رمزگشایی تاریخی از مذاکره در حکومت اسلامی

به بهانه سالروز توافق هسته ای

نویسنده: سید مهدی علوی، هرازنیوز

در سال­های اخیر موضوع­ مذاکره به یکی از پربسامدترین واژگان سیاسی در جمهوری اسلامی ایران مبدل شده است و محمل مجادلات و نزاع­های سیاسی بسیاری درصحنه سیاسی و اجتماعی کشور بوده است. در این میان رجوع به قرآن کریم و تاریخ صدر اسلام، می‌تواند درس‌های گران‌سنگی از چیستی، چرایی و چگونگی مذاکره با دشمنان  را به اهل‌فن بیاموزد. در همین راستا رهبر معظم انقلاب اسلامی در خردادماه سال جاری با طرح گفتمان قرآنی «جهاد کبیر» مبتنی بر آیه 52 سوره فرقان «فَلا تُطِعِ الْكافِرينَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً كَبيرا» و ابعاد ایجابی آن در آیات اول تا سوم سوره احزاب؛ بر عدم اطاعت از کفار در همه عرصه‌ها تأکید نمودند و به تفسیر این آیات مکی و مدنی پرداختند که تاکنون موردبحث و بررسی فراوانی قرارگرفته است. اما آنچه در این میان نامکشوف باقی‌مانده است این است که شأن نزول این تعالیم ابلاغی به پیامبر اعظم(ص) که همواره موردتوجه و مداقه رهبر معظم انقلاب اسلامی قرار داشته است، تاکنون مورد واکاوی و رمزگشایی قرار نگرفته است و یکی از تجارب منحصربه‌فرد اسلامی در امر مذاکره، خوانش تاریخی نشده است.

یکی از روایت‌های درس‌آموز تاریخی که در کتب شیعه و سنی صحت آن به تصدیق رسیده است، ماجرای تحمیل مذاکره با ابوسفیان پس از جنگ احد و فشار همه‌جانبه کفار به‌نظام نوپای اسلامی در مدینه است که در طی این واقعه سیاسی، عبدالله ابن ابیّ از خواص مدینه که به‌مرور زوایای پنهان و تاریکی از نفاق او در حوادث صدر اسلام هویدا شد؛ موضوع مذاکره با ابوسفیان و هم‌پیمانان او را، به رهبری امت اسلامی تحمیل نمود و درنهایت ابوسفیان و هیئت همراه پس از تأمین جانی و اقامت دوستانه در بیت عبدالله ابن ابیّ در مدینه، راهی مذاکره تحمیلی با رسول خدا شدند و بسته پیشنهادی خود را برای حصول توافق برد- برد در این نشست با این عبارات رونمایی کردند:

«ای محمد! اگر تو با لات و عزّی و منات ما کاری نداشته باشی و اعلام کنی که بت­ها، دارای قدرت شفاعت برای بت‌پرستان هستند، ما نیز متقابلاً اسلام را به رسمیت شناخته و تو و اصحابت را به حال خودت وامی‌گذاریم».

درواقع کفار در این توافق، پایان فشار تحریم و جنگ را به دست کشیدن نظام اسلامی از کلمه توحید و نفی نظام طاغوت منوط کردند و در مقابل خداوند متعال با نزول آیات اول تا سوم احزاب، این‌گونه رسول خود را تحذیر نمود و به عدم اطاعت از خواسته کفار مکی و منافقان مدنی وا‌داشت: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ­اتَّقِ اللَّهَ­وَ لا تُطِعِ­الْكافِرينَ وَ الْمُنافِقينَ إِنَّ اللَّهَ كانَ عَليماً حَكيماً».

برای فهم عمیق و دقیق جهاد کبیر قرآنی باید به برش‌های تاریخی و قرآنی زیر تأمل نمود:

  • پیامبر مکرم اسلام (ص) علیرغم خوش‌بین نبودن، جهت بصیرت افزایی خواص امت، با اصل مذاکره مخالفت نکردند و با افشای ماهیت ضد توحیدی بسته پیشنهادی دشمن، موجبات عبرت و تقویت بصیرت جامعه اسلامی را در آن برهه حساس تاریخی فراهم نمودند.
  • این مذاکره در شرایطی اتفاق افتاد که حکومت اسلامی نبوی، فتنه سخت و پرهزینه جنگ احد را به جهت بی‌بصیرتی و دنیاپرستی برخی خواص متحمل شده بود و از سوی دیگر ساختار تحریمی و تهدید همه‌جانبه بر نظام اسلامی سایه افکنده بود و موقعیت سپاه اسلام در مقایسه با جبهه‌ کفر، کاملاً نابرابر و نامتقارن به نظر می‌رسید.
  • واسطه این مذاکره تحمیلی، عبدالله ابن ابیّ بود که تاریخ اسلام گواه بی‌بصیرتی و بی‌تدبیری او است، چنانچه سوره منافقون و آیات بسیاری که در مذمت منافقان نازل‌شده بعضاً نسبتی با رفتار و مشیِ او دارد. تا پیش ازهجرت رسول خدا به مدینه، دو طایفه بزرگ این شهر که همواره در حال جنگ و اختلاف بودند به توافق رسیدند تا او را فرماندار مدینه کنند اما با هجرت رسول خدا به این شهر، مردم گرد پیامبر جمع شدند و عبدالله ناگهان دور خود را خالی دید و  به‌ناچار بیعت کرد؛ اما هرگز در درون‌دل خود به رسول خدا ایمان نیاورد و گاه در برابر دستوراتش ایستادگی می‌کرد و حتی در ابتدای جنگ احد، پیامبر را متهم به بی‌اعتنایی و مشورت نکردن با بزرگان و فرماندهان نمود و به همراه سیصد تن از همراهان ترک میدان نمود. فرزندش حباب، از پیامبر اجازه خواست تا اگر چاره‌ای نیست سر پدرش را نزد پیامبر بیاورد؛ ولی پیامبر نپذیرفت و از او خواست که همچنان با او به نیکی ‌رفتاری کند.  با مرگ وی، رسول خدا به درخواست حباب، پیراهن خود را به او داد تا بر عبدالله بپوشاند و بر پیکر وی نماز خواند؛ ولی به جای دعا، وی را نفرین کرد و آتش جهنم را برای او طلب نمود.
  • پس از جنگ احد ابوسفیان که از پیشرفت نظام اسلامی بیمناک شده بود، بانفوذ در ارکان تصمیم‌گیری و تصمیم سازی نظام نبوی؛ عبدالله را که نسبت به سایر صحابه، نرم­تر و معتدل‌تر و همراه‌تر می‌یافت، با تماس‌های مکرر و پیام‌های دوستانه اغوا نمود و وی را واسطه­ تحمیل مذاکره و حصول توافق قرارداد و پیش از مذاکرات، در بیت عبدالله ابن ابیّ در مدینه اقامت نمود.
  • درنهایت در سایه­ جهادکبیر نبوی و عدم اطاعت نظام اسلامی از بندهای پیشنهادی کفار مکه و منافقین مدینه و علیرغم ائتلاف کفار با هم‌پیمانانشان در جنگ احزاب و تشدید فشارهای همه‌جانبه بر نظام اسلامی؛ نصرت و قدرت الهی شامل حال مسلمانان شد و ضمن فتح ­مکه و تسلیم کفّار و آزادسازی حرم الهی و اماکن مقدسه اسلامی، بستر تمدنی جهانی اسلام فراهم شد.

نتیجه گیری:

این تطبیق تاریخی و رمزگشایی قرآنی آشکار می‌کند که امروز نیز دنیای کفر و استکبار با حفظ خطوط تماس خود با اهالی اسلام رحمانی و آمریکایی، درصدد تحمیل اراده‌ ابوسفیانی خود، در به رسمیت شناختن کدخدایان استکباری و صهیونیستی و اطاعت و تبعیت از قواعد نظام سلطه فرعونی است؛ بنابراین با تکیه بر تجربه درس آموز تاریخ اسلام و با تکیه‌بر دکترین جهاد کبیر، نباید اجازه داد تا اصول و آرمان‌های توحیدی و تمدنی نظام اسلامی در سایه توافقات موهوم ذبح شود؛ بلکه با شناخت قواعد عدم اطاعت از کفار و بلکه منافقین و تبعیت از نقشه راه اسلام و با صبری جمیل، به لطف الهی تحقق نصرت‌ و قدرت الهی را در خرمشهرهای تمدن نوین اسلامی نظاره‌گر باشیم.

مقام معظم رهبری در سال 1390 ضمن تبیین این نقشه راه الهی، خطاب به رهبران بیداری اسلامی می‌فرمایند:

«آیاتی که در طلیعه‌ی سخن تلاوت شد(1-3 احزاب)، دستورالعمل کامل و کارسازی است؛ برای همیشه و به‌ویژه در این برهه‌ی حساس و سرنوشت‌ساز(بیداری اسلامی). خطاب به پیامبر اکرم است، ولی درواقع ما همگی بدان مخاطب و مکلفیم. در این آیات، تقوا با همان معنی بلند و گسترده‌اش، اولین توصیه است و سپس سرپیچیدن از فرمان‌بری کافران و منافقان و پیروی از وحی الهی و سرانجام توکل و اعتماد به خداوند. بار دیگر این آیات را مرور کنیم: بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم. «یا أیها النّبىّ اتّق اللَّه و لا تطع الکافرین و المنافقین انّ اللَّه کان علیماً حکیماً. واتّبع ما یوحی الیک من ربّک انّ اللَّه کان بما تعملون خبیراً؛ و توکّل علی اللَّه و کفی باللَّه وکیلاً».

منابع: سفینه البحار،‌ ج 6،‌ ص 38؛ اصول کافی، ج 3، ص 388؛ فروغ ابدیت، ج 1؛ اسدالغابه،‌ج 3، ‌ص 296 و تفاسیر المیزان، نمونه، اسباب النزول، احسن الحدیث، انوار درخشان، بیان السعاده، جلاءالاذهان و بیانات مقام معظم رهبری در 3/3/1395 و 26/6/1390 .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *