودند آمدند و سروصدا کردند که اینجا چه کار میکنی زنها حق آمدن به اینجا را ندارند، اما من به آنها گفتم که این کار من است و باید این کار را انجام دهم بعدا برایشان گفتم که من چه کار مهمی انجام میدهم و دیگر با من کاری نداشتند.
وی ادامه میدهد: این روزها هم زیاد در عموم نیستم تا اختلافات را درک کنم، اما در اوایل کارم که برای زنان و دختران در محل درناها کلاسهای آموزشی میگذاشتیم دانشجوهای دختر تنهایی نمیتوانستند از ازباران به فریدونکنار رفتوآمد کنند حتما باید کسی آنها را همراهی میکرد؛ اما بعدها که فهمیدند ماجرا چیست و کارهای ما چرا انجام میشود دیگر اعتماد میکردند.
این فنلاندی درباره کارهایش در فریدونکنار نیز میگوید: درناها به این دلیل درنای سیبری نامیده میشوند که در فصل بهار در آنجا لانهسازی دارند، در روسیه کار تحقیقاتی زیادی بر روی این درناها انجام شده، در تابستان بر روی شالیزارهای مازندران کار برنج انجام میدهند، اما استثنا امسال بر روی پروژهای کار میکنیم که امیدواریم برای نسلهای آینده ایران کارگشا باشد و بتواند مسیر نگاهها به این پرندهها را تغییر دهد.
وی میافزاید: با روابطی که در فنلاند و در گروههای پرندهشناس این کشور داشتم قرار است یک برج پرندگان در محل پرندگان فریدونکنار نصب شود؛ این کار را به خاطر مردم و پرندهها انجام میدهیم، این برج هدیه دوستان فنلاندی من است به ایرانیها.
ووسالو تصریح میکند: این روزها مشغول مکانیابی این برج در فریدونکنار هستیم، این هدیه تشکل پرندهشناسان فنلاندی به مردم این منطقه است من از آنها درخواست کردم و آنها پذیرفتند که با ما در این زمینه همکاری کنند.
وی میگوید: بچهها باید از سن کودکی یاد بگیرند که چگونه پرندهها و طبیعت را حفاظت کنند، ولی اینجا هنوز آموزشها تکمیل نشده هنوز بچهها به پرندهها سنگ میزنند در حالی که نمیدانند اینها یک موجودات با ارزشی هستند و باید آنها را دوست داشت.
این محقق معتقد است به وسیله این برج میخواهیم جوانان و تشکلهایی که درباره پرندهها کار میکنند باهم ارتباط برقرار کنند؛ در ایران با وجود اینکه پرندههای زیادی در آن زندگی میکنند حتی یک برج پرندگان هم وجود ندارد برای همین است که پرندهها در ایران اینقدر زود میترسند در حالی که نباید اینگونه باشد به علت همین ترس هم هست که دامگاهداران از ورود انسانها به این محوطه جلوگیری میکنند.
وی ادامه میدهد: من معتقدم باید رابطه میان انسانها و پرندهها برقرار شود، مردم باید بیایند و پرندهها را ببینند و پرندهها به انسان عادت کنند، میخواهیم در کنار دامگاه یک برج چند طبقه بزنیم تا بتوانیم از بالا پرندهها را مشاهده کنیم؛ با این برج دیگر نیازی نیست برای دیدن پرندهها به شالیزار برویم و آنها را بترسانیم، میخواهم دانشآموزان در گروههای مختلف به دیدن پرندهها بیایند و یاد بگیرند چگونه با پرندهها رفتار کنند.
ووسالو بیان میکند که قرار است یک گروه از فنلاند به این منطقه بیایند و منطقه را بررسی کنند، در کشور فنلاند 458 برج پرندگان وجود دارد یعنی هرجایی که پرندهها هستند یک برج برای دیدنشان نصب شده است.
الن ارزش کار برای طبیعت را بیشتر از این میداند و میگوید: هم اکنون فیلمهایی که 38 سال پیش از درناها در فنلاند گرفته شده بسیار با ارزش است وقتی پرندهها میروند معلوم نیست کی میآیند مثلا چند سال پیش میخواستم از خرس بلوچستان عکس بگیرم ارزش این کارها سالها بعد مشخص میشود کار در طبیعت لحظهای نیست و باید سالها بر روی آن کار کرد تا نتیجه بدهد.
این پرندهشناس از تخریب جایگاههای پرندگان در مازندران ناراضی است و میگوید: امروز جایگاه بسیاری از پرندهها در ایران در حال تخریب است، مهمترین آن نیز میانکاله است که من بسیار برای آن ناراحت هستم، میانکاله بهترین مکان برای زندگی پرندهها است و تعجب میکنم چرا میخواهند در اطراف آن پالایشگاه بزنند.
وی قوانین ورود به ایران برای گردشگری را سخت میداند و میافزاید: قوانین آمدن توریست به ایران خیلی سختگیرانه است، من چند تور خارجی به ایران آوردم گروه اول تور پرندهشناسان بود که سه هفته در ایران بودند و خیلی راضی بودند، اما تور بعدی که خواستیم بیاوریم ویزایشان آماده نشد و سفر کنسل شد در حالی که باید این رفتوآمدها راحت باشد.
ووسالو ادامه میدهد: در کشورهای خارجی تمام پارکها ملیاند و وقتی ملی شدند رفتوآمد همه به آنجا آزاد است در حالی که در ایران مردم خودمان هم نمیتوانند به برخی مناطق رفتوآمد کنند و بازدید داشته باشند شاید یک دلیل اصلی آن این باشد که هنوز مردم نمیدانند چگونه با طبیعت رفتار کنند برای همین میخواهیم این برج را بیاوریم تا بچهها از کوچکی یاد بگیرند که از پرندهها محافظت کنند.
وی از انجمن خود در مازندران میگوید که با همکاری تعدادی از مردم و دامگاهداران تشکیل داده و میگوید: انجمن حمایت از درنا را تشکیل دادهایم؛ ولی هنوز ثبت نشده میگویند باید تعاونی بزنید، میخواهیم تعاونی حافظان پرندگان مهاجر را تشکیل دهیم و امیدواریم این انجمن برای ارتباط با کشورهای دیگر و دوستداران پرندگان در آن کشورها خیلی خوب باشد و میتواند کمکهای زیادی به این پرندهها بکند.
الن ووسالو در پایان این گفتوگو میگوید: من احساس میکنم مثل پرندههای مهاجر هستم، چند کشور زندگی کردهام و مثل پرندهها به همه جا سفر کردم، فکر میکنم باید روحیهای خاص داشته باشی که بتوانی در چند کشور زندگی کنی و این روحیه در من هست وقتی این روحیه هست خودم را به آنها نزدیکتر احساس میکنم.
==============
گفتوگو از الناز پاکنیا فارس
==========