مغازه‌های خالی روی دست شهر مانده‌اند
بسیاری از مال‌ها با وجود سرمایه‌گذاری‌های سنگین در فعال‌کردن مغازه‌ها و واحدهای تجاری توفیقی کسب نکرده‌اند

گروه گزارش|  دو ‌سال پیش از این روزها اقتصاددانان و کارشناسان شهری پیش‌بینی کردند، توسعه یکباره مجتمع‌های تجاری توازن بازار را بر هم می‌زند و پاساژهای عظیم‌الجثه‌ای که یکی پس از دیگری در پایتخت ساخته می‌شوند، روی دست سرمایه‌گذاران می‌مانند. حالا بسیاری از این مجتمع‌های چند‌منظوره لوکس که روبان افتتاحشان چند ‌سال پیش بریده شده، چشم به راه مشتری‌‎اند اما این چشم‌انتظاری همچنان ادامه دارد.
کسی نفهمید چطور شد که در یک بازه زمانی مشخص در نقاط مختلف تهران تابلوهای ساخت مراکز چندمنظوره تجاری و تفریحی را بر زمین کوبیدند. درواقع از آن‌جا که مدیریت شهری در تصمیم‌گیری‌هایش شفافیت‌های لازم را نداشته، مردم تهران  و حتی نمایندگان آنها در شورای شهر  وقتی فهمیدند در شماری از زمین‌های خالی تهران، مجتمع‌های عظیم تجاری ساخته می‌شود که پروانه ساخت این مراکز صادر شده و حتی طرح و برنامه‌های اجرایی آنها هم وارد فاز عملیاتی شده بود. اگر دهه‌های ٧٠ و ٨٠ دوران بلندمرتبه‌سازی در تهران بود، دهه ٩٠ پایتخت وارد دوران تجاری‌سازی شد. رکود شدید در بازار مسکن و انبوه خانه‌های خالی که روی دست سازندگان مانده بود، شرایطی را فراهم کرد که سرمایه‌گذاران بازار تازه‌ای را هدف قرار دهند: تجاری‌سازی و سرمایه‌گذاری برای ساخت مراکز تجاری و تفریحی چندمنظوره.
ساخت‌و‌ساز «مال» نه ‌تنها براي سرمايه‌گذار و مالك زمين سود نجومي به همراه دارد كه در كنار پاســخ به نيازهاي ســكونتي شهروندان، نفع مالي قابل توجهي نيز براي شــهرداري خلق مي‌كند. طبق يك بررسي مستند در بودجه دهه‌هاي ٧٠ و ٨٠ شــهرداري تهران درآمد ناشي از عوارض ساخت‌وســاز مسكوني ٩٠‌درصد و درآمد حاصل از عوارض ساخت‌وساز تجاري ١٠‌درصد كل درآمد ناپايدار شــهرداري را تشكيل مي‌داد اما در دهه‌های بعد اين نســبت تغيير اساســي پيدا كرده و به ترتيب معادل ٥٢‌درصد و ٤٨‌درصد بوده است. كشش موجود در مال‌ســازي ناشي از سود قابل توجهي اســت كه بعد از مراحل احداث و تكميل برج‌هاي تجاري نصيب ســرمايه‌گذاران مي‌شــود. به عبارت ساده‌تر، معادل چندبرابر هزينه‌اي كه براي احداث اين برج‌ها صورت مي‌گيرد، ســود تضمين‌شده عايد سرمايه‌گذاران مي‌شود.
در همین زمینه گزارش رســمي بانــك مركزي مربــوط به جزييــات مالي سرمايه‌گذاري‌هاي ساختماني بخش خصوصي در سال ٩٢ روشن مي‌كند كه چه مقدار عايدي در جريان ساخت‌وسازهاي تجاري نصيب سرمايه‌گذاران مي‌شود.
ايــن گزارش نشــان مي‌دهــد در ‌سال ٩٢ قيمت زمين آن دســته از ســاختمان‌هاي تجاري كه ســاخت آنها از دو ‌سال قبل‌تر شروع شده بود، ميانگين ٢٤١‌درصد در زمان تكميل ســازه افزايش پيدا كرده اســت، درحالي‌كه اين شــاخص يعني رشــد قيمت زمين در فاصله ساخت تا تكميل ســاختمان، براي ساختمان‌هاي مسكوني به ‌طور متوسط معادل ١١٠‌درصد بوده است. اين اعداد بيانگر آن است كه اگر چه قيمت زمين تجاري در تهران متري ١٥ ميليون و معادل دوبرابر هزينه تهيه زمين مســكوني است، ارزش‌افزوده‌اي كه در‌نهايت عايد مالك ســاختمان تجاري فقط از محل زمين مي‌شود، بيش از سه‌برابر ارزش‌افزوده زمين مسكوني خواهد بود.
تجاری‌سازان علاوه بر سود حاصل از زمين، از محل فروش فضاها نيز تا چند برابر قيمت فروش آپارتمان عايدي به دســت مي‌آورند. ‌سال گذشته برخــي از همين مجتمع‌های تجــاري با قيمت مترمربعــي ٤٠ ميليون تومان پيش‌فروش شــدند در حالي ‌كه قيمت هر متر مربع واحد مسكوني يك‌دهم اين مبلغ است.
صادره از آمریکا!
در دنیا مراکز تجاری عظیمی که کاربری‌های چندمنظوره دارند، از ورزشی و تفریحی گرفته تا فرهنگی و هنری، نمادی از اقتصاد و سبک زندگی آمریکایی هستند؛ درواقع چنین مراکزی نخستين‌بار در آمریکا ساخته و بعدها به ‌عنوان نمادی از سبک زندگی آمریکایی به دیگر کشورهای جهان منتقل شدند. برای بسیاری از ایرانی‌هایی که پایشان به آمریکا نرسیده، تجربه دیدن از نزدیک مال‌ها، در سفرهایی که به ترکیه و دوبی و برخی دیگر از کشورهای همسایه در منطقه داشتند، ممکن شد. تجربه‌ای که بعدها شهرداری تهران در دهه ٩٠ و در شرایط رکود بازار مسکن درواقع به ‌عنوان راه فراری برای درآمدزایی و عبور از شرایط دشوار رکود اقتصادی در پیش گرفت؛ به گونه‌ای که شهرداری‌های مناطق خودشان جزو پیشنهاد‌دهندگان ساخت مال و مراکز تجاری بزرگ به سرمایه‌گذاران بزرگ ازجمله بانک‌ها و موسسات مالی و اعتباری و سازمان‌های شبه‌دولتی بودند.
حسین ایمانی جاجرمی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، تجاری‌سازی فزاینده و صدور مجوزهای متعدد برای احداث مال‌ها در دهه ٩٠ را راهکاری برای درآمدزایی بیشتر می‌داند و می‌گوید: «در واقع ما در انتقال این تجربه اشتباهات زیادی داشته‌ایم. ساخت این مراکز همزمان با دورانی شدت گرفت که شهرداری تهران در درآمدزایی از محل صدور پروانه مسکونی دچار مشکل شده بود. تعداد زیادی خانه خالی روی دست سازندگان مانده بود و در نتیجه سرمایه‌گذاران برای ورود به حوزه مسکن انگیزه کافی نداشتند. در این شرایط شهرداری تهران و مشخصا شهرداری‌های مناطق که عمدتا برای اداره شهر وابسته به درآمد ساخت‌وساز هستند، سرمایه‌گذاران را به حوزه تجاری‌سازی هدایت کردند.»
اینکه شهرداری تهران در دهه ٩٠ و کمی پیش از آن اواخر دهه ٨٠ چه میزان پروانه تجاری صادر کرده، موضوعی است که از نظر اطلاعات آماری هنوز در ابهام است. مرکز آمار ایران در ‌سال ٩١ در گزارشی اعلام کرده بود كه ساخت ٣٢١ مرکز تجاری جدید در تهران به پایان رسیده البته همه این مراکز جزو مجتمع‌های عظیم و چندمنظوره نبوده‌اند. بنا بر آمار تأییدنشده دیگری، حدود ٣٠٠ مال در شهرهای مختلف ایران در دست ساخت است. افزایش شمار مال‌ها در ایران در حالی است که این مراکز عظیم و چندمنظوره تجاری حتی در شهری مثل تهران که پرجمعیت‌ترین شهر کشور است و از نظر سبک و سیاق زندگی، مدرن‌ترین شهر روزگار سختی را می‌گذرانند؛ همه‌ چیز عالی به نظر می‌رسد، مغازه‌های لوکس، برندهای شناخته‌شده، ویترین‌های فوق‌العاده؛ اما کجاست مشتری؟
همه می‌آیند سینما!
یک روز کاری در مرکز خرید کوروش در غرب تهران از حدود ساعت ١١ شروع می‌شود؛ یعنی همین حوالی است که چراغ همه مغازها دیگر روشن شده و بازار از خواب صبحگاهی برخاسته است. در طبقات اول هر جایی که فرصتی برای بهتر دیده‌شدن هست یک خودرو از نوع خودروهای چینی وارداتی روبان‌پیچ‌شده به مردم وعده می‌دهد كه هر چه بیشتر بخرند، شانس برنده‌شدنشان بیشتر است. موسیقی شاد و گاه آرام‌بخشی شنیده می‌شود و روی پله‌های برقی دخترانی با روسری‌های شاد در حال بالا رفتن هستند. برای علیرضا، نه صدای موسیقی و نه تصویر پرنور و درخشان مغازه‌های مدرن و نه این مسابقه خودروهای چینی هیچ‌کدام امیدبخش نیست: «بازار خوابیده، خیلی وقت است. ما همه در ضرر هستیم؛ البته الان ساعت خیلی خوبی نیست. صبح‌ها آن هم روز شنبه خیلی خلوت است اما شما ساعت ٨ شب هم بیایید، خیلی فرقی نمی‌کند.»
محمود هم مثل علیرضا، مغازه کوچکی دارد پر از انگشتری‌های تیتانیوم و نقره و سنگ‌های سبز و قرمز و لاجوردی: «تنها تفاوت شب با صبح این است که تعداد تماشاچی‌ها بیشتر است. یکسری قبل از این‌که فیلم شروع شود، می‌آیند و یک دوری می‌زنند و یکسری هم بعد از این‌که سانس تمام می‌شود حالا چی بشود که این وسط خریدی هم بکنند؛ اما تعداد خیلی کمی از آدم‌ها ممکن است بیایند این‌جا برای خرید.»
بعضی‌ها هم هستند مثل سعید: «آخر ماه دیگر این‌جا را تحویل می‌دهم؛ کار نمی‌چرخه. همه فکر می‌کنند ما این‌جا درآمد زیادی داریم. مشتری کو؟ درآمدی نیست، چیزی هم اگه دربیاد همه‌‌ش می‌ره پای این اجاره‌های سنگین. آدم یه تیکه جا تو مغازه‌ها و بازارهای قدیمی‌تر داشته باشه، اوضاعش بهتره؛ حداقل این همه اجاره نمی‌ده. من که می‌گم کار اینجاها نمی‌صرفه، حتی مالک مغازه‌ها هم باشی نمی‌صرفه.»
واقعیت همین است که تعداد بسیار محدودی از کسانی که خودرو‌هایشان را در پارکینگ طبقاتی کوروش پارک می‌کنند یا مقابل یکی از درهای ورودی از اسنپ پیاده می‌شوند، به این‌جا آمده‌اند تا خرید کنند. بیشتر آنها مشتریان طبقات بالاتر هستند، یا با دوستانشان در رستوران واقع در یکی از طبقات مشرف به تهران قرار گذاشته‌اند یا قرار است در یکی از سالن‌های سینما تماشاگر یکی از فیلم‌های گروه سینمایی هنر و تجربه باشند.
جای پاساژ خوب نیست
از همان زمانی که قرار بر احداث مجتمع کوروش در مکان فعلی بود تا همان روزی که افتتاح شد، نقد و نظرها درباره این‌که احداث چنین مرکزی در این منطقه از تهران تا چه اندازه درست و مقرون‌به‌صرفه است، ادامه داشت. درواقع هنوز هم این نقد و نظرها ادامه دارد، حالا نه ‌تنها بین کارشناسان و منتقدان که حالا کسبه ناراضی از بازار بی‌رونق این روزها هم خودشان یک‌پا کارشناس شده‌اند: «جای پاساژ که خوب نیست، مردم این همه راه بیایند و این همه تو ترافیک بمانند، خُب نمی‌آیند. ما هم خودمان را علاف کرده‌ایم اینجا. بعد هم این همه پاساژزدن تو تهران مگه مردم چقدر خرید می‌کنن؟»
اوضاع کار البته برای بخشی از مغازه‌داران بهتر است، صاحبان برندهای بنام و شناخته‌شده‌ای که در این روزگاری که همه به‌اصطلاح لاکچری‌پسند شده‌اند، مشتریان وفادارتری دارند که البته تعداد آنها در مجتمع کوروش آنقدرها هم نیست. جدا از بحث جانمایی و مکان‌یابی مجتمع کوروش و چالش‌ها و مسائلی که در زمینه دسترسی وجود دارد، به نظر می‌رسد هم این مرکز و هم سایر مراکز مشابه به‌ویژه در شرایط فعلی که بازارها گسترده و متنوع و جیب خریداران خالی است، بیشتر از ‌نظر فعالیت‌های فرهنگی است که مورد توجه مخاطبان قرار گرفته‌اند. سالن‌های سینمایی جدید که اغلب آنها در این مجتمع‌ها کوچک هستند، در کنار مجموعه‌ای از رستوران‌ها و همچنین مراکز بازی کودکان، کارکردهای تفریحی را کنار هم آورده که مال‌ها را درواقع بیشتر به مقصدی برای گردشگری تبدیل کرده و فعالیت بخشی مانند پاساژ و مراکز خرید در آنها به نوعی کارکرد ثانویه یافته است. از نگاه علی محمدزاده، کارشناس طراحی و برنامه‌ریزی شهری، این‌که در حال حاضر وجوه فرهنگی مال‌ها بیشتر مورد توجه و استقبال مردم است، به معنای شکست‌خوردن تجربه آنها نیست. هر چند که توسعه چنین مراکزی در تهران همزمان با دوران رکود اقتصادی به نوعی فرآیند طبیعی و مورد انتظار کسب‌و‌کار را در آنها منحرف کرده و تحت‌ تأثیر شرايط منفی قرار داده است: «شاید اگر این مراکز تجاری در شرایط اقتصادی متفاوت با شرایطی که جامعه امروز تجربه می‌کند، آغاز به کار کرده بودند، الان شرایط متفاوتی داشتند. البته باید به این نکته توجه داشت که تصمیم شهرداری وقت تهران برای توسعه کاربری‌های تجاری در پایتخت به‌ویژه در یک مقطع زمانی که عمدتا با هدف افزایش درآمد صورت گرفته، شرایطی را ایجاد کرده که امروز تهران درواقع با مازاد کاربری‌های تجاری روبه‌رو شده است؛ انبوه مراکزی که تقاضایی برای ایجاد کسب‌وکار در آنها وجود ندارد.»
به گفته او، مسأله اصلی مغازه‌ها و به‌اصطلاح طبقات پاساژی مال‌ها این است که آنها امروز درواقع در جذب «مشتری انبوه» موفقیت چندانی نداشته‌اند: «خرید در مراکز خرید و مال‌ها صرفا با هدف خرید به معنای این‌که نیازی از مصرف‌کننده برآورده شود، انجام نمی‌شود و درواقع خریداران و مشتریان مراکز خرید به معنای امروزی به نوعی جست‌وجوکنندگان فراغت هستند. فراغتی که بخشی از آن در بازار و از طریق مصرف می‌گذرد و این مصرف به شکل انبوه است که تمام مناسبات مالی و اقتصادی را در بازارهای جهانی تأمین می‌کند. به همین دلیل است که منتقدان احداث مال‌ها معتقدند كه افزایش این مراکز در تهران به نوعی فراهم‌کردن زمینه‌ای برای مصرف‌گرایی بیشتر است؛ هر چند که این موضوع به ‌هر حال منتقدان دیگری هم دارد.»
به گفته او جدای از این‌که توسعه مراکز خرید بزرگ چه تأثیری بر سبک زندگی ما ایرانی‌ها گذاشته، تهران در حال حاضر درواقع با پدیده مازاد مال مواجه است و این شهر به اندازه بازاری که ایجاد شده، مشتری ندارد. مشتری هم اگر هست، گذری است؛ در حالی ‌که مراکز تجاری عظیم یعنی مال‌ها نیازمند خرید و رفت‌و‌آمدهای فراوان هستند، در غیر این صورت حجم زیادی از سرمایه و فرصت صرف خدمات‌رسانی به جمعیت بسیار محدودی می‌شود که این درنهایت به معنای ضرر و شکست در اهداف اولیه است.
متاعِ بی‌مشتری
بازار راکد و چشم‌انتظار مشتری نشستن، نه فقط در یکی از این مراکز تجاری که در دیگر مراکز هم تجربه و نگرانی مشترکی است؛ از مگامال اکباتان گرفته تا سایر مراکز خرید مشابه در شمال تهران. اگر چه برخی از آنها به‌اصطلاح اسم و رسمی پیدا کرده‌اند و پاتوقی شده‌اند و محلی برای قرارهای دسته‌جمعی؛ اما بسیاری از آنها هم با وجود سرمایه‌گذاری‌های سنگین در فعال‌کردن مغازه‌ها و واحدهای تجاری توفیقی کسب نکرده‌اند؛ نه‌تنها در شمال و غرب تهران که حتی در مرکز شهر. به گفته محمدزاده، صدور پروانه برای پاساژها و مراکز تجاری نزدیک به‌ هم و همچنین ساخت همزمان ده‌ها مال و مرکز خرید بزرگ در تهران شرایطی را به وجود آورده که نه ‌تنها صاحبان این مراکز قادر به فعال‌سازی آنها نیستند، مغازه‌هایشان اجاره نمی‌رود یا در صورت اجاره‌رفتن، مغازه‌داران مشتری ندارند که فراتر از آن فعالیت دیگر بازارهای شهر مانند بازارهای سنتی و محلی هم تحت‌ تأثیر قرار گرفته است؛ درواقع اجرای نادرست یک سیاست پیامدهای نادرستی هم به‌ بار آورده است.
بیشتر کارشناسان شهری در این نکته هم‌عقیده هستند که احداث مال‌ها در شهری مانند تهران می‌توانست به ‌عنوان ظرفیتی در خدمت پیشرفت مناطق کمتر توسعه‌یافته مورد توجه قرار بگیرد؛ اگر در جایی که باید اجرا می‌شد. یکی از آنها ایمانی جاجرمی، استاد دانشگاه تهران و رئیس موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی است: «به دلیل پیامدهای نامطلوبی که احداث مال‌ها در تهران داشته، عمدتا ابعاد تهدیدکننده و نامطلوب آن مورد توجه قرار گرفته است؛ در حالی‌ که مال‌ها می‌توانند فرصت مهمی‌ برای توسعه محلی باشند؛ اگر در ایران، شهرداری تهران زمانی که تصمیم به واردکردن تجربه مال‌ها به ایران گرفت، با نگاه و رویکردی فرابخشی به این موضوع نگاه و مال‌ها را در مناطق کمتر برخوردار احداث می‌کرد، نتایج متفاوتی به دست می‌آمد؛ مانند همان اتفاقی که در بسیاری از شهرهای کوچک آمریکا افتاد. آنها مال‌ها را در جاهایی احداث کردند که نیازمند این مراکز بودند.»
به گفته این استاد دانشگاه تهران، پایتخت در دهه‌های گذشته با پدیده‌هایی مانند توسعه شهرها و شهرک‌های کوچک پیرامونی مواجه بوده که اغلب آنها از سرانه‌های فرهنگی و خدماتی بی‌بهره‌اند. در بسیاری از مطالعات شهری، شهرهای جدید یا شهرک‌هایی که در مناطق پیرامونی و حاشیه‌ای تهران ساخته شده‌اند، مناطقی هستند که آمار بالایی از فقر و محرومیت از سرانه‌های خدماتی و رفاهی در آنها گزارش شده است. به‌ویژه در زمینه برخورداری از امکانات تفریحی و فراغتی در تنگنا هستند و به همین دلیل است که ساخت یک مرکز تجاری–‌فرهنگی چندمنظوره در چنین مناطقی علاوه بر این‌که در مدت زمانی کوتاه می‌توانسته سودآور شود، افزون بر آن از نظر دسترسی ساکنان محلی به خدمات فرهنگی مانند سالن‌های سینما یا زمین و مرکز بازی کودکان قابل توجه است. امتیازهایی که ممکن است در محله‌های برخوردار شمال تهران از سوی شهروندان نادیده گرفته شود اما در مناطقی که از نظر توسعه شهری و شاخص‌های آن نیازمند توجه و برنامه‌ریزی بیشتری هستند، یک مرکز چندمنظوره می‌تواند، کیفیت زندگی هزارها خانوار را تغییر بدهد. حال آن‌که در تهران با توجه به علاقه سرمایه‌گذاران به سرمایه‌گذاری در مناطق شمالی تهران و به‌تازگی مناطق غربی پایتخت، مال‌ها و مراکز تجاری‌–‌فرهنگی جدید هم در همین مراکز ساخته شده و حالا هم پیامدهای منفی این جانمایی نادرست جلوی چشم همگان است.
شهرداری به نفع شهر عمل کند
هر چند در اغلب مناطق بيست‌ودوگانه كلانشــهر تهران، حتي در نيمه جنوب شــهر، تعداد قابل توجهي مال احداث شده، اما پراكندگي در پنج منطقه خاص متمركز شده است. در مناطق ١ و ٢ و ٣ بــه دليل گرانقيمت‌بودن انــواع ملک در آنها، در منطقه ٥ بــه دليل تراكم بالای مســكوني و در منطقــه ٢٢ نيز به خاطــر جوان‌بودن منطقه و پتانســيل بالا در بازدهي سرمايه‌گذاري، رونق بيشتري در مقايســه با ساير مناطق تهران دارد. در ميان اين پنج منطقه نيز رتبه اول بيشترين ساخت‌وساز تجاري به منطقه ٢٢ اختصاص دارد.
به گفته ایمانی جاجرمی اگر برنامه‌ریزان شهری به این نکات توجه می‌کردند، مال‌ها امروز با شرایط متفاوتی در تهران جانمایی و احداث شده و چه‌بسا که شاید نتایج مثبت و قابل دفاعی به بار آورده بودند: «در سفری که به پاریس داشتم، بخشی برای سکونت مهاجران طراحی شده بود که خارج از محدوده شهری قرار داشت و درواقع محلی برای سکونت گروه‌های کم‌درآمد بود. در آن‌جا در دل این منطقه شهر علوم و صنعت درست کرده‌اند. بهترین موزه‌های آب و فضا آنجاست و چندین هتل و گالری بزرگ به همراه یک مال مدرن را در این محدوده طراحی کرده بودند. خب در تهران مگر ما منطقه ۱۸ را نداریم؟ چرا مال‌ها نباید در این منطقه احداث ‌می‌شدند؟ فرهنگسرای بهمن هم در زمان خودش درواقع ایده مشابهی داشت. کشتارگاه تهران را که عامل مزاحمت بوده به بهترین مرکز فرهنگی تهران تبدیل کردیم و نتیجه هم این شد که همین فرهنگسرا نگاه مردم را به جنوب تهران تغییر داد. اگر شهرداری تهران مال‌ها را در چهارچوب یک برنامه اقتصادی و اجتماعی پیش ‌می‌برد، ‌می‌توانست از علاقه‌مندی سرمایه‌گذاران برای توسعه بخش‌های کمتر توسعه‌یافته شهر استفاده کند. به‌ هر حال علاقه‌مندی بخش خصوصی این است که بیاید و در نقاط مرغوب‌تر شهر سرمایه‌گذاری کند؛ چون هم سود بیشتری ‌می‌برد و هم بازگشت سرمایه برایش سریع‌تر اتفاق ‌می‌افتد. این وظیفه مدیریت شهری است که جهت‌گیری این سرمایه‌گذاری را به جایی که به نفع شهر است، هدایت کند؛ اما منافع سرمایه‌گذار را هم ‌می‌تواند تأمین کند. ما الان شهرهای جدیدي را داریم که هیچ امکاناتی ندارند. خب اگر شهرداری تهران در چهارچوب بزرگتر از یک دستگاه محلی فکر ‌می‌کرد، ‌می‌شد بخشی از این مال‌ها را به سمت پردیس و هشتگرد و پرند برد.»
هر چه هست این روزها خیلی‌ها می‌گویند، مال‌سازی، تبی که از ابتدای دهه ٩٠ گریبان تهران را گرفته درواقع فرآیندی است که نشان‌دهنده اتمام راه پرسود برج‌سازی در تهران است. درواقع سرمایه‌‎دارانِ بریده از بازار برج‌سازی بودند که قدم در راه ساخت مراکز عظیم تجاری‌-‌تفریحی در تهران گذاشتند؛ جایگزینی‌اي که حالا البته برای بسیاری از آنها خوش‌قدم نبوده و پیش‌بینی‌های اقتصادی مورد انتظارشان را آنطور که فکر می‌کردند، به نتیجه‌ای که باید نرسانده است. مجتمع‌های چندمنظوره‌ای که حالا روی دست شهر مانده‌اند و با وجود همین شرایط همچنان هیجان سرمایه‌گذاران برای ساخت سازه‌های مشابه فروکش نکرده است. هیجانی که روشن نیست تا کجا پیش می‌رود و چه آینده‌ای پیش روی شهرهای ما می‌گذارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *