هـراز نـو: در این سرما وقتی به خیابان می آیی چقدر می چسبد زیر لب شعر را برای خود دم کنی که تمام نا عدالتی ها را در خود پر رنگ تر جلوه دهد و آن چرا که در پهلو آن می توانی بگذاری شیرینی رویاهایی که سرد بودن نا جوانمردانه هوای زمستان آن را به کامت تلخ می کند.

آدمی چقدر می تواند سکوت کند در میان این همه اتفاقات که دور برش پرسه می زند و بی تفاوت باشد و خود را به کوچه هایی بزند که نامش علی چپ است چرا زنگ درب های امید کار نمی کند گمان می کنم که کسی در منزل نیست یا من اشتباه صاحب خانه را فرا می خوانم.

آدم خوبای قصه ها و داستانهای کی و کجا می خواهند قهرمان واقعی شوند و به داد مردمی برسند که شب زیر سقف آسمان با لالایی چکه های باران خواب را مهمان چشمانی کند که تا صبح از سرمای سوزناک شب های آمل خواه و نا خواه باز و بسته شود تا دوباره خود را در میان انسانهایی ببیند که داشته هایشان از آرزوهایش رنگین تر است.

شاید فردا ما باشیم با یک نایلون لباس مچاله شده و شال گردن طوسی رنگ که به کمربند تبدیل شده در خیابان های شهر با نگاه های متفاوت انسانها روبه شویم و هرکس هر طور که می خواهد قصه زندگی مان را طراحی کند آری همین نایلون و شال طوسی رنگ مندرس تمام داری اش محسوب می شود دارایی تجملاتی، آن هم از نوع فقر …

پیر زنی تنها، با سبک زندگی بی غل و غش حاضر نیست سفره درد و دلش را با افرادی که از روی ترحم او سخن می گویند پهن کند این سریال زندگی نم گرفته که قسمت پایانی آن اصلا مشخص نیست شاید برای هریک از ما نقشی را انتخاب کرده باشد و شاید گزینه بعدی خود ما باشیم که باید نقش آفرینی کنیم.

روزها مهمان خیابان ها باشیم و شبها زیر سقف سالن انتظار  بیمارستان سرمان را روی صندلی های قرمز رنگ بگذاریم که معلوم نیست فردایی خواهیم داشت یا نه …

شاید روزها مهمان خیابان ها باشیم و شبها که حتی فکر آدمی را هم آزار می دهد در فضای دیگر برای یک شب راحت تن به هر کاری دگر دهیم و چشمان خشک شود تا کسی به کمک مان بشتابد.

و اما ماه ها از این اتفاق تلخ می گذرد و این ما هستیم که چشم هایمان بسته ایم و حضور را قربانی عبور می کنیم سوا از حس انسان دوستانه این وجدان است که خواب های شبانه مارا تسخیر کرده است.

اطلاعات ناقص و متفاوت از زندگی پیر زنی که طی چهار شب گفتگو ساز نا ملایمی را کوک کرده می کند.

نگاه گذارا به سناریو تلخی که بر روی پرده بیمارستان امام رضا (ع) اکران می شود شاید برای مسئولین شهر، دیدنی ترین فیلمی باشد که بر گرفته واقعیت زندگی شخصی باشد که خودش نقش اول را اجرا می کند.

تلاش مسئولان بیمارستان و اطلاع رسانی به مراکز وابسته جهت تامین نیاز های اولیه و ساماندهی وضعیت جسمی و روحی پیر زن از یک سو و بی اعتنا بودن برخی مسئولین از یک سوی دیگر موجب شد تا بیش از 1 سال پیر زن تنها، مهمان کوچه و خیابان ها باشد.

گرچه همه ما بارها از زبان دولت مردان و مسئولین شنیده ایم که کمک به هم نوع جزء وظایف و دستور کار شان قرار گرفته است اما بی خبر از محیط اطراف خود بنر های حمایت از حیوانات در کوچه و خیابان ها قد الم کرده است.

اما هنوز روزنه امید در دل مردمان شهر جوانه می زند تا این اتفاق نا خوشایند به سرانجام خوش منتهی شود.

شاید در این برهه از زمان که در اوج تبلیغات انتخاباتی به سر می بریم کمک به انسانهایی در الویت قرار دارند البته هرچند بار تبلیغاتی کمتری دارد، ولی معقولانه است.

گزارش: سید محمدرضا میری ، هـراز نـو 

عکس: سید حسین جباری ، هـراز نـو

1 2 3 4 5 6

5 thoughts on “مهمان یکساله صندلی قرمز رنگ درشب های آمل + عکس”
  1. فاجعه است چقدر درد ناک میتونه باشه چند شب پیش ایشون رو دیدم در بیمارستان فک میکردم بیمار هستند ولی چرا مسئولین شهری هیچ اقدامی نمی کنن

  2. خدایش یه کاری بکنین قبل از اینکه ایشون بمیرن

  3. دم در بیمارستان همیشه از این آدمها هست،یه نفر هم جلو بانک رفاه خیابان نور میخوابید.
    مسئولان هم در حال استراحت شبانه اند تا صبح خوب به خدمت مرد برسند!

  4. مرفحین بی درد بنز و بی ام و سوار یه گوشه چشمی به آنان کنند..

  5. اين خانم در روستاي فيروزكلاي دشت سر مستاجر بود اصالتا مشخص نيست مال كجاست ولي از اعتياد به مواد مخدر ش صد درصد مطمئنم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *