اینترپل با دستور دادگاه کیفری استان تهران تحقیقات خود را برای دستگیری زن روس که با مردی ایرانی به شوهر خود خیانت کرده است، آغاز میکند.مردی مسن اوایل سال ۹۸ به مأموران پلیس تهران مراجعه کرد و با اعلام شکایتی، مدعی شد همسرش به او خیانت کرده و خواستار بازداشت او شد. با توجه به اینکه مسئله رابطه جنسی خارج از ازدواج در این پرونده مطرح شده بود، دادگاه کیفری استان تهران موظف به بررسی آن شد.
این مرد ۹۱ساله به مأموران گفت: من تاجر بزرگی هستم و به کشورهای اروپایی ازجمله فرانسه رفتوآمد زیادی داشتم تا اینکه در آنجا با دختری روس آشنا شدم. او به من ابراز علاقه کرد. او زنی زیبا و بسیار مهربان بود، هرچند اختلاف سنی ما ۶۱ سال بود؛ اما من هم عاشق او شدم و برای اینکه بتوانیم با هم ازدواج کنیم به ایران آمدیم. او مسلمان شد و بعد هم شناسنامه ایرانی برایش گرفتم و با هم ازدواج کردیم و دوباره به فرانسه برگشتیم. رزا در فرانسه خوشحالتر بود و به من میگفت با مردم فرانسه راحتتر ارتباط برقرار میکند؛ چون زبان آنها را بلد است.
او وقتی بچه بود از روسیه به فرانسه رفته و آنجا مقیم شده بود؛ بههمینخاطر سالهای زیادی در فرانسه زندگی کرده و به آنجا خو گرفته بود. من هم پیشنهاد همسرم را قبول کردم و در فرانسه ماندیم. در این مدت افراد مختلفی که اغلب از دوستان من بودند، به خانهمان رفتوآمد داشتند.
مرد مسن ادامه داد: چند ماه از زندگی مشترکمان در فرانسه گذشته بود که متوجه شدم، همسرم رفتارهای مشکوکی دارد. او نسبت به من سرد شده بود و دیگر مثل سابق به من رسیدگی نمیکرد؛ تا اینکه او را زیرنظر گرفتم و فهمیدم با یکی از هموطنانم رابطه برقرار کرده است. کاوه از دوستان من بود و به خانهام رفتوآمد داشت و رابطه کاری با هم داشتیم، هرچند کاوه هم خیلی جوان نبود و ۳۱ سال از همسرم بزرگتر بود؛ اما رزا او را به من ترجیح داد. بر سر این موضوع درگیری مفصلی با هم داشتیم. به رزا گفتم باید به ایران برگردیم و دیگر نمیتوانیم در آنجا زندگی کنیم.
وقتی همه چیز روشن شد و رزا چیزی برای پنهانکردن نداشت، به من گفت برنمیگردد. گفت عاشق کاوه شده است و دیگر نمیخواهد با مردی مثل من زندگی کند. در فرانسه موضوع را پیگیری و شکایت کردم اما فایدهای نداشت و در آنجا رسیدگی نکردند. سعی کردم موضوع را دوستانه حل کنم. به کاوه گفتم دست از سر زنم بردارد، کاوه قبول نکرد و گفت این موضوعی است که آنها باید دربارهاش تصمیم بگیرند و به من ربطی ندارد و تصمیمشان این است که با هم زندگی کنند.
رزا هم به من گفت دیگر همسر من نیست. ازآنجاییکه ما در ایران ازدواج کرده بودیم، نه در فرانسه؛ بنابراین تصمیم گرفتم به کشور خودم برگردم و موضوع را از طریق دادگاه پیگیری کنم. مرد شاکی ادامه داد: من از هر دو نفر آنها شکایت دارم و خواستار مجازات متهمان هستم. هیأت قضات با توجه به شکایت مطرحشده برای بررسی پرونده وارد شور شدند و ازآنجاییکه متهمان در ایران نبودند، احضاریهای از دادگاه کیفری به فرانسه ارسال شد تا از طریق سفارت به دست رزا و کاوه برسد.
دادگاه کیفری این احضاریه را دو بار صادر کرد. باوجود اینکه متهمان آن را دریافت کرده بودند، در دادگاه حاضر نشدند. تا اینکه روز گذشته هیأت قضات برای سومین بار احضاریهای برای متهمان ارسال کردند و از اینترپل (پلیس بینالملل) خواستند تا آنها را برای انجام بازجویی بازداشت و به ایران منتقل کند.شرق
این مرد ۹۱ساله به مأموران گفت: من تاجر بزرگی هستم و به کشورهای اروپایی ازجمله فرانسه رفتوآمد زیادی داشتم تا اینکه در آنجا با دختری روس آشنا شدم. او به من ابراز علاقه کرد. او زنی زیبا و بسیار مهربان بود، هرچند اختلاف سنی ما ۶۱ سال بود؛ اما من هم عاشق او شدم و برای اینکه بتوانیم با هم ازدواج کنیم به ایران آمدیم. او مسلمان شد و بعد هم شناسنامه ایرانی برایش گرفتم و با هم ازدواج کردیم و دوباره به فرانسه برگشتیم. رزا در فرانسه خوشحالتر بود و به من میگفت با مردم فرانسه راحتتر ارتباط برقرار میکند؛ چون زبان آنها را بلد است.
او وقتی بچه بود از روسیه به فرانسه رفته و آنجا مقیم شده بود؛ بههمینخاطر سالهای زیادی در فرانسه زندگی کرده و به آنجا خو گرفته بود. من هم پیشنهاد همسرم را قبول کردم و در فرانسه ماندیم. در این مدت افراد مختلفی که اغلب از دوستان من بودند، به خانهمان رفتوآمد داشتند.
مرد مسن ادامه داد: چند ماه از زندگی مشترکمان در فرانسه گذشته بود که متوجه شدم، همسرم رفتارهای مشکوکی دارد. او نسبت به من سرد شده بود و دیگر مثل سابق به من رسیدگی نمیکرد؛ تا اینکه او را زیرنظر گرفتم و فهمیدم با یکی از هموطنانم رابطه برقرار کرده است. کاوه از دوستان من بود و به خانهام رفتوآمد داشت و رابطه کاری با هم داشتیم، هرچند کاوه هم خیلی جوان نبود و ۳۱ سال از همسرم بزرگتر بود؛ اما رزا او را به من ترجیح داد. بر سر این موضوع درگیری مفصلی با هم داشتیم. به رزا گفتم باید به ایران برگردیم و دیگر نمیتوانیم در آنجا زندگی کنیم.
وقتی همه چیز روشن شد و رزا چیزی برای پنهانکردن نداشت، به من گفت برنمیگردد. گفت عاشق کاوه شده است و دیگر نمیخواهد با مردی مثل من زندگی کند. در فرانسه موضوع را پیگیری و شکایت کردم اما فایدهای نداشت و در آنجا رسیدگی نکردند. سعی کردم موضوع را دوستانه حل کنم. به کاوه گفتم دست از سر زنم بردارد، کاوه قبول نکرد و گفت این موضوعی است که آنها باید دربارهاش تصمیم بگیرند و به من ربطی ندارد و تصمیمشان این است که با هم زندگی کنند.
رزا هم به من گفت دیگر همسر من نیست. ازآنجاییکه ما در ایران ازدواج کرده بودیم، نه در فرانسه؛ بنابراین تصمیم گرفتم به کشور خودم برگردم و موضوع را از طریق دادگاه پیگیری کنم. مرد شاکی ادامه داد: من از هر دو نفر آنها شکایت دارم و خواستار مجازات متهمان هستم. هیأت قضات با توجه به شکایت مطرحشده برای بررسی پرونده وارد شور شدند و ازآنجاییکه متهمان در ایران نبودند، احضاریهای از دادگاه کیفری به فرانسه ارسال شد تا از طریق سفارت به دست رزا و کاوه برسد.
دادگاه کیفری این احضاریه را دو بار صادر کرد. باوجود اینکه متهمان آن را دریافت کرده بودند، در دادگاه حاضر نشدند. تا اینکه روز گذشته هیأت قضات برای سومین بار احضاریهای برای متهمان ارسال کردند و از اینترپل (پلیس بینالملل) خواستند تا آنها را برای انجام بازجویی بازداشت و به ایران منتقل کند.شرق
عکس :تزیینی