هراز نیوز :امروز ششم بهمن است و بنده با یاد شهیدانی که از سپاه ساری برای دفاع از کیان اسلام و انقلاب به این شهرستان اعزام شده بودند و با هماهنگی با سپاه منظقه ۳ مستقر در چالوس وارد صحنه های پر مخاطره مبارزه با این حمله انتحاری گروهکی بی هویت و ناپخته به نام اتحادیه کمونیست های ایران شده بودند این مطلب را تقدیم می کنم.
در راس همه برادران اهل رزم سردار شهید طوسی قرار داست که فرماندهی عملیات نیروهای مستقر در آمل را بر عهده داشت. ایشان در سپاه محمود آباد نیروها را سازماندهی کرده و به سمت آمل حرکت می داد و خود نیز هم در صحنه عملیات و با لباس رزم و کاملاْ مسلح در پیشانی خطر حضور فعال و تعیین کننده داشت. از یاران سپاه ساری او آنهایی که با رشادت در صحنه های تعقیب و مراقبت پس از آزاد سازی شهر آمل از چنگال دژخیمان مائوئیست آمریکایی به شهادت رسیدند یکی شهید محمد تورانی بود که خاطرات زیادی از ایشان برای حقیر وجود دارد که بسیار جالب و شنیدنی است.
این شهید عزیز که خود از سابقه پوشیدن کسوت روحانیت در قم برخوردار بوده به عنوان داماد خاندان محمدیان از روستای ایلال ساری بودند که بیشتر عمر بابرکت خود را در قم گذرانده بودند. این شهید عزیز ار اراده ای فوق العاده قوی برخوردار بودند و چون از سابقه روحانیت و تحصیل در حوزه های علمیه برخوردار بودند از ایشان برای عضویت در روابط عمومی سپاه ساری که در آن زمان به امور متنوعی می پرداخت دعوت به عمل آمد و چند صباحی را در خدمت ایشان بودیم و در نشر تعدادی از نشریان تحت عنوان رسالت دانش آموز و نیز در راه اندازی و اداره امور کتاب فروشی رسالت به همراه سرهنگ پاسدار کریم کریمی که خود از رزمندگان حماسه ساز آمل بودند همکاری جدی و فعالی داشتند. این سردار رشید اسلام که قبلاْ جبهه های کردستان را تجربه کرده بودند پس از فتح آمل به همراه تعدادی از نیروها به تعقیب بازمانده های فراری نیروهای دشمن پرداختند و در جنگل آمل به اسارت آن نیروهای رذل و سنگذل در می آیند.
سردار شهید رحمت الله محمدیان از دیگر یاران ما بود که در این عملیات تعقیب و مراقبت به مقام رفیع شهادت نائل آمد. وی که از گروه شهید سپاه ساری محسوب می شدند فردی فوق العاده شجاع و عملیاتی بودند که در راه دفاع از کیان اسلام و انقلاب هیچ هراسی به دل راه نمی دادند و در غالب عملیات پر خطر پیشتاز بودند. این سردار رشید پس از اینکه جسم مطهر سردار تورانی داماد عزیز خود را به ساری منتقل و مراسم تدفین آن سردار را برگزار می کنند مجدداْ برای تعقیب نیروها به جنگل آمل می روند و در آنجا با کمین نیروها مواجه و به درجه رفیع شهادت نائل می شوند.
سردار رشید شعبان کاظمی از نیروهای سر از پا نشناخته سپاه ساری با تجربه رزم در جنگا های سوادکوه، قائمشهر و ساری بودند که این تجربیات از ایشان رزمنده ای نستوه ساخته بود که در هر جایی موجب دلگرمی سایر رزمندگان بودند. روابط بسیار نزدیک دوستی فی مابین ایشان و شهید تورانی و برادران گروه شهید سپاه ساری زبانزد همه بود و عاقبت ایشان نیز در حماسه آمل جان به جان آفرین تسلیم کرد و با همرزم خویش شهید تورانی در مسابقه شهادت همراه شد.
تعداد زیادی از برادران گروه شهید و سایر قسمت های سپاه ساری در حماسه آمل نقش محوری و اساسی را بر عهده داشتند که به دلیل باقی بودن در قید حیات و یا شهید شدن در جبهه های دیگر در جنگ تحمیلی یا ترورهای شهری یا در جنگل های سوادکوه و ساری و قائمشهر پرداختن به آنها را بر عهده برادرانی قرار می دهم که بتوانند بهتر نسبت به ارزش های آنان ادای دین کنند.
اما حماسه آمل نیاز به تحلیل اساسی دارد و اینکه درجه اهمیت آن به قدری است که مفتخر شده نام آن در وصیت نامه سیاسی الهی امام راحل قید گردد خود مسئله ای است که باید آگاهان و دست اندرکاران به تحلیل و تبیین درست آن بپردازند.
اصلاْ بحث ماهیت گروهی که به خود جرات داده تا اقدام به حمله به یک شهر بکند مطرح نیستَ بلکه نکته حائز اهمین مردم آمل هستند که با وجود تبلیغات سنگین نیروهای دشمن در نشان دادن چهره غیره واقعی از اعتقادات آنان و اینکه اوضاع در این شهر به قدری برای فعالیت دشمن آماده است که با ورود به این شهر مردم از آنها پذیرایی کرده و آنها می توانند این شهر را مقر عملیات آزادسازی استان مازندران، گیلان و گلستان قرار دهند.
شهر آمل و قائمشهر محل فعالیت شدید گروهک های معاند با نظام بود و یارگیری های وسیعی از جوانان این شهرستان ها توسط گروهک ها انجام گرفته بود. این گروهک ها در سر خود سودای رهبری داشتند و رقابت اعلان نشده ای را بین خود داشتند. اتحادیه گمونیست های ایران که یک گروهک مائوئیستی بود، اگرچه در مشهوریت و معروفیت به اندازه گروهک چریک های فدائیان خلق، حزب توده و سازمان منافقین و حتی جنبشی های مسلمانان مبارز و مارکسیست های استالینیست تندروی پیکار در راه آزادی طبقه کارگر و بسیاری از گروههای رنگارنگ نبودند ولی از امکانات مادی وسیعی برخوردار بودند که از طریق وابستگی حقیقی آنها به آمریکا و جبهه وسیع استکبار تامین می شد.
این امکانات و تحلیل های ضعیفی که از مردم آمل داشتند و تعجیل در بدست گیری رهبریت مبارزه علیه جمهوری اسلامی و ربودن گوی سبقت از بقیه از یکطرف و تعمد در ناشناخته نگاه داشتن خود به لحاظ حفظ اصول مخفی کاری در مبارزات چریکی و احتمال بدست آوردن موافقت و همراهی گروههای بزرگتری نظیر چریک های فدائیان خلق و منافقین که تجربه تلخی از شکست در برابر نیروهای سپاه در گنبد را داشتند، منجر به این تصمیم شد که بتوانند موجبات غافلگیری نظام را فراهم سازند.
تصور آنها این بود که نظام در جبهه های غرب و جنوب درگیر با شرارت های صدام و کشورهای هماهنگ با آن می باشد و فرصت فکر کردن و پرداختن و ارسال نیرو برای مقابله با آنها را ندارد و همزمان سپاه شهرستان های مازندران با نبردهای سنگین در جنگل های مختلف در شمال در گیر است و هم به لحاظ تعداد نیرو و هم به دلیل رعب و وحشتی که عملیات نظامی در جنگل به همراه دارد، فرماندهی سپاه هرگز به این تحلیل نخواهد رسید که برای پشتیبانی از مردم آماده (بنا به تحلیل آنها) برای استقبال از آنها نیرو اعزام کند و مردم را سرکوب کند. با این تحلیل آنها موفقیت خود را صد در صد پنداشته و با تمام امکانات و به صورت همه جانبه به آمل حمله کردند.
مردم وقتی با تصرف بخش هایی از شهر توسط آنان مواجه شدند به کمک سپاه کم تعداد آمل شتافتند و همزمان تعداد زیادی از بسیجیان و نیروهای شهرهای نزدیک به صورت ضربتی و سریع به کمک شتافتند و در این قسمت سهم مردم آمل بی نظیر و حماسه ساز بود. علیرغم ارزشمندی والا و بالای نیروهای سپاه، سهم عمده و اصلی و اساسی این حماسه به مردم حماسه ساز آمل بر می گردد. نکته ای که می توان از وصیت نامه سیاسی و الهی امام راحل برداشت نمود این است که برخلاف گمان هایی که دشمن از جلب و جذب جوانان آملی در اردوگاه خود داشت و وضعیتی که مردم تا قبل از حمله نشان می دادند، اسلام ریشه در اعتقادات و باورهای این مردم دارد و درست در موقع لزوم این عرق اسلامی خود را با ساختن هزار سنگر در شهر هزار سنگر بروز خواهند داد.
آمل مدرسه حماسه و ایثار است و مردم آمل مدرس های بزرگ و بزرگوار این مدرسه عشق و شور و حماسه. ششم بهمن که لکه ننگ رژیم سلطنتی به عنوان انقلاب سفید بود که طی آن پس از سرکوب انقلاب خونین ۱۵ خرداد ۴۲ اقدام به الغای رژیم ارباب رعیتی تحت عنوان فوق نموده بود و همه ساله بالاجبار افراد را وارد جشن های ششم بهمن می کرد تا یاد و خاطره آن را زنده نگهدارد، توسط این گروهک مائوئیستی آمریکایی با استفاده از نام این روز این حرکت ننگین را آغاز کرده بودند و درست از جایی ضربه خوردند که در تحلیل های خود آن را اصلاْ ندیده بودند و بالعکس آنان را جزء آماده و لشکر مخفی و همراهی کننده خود در نظر گرفته بودند.
به هر حال این روز حماسه بزرگ مردم شریف و نجیب و سلحشور شهر هزار سنگر آمل را به حضرت ولی عصر (عج) و رهبری معظم انقلاب و همه مردم ایرانَ مازندران و آمل تبریک و تهنیت عرض می نمایم.