بسم الله الرحمن الرحیم
خطبه اول :
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله .
در این لحظات عرفانی ، در محضر شریف شما نمازگزاران عزیز و بزرگوار در ابتدای امر خودم و بعد همه ی شما اعزه ی مکرم را به تقوای الهی دعوت می کنم . عرض شد که هر چه عزت و زیبایی در این دنیا است هر چه افتخار و ارتقاء است هر چه سربلندی و صلابت است در تحت لوای تقوای الهی است . هیچ ردا و لباسی مزین نخواهد شد مگر آنکه با تقوای الهی باشد . هیچ سمتی و ابلاغی به بار نخواهد نشست مگر آنکه آن سمت و صاحب آن سمت در لباس تقوا باشد . هر جایی خدا باشد آن جا عزت است . انسان خودش را تفویض به خدا کند عزیز می شود «افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد». اگر فاصله ایجاد شود ذلت است . هر خانه ای چه شب چه نصفه شب و چه روز در همه ی این ایام ذکر یا رب یا رب باشد آن خانه عزت دارد . آن خانه عزیز می شود . صاحبان آن خانه عزیزی می شوند . پس می توانیم خودمان را ، زندگی مان را و اجتماع مان را به نام خدا و تقوا و دوری از معصیت مزین کنیم . آن وقت هست که مدینه ی فاضله ایجاد می شود . آن حلاوت و شیرینی ای که در یارب یارب گفتن بین عبد و مولایش وجود دارد . شما ببینید علی (ع) چه زیبا در مسجد کوفه با لسان زیبایش ذکر مولای یا مولای را بر لسان خودش جاری می کند . ما که در مکتب علوی هستیم . برای این که بتوانیم هم موجب نجات بخشی خودمان شویم و هم بتوانیم جامعه مان را نجات دهیم ، هدایت گری بکنیم ، روشن گری بکنیم باید در ارتباط با خدای مان باشیم . باید لباس تقوا را بپوشیم که خوش لباسی است . هم خود بپوشیم و هم فرزندان مان را دعوت کنیم . چون قرار است ما خانه ای را داشته باشیم که در آن خانه عزت است . سبک زندگی ای را داشته باشیم که آن سبک زندگی در مسیر دین و اسلام مان باشد . یادتان هست عرض کرده ایم ایمان صرف در بعضی موارد به درد نمی خورد . می شود ابن ملجم مرادی . اگر چه حافظ قرآن هم باشد . بعضی از مواقع این چنین می شود . اگر در این ایمان بصیرت ، تقوا و خدا باشد آن وقت هست که مسیر را به ما نشان می دهد . صد سال است که از دار دنیا رفته اند هزار سال است که از دار دنیا رفته اند ولی چون در مسیر ولایت بوده اند زنده اند .
مرده بودم زنده شدم
گریه بودم خنده شدم
دولت عشق آمد و من
دولت پاینده شدم .
خودشان را به دولت عشق وصل کرده اند . عزیز شدند . پس ما جهت تشکیل این بنیان مستحکم به الگو نیاز داریم . به سبک نیاز داریم . بهترین سبک قرآن است . بهترین مراجعه ، مراجعه به قرآن است . چقدر در ارتباط مان با قرآن زیاد هست . چقدر با قرآن فاصله گرفته ایم . درهر خانه ای که در آن قرآن هست واقعاً آیا جز نورانیت چیزی هست . آن خانه ای که قرآن هست گناه نیست . چون قرآن دعوت به دوری از گناه می کند . دعوت می کند به سوی خدا بودن . چون مؤمن وقتی که اسم خدا را می شوند قلبش باز می شود . «انّما المؤمنون الّذین اذا ذُکر اللَّه وَجِلتْ قلوبهم و اذا تُلیت علیهم آیاته زادتهم ایماناً و علی ربّهم یَتوکلون»( انفال، 2)
مؤمنان واقعی کسانی هستند که هرگاه نام خداوند برده شود، دلهایشان میلرزد و همین که آیات الهی بر آنان تلاوت شود، ظرفیت آنان به ایمان افزوده میگردد وتنها بر خدا تکیه میکنند.
این آثار وضعی قرآن است . این نورانیتی است که قرآن می تواند موجب نجات تان شود . همه ی این گرفتاری ها و گناهانی که ما متأسفانه در بعضی از بیوت و در بعضی از اجتماع ها در حال شکل گیری است قطعاً بدانیم یا ارتباط مان را با قرآن قطع کردیم یا صرف خواندن است . در آن بصیرت نیست . اگر در آن بصیرت باشد موفقیت است . حالا این بصیرت و این قرآن و این الگوپذیری چه می شود که این خانه و خانواده ی زیبا را شکل می دهد . عبدی را تربیت می کند که این شخص فردا می خواهد مدیریت جامعه را در پیش بگیرد . اگر حتی می خواهیم جامعه ی مدنی اسلامی و مدینه ی فاضله داشته باشیم باید پدر و مادر ارتباط خود را با خدا بیش تر کنند . باید در آن خانه توأم با تقوای الهی باشد . بنده و شما در خانه مربی فرزند هستیم . چون بحث ما در مورد پوشش است اگر خدایی ناکرده پدر در خانه پوشش نامناسبی داشته باشد چگونه می خواهم فرزندم بیاید علامه شود ، پروفسور شود ، مجتهد شود و مهندس شود . مهندسی که مهندسی انسانیت و کمال باشد . مربی باشد و تربیت بکند . صراط مستقیم را نشان دهد . لذا اگر خدایی ناکرده هر مادری در هر خانه ای پوشش نامناسبی را داشته باشد هم خودش اهل گناه است وهم فرزندانش را دعوت به گناه می کند . چون عرض کردیم حضرت امیرالمؤمنین (ع) در آن روایت زیبا فرمود : «من رق ثوبه رق دینه» کسی که لباسش نازک هست دینش هم نازک هست . کسی که لباسش فاخر و گشاد باشد و بدن نما نباشد دینش هم بدن نما نیست . اسلام و مسلمانیتش هم فاخر هست . پس ما که می خواهیم ادامه ی مسیر را به عنوان یک معلم رقم بزنیم . می خواهیم شاکله ی زیبای فرزندانمان را رقم بزنیم . هر نوع سبک زندگی داشته باشیم آن نوع سبک زندگی موجب می شود که ما آینده مان را رقم بزنیم . اگر پدر و مادر اهل نماز هستند فرزندان هم اهل نماز هستند . اهل گناه نباشند فرزندان هم اهل گناه نیستند . اگر خدایی ناکرده در هر خانه ای فحشا باشد مگر می شود که در آن نطفه اثر نکند . مگر می شود در تربیت فرزندان اثر نکند . پس باید خیلی دقت کنیم . بهشت و جهنم را خودمان رقم می زنیم . خدا انسان را مختار خلق کرد . پس خیلی نسبت به من و شما مهربان است . انسان است و مسیری پر سراشیب و تلاطم زیاد پس باید دقت کنیم که چه مسیری را انتخاب می کنیم . آیا اهل جهنم هستیم . وقتی که پیغمبر (ص) عاقبت زنان گناهکار را می بیند «یبکی بکاء شدیدا» یعنی در اوج گریه . حضرت فاطمه زهرا (س) سؤال می کند علت گریه ات چیست ؟ می فرماید عاقبت زنان گنهکار را دیدم دارم گریه می کنم . بعضی به زبان آویزان ، بعضی به پستان آویزان ، بعضی به مو آویزان و بعضی هم در آتش . این ها را به ما گفتند . سبک زندگی اسلامی یعنی بهره گیری از احادیث و روایات . یعنی راه را نشان دادن . راه را نشان دادند ما باید انتخاب کنیم . حق انتخاب با خود شخص است . یک زمانی انسان می آید فرعون و نمرود می شود . دیگری می آید موسی و ابراهیم می شود . می آید معمار کبیر انقلاب می شود . امروز هم می آید رهبر عظیم الشان می شود . یک شخصیتی که همه دارند از او تبعیت می کنند . از آن طرف هم می بینیم این همه شیطنت و بداخلاقی . این همه چکمه ی ظلم بر تن پوشیدن . و یک زمان هست که می شود شهید هادی جعفری و این افتخار هست . این مکتب مناسب است . قطعاً بدانید آن مسیری که پدر رفت فرزند هم در آن مسیر است . و به هین خاطر هست که می گویند به خانواه ی شهدا باید تبریک گفت . همه ی شما در این چند روز ارتباط داشتید در اوج این که پدر هست و داغ فرزند دید . در اوج این که در قلب پدر شعله ای از غم وجود دارد ولی با صلابت تمام ، با افتخار تمام . خانه ای که در آن تقوا هست این چنین می شود . خانه ای که در آن تقوا باشد قبل از مراجعت به این سفر آخر ایشان تصاویر شهیدان عراق و سوریه را نشان می داد می فرمود که این ها شهدا هستند و من هم شهید می شوم . شما چه کار می کنید . آمده آینده ی خود را دیده . این معامله هست . که خدا با بندگان خودش انجام می دهد . یک معامله ای که سرمایه هست . ما مرگ زیادی را در جامعه داریم می بینیم . عده ی زیادی امروز در حال ارتحال هستند ولی شخصیتی به مرگ با عزت شهادت نائل می شود که ایران در شهادت ایشان عزادار است . چندین روز است که شهرستان آمل در تلاطم حضورش است . مردمان دابودشت در تلاطم هست . وحتی امروز هم قراربود نماز جمعه مان مزین شود به جسم شریفش . و حالا بخاطر مسئله ی دی ان ای که شناسایی نشده . و قطعاً استقبال گرمی خواهیم داشت که وظیفه مان هست . پس اگر می خواهیم خانواده ای داشته باشیم که در آن خانه و خانواده عزت باشد و صلابت باید مراحل را طی کنیم . باید مسائل را ایجاد کنیم . باید مکتب فاطمی و مکتب علوی را ایجاد کنیم . هر خانه ای که در آن ماهواره هست دیگر جای اهل بیت (ع) نیست . حالا اصل نفس ماهواره را ما رد کردیم . که اصلاً نباید باشد . چون حضور آن هم موجب گناه می شود . و قطعاً می خواهیم فضایی را آماده کنیم که در آن خانه امام زمان (عج) حضور داشته باشد چون بحث ما سبک زندگی دینی است . چون بحث ما این است که بتوانیم مراعات تقوای الهی را بکنیم .
خطبه دوم :
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله .
در این خطبه هم همانند خطبه قبل در ابتدا خودم و بعد همه ی شما سروران عزیز و بزرگوار ، نور چشمان خودم را به تقوای الهی دعوت می کنم . عرض کردیم عزت زیبایی است مکتب تقوا . مکتبی است که موجب عاقبت به خیری می شود . بتوانیم هر مدیری در هر سمتی از خانه گرفته تا یک کارمند و یک مدیر تا یک مؤسسه تا یک وزیر و یا هر عزیز اگر درلباس فاخر تقوا باشیم آن مدیریت صحیح است . که اگر خدایی ناکرده تقوا نباشد مسیر نا مشخصی را به همراه خواهد داشت .
همان گونه که مستحضر هستید سال جدید است . سال 94 . این سال با فاطمیه مقارنت پیدا کرده است . عید 94 مان فاطمی شد . قطعاً بدانید بازخورد این ارادت به اهل بیت (ع) به زندگی فردی و اجتماعی مان بر خواهد گشت . و امیدوارم سالی توأم با عزت و سربلندی ، صلابت و عزت و سلامت برای همه ی شما باشد . سالی که ولی امر مسلمین حضرت امام خامنه ای مزین نمودند این سال را به نام دولت ، ملت هم دلی و هم زبانی . تفسیر زیادی می توان کرد . یعنی هر آنچه را که از گذشته فرموده اند از مقاومت اقتصادی گرفته تا همه ی مسائل اقتصاد و فرهنگ انجام می شود در صورتی که ارتباط بین دولت و ملت باشد . اگر خدایی ناکرده هر دولتی خودش را با ملت جدا کند . خودش را تافته ی جدا بافته ای از مردم بداند آن دولت موفق نمی شود . دولتی می تواند تأثیرگذار باشد که خودش را منتسب به مردم بداند چون خودش هم از دل مردم است . هیچ صندوقی انجام نمی شود ، هیچ انتخابی انجام نمی شود ، هیچ تریبونی ایجاد نمی شود اگر شما مردم نباشید . پس قطعهً باید برای به ثمر رساندن اهداف بلند انقلاب مان که معمار کبیر انقلاب که مهندس کبیر انقلاب این اهداف را ترسیم کرد . و امروز به آن خواهیم رسید . رسیده به هر جایی که باید برسد . امروز در یمن ، دیروز در عراق ، روز گذشته در سوریه و لبنان و فلسطین و باید تبریک گفت به همه ی این ارادت دوسویه را ، این ولایت پذیری مان را ، این عشق به امام و رهبری مان را . اگر هر جایی هر مسئولی در تحت لقا و منویات ولی امر مسلمین بود آن جا عزت است هر کسی خودش را جدا کرد باخت . گذشته مان نشان می دهد . لذا باید دقت کنیم . باید کارشناسی شود . باید جلسات متعددی ، کمیته های متعددی را ایجاد کنیم . نگوییم چه نامی است . در این نام تفسیرها وجود دارد . یکی از چیزهایی که در فرمایشات ولی امر مسلمین به آن صحه گذاشته شده نه فقط در روز اول عید امسال بلکه چندین سال است ، بحث تولیدات داخلی است . تا به امروز کمتر صحه گذاشته شده . ولی از امروز بیاییم کارشناسی کنیم . بخشدار محترم هم دابودشت و هم دشت سر گرفته ، از شهردار محترم بخش گرفته . از شوراهای محترم بخش و شهر گرفته همه و همه . حداقل این دو بخش . در شهرستان هم به همین حالت . آغوش باز کنیم . از سرمایه گذاران دعوت کنیم . ما پتانسیل زیادی را داریم . مواهب زیادی داریم . از آن طرف گرفتاری های زیادی هم داریم . عزیزانی هستند که کار ندارند . بیاییم تولید کار کنیم . بیاییم از سرمایه گذاران دعوت کنیم . فضا آماده است . بنده هم از شهردار محترم و هم از بخشداران محترم این درخواست را دارم که هم از این تریبون از عزیزان سرمایه گذار دعوت کنند . اولاً که خود عزیزان دو بخش باشند . شهرستان باشد . استان مازندران باشد . بازخورد این سرمایه گذاری بیاید ما استقبال می کنیم از مهمانان نوروزی مان . و استقبال کرده ایم چون تکریم یکی از آموزه های دینی مان است . ولی این که این همه مهمان آمده بازخورد از این سفر ایجاد شد ؟ آیا مجتمع های تفریحی و رفاهی ؟ آیا هتلی ایجاد شد ؟ باید برویم به سمت آنکه به فضل خداوند متعال این فضا را ایجاد کنیم . مفسر بزرگ حضرت علامه جوادی آملی بنده مدت پنج شش سالی که محضر ایشان بودم هر فرماندار عزیزی که آمده توصیه کرد که از بستر هراز استفاده کنیم . فضای مناسبی هست . ما فضای متعددی را چه در بلیران گرفته چه در وسطی کلا گرفته چه در این مسیر فریدونکنار گرفته در شهر دابودشت گرفته دو بخش دابو و دشت سر بستر مناسبی است . رهبر مان هم ، ولی امرمان هم توصیه کرده که بتوانیم تولید اشتغال بکنیم آن هم فضای داخلی . ما می گوییم کشاورزی درست است حمایت شده . همین دو سه روز گذشته استاندار محترم تماس گرفتند عنایت های خاص خودشان و اعلان آمادگی خود را بیان کردند . که ما هم عرض کردیم اگر بحث جشنواره ی برنج را که صرفاً نه فقط بحث برنج است بلکه بحت هویت مردمی این دو بخش دابو و دشت سر هست و بحث شهرستان آمل هست . ما برنامه ریزی کنیم ، کارشناسی کنیم که چه باید بکنیم . اتاق فکر درست کنیم . عزیزانم یادم می آید هفته های اول بحث نخبگان را مطرح کردم هر چند که هنوز پیگیر هستم ما نخبه های زیادی را چه در داخل کشور و چه در خارج از کشور . بچه ها و فرزندان این دو بخش مان هستند . آن ها را دعوت کنیم و از آنها استفاده کنیم . چه اشکالی دارد که بنده ی امام جمعه از نخبه ها دعوت کنم بیایند مشاور بنده باشند . بخشداران محترم و شهردار محترم هم به همین شکل باشد . مسئولین محترم ، فرماندار محترم جهت رسیدن به آن صلابت و عزت ما به اتاق فکر و مشورت نیاز داریم . تا به فضل خداوند متعال این فضای فعلی آب مناسب ، خاک مناسب ، هوای مناسب هر گونه می توانیم کار کنیم . پس بیاییم لباس خدمت را به تن بپوشیم .
اما دومین مسئله ای که محضر شما عرض می کنم مصیبتی است که به اسلام در طی این چند مدت دارد ایجاد می شود . یک زمانی فلسطین بود و غزه بود و حمام خون . عده ای حتی خودشان را مسلمان می دانند ولی چون بصیرت نبوده . اسم نمی برم آنهایی که همسایه هستند ولی حق همسایگی را برای برادران مسلمان خودشان انجام ندادند . چه کردید چه بلایی به سر سوریه و عراق درآوردید ؟ چرا داعش را تولید کردید ؟ داعش هیچ عددی نیستند . نگویید که فقط سردار سلیمانی امروز سرداران متعدد فرزندان امام و رهبری هستند که خاری شده اند برای چشمان استکبار و غرب . این برای ما عزتی است . امروز هم نوبت یمن است . قطعاً کسانی که طلایه دار میزبانیت حرمین شریفین را دارند امروز لباس ظلم بر تن پوشیده اند . بس است صعودی ها . بس است این همه ظلم کردید . بس است این همه حمایت از استکبار کردید . یک مقداری به خودتان بیایید . قطعاً قطره قطره ی خون شهدا دامن گیرتان می شود . و به فضل خداوند متعال مردم مسلمان واقعی و شیعه این انقلاب را در مدینه و در کل عربستان رقم خواهند زد . نکنید کاری را که خدایی ناکرده این چنین شود . چرا دارید کمک می کنید . چه ارتباطی را با اسرائیل ایجاد کردید . آیا برادر نا خوانده تان هست . آیا قسم یاد کرده اید که مقابل قرآن ایستادگی کنید ؟ آن روز خوارج قرآن را بر بالای نیزه بردند و امروز شما از همان نسل خوارج هستید که این چنین دارید در مقابل اسلام ایستادگی می کنید . این چنین دارید خون برادران مان را می ریزید . توصیه می کنم متوجه باشد . گر چند که ولی امر مسلمین فرمودند حمایت به دولت و سفیرانی که اهل مذاکره هستند باید انجام پذیرد و به فضل خداوند متعال ما هم مطیع رهبر هستیم . هر زمانی که هر دستوری بدهند سمعاً و طاعتا علی رأسی و علی عینی . ولی متوجه کارتان باید باشید . انتقاد به جایش هست . حمایت همیشه ی اعصار هست ولی هر زمانی که خدایی ناکرده از مسیر جدا بشوید انتقاد وجود دارد . لذا متوجه دسیسه های غرب باشید . متوجه آمریکا باشید .
اما آخرین عرض بنده عرض تبریک و تسلیت شهادت فرزند عزیز امام و رهبری فرزند عزیز شهرستان شهید مقاومت شهید مدافع حرم گر چند که در ارتباط خانه و خانواده عرض کرده ام اما شاید شائبه ای باشد چرا این عزیزان در عراق و سوره حضور دارند. نه این باید باشد . عراق پیشانی اسلام هست . سوریه پیشانی اسلام هست . لبنان پیشانی اسلام هست . باید این اقتدار باشد . باید فرزندانمان بروند و آن جا بجنگند . باید ایستادگی بکنند . که اگر این اقتدار و صلابت مهندس هادی جعفری و امثال این شهید عزیز نبودند که امروز موجب اقتدارمان شده اند . موجب افتخارمان شده اند اگر این عزیزان نباشند این دشمنان قسم خورده هیچ رحمی به کسی نخواهند کرد. آب زنید راه را . باید آماده باشیم . آن جسم زیبای شان که نمی دانم چقدر از آن بدن زیبا مانده است . هنوز در انتظار قدوم مبارک شان هستیم . هنوز عرض می کنیم مرحبا . احسنت بر شما . شما به راهت رسیده ای . ما باید در مسیر راهت باشیم . امروز رسالتی که ای خانواده ی بزرگ جعفری . پدر بزرگوار و عموی بزرگ وارشان فرموده اند یک روز قبل از این که به شهادت برسد یه روز قبلش سالروز تولدش بوده . دو سه روز قبل از شهادت تان چه گفته اید با مولا امیرالمؤمنین (ع) چه گفتید در حرم اباعبدالله الحسین (ع) چه سخن کرده اید ؟ آیا نامه ی شهادتتان را مولای متقیان امضا کرده اند ؟ آن هم جزء شهید فاطمی آن هم در ایام شهادت حضرت فاطمه (س) . اولین شهید سال 94 مان که قطعاً موجب عزت و آبادانی مان می شود . مدیران عزیز از این موقعیت استفاده کنیم . باید استقبال کنیم . سالی که نکوست از بهارش پیداست . سال 94 دابودشت ما این چنین رقم خورده . قطعاً به استقبال می رویم . گر چند که ارتباط زیبایی بین این پدر و این عزیزبوده . فرمود که ما مانند دو برادر بودیم . این اقتدار و صلابت شان ستودنی است . ولی می خواهم عرض کنم برادر عزیزم جناب آقای جعفری . خانواده هایی که در سوگ شهادت با عزت این فرزند نشسته اید . گر چند که جسم شریف این شهید مشایعت نشده . از همه دعوت می کنم . باید یک تشییع جنازه ی با صلابت هم در شهرستان آمل و هم در بخش دابودشت داشته باشیم . می خواهم عرض کنم این عزیز اقتدا کرد به مولایش اباعبدالله الحسین و جوان هجده ساله حضرت علی اکبر (ع) . آن زمان که به زیارت حضرت امام حسین (ع) رفت عرضه داشت حسین (ع) جان من فرزند شما هستم . همسن فرزند شما . جوان هستم . می خواهم مدافع حرمت باشم . می خواهم عرضی محضر پدر و مادر شهید ، بستگان شهدا تبریک و تسلیت اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله (ع) آن لحظه ای که می خواهد جسم این عزیز در بین پدر و مادر خانواده قرار بگیرد لحظه ی سختی است . پدر است . هیچ کسی نمی تواند جای پدر و مادر را بگیرد اما بمیرم برای آن لحظه ای که صداس استغاسه ی علی اکبر(ع) آمد قبل از آن آمد کنار پدر هیچ مقتلی سراغ نداریم که مولا ممانعت کند . تنها شخصی که بدون هیچ مکث و درنگی فرمود علی جان برو . ولی فرمود علی جان قبل از آن برو با عمه ها وداع کن . رفت وداع کرد آمد مجدداً محضر پدر عزیزش چون «اشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا الی رسول الله»فرمود علی جان چند قدمی مقابلم راه برو کآرام جانم می رود روح و روانم می رود .چند لحظه ی دیگر گذشت علی آمد فرمود «یا ابتا عطشنی قتلونی»عطش دارد من را از پا در می آورد . به هر دلیل و تفسیری زبان خود را بر روی زبان علی گذاشت . یا می خواهد محبت کند بوسه بر زبان علی بزند یا می خواهد بگوید علی جان عطش من را هم دارد از پا در می آورد . برو به زودی نزد جدت پیغمبر (ص) سیراب می شوی . امان از آن لحظه ای که صدای علی آمد یا ابتا ادرکنی . پدر جان به فریاد علی برس . امان از آن لحظه ای که حسین آمد . صورت رو صورتش می گذارد آرام نمی شود . صورت را روی قلبش می گذارد آرام نمی شود . یک زمانی بلند شد جوانان بنی هاشم کجایید علی را تا دم خیمه رسانید خدا داند که من طاقت ندارم علی را تا دم خیمه رسانم .