در مقام تعریف انسان عده ای ریشه ی این کلمه را اُنس عنوان نموده اند. اما آنچه که مبرهن است تعریف ماهوی موجودی بنام انسان ،ما را به سمت همین مفهوم سوق می دهد. او آفریده شد تا اُنس یابد .با که؟ با خُدایش، از چه طریقی؟ راه ها هم ترسیم شد که یکی از مهمترین آنها اُنس با همنوع می باشدکه فرمودند: النّاس عَیالَ ا… ، دوستی با مردم ما را به دوستی او می کشاند. لذا در روایات جایگاه محبت، ویژه است . به عنوان نمونه فرموده اند:

1-قالَ رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله: أفضَلُ الأعمالِ بَعدَ الايمانِ بِاللّه ِ التّودُّدُ إلىَ الناس بهترين كارها پس از ايمان به خدا، دوستى با مردم است.

2-عَنِ الصادِقِ عليه السلام: تَرَى المُؤمِنينَ فِى تَبارِّهِم و تَراحُمِهِم وَ تَعاطُفِهِم كَمَثَلِ الجَسَدِ إذا اشتَكى (عُضواً) تَداعى لَهُ سائِرُه (جَسَدهِ) بِالسَّهَرِ وَ الحُمّى مؤمنان را درنيكى و مهرورزى به يكديگر و دوستى و ملاطفت به همديگر، همانند يك پيكر مى بينى كه وقتى عضوى به درد آيد و شكايت كند،اعضاى ديگر با بى خوابى و تب با او هم صدا شوند و يكديگر را فراخوانند

اما چه می شود انسان را که هدف خلت خویش را از یاد می برد و در مسیر زندگی روزمره ، این موهبت خداوندی را به گوشه ای تبعید می نماید؟! بشریت ماشینی و غرق در دنیای مجازی به انحطاط کامل اخلاقی نزدیک شده است. تا سخن از بی اخلاقی به میان می آید ذهن ها به سمت فسادهای جنسی و جرائم اینچنینی نرود بلکه پایه ی اخلاق فردی وجمعی تصور دقیق و شناخت حقیقی این قدرت خارق العاده ی نظام هستی است که برخی آن را محبت نامیده اند و برخی دوستی و الفت و مهربانی و عده ای هم تعبیر به عشق نموده اند که هم اکنون  در میان ما غریب مانده است! به این حس مقدس چه بگوییم مهم نیست، آنچه که اهمیت دارد تغذیه و رشد این باور است.فطرت انسانی با محبت گره ورده است و نمی توان انسانی را با همه ی امکانات و ثروت های فراوان در جزیره ای متروک تصور نمود.خودمان راه را گم کرده ایم! بوی محبت از میانمان رخت بربسته است . جدال ها میانمان فاصله انداخته اند،بی جهت نیست که معصومین (ع) می فرمایند:

1-قال الامام الصادق – علیه السّلام – : الْمِراءُ داءٌ رَدِیٌّ وَ لَیْسَ لِلْإنْسانِ خَصْلَةٌ شَرٌّ مِنْهُ وَ هُوَ خُلُقُ إبْلِیسَ وَ نَسَبَتُهُ.مراء بیماری پستی است و برای آدمی خصلتی بدتر از آن نیست و آن از اخلاق شیطان و پیروان او است(بحار الأنوار، ج 2، ص 134)

یا 2- عَنِ النَّبِیِّ – صلَی الله علیه و آله – قالَ: ذَرُوا الْمِراءَ فَاِنَّ اوّل ما نَهانِی عنه رَبِّی بَعْدَ عِبادَةِ الْأوْثانِ الْمِراءُ.مراء را کنار بگذارید، زیرا اولین چیزی که بعد از بت پرستی پروردگارم مرا مورد نهی قرار داد، مراء و جدل بود. (بحار الأنوار، ج 2، ص 138)

عده ای گرم تجسس و عده ای مشغول تمسخر و برخی هم غرق در عیب جویی از یکدیگر شده ایم.خدا می داند که شکست حریم خصوصی و سرزنش دیگران چه بلای بر سرمان آورده است! ایکاش به هشدار والیان امرمان توجه می نمودیم که فرمودند:

امام الحسین علیه السّلام  : سَئَلْتُ أَبِی عَنْ مَخْرَج رَسُولِ اللهِ – صلَی الله علیه و آله – فَقالَ: کانَ رَسُولَ اللهِ – صلَی الله علیه و آله – یَحْزَنُ لِسانَهُ إلاّ عَمّا یَعْنِیهِ قَدْ تَرَک نَفْسَهُ مِنْ ثَلاثٍ، الْمِراءِ وَ الْإکثار .از پدرم، دربارة سیرة پیامبر – صلَی الله علیه و آله – پرسیدم، پاسخ داد: رسول الله، زبان خود را همیشه از گفتار بی معنی حفظ می کرد و خود را از سه چیز دور می داشت: مراء، پرحرفی، سخن پوچ و بی معنی، و نیز سه مسئله را ترک می کرد: هیچکس را مذمت نمی کرد، از کسی عیبجویی نمی نمود و در پی جمع آوری لغزش های این و آن نبود(مسند الامام الرضا، ج 2، ص 85)یا حضرت رسول(ص) فرمودند: عیبهای مؤمنان را جستجو نكنید، زیرا هر كه دنبال عیبهای مؤمنان بگردد خداوند عیبهای او را دنبال كند و هر كه خداوند تعالی عیوبش را جستجو كند، او را رسوا سازد گرچه درون خانه اش باشد.

عطوفت رنگ باخته است، برادری هامان از بین رفته است؛بقول عزیزی یک معنای قیامت جلوه نموده است یوم یَفِرُّالمَرء مِن اَخیه(روزی که برادر از برادرش فرار می کند):

بشر را ذکر حق از یاد رفته                ز باطل زندگی بر باد رفته

بجان هم فتاده نسل آدم                  همه جنگ است و خونریزی دمادم

دگر فکر تعاون در بشر نیست            کسی را از کسی دیگر خبر نیست

در عصر اتم گمراه مردم                   همه نا مهربان دور از ترحّم

همه بی روح و بی ایمان و مرده          در این دنیای فانی دل سپرده

بیا تا لب ها آرام گیرد                      پریشان عالمی سامان پذیرد

بنال ای نی شب هجران سحر کن        فغان از غیبت آن مُنتَظَر کن

من و نی ناله کردیم و شفق زد            شبی از دفتر عمرم ورق زد

شبان آخر که گیرد نی زدستم             لب از نی برگرفتم دَم ببستم

مبادا راز من گوید بچوپان                  عیان گردن هزار اسرار پنهان

عشق های غیر حقیقی و دروغین جای خود را در میان مردم ما باز کرده است. از عشق های واقعی کمتر می شنویم.خیلی زود از هم دلگیر می شویم. به یکدیگر اعتماد نمی کنیم.حسن ظن ها کم رنگ شده است درحالیکه امام متقین مولا علی(ع) فرموده اند:حُسنُ الظَّن یُخَفِّف الهَم و یُنجی مِن تقلُّدِ الاثم!. بر سر مسائل کوچک و بزرگ کارمان به جدال می کشد ، از بوق ماشین گرفته تا ترافیک و تا مناظرات و مباحث سیاسی و……همه و همه به عامل محرک نزاع و مراء تبدیل گشته اند.در صورتی که در کلام صاحبان مهربانی، حقیقت مراء اینچنین تبیین شده است:

ابی الدرداء می گوید: روزی ما پیرامون یکی از مسائل دینی مشغول مراء و جدل بودیم، پیامبر اکرم وارد شد و با دیدن این حالت در میان ما آنچنان غضبناک شد که سابقه نداشت و فرمود: مردم قبل از شما بر اثر مراء به هلاکت رسیدند و افزود: مراء و جدل را کنار بگذارید، زیرا اهل مراء زیانکارند، جدل را کنار بگذارید زیرا اهل جدل را در قیامت شفاعت نخواهند کرد، جدل را کنار بگذارید، زیرا من مسئول خانه هائی در بالا و آغاز و وسط بهشت هستم و کسی که مراء را ترک گوید گر چه حق با او باشد اسکان خواهم داد، مراء را کنار بگذارید، زیرا این عمل پس از نهی از بت پرستی اولین چیزی است که خداوند مرا از آن نهی کرده است.

حال با این فضای جامعه انتظاری جز تشدید افسردگی،جرم و جنایت،طلاق،فساد اخلاقی و…..داریم؟ ! فرقی هم ندارد چه در خانه چه در میان اقوام و فامیل و چه در میان محیط اداری و بصورت کلی جامعه این فضا حکومت دارد. حال چه گزینه ای داریم و براستی چه باید کرد؟

اقتضای فضای هشداری ، پیچیدن نسخه های انقلابی است اما همگان می دانیم که کار فرهنگی فرایند طولانی مدتی خواهد داشت و چاره ای جز تلاش بیشتر برای احیای عوامل محبت آفرین نداریم.باید باور نمائیم که مردم دشمن ما نیستند بدانیم که محب ما به دیگران بر ما واجب است الا یک استثنا و گروه خاصی که در حدیث شریفی امام علىّ عليه السلام می فرمایند: إيّاكَ أنْ تُحِبَّ أعداءَ اللّه ِ، أو تُصفِىَ وُدَّكَ لِغَيرِ أولِياءِ اللّه ِ، فَاِنَّ مَن اَحَبَّ قَوماً حُشِرَ مَعَهُم مبادا دشمنان خدا را دوست بدارى يا دوستى خود را براى غير دوستان خدا خالص گردانى، زيرا هركسى گروهى را دوست بدارد، با آنان محشور مى گردد.

نیاز به ایمان داریم ایمانی که ما را رهنمون به این دستور نماید که اظهار علاقه نیازی به شرم ندارد و اعلام دوستی نباید در جامعه فراموش شود.اینک به اختصار به چند شعبه از محبت و سپس به چند عامل ایجاد اُلفت در کلام اهالی عصمت که خود چون محوری برای تابش نورانیت اُنس در زمین هستند اشاره می کنم. در باب شاخه های مختلف دوست داشتن جملات گوهر باری به ما رسیده است:

الف)محبت به دانشوران:عن رَسُولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله: اُغْدُ عالِماً أومُتَعَلِّماً أومُسْتَمِعاً أو مُحِبّاً لَهُم، وَلاتَكُنِ الخامِسَ فَتَهْلِك ،عالم باش يا آموزنده، يا شنونده، و يا دوستدار آنان، و پنجمين نباش كه هلاك مى شوى.

ب)محبت به بانوان:  الإمامُ الصادِقِ عليه السلام: اَلعَبدُ كُلَّما إزدادَ لِلنِّساءِ حُبّاً، إزدادَ فِى الإيمانِ فَضْلا، هرچه زن دوستى بنده افزايش يابد، برايمانش افزوده مى شود.

ج)محبت به همسر: قالَ رَسُولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله: لِلرَّجُلِ عَلَى المَرأةِ أنْ تَلزِمَ بَيْتَهُ، و تُوَدِّدَهُ وَ تُحِبَّهُ وَ تَشفِقَه، حق مرد بر زنش آن است كه پاى بند خانه اش باشد، با او محبّت و مهربانى كند و دوستش بدارد.

د)محبت به کودکان: عَن رَسُولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله: أحِبُّوا الصِّبْيانَ وَ ارْحَمُوهُم، وَاِذا وَعَدْتُموُه شَيْئاً فَفُوا لَهُم، فَاِنَّهُم لايَدْرونَ اِلاّ اَنَّكُم تَرزُقونَهُم ، به كودكان محبّت كنيد وبه آنها رحم كنيد و هروقت به آنها وعده داديد به آن وفاكنيد، چون آنهاشما را روزى رسان خود مى دانند.

 

ه)مـهرورزى به نيازمندان:عَن رَسُولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله: لِكُلِّ شَى ءٍ مِفْتاحٌ وَ مِفْتاحُ الْجَنَّةِ حُبُّ الْمَساكينِ وَ الْفُقَراءِ،هر چيزى كليدى دارد و كليد بهشت، دوست داشتن بينوايان و فقيران است.و…………….

 

اما عوامل تقویت فضای مهربانی در میان جامعه:

1-نیکی: قالَ النّبىُّ صلي الله عليه و آله: اِنَّ اللّه َ جَبَلَ قُلوبَ عِبادِهِ عَلى حُبِّ مَن أحسَنَ إلَيها َ بُغضِ مَن أساءَ اِلَيها،خداوند دلهاى بندگانش را چنين سرشته است كه هركس به آنها نيكى كند به او مهرورزند و هركه را به آنها بدى كند دشمن بدارند.

2-فروتنی:  الإمام علىٌّ عليه السلام: ثَمَرةُ التَّواضُعِ المَحَبَّةُ ،دوستى و محبّت، ميوه فروتنى است.

 

3-گشاده رویی: عَن علىٍّ عليه السلام قال: سَبَبُ الْمَحَبَّةِ البُشْرُ،گشاده رويى، سبب دوستى و محبّت است.

 

4-خوش خلقی: الإمام عَلىٌّ عليه السلام: حُسنُ الْخُلقِ يُورِثُ الْمَحَبَّةَ، وَ يُؤَكِّدُ الْمَوَدَّة ،خوش خلقى محبّت به بار مى آورد و دوستى را استوارتر مى سازد.

5-احسان و بی توقعی: عَن رَسُولِ اللّه ِ صلي الله عليه و آله قالَ: إذا أرَدْتَ اَنْ يُحِبَّكَ الْمَخلُوقُونَ فَاَحْسِنْ اِلَيهِم، وَارْفَض ما فى أيديهِم. هرگاه خواستى مردم تو را دوست بدارند، به آنان نيكى كن و آنچه را در دست دارند رها كن.

6-انصاف و همدردی: عَنِ الإمامِ علىٌّ عليه السلام قال: ثَلاثُ خِصالٍ تَجْتَلِبُ بِهِنَّ الْمَحَبَّةَ: الإنصافُ فِى الْمُعاشَرَةِ وَ الْمُواساةُ فِى الشِّدَّةِ و الإنطِواعِ وَ الرُّجُوعُ اِلى قلبٍ سَليمٍ با سه صفت محبّت و دوستى بدست مى آورى: 1 – انصاف در معاشرت 2 – همدردى با ديگران در خوشى و ناخوشی 3- برخورد با قلب پاك و سالم

7-صله رحم:عَنِ الإمامِ الباقِرِ عليه السلام: صِلِةُ الأرْحامِ تُزَكِّى الأعْمالَ… و تُحَبِّبُ فِى أهلِ بَيْتِهِ صله رحم، اعمال انسان را پاكيزه مى كند و او را در ميان خاندانش محبوب مى سازد.

8-اظهار محبت: عَن أبى عبدِاللّه ِ عليه السلام قالَ: إذا أحْبَبتَ رَجُلاً فَاَخْبِرْهُ بِذلِكَ فَاِنَّهُ أثْبَتُ لِلْمَوَدَّةِ بَينِكُما،هنگامى كه كسى را دوست مى دارى، او را از اين محبّت آگاه كن زيرا اين كار، دوستى بين شما را محكم تر مى كند.

 

9-دست دادن:رَسُولُ اللّه ِ صلي الله عليه و آله: تَصافَحُوا فَاِنَّ التَّصافُحَ يَذهَبُ السَّخيمةَ با يكديگر دست بدهيد، زيرا مصافحه كينه را از بين مى برد.و…………….

بدون شک می توان به نکات دیگری هم اشاره کرد که مجال دیگری می طلبد.اما اگر ما بتوانیم همین نکات صدرالذکر را که شاید بسیار بسیار شنیده ایم در زندگی خویش اجرایی نمائیم شاهد اثرات شگرف آن خواهیم بود.اثراتی که اجتماع عزیز ما را دچار تحول بنیادین خواهد نمود و همه در فضای بهشت گونه زندگی می کنیم.فضایی چون ایام زیارت اربعین حضرت سَیِّدُالشُّهداء که می توان ایثار،عشق،دوستی و محبت عمیق میان مردمان را لمس نمود.اما نکته ی کلیدی این نوشتار توجه به این موضوع می باشد که باید بدانیم و آگاه باشیم که تحقق کامل بهشت زمینی جز با ظهور موعود اُمم تکمیل نخواهد شد لذا بهره ی مستقیم (نه بصورت خورشید پشت ابر)، از آن منبع نور و مهربانی در افزایش استعمال این قوه ی انسان ساز اثر اعجاب انگیزی خواهد داشت.روایات دوران ظهور نیز مؤید همین ادعاست به عنوان نمونه امام باقر(ع) فرموه اند:و تـخـرج العـجـوز الضعيفة من المشرق تريد المغرب ، لاينهاها احد. و زن سالخورده و ناتوان از شرق تا غرب عالم مى رود بى آنكه از هيچ كس و هيچ چيزى احساس ناامنى و اذيت و آزار نمايد.همچنین اميرمؤ منان عليه السلام ضمن بيانى فرمود:حتى تمشى المراءة بين العراق و الشام ، لاتضع قدميها الا على النبات و على راءسها زينتها لايهيحها سبع و لاتخافه، در عـصـر حـكـومـت آن اصـلاحـگـر بـزرگ امـنـيـت كـامـل هـمـه جـا بـرقـرار مـى گـردد تـا آنـجـايـى كـه يـك زن در كـمال امنيت و آزادى راه ميان عراق تا شام را مى پيمايد و پاى خويش را جز بر سبزه زارها و بوستانهاى خرم و آباد نمى نهد و در حالى كه جواهرات خويش را بطور آشكار بر سر و سـيـنـه دارد نـه درنـده اى او را خـواهـد ترساند و نه ناامنى و خطرى او را تهديد خواهد كرد. لو قـدقـام قـائمنا… ولذهبت الشحناء من قلوب العباد واصطلحت السباع والبهائم هنگامى كه قائم ما قيام كند… كينه و عداوت از دلهاى بندگان ريشه كن مى شود و درندگان و حيوانات نيز اصلاح خواهند شد. و تـرعـى الشـاة و الذئب فـى مـكـان واحـد ويـلعـب الصـبيان بالحيات والعقارب ، لايضرهم شى ء ويذهب الشر ويبقى الخير، در روزگار او گرگ و گوسفند در يك مكان مى چرند و كودكان با عقربها و مارها بازى مى كنند و چيزى به آنان زيان نمى رساند همه بديها و شرارتها از جهان رخت بر مى بندد و شايستگيها مى ماند. پیام طرح این ایده و مفهوم آن است که به میزان قرابتمان با منجی عالم و بهره برداری از حضور او و ساختن خویش به عنوان یک فرد منتظر به گنج هایی نظیر مهربانی نزدیک می شویم و آنجاست که انسانیت و اُنس با محبوب عالم شکل خواهد گرفت که چه زیبا فرموده اند: یا اَنیسَ مَن لا اَنیسَ له!

آیت ا… وحید خراسانی نیز در تعریف شخصیت حضرت منجی از تعبیر امام مهربانی استفاده نموده اند: : امام عصر(علیه السلام) وجود مقدسی است که خداوند به دست با کفایت ایشان جهان را پر از عدل و داد می نماید. امام مهربانی که تمام خیرات و برکات و نعمت هایی که خدای متعال به بندگان خویش عطا می فرماید، به یُمن ایشان است.حضرت امام موسی ابن جعفر(علیهما السلام) درباره غیبت امام عصر و حال مومنان در آن دوره اندوه بار چنین می فرمایند: «یغیب عن ابصار الناس شخصه، ولا یغیب عن قلوب المومنین ذکره» شخص او از دیدگان مردم غایب می گردد ولی یادش از دل های مومنین نمی رود.دوران ظهور آن امام مهربانی، دوران صلح و صفا و امنیت و آسایش برای همه جهانیان است و مذهبی را که خدا می پسندد در جهان حاکم خواهد کرد.

باری؛علت طرح و بررسی این موضوع و نگاشتن متن پیش رو ،مشکل جدی این روزهای محیطمان می باشد که برخی از اندیشمندان نیز بدان توجه داشته و به نحوی بدان پرداخته اند نظیر خانم اسکاول شین که جملات ذیل از قول ایشان می باشد:براستی که نفرت بیش از شرابخواری،خانه ها را ویران کرده و بیش از جنگها جان آدمیان را بر باد داده.خشم،نفرت،بدخواهی و کینه، شادمانی را از انسان می گیردموجب بیماری و شکست و فقر می شود.

مخاطبان محترم ، آرمان همه ی ما باید تنها در یک جمله خلاصه شود و آنهم، رفع همه ی موانع ایجاد عشق!. است .کسانیکه در فضای عاطفه ی عقلانی(عاطفه بر مدار تعقل و نه احساس صرف) قدم برمی دارند لذت حقیقی زندگی را درک کرده اند.انشاء ا… ما هم از خوان این نعمت عظیم پروردگار عالم توشه ای برداریم و سفره ی گسترده ی محبت را برای دیگران نیز بگسترانیم.

 

در مدرسه گرچه دانش آموز شوی

وز گرمی بحث مجلس افروز شوی

در مکتب عشق با همه دانایی

سرگشته چو طفلان نوآموز شوی

(ابوسعید ابولخیر)

 

رضوان مهدوی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *