روایت شهید صیاد شیرازی از روزی که منافقین تار و مار شدند

 
جهنم در فروغ جاویدان؛ روایت شهید صیاد شیرازی از روزی که منافقین تار و مار شدند

شهید صیاد شیرازی در خاطرات دفاع مقدس خود درباره عملیات مرصاد می‌نویسد: در تنگه چهارزبر چنان جهنمی برای یاران صدام برپا شد که زمانی برای پشیمانی نمانده بود.

به گزارش هرازنیوز از  تسنیم، 21 فروردین ماه سالروز شهادت صیاد دل‌ها، امیر سپهبد علی صیاد شیرازی است که سحرگاه 21 فروردین سال 78 به‌دست گروهک منافقین به درجه شهادت نائل شد. شهید صیاد شیرازی شخصیتی بود که رهبر انقلاب درباره ایشان فرموده بودند: ‌«آن روزی که خبر شهادت صیاد را به من دادند، من گفتم صیاد، شایسته‌  شهادت بود؛ حقش بود؛ حیف بود صیاد بمیرد.»

صیاد شیرازی کابوس منافقین بود. مرداد ماه 67 و پس از امضای قطعنامه 598، خبرهایی از اقدام منافقین برای تصرف شهرهای غربی کشور به گوش می‌رسید. سوم مردادماه سال 67 منافقین حمله خود را برای تصرف کرند و اسلام‌آباد و سپس حرکت به سوی کرمانشاه آغاز کردند. شهید صیادشیرازی در آن زمان نمایندگی حضرت امام (ره) در شورای عالی دفاع را به عهده داشت و با توجه به شناختی که از ضدانقلاب و منافقین داشت، راهی کرمانشاه شد.

سپهبد صیاد شیرازی با یک فروند بالگرد 214 که دو فروند بالگرد هجومی کبرا آن را اسکورت می‌کردند، برای شناسایی دشمن روی محور کرمانشاه – قصرشیرین پرواز کرد. این فرمانده، با تدابیر لازم پس از حضور در منطقه تمامی محور‌های هجوم منافقین را شناسایی و ابتکار عمل را از آنها گرفت و با این کار عملاً حرکت ستون نظامی منافقین را متوقف کرد.

شهید صیاد شیرازی در بخشی از خاطرات خود درباره عملیات مرصاد نوشته است: «چنان جوّ پریشانی و اضطراب در مردم ایجاد شده بود که سراسیمه از خانه بیرون آمده بودند. نیمه شب چهارم مرداد بود و تا ساعت یک و نیم نتوانستیم ماهیت دشمن را به دست آوریم که چه کسی است که همین‌طور در حال پیشروی است؟ ساعت پنج به پایگاه رفتم. همه را آماده و مهیا برای توجیه دیدم. پس از توجیه خلبانان، تأکید کردم وضعیت خیلی اضطراری است. چاره‌ای نداریم هلی‌کوپتر‌های کبری باید آماده باشند. صبح روز پنج مرداد عملیات با رمز یا علی (ع) آغاز شد. در تنگه چهارزبر چنان جهنمی برای یاران صدام برپا شد که زمانی برای پشیمانی نمانده بود. عملیات که تمام شد، در جاده کرمانشاه – اسلام‌آباد غرب هزاران کشته از آنان به جا مانده بود. اجساد پسران و دخترانی که با ملت خود بسیار ناجوانمردانه رفتار کرده بودند. کسانی که روز تنهایی میهن به یاری اردوی خصم شتافته بودند.»

ضربه سنگین صیاد به فروغ جاویدان سبب کینه‌ای عمیق در دل منافقین شد. در طول سال‌های پس از پایان جنگ تحمیلی و عملیات موفق‌آمیز مرصاد، منافقین درصدد به شهادت رساندن عامل شکستشان بودند، عملیات شهادت صیاد دل‌ها را زنی بر عهده گرفت که در سال 65 خود را جزو توابین نشان داد و از زندان آزاد شد.

زهره قائمی، فرماندهی به شهادت رساندن سرلشکر صیاد شیرازی را بر عهده گرفت تا کینه چندین ساله منافقین را از این فرمانده دلیر بگیرد. صیاد دل‌ها، سحرگاه 21 فروردین سال 78 هنگام خروج از منزل توسط مردی در لباس رفتگر ترور و به درجه رفیع شهادت نائل آمد. سخنگوی گروهک منافقین ساعتی پس از این اقدام کینه‌ورزانه، در مصاحبه با یکی از خبرگزاری‌های فرانسه مسئولیت این جنایت خونبار را بر عهده گرفتند.

اما عملیات مرصاد و ضربه به منافقین تنها گوشه‌ای از فعالیت‌های این فرمانده عالی‌مقام بود. اقدامات، رشادت‌ها، جهادها و از خودگذشتگی‌های‌های صیاد دل‌ها در دوران هشت سال جنگ تحمیلی و سال‌های پس از جنگ، مورد توجه نویسندگان قرار گرفته و در همین ارتباط کتاب‌های بسیاری به چاپ رسیده است. انتشارات سوره مهر نیز در همین رابطه کتاب‌هایی چون «ناگفته‌های جنگ»، «در کمین گل سرخ»، «آزادی خرمشهر» و «یادداشت‌های سفر شهید صیاد شیرازی» را به چاپ رسانده که بعضی از این عناوین مانند «در کمین گل سرخ» مزین به تقریظ مقام معظم رهبری نیز شده است.

روایت داستانی جنگ تحمیلی از زبان صیاد دل‌ها

کتاب «ناگفته‌های جنگ» حرف‌ها و خاطراتی از زبان شهید علی صیاد شیرازی است. این خاطرات سال‌های پیش و در روزهای پایانی جنگ تحمیلی توسط حجت‌الاسلام سعید فخرزاده ضبط شده و سپس از سوی احمد دهقان، از نویسندگان موفق عرصه جنگ تحمیلی، تدوین و با تجربه‌هایی در داستان‌نویسی حوزه دفاع مقدس به خوبی آمیخته شده‌اند.

می‌توان گفت این کتاب دربردارنده فعالیت‏‌ها و اقدامات درخشان شهید سپهبد علی صیاد شیرازی در روزگار بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و همچنین زمان جنگ تحمیلی است. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: ‌«چند روز مانده به 22 بهمن، در پادگان نگهبان بودم. شب رفتم داخل آسایشگا‌ه‌ها سری بزنم و ببینم روحیه‌ها چطور است. بیشتر برای آن حالت خودم رفتم، نه برای بازدید. یک سیستم آموزشی داشتیم که متعلق به نوجوانان بود؛ نوجوانان ارتشی. آسایشگاه این نوجوانان خیلی پُرشور و حال بود. آنان، هماهنگ با مردم، از بیرون شعارهایی یاد گرفته و داخل آسایشگاه گفته بودند.

شبکه ضد اطلاعات کارکرده بود. دژبان‌ها آمده بودند و آنها را کتک زده بودند. بعضی‌ها را با باتوم برقی زده بودند. رفتم و دیدم خیلی ناراحت هستند. بد و بیراه می‌گفتند. روحیه‌شان را تقویت کردم که این برنامه‌ها خیلی خوب است و من فردا سر و صدا می‌کنم که چرا شما را زده‌اند. اینها یک خرده تحریک شدند.»

خوانشی متفاوت از زندگی شهید صیاد شیرازی

کتاب «در کمین گل سرخ» نیز روایتی متفاوت از زندگی صیاد دل‌هاست که به قلم محسن مؤمنی شریف، داستان‌نویس، به رشته تحریر درآمده است. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:‌ «علی آن شب همراه خواهر بزرگش که از دره‌گز آمده بود، به حرم رفت. این‌که در آن شب در آن‌جا چه گذشت و علی چه گفت و چه شنید، تنها خدا می‌داند و بس. اما همان شب در تهران، خیابان دیباجی، همسایگان او چند مورد رفت و‌ آمد مشکوک دیده بودند. پیکانی در آن نیمه‌شب چندبار طول خیابان را پیموده بود. رفتگر شهرداری را دیده بودند که ناشیانه خیابان را جارو می‌کرده و حرکات و نگاه‌هایش غیر عادی بوده و… اما در مشهد، علی هنگامی از حرم برگشت که آفتاب صبح جمعه تابیده بود.

او سر راهش نان سنگک و پنیر و خامه‌ گرفته بود. مانند همیشه خود بساط صبحانه را پهن کرده و بعد پدر و مادرش را دعوت به صبحانه کرده بود. بعد گویی که عجله داشته باشد، به سراغ بستگانش رفته بود و تا ظهر به خانه اغلب آن‌ها سرکشیده بود. حتی آن‌ها می‌گویند انگار از سرنوشت خود خبر داشته که آن‌ها را نسبت به انجام فرایض دینی و وظایف فردی و اجتماعی‌اشان سفارش می‌کرده است. سرانجام حدود ظهر به سوی تهران پرواز کرد…».

بیشتر بخوانید

خاطرات صیاد از روزهای آزادی خرمشهر

کتاب «آزادی خرمشهر» هم حاصل مصاحبه سعید فخرزاده با شهید صیاد شیرازی با تدوین احمد دهقان است. این کتاب دربردارنده خاطرات سپهبد شهید علی صیاد شیرازی پیرامون روزهای در آستانه آزادسازی خرمشهر است. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «بعد از عملیات فتح‏‌المبین، روحیه عالی بر رزمندگان اسلام حاکم بود. قوت و اطمینان برای ادامه نبرد داشتیم و پیروزی را حتمی می‏‌دانستیم. می‌‏توانم بگویم یکی از دلایلی که موجب شد بعد از عملیات فتح‏‌المبین، دست به یک اقدام جسورانه بزنیم و منطقه‌‏ای را طراحی بکنیم که حدود شش هزار کیلومتر مربع وسعت داشت، دلیلش این بود که از هر نظر احساس قوت و قدرت می‌‏کردیم. البته تحلیل‏گران تاریخ جنگ و کسانی که می‏‌خواهند تحلیل دقیق داشته باشند، جالب است بدانند که چه دلایلی باعث شد یک‌دفعه توان رزمی ما افزایش پیدا کرد، در حالی که به امکانات رزمی ما افزوده نمی‏‌شد.»

تلاش امیر صیاد شیرازی برای نگارش تاریخ دفاع مقدس

کتاب «یادداشت‌های سفر شهید صیاد شیرازی» درباره فعالیت‌های صیاد دلها پس از دوران جنگ تحمیلی است. وی در سال 1373 برای انتقال دانش و تجربیات جبهه و جنگش به دانشگاه افسری امام علی (ع) دعوت شد و در نقش معلمی بود که احساس می‌کرد برای برجسته نمودن نقاط و نکات آموزشی و علمی جنگ و تسهیل راه نگارش تاریخ هشت ساله دفاع مقدس، تشکیلاتی نیاز است؛ از این رو هیئتی را بانام «معارف جنگ» که تشکیلاتی افتخاری بود، ایجاد کرد تا خاطرات و مطالب رزمندگان اسلام را در مأموریت‌های میدانی و تحقیقاتی در صحنه‌ها، مناطق عملیاتی و عوارض باقیمانده از جبهه‌های جنگ، ضبط و ثبت صوتی و تصویری نماید تا در تهران کار تکمیلی آن پی گرفته شود.

بیشتر بخوانید

محسن کاظمی در سال 1374 فرصت یافت تا به‌عنوان وقایع‌نگار سفرهای میدانی با این هیئت پیوند بخورد و در 9 سفر میدانی، حوادث را به‌صورت لحظه‌به‌لحظه به ثبت برساند. وی علاوه بر این، با تیزبینی‌های خود تمام فعالیت‌ها، سخنرانی‌ها، گفتارها، خاطرات، روش‌های مدیریتی و حتی مناجات‌های شبانه شهید صیاد شیرازی را ثبت کرد تا بعدها اثری که عرضه می‌کند، بر محور شخصیت شهید شیرازی استوار باشد.

در بخشی از این کتاب آمده است: «چهارشنبه یکم شهریور 1374 فرودگاه مهرآباد، پایگاه هوایی هوانیروز هوای داخل سالن انتظار، از گرمای تابستان پر شده و همه را کلافه کرده است. تشنگی، امانم را گرفته. از بد حادثه کلمن آب را هم در مقابل چشمانم گذاشته‌اند. خیلی با خود کلنجار می‌روم تا آب ننوشم، این مقاومت چندان دوام نمی‌آورد و سرانجام به سمت آب می‌روم. «السلام علیک یا اباعبدالله». با خود می‌گویم آیا می‌توانم وظیفه سنگینی که بر عهده‌ام گذاشته‌اند، به خوبی انجام دهم؟ و آیا می‌توانم پا به پای همراهان حرکت کرده، لحظه‌ها را شکار کنم و وقایع را آنطور که هست به بند قلم بکشم؟»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *