به گزارش گروه اخبارصوتي و تصويري ايرنا،‌صداي روسيه افزود: مجموعه اي از شوك هاي اقتصادي، مشكلات بدهي اتحاديه اروپا، خطر بدهي هاي آمريكا و كاهش رشد توليد ناخالص جهاني، بحثي را در خصوص بحران جديد جهاني در بين كارشناسان ايجاد كرده است .
اين شبكه ادامه داد:‌ عدم وجود هر گونه جايگزين براي دلار و طلا به عنوان دارايي هاي ذخيره، سردرگمي در اعتبارات مالي كشورهاي بزرگ وعدم تعادل منطقه اي اقتصاددانان را مجبور مي كند كه به دنبال مدل هاي جديدي براي توسعه و رشد باشند.
صداي روسيه در بخش ديگري گزارش داد:‌ علائم هشدار دهنده افزايش بدهي ها ابتدا در يونان، سپس در آمريكا و اكنون در ايتاليا، اسپانيا و ساير كشورهاي اتحاديه اروپا ذهن دلالان بورس را درگير كرده است و در محافل اقتصاددانان بحث هاي شديدي را به خود اختصاص داده است.
بنابر اين گزارش، مدل ها، فرمول ها و نقشه هاي اقتصادي كه توسط دانشمندان قرن 20 بسط و توسعه داده شده به شكست انجاميده است. آمريكا به امكانات مالي خود تكيه ندارد و مراكز مالي قديمي مانند فرانكفورت، پاريس، لندن و نيويورك موقعيت هايي خود را از دست مي دهند.
صداي روسيه ادامه داد: چگونه به سرمايه داران قديمي اعتماد شود، درصورتي كه بحران سال 2008 را پشت سر گذاشتند بدون اينكه مشكلات اتحاديه اروپا را در سال هاي 2010 و 2011 پيش بيني كرده باشند.
‘آلكسي ويازوسكي’، تحليلگر گروه هاي مالي ‘كاليتا – فينانس’ مطمئن است كه چين مي تواند به عنوان مركز جديد نفوذ تبديل شود.
وي به صداي روسيه افزود: چين كاملا قابليت اين را دارد كه به رهبر جهان تبديل شود اما تنها در صورتي كه ين را جايگزين دلار كند. در حال حاضر ين به شدت به دلار وابسته است به همين دليل نمي تواند به ارز ذخيره جهاني تبديل گردد. براي اين منظور ين بايد از وابستگي رها شود و آزادانه به ارزي قابل تبديل مبدل گردد.
كارشناسان تصور مي كنند كه حركت كشورها از ارزهاي ملي به ارزهاي فراملي امري اجتناب ناپذير است و به همان اندازه در صدد ايجاد اتحاديه هاي منطقه اي قوي مانند اتحاديه اروپا مي باشند.
‘ميخاييل خازين’ اقتصاددان و رييس شركت مشاوره ‘نيوكن’ در پيش بيني هاي خود در كل سقوط مدل هاي فعلي اقتصادي جهاني را از اقتصاد داخلي به دليل جريان وام هاي خارجي مطرح مي كند.
وي مي افزايد:‌ در واقع مدل اعتبار اقتصادي به پايان خود نزديك مي شود و به صورت تئوريك مي تواند مدل هاي جايگزيني وجود داشته باشد. فعلا هيچ كس نمي داند كه در آينده چه خواهد شد. فكر مي كنم كه توليد ناخالص داخلي جهاني بر اساس نتايج بحران جهاني 30 تا 35 درصد، اقتصاد اروپا تقريبا دو برابر، اقتصاد ايالات متحده آمريكا حتي بيشتر از اين مقدار كاهش يابد. به همين دليل ازسهم بخش مالي در اقتصاد كلي كاسته مي شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *