دختر 13 ساله ای که تلگرام پدر را هک کرد
در 13 سالگی با اشتباهی کوچک به راز هولناکی پی بردم که از نزدیکترین و عزیزترین کسم در زندگی ام وحشت دارم،باورم نمی شود،پدرم هم. آخه چرا؟…
همیشه از من به عنوان تنها دخترش می خواست در برقراری ارتباط با دیگران بویژه جنس مخالف نهایت جانب احتیاط را رعایت نمایم،برایم از آبرو و حیثیت شغلی خود و پایگاه اجتماعی ما سخن می گفت،پدرم بخاطر نوع خاص رفتارش در ذهنم آنچنان بزرگ و مقدس بود که حاضر نبودم وی را با هیچ مرد دیگری مقایسه کنم.
بی نهایت برایم عزیز و دوست داشتنی بود،بی نهایت برایش احترام قائل بوده و به عنوان یک دختر فکر می کردم مطمئن ترین تکیه گاهم در زندگی ام خواهد بود،اما از روزی که در 13 سالگی ام موفق شدم پدر را در یکی از شبکه های مجازی حک کنم تمام آمال و آرزوهایم در مورد وی از ذهنم بیرون ریخت.
پدر به عنوان بت بزرگی که ستایشش می کردم در ذهنم شکسته شد و اکنون اولین مردی که در دنیا از وی می ترسم و ازش بیزارم پدرم می باشد، پدر برخلاف تمام آموزه هایی که برایم می خواست و انتظار داشت تا به عنوان دختری محجبه و با شرم و حیا رعایت کنم ؛همه آنها را در دنیای خلوت خود نادیده گرفت.
وی در شبکه های مجازی نه با یک خانم بلکه تعداد زیادی از افراد از جنس مخالف ارتباط برقرار کرده بود،ارتباط هایی که صحبت کردن در موردش از نظر من بسیار عذاب آور و بی نهایت تعارض برانگیز می باشد،بیچاره مادرم چقدر سختی کشید وقتی به زبان من سر از چهره واقعی همسرش در آورده بود.
از پدرم متنفرم، آخه چرا باید چیزی را که برای من می خواست و به شیوه ای که مرا تربیت کرد خود برخلاف آن باشد.؟؟
نظر کارشناس:
مراجعه کننده بخاطر رفتارهای دوگانه پدر که در ذهن وی به الگویی بی بدیل و تکیه گاهی مهم تبدیل شده که می توانست به وی اعتماد و تکیه کند،دچار نوعی تعارض شده بود،تعارض بر اساس عقیده بسیاری از روانشناسانی مثل فروید دلیل اصلی اختلال افسردگی می باشد.
دختر نوچوان علاوه بر اینکه از نظر رفتاری در برقراری ارتباط با جنس مخالف دچار نوعی دو گانگی بخاطر رفتار و گفتارهای پدر شده بود،بلکه در مرحله کسب هویت تثبیت شده به نظر می رسد و هدفی محکم را در ذهن برای آینده خود ندارد،بی انگیزه بوده و رفتار پدر باعث نوشخوار فکری نوجوان و در نهایت افسردگی عمده وی و مبتلا شدن به نوعی از بیماری های روانتنی در سیستم گوارش خود شده است.
هرچند تجاوز به حریم خلوت دیگران کاری است بسیار خطرناک و اشتباه،اما کنجکاوی ها و ظرافت دقت فرزندان در اواخر دوران کودکی وسال های آغازین نوجوانی را نباید نادیده گرفت،بویژه در این دوران کودک و نوجوان هرچه باهوش تر باشند مسئولیت والدین بیشتر خواهد بود.
چنین فرزندانی در پی الگو پذیری از والدین تمام حرکات آنها را درونی کرده و فرامین آنها را سرلوحه ذهن خود قرار می دهند،اما همین نوجوان وقتی والد ایده آلگرایش مرتکب اشتباه بزرگی شد کمتر توان گذشت ویا بخشش را در خود خواهند دید، در این صورت نوجوان دچار بحران هویت و سردرگمی نقش شده و در پی اختلال افسردگی فعالیتهای فردی و اجتماعی اش نیز دچار اختلال خواهد شد.
بنابراین بهتر است والدین در برخورد با فرنزدان خود و آموزش آنها خود واقعی شان را بر اساس آموزه هایی کنند که در فرزندشان درونی می کنند،در غیر این صورت مشکلات اینچنینی علاوه بر عذاب فرزند ،دیگر اعضای خانواده را به عنوان سیستمی یکپارچه و هماهنگ درگیر مشکل مابه خواهد نمود.
تهیه کننده : قاسم گرجی،کارشناس ارشد روانشناسی مرکز مشاوره آرامش فرماندهی انتظامی استان مازندران