آن چه در پي آمده متن مقاله دکتر نياز-مديرکل اسبق اطلاعات مازندران-است که 17 سال پيش نگاشته و در يک همايش علمي خوانده شد.
اصل مقاله در مجموعه مقالات و سخنرانی های اولین سمینار علمی حماسه اسلامی مردم آمل که چهارم و پنجم بهمن 73 به همت دانشگاه امام حسين برگزار شد، به چاپ رسيد که اين کتاب فعلا” در بازار موجود نيست و ناياب است.(1)
آمل در مه
بررسی ماهیت و عملکرد اتحادیه کمونیست های ایران؛نوشته ي
مقدمه
پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 1357 و بر قراری حکومت اسلامی به تدریج موجب صف بندی و جبهه گیری گروه هایی شد که تا پیش از آن همراه با سایر انقلابیون با حکومت شاه مبارزه می کردند ، اما پیروزی انقلاب و تثبیت حکومت اسلامی آنها را واداشت تا علم مبارزه را دوباره بر پا کنند و این بار نه همگام با انقلاب بلکه بر علیه آن دست به اسلحه ببرند.
پیشینه اغلب این گروه های معارض به پیش از انقلاب بر می گردد و صرف نظر از عقاید و آرمانهای شان همگی در براندازی رژیم شاه متفق القول بودند .
برای مطالعه پیرامون ماهیت و عملکرد اتحادیه کمونیست های ایران به عنوان یک سازمان شورشگر چپ در واقعه ی آمل ، نیازمند نگاهی گذرا بر سابقه فعالیت گروه های چپ در ایران می باشیم .
گروه”53 نفر” و تأسیس حذب توده ، گروه جزنی ، پیدایش مشی مسلحانه ، واقعه سیاهکل و کنفدراسیون دانشجویان ایرانی مقیم خارج از کشور ، از جمله مواردی هستند که بر شکل گیری و عملکرد اتحادیه کمونیست های ایران تأثیر قاطعی داشتند . بنابراین قبل از بررسی ماهیت این اتحادیه ، لازم است مروری بر این عناوین فوق الذکر داشته باشیم.
تأسیس حزب توده
در میان جریانات مخالف رزیم شاه ، حزب توده از لحاظ سابقه ، کیفیت و کمیت مبارزه مهمترین آنها به شمار می رفت .
به دنبال اشغال ایران در شهریور 1320 از جمله زندانیان آزاد شده گروه معروف به “53 نفر” بودند که دارای تفکرات مارکسیستی بوده و در همان اوایل فعالیت خود دستگیر شدند .
بقایای این گروه در فضای باز سیاسی بعد از سقوط رضا شاه ، حزب توده ایران را بنیان نهادند و توانستند به سرعت اقشار گوناگون جامعه را به سمت خود جذب نمایند .
سازمان نظامی ، سازمان جوانان و … از جمله تشکیلات مخفی و علنی حزب توده بود که قدرت کارایی بالایی داشتند .
عملکرد حزب در دوران حکومت مصدق و کودتای 28 مرداد ضربه ی مهلکی بر وجهه ی آن وارد کرد و به میزان زیادی از محبوبیتش کاست . کشف سازمان نظامی حزب و سپس قلع و قمع آن ، کارآیی گذشته حزب را از میان برد و مجموعاً پایگاه حزب را در میان روشنفکران و طرفداران خود متزلزل ساخت .
مشی مسلحانه جو اختناق آمیز این دوران و در پی آن سرکوبی قیام 15 خرداد ، عناصر و جریانات رادیکال تر و جوان تر اپوزیسیون را به این جمع بندی قطعی رساند که شکل و شیوه مبارزه را بایستی تغییر داد .
از میان مبارزات ضد امپریالیستی و انقلاب های جدیدی که تا آن زمان صورت گرفته بود ، بیش از همه انقلاب کوبا بر روی مبارزان تندرو در ایران تأثیر گذارد .
از نظر آنان اتخاذ شیوه های اصولی در روند مبارزه با رژیم شاه همانطور که تجربه موقعیت آمیز کوبا نشان داده بوده می توانست سرانجام رژیم ضد خلقی شاه را شکست دهد .
احساس سرخوردگی از مبارزاتی که آن زمان در ایران صورت گرفته بود از یکسو و تأثیر مبارزات پیروزمندانه ضد امپریالیستی در خارج از ایران از سوی دیگر ، نسل جوان و مبارز دهه 1340 را به سرعت به تقلید از شیوه های انقلابی تر مبارزه کشاند .
جذابیت مبارز مسلحانه و اساسا فکر تغییر در مبارزه با رژیم تقریبا به صورت همزمان و مستقل از یکدیگر هم در میان نیرو های چپ و هم در میان نیرو های مذهبی رسوخ کرد پایگاه اجتماعی اصلی مبارزینی که به سمت مبارزه مسلحانه رفتند به طور عمده محافل دانشگاهی بود .
فضای بالنسبه باز سیاسی 42-1339 پس از چندین سال خاموشی ، مجددا رونق فعالیت های سیاسی را به دانشگاه بازگرداند . بسیاری از کسانی که در این سال ها نقش زیادی در تشکیل و گردانندگی مبارزات دانشجویی داشتند از بقایای سازمان جوانان حزب توده بودند . از جمله آنان بیژن جزنی-دانشجوی فلسفه دانشگاه تهران- بود که شاید بتوان وی را پدر خوانده ی مشی مبارزه مسلحانه در ایران نامید.
مهمترین تأثیر جزنی بر جریانات رادیکال ، در معرفی و آشنا سازی آنان با فکر و مشی مسلحانه بود . جزنی که اعتقادش را به حزب توده به دنبال عملکرد آنان در قبال کودتای 28 مرداد به طور کامل از دست داده بود ، تمایل زیادی به مطالعه آثار مارکسیست ، لنینیست های آمریکایی لاتین پیدا نمود.
وی به همراه یکی دیگر از همراهان دوران مبارزات دانشجویی اش نطفه ی اولیه یک گروه مطالعاتی را پی می ریزد، اما هنگامی که گروه جزنی در صدد اولین اقدام عملیاتی خود (یعنی دستبرد به بانکی در شمال تهران در سال 1346) بودند ، ساواک مطلع و شروع به دستگیری اعضای آن نمود.(2)
واقعه سیاهکل
از میان کسانی که ساواک موفق به دستگیری شان نمی شود ، دو تن به نام های علی اکبر صفایی فراهانی و حمید اشرف بودند ، که با تشکیل یک هسته جدید ، در سرنوشت بعدی مبارزه مسلحانه نقش های کلیدی پیدا نمودند .
گروه جدید از ابتدای کار به دو بخش “تیم شهر” و “تیم جنگل” تقسیم می شد. از نظر صفایی بهترین نقطه برای شروع مبارزه مسلحانه جنگل های شمال ایران است . بنابراین ، هم به دلیل پوشش طبیعی جنگل های کوهستانی شمال برای عملیات پارتیزانی ، هم به دلیل سابقه چنین مبارزاتی در گذشته در این مناطق (قیام جنگلی ها) و بالاخره به دلیل بالا بودن رشد سیاسی – اجتماعی مردم شمال در مقایسه با دیگر مناطق ایران ، گیلان برای شروع عملیات انتخاب گردید.
سرانجام پس از مطالعات و بررسی های اولیه صفایی به همراه 8 تن دیگر از اعضاء در ارتفاعات اطراف سیاهکل مستقر شدند . طبق دستور گروه ، تیم جنگل قرار می شود از اواخر بهار و اوایل تابستان 1350 عملیات خود را آغاز نمایند .
از نظر صفایی در این موقع از سال شرایط طبیعی منطقه مناسب بود و مهمتر از آن به سبب حضور مسافران در شهر های شمالی و آمد و رفت آنها عملیات از نظر تبلیغی برد زیادی برای چریک ها پیدا می کرد، اما دستگیری یکی از اعضاي تیم شهر ، در تهران ، چریک ها را با بحران بزرگی روبرو می سازد .
خبر از هم پاشیدگی تیم شهر، صفایی را به عنوان مسئول و فرمانده چریک ها در برابر تصمیم گیری سرنوشت سازی قرار می دهد . سرانجام با به جلو انداختن عملیات ، شامگاه روز 29 بهمن 1349 چریک ها به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل حمله نموده و ضمن کشتن مدافعین آن سلاح های موجود در این پاسگاه را مصادره نمودند .
رژیم،قوای نظامی سنگینی را به منطقه اعزام می کند و از 19 تال 28 بهمن تمامی اعضای تیم جنگل یا دستگیر شده و یا در جنگ و گریز با قوای دولتی از پا در می آیند .
به لحاظ نظامی سیاهکل در عمل شکست خورده بود . نزدیک به 8 سال کار مداوم فکری به منظور پی ریزی مبارزه مسلحانه ، چندین سال آموزش و بالاخره یکی دوسال برنامه ریزی و تهیه مقدمات ، ظرف مدت کمی از یک هفته از شروعش با شکست و فروپاشی کامل از هم روبرو شده بود، اما به لحاظ ذهنی و برای نسل مبارز بعد از سال 1342 ، سیاهکل نویدی دلنشین و غرور آفرین بود.(3)
اپوزیسیون
کنفدراسیون دانشجویان ایرانی مقیم خارج یکی دیگر از گروه های اپوزیسیون در آستانه سال 1356 ، شامل مبارزان و جریانات مخالف خارج از کشور تشکیل می شود.
اولین رگه های مخالفت با رژیم شاه خارج از کشور به سال های بعد از کودتای 1332 می رسد . به سبب قلت شمار دانشجویان ایرانی در خارج از کشور در دهه 1330 ، مخالفت آنان چندان چشمگیر نبود ، اما با رونق اقتصادی که به سبب بالا رفتن درآمد های نفتی ایران از نیمه اول دهه 1340 به وجود آمد ، شمار دانشجویان ایرانی در اروپا و آمریکا را به سرعت افزایش داد .
به موازات افزایش دانشجویان در خارج از کشور ، شرایط سیاسی در داخل نیز به سمت اختناق گرایش یافت . در نتیجه اول اینکه از اواسط دهه 1340 تنها در خارج از کشور امکان فعالیت وجود داشت .
دوم اینکه افشای سرکوب مخالفین و قلع و قمع آنان در داخل ، برای دانشجویان مبارز خارج از کشور خوراک حاضر و آماده ای جهت فعالیت های سیاسی فراهم می آورد .
شروع مبارزه مسلحانه و افزایش فشار بی حد و حصر ساواک برای به بند کشاندن مخالفین ، برای فعالین خارج از کشور زمینه های فعالیت بیشتری را به وجود آورد .
تشکل های دانشجویی در ابتدا بیشتر محدود به مرز های کشور های اروپایی محدود بودند . اما به تدریج فراتر رفته و پیوند هایی بین اتحادیه های دانشجویی در کشور های مختلف پدید آمد .
این تحول در حقیقت نقطه ی شروع شکل گیری تشکیلاتی شد که به نام “کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی”اتحادیه ملی” معروف شد .
انبوه دانشجویان ایرانی در امریکا باعث شد تا تشکیلات دانشجویان ایرانی در این کشور نیز به صورت یکی از مهمترین اعضاي کنفدراسیون در آید. در سال های اولیه حیات کنفدراسیون ، اختلافات مسلکی درونی آن بیشتر دنباله و ادامه جریانات اپوزیسیون داخل کشور بود ، اما با از میان رفتن این جریانات در داخل ، اختلافات منبعث از آنها در داخل کشور نیز رفته رفته منسوخ شده و جای خود را به جریانات تازه تری داد .
از جمله اینکه آیا اتحاد شوروی سوسیال امپریالیست است و در نتیجه تفاوت اصولی با امپریالیسم امریکا ندارد و یا اینکه آیا حزب توده باید بر مبنای محاصره شهر ها از طریق روستا ها شکل گیرد یا مطابق خط مشی مارکسیست های امریکای لاتین و مدل انقلاب کوبا باشد ؟ و یا … که سرانجام با بالا گرفتن اختلافات داخلی در سال های 1354-1355 بخشی از طرفداران کنفدراسیون از آن انشعاب نمودند . این گروه در آمریکا نام خود را کنفدراسیون احیا” گذاردند.
اگر چه کنفدراسیون،چارچوب و خط مشی ایدئولوژیکی مشخص طبق اساسنامه خود نداشت ، از همان سال های اولیه تشکیلش ، عناصر فعال و رده بالای آن را مارکسیست ها تشکیل می دادند .
کنفدراسیون در طی حیات نزدیک به دو دهه ی خود ، نقش مهمی در مبارزات دانشجویی خارج از بر عهده داشت . گروه ها و جریانات سیاسی که در داخل کنفدراسیون نفوذ داشتند از انسجام و وحدت بر خوردار نبودند اما همه ی آنها در محکومیت رژیم شاه و کوشش در جهت افشای ماهیت سرکوبگر و دیکتاتور آن در خارج از کشور اتفاق نظر داشتند.(4)
ماهیت و عملکرد اتحادیه کمونیست های ایران
عناصر تشکیل دهنده اتحادیه و ایدئولوژی آن
“اتحادیه کمونیست های ایران” در اواخر سال 1355 ، به دنبال اتحاد میان “سازمان انقلابیون کمونیست” و باقی مانده گروه فلسطینی معروف به “پویا” به وجود آمد .
“سازمان انقلابیون کمونیست” که سازمان دهنده ی اصلی اتحادیه کمونیست ها بود در سال 1348 از میان دانشجویان کمونیست که در شهر “برکلی” امریکا مشغول تحصیل بودند ، شکل گرفت و همچنین گروه فلسطینی پویا یکی دیگر از عناصر تشکیل دهنده ی اتحادیه ، تعداد معدودی بودند که بعد از فرار از ایران و اقامت در عراق و لبنان ، با خط مشی “سازمان انقلابیون کمونیست” ، “اتحادیه کمونیست های ایران” را بنا نهادند.
ایدئولوژی اتحادیه در بدو تشکیل مارکسیسم – لنینیسم همراه با نظریات مائو بود و از چین به عنوان پایگاه انقلاب جهانی و از مائو به عنوان رهبر زحمتکشان و کارگران دفاع می نمود ، لیکن با گذشت زمان و پیدایش انحرافات در رهبری حزب کمونیست چین ، این سازمان از ذکر اندیشه های مائو به عنوان بخشی از ایدئولوژی خود امتناع کرد ، اما از نظریات انقلابی مائو همچنان دفاع می کرد .
در تحلیل اوضاع جهانی معتقد بود که هر دو ابر قدرت امریکا و شوروی از دشمنان اصلی مردم جهانند و تفاوت ماهوی میان آنها نیست و بالاخره بر این نظر بود که جنبش کمونیستی جهانی در یک بحران جهانی است و دارای مرجع و مرکزی در دنیا نمی باشد و فعلا به صورت پراکنده پیش می رود . بنابراین بر خلاف جریان های فدائی خلق که فقط از نهضت های ضد امریکایی دفاع می کردند اتحادیه از نهضت های ضد شوروی در کشور های مختلف نیز حمایت می کرد ، مثل نهضت مسلحانه مردم افغانستان ، جریان اریتره و جنبش کارگری لهستان .
اتحادیه کمونیست ها ، نشریه تبلیغی “حقیقت” و “نشریه تئوریکی” کمونیست” را منتشر می نمود . چاپ نشریه “حقیقت” تا شماره 161(25شماره در خارج از کشور و بقیه در داخل) ادامه داشت ولیکن نشریه “کمونیست” بیش از دو شماره منتشر نگردید.
فعالیت اتحادیه در نقاط مختلف دنیا از جمله امریکا ، آلمان و فرانسه بود ، فعالیت های اندکی نیز در داخل کشور داشت و سعی داشت که در ایتالیا و ترکیه هم فعالیت کند ، ولی بیشترین افراد آن در امریکا بودند و نفوذ آن بیشتر در “کنفدراسیون دانشجویان ایرانی مقیم امریکا” بود و بعد ها قسمت اصل کنفدراسیون احیا را که در جریان انشعاب های درون کنفدراسیون بوجود آمد تشکیل می دادند.
خط مشی اتحادیه تا پیش از انقلاب ، فعالیت های سیاسی و فرهنگی و به اصطلاح خودشان آگاهی دادن به توده ها بود بنابراین در ابتدا معتقد به خط مشی مسلحانه و چریکی نبوده و از همین روی بود که گروه پویا به سازمان انقلابیون کمونیست پیوست و اتحادیه را بنا نهادند .
رهبریت و منشاء اجتماعی آن ها همان گونه که گفته شد اتحادیه کمونیست ها در محفل های به اصطلاح روشنفکری امریکا به وجود آمد. بنابراین اغلب بنیانگذاران آن افراد تحصیلکرده ای بودند که سابقه اقامت آنها در آمریکا بیش از ده سال بود .
بررسی های به عمل آمده پیرامون منشاء اجتماعی آنها نشان می دهد که بسیاری از اعضاي اولیه اتحادیه از خانواده های کارمندان شرکت ملی نفت در خوزستان بودند . در دهه های چهل و پنجاه ، به دنبال شوک نفتی و بالا رفتن قیمت نفت ، شاه با استفاده از دلار های نفتی (پترودلار) سرازیر شده به کشور ، به منظور جلب توجه کارمندان شرکت نفت ، با اعطاي بورس های تحصیلی به فرزندان آن ها زمینه ادامه تحصیل آنها را در خارج از کشور و بالاخص در امریکا را فراهم ساخت.(5)
بسیاری از دانشجویان در خارج از کشور تحت تأثیر افکار مارکسیستی قرار گرفته و به تدریج جذب جریان های کمونیستی شدند و در قالب کنفدراسیون فعالیت می کردند .
بنابراین بر خلاف سایر گروهک ها از جمله سازمان مجاهدین که گفته می شد از طبقات محروم جامعه هستند ، اعضاء اتحادیه اغلب از طبقات متوسط تحصیلکرده و حتی مرفه جامعه بودند .
با توجه به این پیشینه و زمینه های اجتماعی ، فعالیت های اتحادیه به انتشار نشریه و انتقاد از سیاست های امریکا و شوروی و سایر کشور های امپریالیسیتی و نیز تحلیل عملکرد سایر گروهک ها و مباحث تئوریک خلاصه می شد.
مواضع اتحادیه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی
1- رژیم از نظر اتحادیه رژیمی وابسته به امپریالیسم جهانی و نماینده اقشار و طبقات طفیلی (مالکین بزرگ ، سرمایه داران وابسته ، سرمایه داران بورکرات ، در ایران بود که با کودتای 28 مرداد 32 به قدرت رسیده و به عنوان ژاندارم امریکا در منطقه ی خاورمیانه عمل می کرد.
2- امریکا به مثابه بزرگ ترین دشمن مردم ایران و جهان ارزیابی می گردید که تنها راه نجات در برابر این جهانخوار مبارزه مسلحانه قهرآمیز ملل ستمدیده جهان بود و در عین حال اروپای غربی و ژاپن را نیز با درجه کمتری از امریکای امپریالیست ارزیابی می نمود.
3- اتحادیه معتقد به سوسیال امپریالیستی بودن شوروی نیز بود که در سطح جهانی همانند امریکا عمل می نماید ، هر چند که تأکید داشت در مورد ایران امریکا دشمن اصلی و سپس شوروی دشمن بعدی می باشد ، اتحادیه معتقد بود که بعد از مرگ استالین رهبری حزب کمونیست شوروی با رهبری خروشچف به انحراف کشیده شده و بالاخره سرمایه داری در شوروی احیا گردیده است.
4- در مورد چین ، اتحادیه معتقد بود که چین تا قبل از مرگ مائو به عنوان یک پایگاه انقلاب جهانی به شمار می رفته است ، لیکن با بروز انحرافاتی ، از اوایل سال 50 به این سو رهبری چین دچار ارتداد شده و این ارتداد با مرگ مائو و کودتای “تنگ شیائوپینگ” و “هواکوفنگ” به مرحله جدیدی وارد گردیده است ، لذا چین از این پس به عنوان یک کشور ویزیونیستی و ضد انقلابی و همکار امپریالیسم معرفی گشت.
5-در مورد آلبانی ، اتحادیه معتقد بود که آلبانی یک کشور اصیل سوسیالیستی است و این بیشتر به این خاطر بود که آلبانی دارای همان نظراتی در مورد شوروی و چین می باشد که اتحادیه کمونیست ها به آن معتقد بود.
6-اتحادیه معتقد بود که قیام 15 خرداد به رهبری امام خمینی (ره)نقطه عطفی در تاریخ مبارزاتی ایران بوده است و پایانی بر روش های مسالمت مویانه رهبران سنتی نهضت قلمداد می گردد.
سازمان،احزاب، گروه ها
1-«سازمان چریک های فدایی خلق»:اتحادیه ، از ابتدای شکل گیری و پیدایش خط مشی چریکی ، بنا به دلایل تئوریکی خود مبنی بر مغایرت آن با شرایط جامعه ایران با این خط مشی، مخالفت علنی خود را ابراز نمود،در عین حال از حرکت های نظامی این جریان(خط مشی چریکی،چریک های فدایی خلق)دفاع می کرد.
2-«مجاهدین خلق»:اتحادیه ، علی رغم رد مشی چریکی معتقد بود که باید از این سازمان در قبال شاه حمایت کرد، لیکن با خط مبارزاتی آنان توافق نداشت.
3-«سازمان انقلاب (رنجبران)»:اتحادیه آنان را دنبال رو خط مشی انحرافی چین ضد انقلابی دانسته و آنان را راست رو، لیبرال و ساواک زده ارزیابی می نمود.
4-«توفان» با توجه به وابستگی عمیق حزب کار ایران(توفان)به آلبانی از یک سو و همسویی برخی از مواضع اتحادیه با این کشور از سوی دیگر،روشن است که اتحادیه موضع سختی در قبال توفان نداشت و در عین حال جناح هایی از حزب توفان را به خاطر توجیه هایی که آنها در رابطه با نقش توفان و حزب توده در سال های 20 تا 32 ابراز می داشتند مورد سرزنش قرار می داد.
5-«حزب توده» اتحادیه حزب توده را به عنوان یک جریان ارتجاعی ، ضد انقلابی و جاسوسان سوسیال امپریالیسم شوروی ارزیابی می نمود و لازم می دانست با مبارزه جدی سیاسی، تئوریکی علیه این حزب انجام شود.
6-«ملیون و نیروهای وابسته به آن »: علی رغم آنکه ملیون و نیروهای وابسته به آن را جریاناتی رفرمیست و سازشکار قلمداد می کرد اما در دفاع از منافع و حرکات آنان در برابر رژیم شاه هر چند که این حرکات اندک باشد تاکید داشت.
مواضع اتحادیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی
گروهک اتحادیه کمونیست ها در زمان شکل گیری انقلاب اسلامی و مدتی پس از پیروزی ، مواضع نسبتا ملایمی در رابطه با انقلاب اسلامی، مسائل سیاسی و ارگان های پدید آمده از آن را داشت که با اوج گیری درگیری بین مردم و گروهک های وابسته و عناصر منحرف، مواضع اتحادیه شکل حادی به خود گرفت تا جایی که بر این اعتقاد شد که رژیم جمهوری اسلامی و کلیه نهادها و ارگان های وابسته به آن ارتجاعی و ضد خلقی است و می بایست که به اقدام مسلحانه علیه آن دست یازید.
با همین دید و همچنین بر اساس ارزیابی های غلطی که داشت به جنگل پناه برده و پس از سارماندهی گروه هی به نام سربداران به برخی از عملیات های ضد انقلابی دست زد که مهمترین آن ، حمله ناجوانمردانه به آمل در پنجم بهمن ماه سال 1360 بود.
در اینجا به ذکر برخی از مواضع اتحادیه پس از پیروزی انقلاب اسلامی پردازیم:
1- انقلاب اسلامی اتحادیه معتقد بود که انقلاب اسلامی ایران بزرگترین ضربه را به امپریالیسم جهانی و بالاخص امپریالیسم آمریکا وارد آورده است و سرآغاز جدیدی را در تاریخ ملت ایران گشوده است،در عین حال اتحادیه بر این گمان بود که انقلاب ایران تنها در پرتو رهبری طبقه کارگر و یک حزب کمونیست می تواند به پیروزی نهایی برسد اما اینکه مکتب اسلام و رهبری امام بتواند این انقلاب را به پیروزی کامل برساند امری بود که خارج از تصورات اتحادیه محسوب می گردید.
اتحادیه معتقد بود که در درون حاکمیت جمهوری اسلامی سه جریان وجود دارد: الف-خرده بورژوازی سنتی که اکثریت مردم ایران را در برمی گرفت. ب-بورژوازی ملی و لیبرال ایران. ج-جناح های باقی مانده از رژیم گذشته که شامل افراد رده پایین در حکومت و ارتش می شود.
تضاد اصلی درون حکومت را میان قشر اول و سوم تحلیل می نمود و قشر دوم یعنی بورژازی ملی حالت واسطه را میان آنان ایفا می نماید، از یک سو قشر اول خواهان ادامه انقلاب است و قشر سوم خواهان تثبیت اوضاع و در نهایت بازگردانیدن اوضاع سابق و قشر وسط که بورژوازی لیبرال باشد با نقش نوسانی خود می کوشد تا این اتحادیه را حفظ نماید، از آنجا که اتحادیه معتقد بود که انقلاب واقعی تنها به دست طبقه کارگر و زحمتکش امکان پذیر است، لذا در این تحلیل کوشید که نقش کارگران و کلا کوخ نشینان را در انقلاب اسلامی ندیده بگیرد بنابراین فقط سه جناح مذکور را در پیروزی انقلاب اسلامی و در حاکمیت شریک می دانست. 2
-روحانیت و ولایت فقیه: اتحادیه هیچگاه به وحدت و یکپارچگی روحانیت معتقد نبود(علی رغم گروهک راه کارگر که به کاست روحانیت معتقد بود)بلکه روحانیت را در مجموع به دو جریان تقسیم می کرد:یکی روحانیت مبارز، خرده بورژوازی سنتی و جریان دیگر ، قشر مدافع فئودالیسم و سرمایه داری.
آنچه که اتحادیه درباره نقش روحانیت و دین معتقد بوده است که در واقع از متون مارکسیسم ، لنینیسم استخراج گردیده، این بود که دین باید از سیاست جدا باشد و حکومت نباید تحت انقیاد دین قرار بگیرد لذا شدیدا با اصل ولایت فقیه مخالفت نموده و نوشت: «… ولایت فقیه که از لحاظ بنیادهای ایدئولوژیکی متکی بر اسلام قرون وسطایی فقاهت است نمی تواند پاسخگوی مشکلات و مسائل روز باشد…
جامعه ایران که درنتیجه یک تب و تاب دمکراتیک انقلابی علیه سلطنت برپا نمود نیازمند یک مرجع ایدئولوژیکی دمکراتیک و متکی بر اندیشه های پیشرو در دوران ماست و این اندیشه و مرجع به نظر ما کمونیست ها ، مارکسیسم ها و لنینیسم و در این مرحله اندیشه های دمکراتیک نوینی است که بتواند سکان کشتی جامعه ما را در کشاکش های بحرانی داخلی و خارجی به دست گیرد و به پیش براند.»(6)
تشکیلات
سازمان اتحادیه تا پیش از تعیین مشی مسلحانه تشکیلات شامل سه شاخه مرکزی، کارگری و نشریه بود، شاخه مرکزی تعیین خط مشی ، تصمیم گیری و نیز تامین مالی و فعالیت در شهرستان ها را بر عهده داشت.
شاخه کارگری در کارخانجات به فعالیت و جذب نیرو می پرداخت و شاخه نشریه چاپ نشریه حقیقت و توزیع آن را بر عهدا داشت.
خط مشی اتحادیه تا پیش از انقلاب،همانگونه که گفته شد به فعالیت های سیاسی و فرهنگی محدود می شد. پس از انقلاب نیز تا مدتی این شیوه دنبال شد اما پس از عزل بنی صدر و وقایع 30 خرداد که منجر به صف بندی ، مبارزه علنی و مسلحانه منافقین و سایر گروهک ها با جمهوری اسلامی شد، اتحادیه تنها راه چاره را قیام مسلحانه دانست ، لیکن نه به شیوه ترورهای فردی که سایر گروهک ها انجام می دادند،به یک قیام مسلحانه توده ای اعتقاد داشت تا به زعم خود انقلاب را که از مسیر خود منحرف شده بود نجات دهد.
در این رابطه نشریه حقیقت در شماره 156 خود نوشت: «امروز کمونیست های ایران به عنوان وجدان بیدار انقلابی ترین طبقه جامعه و مدافعان پیگیر آزادی با وظیفه ای عاجل و خطیر روبه رو هستند که همان قیام مسلحانه برای نجات انقلاب و کشور می باشد… راه قیام مسلحانه راه اقدامات مسلحانه پراکنده و ترور فردی نیست که توده ها را در نقش تماشاچی رها کرده و سرانجام به سرخوردگی بکشاند.»
طرح مالک و مستاجر و تز جبهه سوم
در چنین شرایطی طرحی با عنوان “مالک و مستاجر” از طرف دولت ج.ا.ا به اجرا گذاشته شد که به موجب آن هر مالکی موظف بود هویت مستاجر خود را به اولین پاسگاه انتظامی یا کلانتری محل گزارش دهد، در غیر این صورت مسئولیت عواقب آن بر عهده مالک بود.
اتخاذ این تاکتیک بسیار مناسب توسط جمهوری اسلامی، ثبات و استقرار گروهک ها را از میان برد، گروهک هایی نظیر سازمان مجاهدین که معتقد به شیوه ی جنگ و گریز نزاع های خیابانی بودند مجبور شدند به عنوان تاکتیک و نه استراتژی به نواحی و مناطق دور دست بگریزند.
اتحادیه کمونیست ها که قصد مبارزه نظامی – سیاسی در تهران را داشت ، به علت کمی نیرو و بروز وقایعی که ذکر آن رفت ، طی نشستی(7) تز جبهه سوم را مطرح ساخت.
ناصر میرریاحی به عنوان یکی از بنیانگذاران و اعضای مرکزی اتحادیه با ارائه این تز ، پی گشودن جبهه ی سومی علیه جمهوری اسلامی بود.وی در تحلیل خود معتقد بود که جبهه اول جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است که بخش عمده ای از امکانات و نیروهای نظام را به خود مشغول کرده است ، جبهه دوم مبارزات کردها و گروهک ها می باشد ، بنابر این ایجاد یک جبهه سوم در جنگل بدون مقاومت چندانی از سوی حکومت می توانست موفقیت بیشتری را در پی داشته باشد و نهایتا به سقوط حکومت بینجامد.
استراتژی استقرار در جنگل
استراتژی جنگل های پارتیزانی به طور عمده به دو دیدگاه تقسیم می شود:دیدگاه اول مبتنی بر نظریات و تجربیات مائو می باشد و بر استقرار در یک نقطه ی امن برای آزادسازی روستاها، به عنوان شروع مبارزه تاکید دارد.
مطابق این تئوری ، با توجه به اینکه دشمنان در شهرها قرار دارند به تدریج با گسترش منطقه امن(توسعه وضعیت ) و آزادسازی روستاها ، شهرها نیز تسخیر و حکومت مرکزی به دست توده مردم سقوط خواهد کرد.
نگرش دوم پیرو نظریات چه گوارا و مبارزات کاسترو در کوبا می باشد و به شیوه ی جنگ و گریز و “تحرک مطلق”مشهور است. این ره یافت ، تحرک دائم همراه با جنگ و گریز و ضربه زدن به حکومت مرکزی را در گروه های کوچک و پراکنده ، مد نظر دارد.
گروه اشرف دهقان با رهبری حرمتی پور در محدوده جنگل های محمودآباد و بابل ، این شیوه مبارزاتی را تعقیب می کردند.(8)
اتحادیه کمونیست ها بر اساس مشی مائوئیستی خود، استقرار در جنگل را به عنوان استراتژی خود قرار داده تا به زعم خود روستائیان را جذب نموده و با آزاد سازی روستاها و بسیج روستائیان ، یک قیام مسلحانه توده ای را به راه اندازند و با تشکیل ارتش خلق، شهرها را یکی پس از دیگری آزاد و حکومت مرکزی را ساقط نمایند.
علاوه بر این پشتوانه تئوریک ، استقرار در جنگل و در یک منطقه امن دلایل دیگری نیز داشت که برخی از آنها عبارتند از : انتخاب جنگل های آمل پس از اتخاذ استراتژی استقرار در جنگل، اتحادیه جنگل های اطراف آمل را انتخاب نمودو برخی از دلایل این انتخاب عبارت بودند از :
-جنگل های آمل به علت داشتن درختان انبوه و شاخ و برگ فراوان با رنگ های مختلف ، از لحاظ نظامی دارای استتار بسیار خوبی می باشد که به هیچ وجه از طریق هوا نمی توان آن را کنترل نمود و در زمستان نیز شناسایی را با مشکل مواجه می کند.
-وجود راه های مال رو و شبیه به هم و نیز درختان ، تپه ها و دره های مشابه به خصوص در شب عاملی برای گم شدن کسانی است که آشنایی و تسلط چندانی بر محیط جنگی ندارند.
-وجود عناصر بومی در جنگل مثل رانندگان و کارگران معدن ، باعث می شد رفت و آمدهای عناصر غیربومی چندان غیرعادی نباشد.
-تامین آذوقه و تدارکات از طریق روستاهای مجاور مثل اسکومحله و کزنه و سر امکان داشت.
-ارتباط و نزدیکی با شهر آمل و تهران -استقرار در حاشیه جاده بین المللی هراز که خود سه مزیت عمده داشت: الف-شلوغی و حجم زیاد تردد در جاده باعث کم خطر بودن و هرگونه نقل و انتقال نیرو و امکانات به داخل جنگل می شد. ب-مسدود نگاه داشتن جاده در مواقع ضروری موجبات ممانعت از انتقال نیرو و امکانات کمکی از مرکز حکومت را فراهم می ساخت. ج-بنا به اعتراف دکتر محمد، به علت نداشتن رادیو با مسدود نمودن این جاده بین المللی و تبلیغ و پخش اعلامیه ، می توانستند حضور و فعالیت های خود را به سرعت در داخل و خارج کشور منعکس نمایند.
-خودکفایی در سراسر منطقه شمال به گونه ای بود که در صورت قطع ارتباط با سایر نقاط کشور امکان مقاومت و ادامه مبارزه وجود داشت.
-با توجه به جغرافیای شمال شرقی ارتفاعات البرز، در بعضی موقعیت ها مثل مناطق چالوس،نوشهر، ساری، کردکوی و قائم شهر از لبه ساحل تا منطقه کوهستانی عمق کمی وجود دارد،اما منطقه آمل به علت داشتن عمق بسیار زیاد از لبه ساحل و نیز وجود جنگل های انبوه میدان مانور و جنگ و گریز بهتری فراهم می آورد.
از سوی دیگر موقعیت سوق الجیشی ، مواصلاتی آمل که از یک طرف به تهران و از طرف دیگر به بابل ، ساری و گرگان و از غرب به نور و چالوس و از شمال نیز به بابلسر وصل می شود،بهترین موقعیت مکانی منطقه محسوب می شود.
استعداد و گسترش
پس از بررسی های به عمل آمده گروه هایی از اتحادیه جهت شناسایی منطقه وارد جنگل های آمل شده و به شناسایی کل منطقه غرب و شرق هراز و قسمت های وسیعی از جنگل های آمل و اطراف آن پرداختند.
بعد از جمع آوری نیرو از سراسر کشور و تهیه امکانات تدارکاتی و تسلیحاتی برای 180 نفر ، از اواخر شهریورماه سال 1360 فعالیت خود را در جنگل به طور جدی آغاز نموده و در اوایل آبان ماه همان سال در پایگاهی در حوالی “منگل دره” مستقر گردیدند.
این پایگاه دارای سه کمپ و هر کمپ دارای سه گروه بود که فاصله کمپ ها از یکدیگر حدود 700 متر بوده است.
استقرار کمپ ها به شکلی بود که در شرایط اضطراری قابلیت دفاع و پشتیبانی از یکدیگر را داشتند. سازماندهی و آموزش تاقبل از 18 آبان که نخستین درگیری میان نیروهای سپاه و اتحادیه کمونیست ها در جنگل رخ داد،وظایف عمده کمپ ها آموزش نظامی و سیاسی و سازماندهی عناصر بوده است.
به طور متوسط هفته ای یک بار جلسات سیاسی داشته و روزانه به آموزش های نظامی و گشت های شناسایی در منطقه مشغول بودند.
هر کمپ شامل 22 نفر که به دسته های های 11 نفره تقسیم شده بودند ، علاوه بر این پایگاه منگل دره دارای بخش های تدارکات و تسلیحات ، ارتباطات ، نظامی و بخش سیاسی نیز بود.
از 18 آبان به بعد تغییراتی در سازماندهی کل گروه به وجود آمد. گروه های کوچک 11 نفره به پنج گروه 16تا 20 نفره تبدیل شدند که هر گروه دارای فرمانده کل، معاون نظامی و یک مسئول سیاسی و نیز تدارک چی و آرپی جی زن بودند.
هدف از این سازماندهی ، استقلال نسبی گروه ها بود به گونه ای که در مواقع ضروری هر گروه قادر باشد تا دو سه هفته جدا از سایر گروه ها باقی بماند.
علاوه بر این پنج گروه ، یک گروه مرکزی نیز وجود داشت که شامل فرماندهان اصلی، فرمانده کل گروه، مسئول کل سیاسی، مسئول کل ارتباطات، مسئول کل شناسایی و تدارکات و همچنین تیم تدارکات و شناسایی ، تیم پزشکی و عده ای نظامی دیگر بود که جمعا حدود 15 تا 16 نفر می شدند که در کمپ فرماندهی در مرکز استقرار کمپ ها مستقر بودند.
تصمیمات اصلی و دراز مدت کل گروه توسط چهارتن از رهبران کل اتحادیه «کمیته دائم» گرفته می شد. این تصمیمات در شورایی مرکب از 16 تن از فرماندهان و مسئولان گروه ها و رهبری کل سازمان که شورای تصمیم گیری نام داشت بحث و بررسی می شد که معمولا نظر رهبری کل به اجرا درمی آمد.
بعد از تصویب این شورا ، مسئولان و فرماندهان هر گروه آن را برای گروه خود مطرح نموده و به اصطلاح به رای می گذاشتند.
تدارکات و امکانات
سلاح و مهمات اتحادیه در جنگل ، به طور عمده از راه های زیر تهیه شده بودند:
-تعدادی در سال های 57- 56 و ابتدای انقلاب جمع آوری شده بودند.
-تعدادی در دوران جنگ در جبهه جنوب سرقت رفته بود.(9)
-تعدادی در کردستان تهیه شده بود.
– تعدادی هم از راه خرید از قاچاقچی ها به دست آمده بود.
نوع سلاح ها عبارت بودند از : ژ3 ،کلاشینکف ، تیربار ژ3 ،آرپی جی 7 ، کلت رولور 45 ، نارنجک، یوزی، ام یک ، کوکتل، سه راهی
علاوه بر این سلاح های انفجاری نیز در جنگل با استفاده از مواد انفجاری ، یک موتور برق و دیگ های زودپز ساخته می شد.
آذوقه و مواد غذایی مورد نیاز از تهران و روستاهای اطراف خریداری و یا به سرقت می رفت. دو وانت، دو ماشین سواری، دو موتورسیکلت و دو راس قاطر انتقال مایحتاج اتحادیه و افراد را به جنگل انجام می دادند.
دو عدد دستگاه فتواستنسیل و تکثیر و یک ماشین تایپ، امکانات انتشاراتی اتحادیه بودو برای چاپ نشریات و اعلامیه ها از خانه های بستگان نزدیک اعضا که برای مدتی به ییلاقات و شهرهای دیگر می رفتند استفاده می کردند.
تامین مالی و شیوه های آن برای تامین مالی از راه های مختلفی استفاده می شد که برخی از آنها عبارتند از :
-پرداخت حق عضویت اعضا(10)
-سرقت از منازل و بانک ها(11)
-خرید و فروش (به عنوان نمونه یک باغ میوه خریداری نموده و میوه های آن را چیدند و فروختند)
-جمع آوری کمک از برخی هواداران فعالیت های عملیاتی
الف- فعالیت های تبلیغاتی – فرهنگی
1-این گروهک در صدد راه اندازی یک ایستگاه رادیویی بود و قصد داشت با بردن دستگاه مولد برق و یک آنتن بزرگ به جنگل آمل ایستگاه رادیویی تاسیس نماید، اما به علت عدم وجود وسایل فنی کافی موفق به راه اندازی آن نشد.
تبلیغات آنها به صورت تایپی یا دست نویس در بعضی مجلات شهر آمل پخش شده بود که در آنها آمده بود: “صدای سربداران را گوش کنید. صدای سربداران رادیوی اتحادیه کمونیست های ایران (سربداران)هر شب ساعت 9 بر روری موج موکتاه SW1 و طول موج 75 متر برابر با 2/ 4 مگاهرتز پخش می شود.عین این برنامه ساعت 30 / 6 صبح روز بعد تکرار می شود.”
2-در سه مورد اقدام به بستن جاده هراز در 10 کیلومتری آمل نموده و به تبلیغات و پخش اعلامیه پرداختند و پس از چند دقیقه به داخل جنگل بازگشتند.
3-استفاده از نام سربداران که تداعی کننده مبارزات شیعیان علوی به رهبری شیخ خلیفخ و شیخ حسن جوری در خراسان بود، از جمله فعالیت های تبلیغی – روانی اتحادیه محسوب می شد.
4-در روستاها بین دانش آموزان تبلیغات زیادی می کردند که علی رغم این تبلیغات تنها توانستند دو نفر از این دانش آموزان را جذب کنند.
5-در روستاهای دارای زمین ، اختلاف بین زمین دار و بی زمین را شناسایی کرده تا به زعم خود جنبش دهقانی آن روستا را رهبری کنند و بعد از انتخاب این گونه روستاها سعی می کردند با عناصری در روستا که دارای پایه مردمی بوده و به عنوان نماینده محل یا شورای ده انتخاب شده بودند ارتباط برقرار کنند.
بعد از برقراری ارتباط اگر آن زمینه مذهبی داشت تا آخر ماهیت خود را فاش نمی کردند و اگر زمینه کمونیست شدن در او وجود داشت سعی می کردند او را وارد تشکیلات کنند.
ب-عملیات اطلاعاتی تا قبل از 18 آبان برنامه کمپ ها شناسایی بود و مسئولان گروه ها و معاونان ، دو نفر یا سه نفر به شهر می رفتند و به شناسایی افراد و مناطق می پرداختند.
از 18 آبان به بعد که هوشیاری نیروهای نظامی مانع گشت های شناسایی اتحادیه بود ، بیشتر اطلاعات از طریق چند نفر از افراد محلی که با انحادیه همکاری داشتند تهیه می شد و این ارتباط در تشکیلات شهری و روستایی به دست می آمد.
این گزارش ها، اطلاعاتی شامل نقشه و کروکی بسیج، سپاه ، سازمان ها و ادارات دولتی ، منازل و اسامی افراد حزب الهی و نیز برنامه های عملیاتی نیروهای سپاه و ژاندارمری بود که در بسیاری از موارد ناقص یا ناقض یکدیگر بودند.
ج- عملیات شهری: گروهک مزبور پس از استقرار در جنگل اقدام به چند فقره عملیات محدود در منطقه نمود. نخستین درگیری در تاریخ 18 آبان 1360 رخ داد. در این تاریخ شش نفر از افراد این گروهک که جهت شناساندن و اعلان حضور در جنگل اقدام به بستن جاده آمل – تهران و پخش اعلامیه نموده بودند با نیروهای کمیته درگیر و سپس متواری شدند و به جنگل گریختند.
هدف از این عملیات اعلام موجودیت در رسانه های داخلی و خارجی بود و بیش از آنکه ارزش نظامی داشته باشد ارزش تبلیغاتی داشت ، لیکن این قضیه هیچ انعکاسی در رسانه ها پیدا نکرد و نشریه حقیقت ، ارگان اتحادیه با عصبانیت از آن به عنوان یک توطئه و “سکوت مرگبار” یاد کرد.
بعد از این واقعه نیروهای خودی متشکل از ژاندارمری ، بسیج و سپاه جهت سرکوبی و ختم غائله جنگل تصمیم گرفتند در تاریخ 22 آبان 1360 به طور مشترک به مقر این گروهک در جنگل حمله کنند، لیکن به دلیل اطلاع و آمادگی قبلی نیروهای جنگل و نیز اشراف آنها بر منطقه ، توانستند از نظر نظامی پیروز شوند،اما بعد از این درگیری ، ترس از حمله مجدد و گسترده تر به منطقه ، رعب و وحشتی در آنها به وجود آورد که بیش از 70 نفر از اعضای اتحادیه به طور علنی و غیرعلنی جنگل را ترک نمودند و بقیه نیز علی رغم گنده گویی هایی که در اعلامیه های خود می کرند ، روحیه خود را از دست داده بودند.
بعد از عملیات 22 آبان تا شش بهمن چندین فقره درگیری میان نیروها روی داد. نیروهای جنگل در این زمان با تغییر شیوه خود و اتخاذ عملیات ضربات پراکنده و مشغول کردن نیروهای نظامی در اطراف جنگل که “جنگ ضربه ای ” می نامیدند ، قصد گسترش منطقه ناامن در جنگل را داشتند. اما حدود یک ماه بعد دوباره به تاکتیک قبلی خود یعنی “حملات غافلگیر کننده” بازگشتند.
د- حمله به شهر:تئوری حمله به شهر با هدف گسترش وضعیت و بر مبنای این تئوری مائو بود که دشمنان در شهرها هستند و با آزادازی روستاها ، شهرها یکی پس از دیگری سقوط خواهند کرد. بنابراین پس از استقرار در جنگل ، حمله به شهر ، استراتژی بعدی اتحادیه بود و قرار بر این بود که بقیه هوادارن نیز به آنها بپیوندند و اعلام موجودیت رسمی و حکومت نمایند.(12)
انتظار می رفت پس از آزادسازی شهر آمل با حمایت و همکاری مردم ، شهرهای بابل ، بابلسر و سایر شهرهای شمالی یکی پس از دیگری آزاد شوند و به این ترتیب خطه شمال منبع تهدیدی برای حکومت از طریق جاده هراز- نزدیکترین محور مواصلاتی – شود. فرا رسیدن زمستان ، بارش شدید برف و ریختن برگ درختان از بین رفتن استتار جنگل ، شناسایی و ردگیری کمونیست ها را با هلی کوپتر تسهیل می نمود.
همچنین کمبود آذوقه و نگرانی از حملات غافلگیر کننده نیروهای دولتی ، مجموعا عواملی بودند که نیروهای اتحادیه را شدیدا تحت فشار قرار می داد.
دکتر محمد در اعترافات خود در این رابطه می گوید: «شما (نیروهای حکومت)کاری کردید که استقرار ما در جنگل بسیار مشکل و آزادی عمل ما از دست رفته بود. قبلا تیم های عملیاتی ما سرودخوانان و بدون نیروی تامین جلودار و عقب دار جناحین ، به روستاهای منطقه می رفتند و برای مردم سخنرانی کرده و در بازگشت مایحتاج خود را با پرداختن پول اضافی جهت جلب اعتماد مردم تهیه می کردند، ولی استقرار نیروهای دولتی در پایگاه ها و در نقاط مرتفع که دارای دید و تیر مناسب بود و همچنین کنترل جاده معدن که محل اصلی ورود و خروج ما به جاده هراز و نیز پایگاه هایی که در بالای هر شیار ایجاد شده بود و خلاصه حضور این چنینی شما ،آزادی عمل سابق را از ما گرفت و ما مجبور بودیم کمترین تردد را داشته و مهمتر آنکه هر لحظه منتظر حملات غافلگیر کننده شما باشیم.
دو راه در پیش بود ، اول آنکه به خاطر از بین رفتن حساسیت منطقه ، نیروها منطقه را ترک و به شهرهای خود رفته و در بهار سال بعد بازگردند. این پیشنهاد به دلیل شناخته شدن ماهیت و عملکرد قبلی نیروها رد و بر نگرانی آنها افزوده شد.
راه کار دوم این بود که برنامه حمله به شهر هرچند که مقدمات کامل آن فراهم نبود، جلو انداخته شود. بنا به دستور قرار بود تقریبا در تیرماه سال آینده که شاخه قائم شهر سازمان مجاهدین حداکثر نیروهای خود را به جنگل فرا می خواند ، همزمان با حضور آنها به شهر حمله شود ، اما با رد پیشنهاد اول و نبودن زمینه برگشت به شهرهای خود، مجبور شدیم برنامه حمله به شهر را جلو اندازیم که در واقع حضور نیروهای دولتی در جنگل باعث گردید ما به انفعال بیفتیم.»(13)
هـ – شروع عملیات:پس از نفوذ و استقرار تدریجی و مخفیانه در شهر ، ساعت 11 شب پنجم بهمن ماه یک گروه گشتی کمیته با تعدادی از افراد اتحادیه روبه رو شده و درگیری شروع می شود.
در ساعت 45/11 به مرکز فرماندهی بسیج و فرمانداری(مرکز هدایت عملیات جنگل که خلبان ها و عده ای دیگر آن شب در آنجا بودند) حمله نموده و قرار بود بعد از تصرف آنجا زندانیان آزاد و بقیه شهر نیز به تصرف درآید، اما مردم و نیروهای سپاه و بسیج تا صبح مقاومت می کنند.(14)
صبح روز ششم بهمن ستاد عملیات مرکب از سپاه ، اطلاعات و ژاندارمری تشکیل شد و با همکاری مردم تمام اماکن متصرفی باز پس گرفته شدو فرماندهان کمپ ها هر سه کشته شدند و اتحادیه کمونیست ها با به جای گذاشتن 81 کشته و اسیر و به شهادت رساندن 41 نفر از مردم ، با تعداد 13 مجددا به جنگل گریخت.
گروهک اتحادیه کمونیست ها پس از شکست مفتضحانه ای که از مردم آمل خورد دوباره به جنگل پناه برد و اقدام به چند فقره عملیات نمود، لیکن بعد از مدتی از جنگل مایوس شده و برای همیشه جنگل را ترک نمود و به کردستان و سایر شهرها پناه برد که تا سال 1362 اکثریت نیروهای فراری از جنگل به اشکال مختلف دستگیر شدند.
تحلیل نهایی
نگاهی به عملکرد اتحادیه کمونیستی از آغاز تا فرجام ، بیانگر نکاتی است که به طور خلاصه شامل این موارد می شود:
-این سازمان از عمق جایگاه مذهب در بطن جامعه ایران غافل بوده است. مشی کمونیستی اتحادیه و استفاده از استراتژی هایی که هیچ سنخیتی با فرهنگ مذهبی حاکم بر جامعه ندارد ، تضاد و عمق شکاف میان این سازمان و توده مردم را نشان می دهد.
-گذاردن نام سربداران بر روی این گروه لامذهب ، حاکی از بی اطلاعی از جنبش سربداران می باشد که قوام و دوام آن منوط به ماهیت اسلامی و شیعی آن بوده است.
-تشبیه شورش اتحادیه در جنگل با جنبش مشروطیت و مبارزات ستارخان، خطای دیگر این سازمان است چراکه ستارخان پرچمدار انقلاب بود در حالی که اتحادیه علیه انقلاب به مبارزه برخاست.
-ضعف و هرج و مرج ناشی از انقلاب عاملی بود که باعث موفقیت های اولیه این سازمان شد. اما در مقابل ، التهاب و شور و حال عمومی ناشی از همین انقلاب که غیرت و حمیت مردم را دوچندان ساخت، مهمترین علت شکست اتحادیه کمونیست ها بود، با آنکه مبارزات اتحادیه بر مبنای اصول جنگ های پارتیزانی مائوئیستی بود و کارایی آن قبلا به اثبات رسیده بود.
– استفاده از نیروهایی که اغلب از طبقات متوسط و بالای جامعه بودند و اعتقاد قلبی به راه خود نداشتند عامل دیگری بود که فروپاشی این سازمان را تسریع نمود. چنان که همه اعضای اتحادیه که بعدا دستگیر شدند اظهار ندامت کردند.
– بنا بر تئوری مائو توان رزمی یک نیروی چریک باید چندین برابر نیروی کلاسیک باشد. بدین معنی که یک تیم عملیاتی چریک می تواند یک گردان و بلکه بیشتر را با تاکتیک نامنظم خود زمین گیر کند.
در این معامله اتحادیه با 96 نیروی پارتیزانی مسلح و عده ی زیادی از عناصر میلیشیا ،سمپات و هوادار به شهر حمله می کند و با به جای گذاشتن 81 اسیر و کشته در طول یک روز موفق می شود از تاریکی شب استفاده نموده و با 13 نیروی خسته و مجروح به کمپ خود بازگردد.
از 41 شهید نیروهای خودی، 12 نفر نیروی کمیته ای و سپاه بوده اند و مابقی از شهدای مردمی بودن(معلم ، کارمند، کارگر، دانش آموز و …) که همگی یا پرونده ی بسیجی داشته و یا به عنوان فرد حزب الهی معروف بودند و در لحظات اولیه درگیری به کمک سپاه شتافتند ، حتی شهید طاهره هاشمی هنگام حمل آذوقه برای نیروهای بسیجی در جلوی دادسرا به شهادت رسید. در این میان تنها یک نفر هویت مشخصی نداشته و شاید رهگذر بوده است.
بر اساس تئوری مائو آیا توان رزمی چریکی اتحادیه به راستی چند برابر نیروهای دفاع کننده بوده است؟
پی نوشت
1-دکتر کيومرث نياز آذري اکنون رييس دانشگاه آزاد ساري است.
2-زیباکلام ،صادق، مقدمه ای بر انقلاب اسلامی ، انتشارات روزنه ، تهران ، 1372 ،ص225
3-همان ماخذ،ص228
4-همان ماخذ، صفحه 271
5- در میان عناصر مهاجم به شهر آمل در 6 بهمن 1360 نیز جمع کثیری از آن عناصر متولدین خوزستان ، به خصور آغاجاری، گچساران و اهواز و آبادان بودند.
6- حقیقت شماره 148
7- این جلسه در خانه تیمی سازمان در خیابان ملاصدرای تهران انجام گرفت.
8- انهدام دکل تلویزیونی سوردار منطقه نور از جمله فعالیت های این گروه بود.
9- بنا به اعتراف کاک اسماعیل در بدو جنگ دو گروه از طرف سازمان مسئولیت یافتند که در جبهه جنگ منطقه سوسنگرد حضور یابند و در دو مرحله این افراد سلاح های خود را به دفتر اتحادیه در آغاجاری انتقال دادند.
10- بنا به اظهارات سیامک زعیمی در بازجویی ها، یکی از راه های تامین مالی اتحادیه پرداخت حق عضویت افراد بوده است.
11-دو مورد سرقت بانک از آمل گزارش شده است.
12-بنا به اعتراف یکی از متهمان با توجه به ماهیت کمونیستی اتحادیه تصور می شد کشورهای کمونیست آن زمان در صورت موفقیت از آنها پشتیبانی و حمایت نمایند که البته به دلیل سرکوب مردمی آنها این حمایت ها جامه ی عمل نپوشید و گفته شد که تنها کشور آلبانی بیانیه ای از رادیوی خود در حمایت از این گروه قرائت کرده است.
13-متاسفانه هنوز عده ای باور ندارند که طرح حضور سپاه در جنگل و استقرار پایگاه و تجزیه کردن دشمن و سلب آزادی عمل اتحادیه ، باعث گردید که آنها ناشیانه به شهر حمله نمایند و عدم اطلاع این آقایان به خاطر سری بودن طرح سپاه بود.
14-گفتنی است که دو درگیری از اولین درگیری های اتحادیه به مردم رخ داد که در اولی پیرمرد بسیجی به نام شهید آملی به شهادت رسید و در دومی تعدادی از دانش آموزان به رهبری شهید جعفر هندویی که مشغول نوشتن شعار بر روی دیوار بودند به شهادت رسیدند.منبع مازند نومه
http://www.abuzariyon.ir/news/1000
برادران ودوستان گرامی مصاحبه ابوذریون با رییس انصار حزب الله بابل را بخوانید من که خواندم فکر نمی کنم حرف های این آقا درست باشد یعنی این آقای کرامتی جلوی فرماندار ونماینده ایستاده وکسی کاری به کارش نداشته …بابا خیلی جیگر داره
پس چرا ای اقایان حزب الله آمل چرا در آمل کاری نمی کنید چرا خانه های فساد را در آمل نمی زنید ٌٌٌ؟؟؟؟؟؟؟؟
داره پول های بسیاری از مرکز برای تبلیغ نمایندگی به آمل می اید
راستی امیر شاکریان پسری که نمایشگاه 123 در جنب استخر نجم داشت با حدود 3میلیارد تومان کلاهبرداری فرار کرد ودر تایلند به سر می برد
عمده اختلاص این پسره از دوستان وبانکها بود
این بابلیها کی میخوان دست از سر امل ما وردارن خدا میدونه!