وقتی یک قتل 500 خانواده را آواره کرد 

همه چیز از یک جنایت شروع شد؛ از خونی که ریخته شد. مردی که جانش را از دست داد و مرد دیگری که به اتهام قتل رفت پشت میله های زندان. اینجا در روستای پوله از توابع بخش زیلایی مارگون استان کهگیلویه و بویراحمد حالا همه ماجرای این قتل را شنیده اند؛ قتلی که رابطه اهالی روستا را تیره کرد، رنگی از دشمنی روی همه چیز پاشید و نتیجه اش خالی شدن روستا بود. این اتفاق آغاز کوچ اجباری نیمی از جمعیت روستا بود؛ جماعتی که همگی قوم و خویش قاتل بودند. برای انها دیگر روستای پوله جای زندگی نبود؛ همین شد که خیلی ها از ترس جان شان داروندارشان را برداشتند و کوچ کردند؛ مقصد مشخص بود حاشیه شهر یاسوج.٥٠٠خانواده روستای پوله رفتند یاسوج و شدند حاشیه نشین. خانواده هایی مهاجرتشان نتیجه یک سنت غلط در جوامع روستایی کهگیلویه و بویر احمد است؛ سنتی قدیمی که زندگی اقوام قاتل و مقتول را در کنار هم برنمی تابد. این قانون نانوشته حالا چند سال است که نیمی از خانه های روستای پوله را خالی از سکنه کرده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *