به نام حبیب من لا حبیب له

مقدمه: مکتب انتظار، مکتب ساختن است. ساختن ساختارهای مناسب اجتماعی جهت ظهور منجی .اگر ما گامی در جهت آماده سازی این ساختارها برنداریم، بطورقطع خطاکرده ایم پس نباید نسبت به جامعه ی اطرافمان بی تفاوت باشیم. به نظر حقیر هر کس باید در طبقه ی اجتماعی خویش به تغییر ساختارها بپردازد. البته تغییر مثبت که در ابتدا مبارزه با موارد انحرافی گروه است. سپس تبیین مسیری مشخص برای تعالی آن گروه. هرگز نباید از وضع موجودمان راضی باشیم و در مسیر بایستیم چون وقتی منتظر کسی هستیم یعنی اینکه از وضع موجود راضی نیستیم ومی خواهیم شخصی بیاید و با رهبری جامعه انسانها رابه تکامل برساند. فراموش نکنیم که اگر انسانی به تکامل فردی رسید به این معنی نیست که او اکمل شده است. مثلاً ائمه ی ما توانستند خودشان کامل شوند اما جامعه ی آنها تکامل نیافت ودرواقع به هدف خلقت انسانها نرسید. شاید فلسفه ی رجعت ائمه بعد از ظهور حضرت قائم(عج) هم همین باشد. حقیر سعی کرده ام تا با شناخت جامع گروه وطبقه خودم جهت اصلاح ساختارهای موجود گامی هرچند خیلی کوتاه بردارم. وتأکید می کنم که این دست نوشته هرگزکامل نیست وممکن است نقایص زیادی داشته باشد و به کمک دوستان برای شناخت همه جانبه تر موضوعات مطرح شده نیاز دارد مهم این است که ما بدانیم باید تغییر بنیادین ایجاد کنیم. تا مسئولیت خود را درست انجام داده باشیم وانشاءا… دین خود را به خدا و معصومین به اندازه ی توان ادا کنیم.

آفات هیئت های مذهبی:
الف)آفت درتأسیس: انگیزه ممکن است کسب شهرت باشد طرف یا به تنهایی یا به کمک چند دوست خود می رود هیئت را تاسیس می کند برای اینکه روی دیگران را کم کند و خودش بین مردم مطرح شود. ممکن است آن شخص مداح یا فرد مذهبی هم باشد،گاهی ممکن است کسب قدرت هدف باشد، تا شخص یا اشخاصی با نفوذ در دل افراد مومن از دین مرد سوءاستفاده کرده و در محافل قدرت سود ببرند یا بارها دیده شده که بعضی ازافراد به دلیل عدم اخلاص کافی (شهرت مداحی کردن، سینه زنی، مطرح شدن، رئیس بودن، حرف آخر را زدن، باند داشتن و….) از هیئت های اولیه جدا شده و به تأسیس هیئت ثانی روآورده اند که موجب تفرقه ی شدید بین آنها و دوستان گذشته و هیئت اولیه شده است.
ب)آفت در سبک: برای وا کاوی در سبک ابتدا لازم است تعریفی صحیح از سبک ارائه کنیم. سبک اعم است از: شیوه ی مداحی کردن، سینه زدن، آهنگ برای نوحه خواندن، دست زدن درمراسمهای مولودی، سخنرانی کردن و…. سبکهای مختلفی مخصوصاً بعد از انقلاب مورد توجه بوده و هنجار اجتماعی شده مثلاً سبک قدیمی (آهنگرانی) یا سبکهای موجود در شهرستانهای مختلف (خوزستانی، ترکی، کاشانی و…..) و البته سبک جدید (شور، حسین حسین .. … هروله و…..) که بیشتر مخاطب ماست. چون در طی سال های اخیر بطورگسترده ای در بین جوانان نفوذکرده و اندک اندک پیرمردها را هم به خودش جذب کرده است. اگر بخواهیم بطور دقیق این سبک را مورد بررسی قرار دهیم نیاز به تحقیقات میدانی و حضور مکرر در جوامع مذهبی از شهرهای مختلف داریم .
اینک بررسی راآغازمی کنیم:
1- مداحی و شعرخوانی: متأسفانه باید گفت که نوع مداحی در دوره ی جدید رو به انحراف است گه گاه دیده می شود که الفاظ نامربوط کفرآمیز به زبان مداحان جاری شده و با تشویق حضار همراه می شود در حالی که به عقیده همه مراجع مطلقاً حرام می باشد….. به جای اشعار عمیق و پرمعنا از اشعار سبک (معمولاً به زبان محاوره) و بی معنی یا بهتر بگوییم با معانی سطحی استفاده می شود. اشعاری که بیشتر از پرداختن به اصل مکتب (تشیع) به دنبال حاشیه ها می رود. مثلاً قسمت اعظم اشعار مربوط می شود. به فراق ما از شهر مقدس کربلا و…….)البته طرح آن اشکال ندارد ولی اگر صرفاً این موضوع باشد مورد اشکال است) هدف امام حسین(ع) کجاست؟ البته در گذشته هم حداکثر مطلبی که مطرح بود، پرداختن به مقتل و چگونگی حادثه هایی بودکه منجر به شهادت پیشوایان ما شد که تازه همین قدر هم درسبک جدید دارد کمرنگ می شود و این یعنی یک گام به عقب. مشاهده می شود که مثلاً مداحان برای پیدا کردن تعداد ضرباتی که برای جدا کردن سرامام حسین(ع) از بدن مبارکش بکار رفته مدتها تلاش می کنند اما از هدف امام خبری نیست. ممکن است البته اهداف هم مطرح شود ولی خیلی ناچیز و گاهی هم وارونه و غیر واقعی .در قسمت آهنگ هم که مخاطبان مستحضرند چه مشکلاتی پیش می آید! مداح بجای اینکه به فکر اشعار مناسب باشد دنبال آهنگ جدید می رود که اغلب خالی از حزن است و اصلاً حماسه ایجاد نمی کند و اگر هم شوری ایجاد می شود به خاطر کاربرد بعضی کلمات مهیج در بین جوانان است که از هیئت مادر(بزرگ) تبدیل به ارزش شد و به پایین آمد (مجنون ، دیوانه، علی پرست,….)، در صورتی که می توان در قالب شور نیز محتوای عظیمی به مخاطب رساند.

2- تقلید: چه در مداحان و چه در مستمعین ببینید مداحان چگونه حتی از حرکات مداحان بزرگ تقلید می کنند (گاهی هم خیلی مضحک می شود) یا چگونه از اشعار مداحان جدید بدون اینکه لحظه ای به محتوا فکر کنند سرمشق می گیرند و بعضاً به قول خودشان فی البداهه می خوانند. از مستمعین بگوییم که خیلی راحت یک مسئله را هنجار می کنند و کسی اگر پیروی نکند مغضوب می شود. مثلاً لخت شدن، وسط سینه زدن، داد زدن، پریدن، و….. . خیلی راحت تقلید از سینه زدن، چگونه پریدن، چگونه گریه کردن (که این مورد فاجعه است)، چگونه هو کشیدن! شکل می گیرد بدون تفکر در مورد تبعات و هدف آن.

3- دعوت از مداحان مشهور: از آفات دیگر اینست که مسئولین هیئت ها تلاش فراوانی را برای دعوت یک مداح مشهور می کنند: و پولهای گزافی را به اوتقدیم می کنند. مثلاً بطور متوسط400000 تومان برای هر شب البته فراموش نکنیم که بعضاً این مسئولین خودشان مداح هستند و می خواهند با آن مداح بزرگ بخوانند و سی دی بیرون بدهند و بقیه ی ماجرا….. . چه فایده ای دارد؟ یک مقدار بیشتر اشک ریخته شد (اشکی که بدون معرفت باشد چیزی جزشستن چشم ازگرد و غبارخیابان نیست)، بیشترسینه زدیم، دوربین آمد، هر چه اومی گوید (حتی اگر اشکال داشته باشد) باید واکنش مثبت نشان دهیم تا احیاناً ناراحت نشود (حال کند) تازه بعد از مراسم او را یا به ویلا ببریم و یا در همان خانه اورابا قلیان و…..؟….؟…مهمان کنیم. 400000 تومان که با چنگ و دندان بدست آمد (البته بعضی ازهیئتها ازطرف نهادهای مختلف حمایت می شوندکه در زمره استثنائات است)،از بچه ها بطور محدود جمع شد و موتورها فروخته شد و رفت.در عوض چه چیزی به ما اضافه شد؟ هیچ ….. . فوقش هیئت مان معروف شد و یک حال لحظه ای به ما دست داد. گفتم معروف تر واقعاً چقدر هزینه برای اینکارمی شود (بنر زدن در سطح شهر و ….) از معروف شدن چه بدست می آید؟ واقعیت این است که اغلب صفا و حال مراسم می رود! (احتمالاً دوستان تأیید می کنند).البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که اگر هیئتی از لحاظ مالی امکان دارد و به محدودیت دچار نمی شود ایرادی ندارد برای تنوع در سال، یکی دو مرتبه از مداحان مشهور اما در عین حال با اخلاص که جهت رفتن به مراسم مبلغی را از قبل تعیین نمی کنند دعوت کند.

4-عدم سخنران محوری جلسات: در اغلب هیئتها یا سخنران بطور مستمر دعوت نمی شود یا اگر دعوت می شود سخنران مجبور است همان مطالبی را بگوید که اهالی هیئت خوشش می آید تا دوباره او را دعوت کنند.البته بطور محدودی هم بعضی از هیئتها به سخنران آزادی می دهند و سخنرانان اندکی با این آفات ، جسورانه مبارزه می کنند. در آنجا هم اگر پیرامون مسائل دینی صحبتی مطرح شود به زودی از یاد می رود چون اصلاً در جایی ثبت نمی شود به قول حجت الاسلام صمدی تهرانی طی 24 ساعت از ذهن می رود.

5- یکنواخت بودن مراسم ها: این مراسم ها به یک شیوه تکراری برگزار می شود و در نتیجه دیده می شود که باعث دل زدگی شده و مکرر افرادی پیدا می شوند که بعد از چند ماه یا چندسال دیگر نمی آیند یا اینکه مدتی شرکت در جلسات را ترک می کنند و دوباره شروع می کنند.

6- عدم توجه به مقاتل: متأسفانه در این بخش خیلی کم کاری می شود مداحان گرامی کمتر به سراغ مقاتل معتبر می روند و به خواندن روضه توسط یک مداح بزرگ ازهیئت مادر (بزرگ) کفایت می کنند یا اینکه اهل ذوق می شوند و شروع می کنند به خواندن روضه های دروغین به نام حرف ذوق برای اینکه مجلس گرمی کنند و از مستمع اشک بیشتری بگیرند مثلاً اینکه حضرت زینب (س) که معصوم است روسری از سر گرفت یا از سرش گرفتند! پناه بر خدا !!!. یا اینکه حضرت قاسم زیر سم اسب له شد و شهید شد در حالیکه آن فرد که زیر سم اسب کشته شد قاتل حضرت قاسم بود. یا اینکه گفته می شود حضرت علی (ع) را به زور به مسجد بردند و در ادامه اگر حضرت عباس بود گردنت را می شکست ای قاتل فاطمه (س) !( این بزرگترین توهین به امام علی (ع) فاتح خیبر است) و موارد متعدد دیگر که وقت مطرح کردن آنها نیست. به فرموده استاد شهید مطهری کربلا دو چهره دارد -1- خوب (روشن) 2- بد (تاریک) که مداحان بیشتر به جنبه تاریک آن
می پردازند. چند مبحث مهم دیگر نیز هست که باید درباره ی آنها سخن بگویم چرا که انگار کسی پیدا نمی شود تا به داد ارزشهای دینی ومعارف صحیح برسد.

7-شفاعت: از شفاعت مفهوم وارونه ای تولیدمی شود. ما بیشتر سینه بزنیم یا گریه کنیم در آن دنیا امام حسین(ع) از ما شفاعت می کند و مستقیماً می رویم بهشت. مطرح کردن داستانهای بی سند و سینه به سینه که مثلاً آن کسی که غبار کربلا بر رویش نشست هر چند که یک عمر گناه کرد اما به بهشت رفت یا آن کس که پرچم امام حسین را به روی چشمش کشید امام در هنگامی که او را به جهنم می بردند آمد و او را نجات داد. در واقع به تعبیر شهید شریعتی یعنی ائمه با نفوذی که در درگاه خداوند دارند ترازوی عدل خدا را از کار می اندازند. نه خیر… . شفاعت کسب شایستگی نجات است (حبل الله المتین-کشتی نجات) نه نجات نا شایسته. ائمه نردبانی هستند در دنیا تا ما راه را سریع تر به سمت کمال طی کنیم حالا ما یا استفاده می کنیم در قالب کسب معارف دینی که توسط ائمه تبیین شد و نجات می یابیم یا که محروم شده و عذاب
می شویم (پیامبر (ص): فاطمه کار کن که من نمی توانم برایت کاری کنم). روایاتی که مطرح می شود در محشر مثلاً حضرت زهرا (س) در محشر شفاعت می کند درست است اما از شیعیان ….!. معنی شیعه هم که نیازبه توضیح ندارد!

8- احساس راحتی و بی مسئولیتی: اطلاع دارید یا بهتر بگویم حس کرده اید که بعد از پایان مراسم همه یک احساس بی دغدغه ای راپیدا می کنند و به اصطلاح سبک می شوند در حالی که تا لحظاتی قبل برای حضرت قائم (عج) گریه شده بود ناگهان همه چیز فراموش می شود. گویا غیبت زمان بی مسئولیتی است در صورتی که غیبت باعث افزایش مسئولیت است! از خودمان بپرسیم چه کاری را برای زمینه سازی ظهور انجام داده ایم؟ چقدر هزینه برای تهیه کتاب و مقاله پیرامون مهدویت کرده ایم؟ بهتر نبود یک سال در کنار شربت پخش کردن در نیمه شعبان مقداری هم به مردم شربت معنوی می نوشاندیم؟ فقط گریه می کنیم برای فراق ؟! دوستان! با مشکل عدم معرفت چه بایدکرد؟ مطمئن باشیم که محبت بدون شناخت فرق زیادی با محبت بت پرستان به معبودشان ندارد. ما نباید در اصول دین تقلید کنیم متأسفانه همه جا تقلید کرده ایم. مگر می شود هدف اصلی قیام امام حسین (ع) را ندانیم و برای او گریه کنیم. اصلاً وصیتنامه امام را خوانده ایم؟!! دوستان من! امام علی (ع) برای چه در چاه گریه می کرد ؟ فقط فراق فاطمه (س) ؟ نه… چون کسی نبود تا علی را درک کند و هدفش را بشناسد. حقیقت این است خواه بپذیریم و خواه خودمان را گول بزنیم !

9- سیاست زدگی: آفت دیگر ورود سیاست شیطانی و خروج سیاست الهی در هیئت ها می باشد. سیاست یک امر بسیار مقدس است که بطور مکرر سفارش شده مخصوصاً در نهج البلاغه.سیاست الهی در یک کلام یعنی تدبیر امور به همین دلیل است که گفته شده دین نمی تواند از سیاست جدا باشد. اما با تأسف باید بگویم که این ودیعه مقدس را اشتباه می گیرند و با ورود در مسائل سطحی و زود گذر (انتخابات، استفاده از هیئت برای مطامع سیاسی (کارعثمانی)، منحصر شدن در جناحی خاص و….) تباه می کنند. البته موارد مذکور مثل شرکت در انتخابات و فعالیتهای سیاسی توسط اشخاص هیچ ایرادی ندارد و با ارزش است. منتهی ورود یک نهاد مذهبی به طور مشخص و مارک دار و سازماندهی شده در یک جریان سیاسی آفت است. آفتی که گریبان گیر بسیاری ازهیئت هاست و اتفاقاً همین هیئت های مادر باعث شدند تا هیئت های کوچک هم ازآنها تقلید کنند مثل موارد دیگر (مداحی، سبک سینه زنی، لباس پوشیدن) که قبلاً اشاره شد.

 

10- توهین به مقدسات دیگر فرق اسلامی: مورد خیلی مهم دیگر است که این سالها خیلی مشکلات را به وجود آورده ، توهین به مقدسات اهل سنت در جوامع عمومی و مذهبی است. ببینید دوستان اندکی روی این مسئله که بیان می کنم تفکر کنید. امام علی (ع) سه دوره زندگی داشتند 23 سال تلاش برای مکتب

25 سال تلاش برای وحدت و 5 سال تلاش برای عدالت. در واقع باید عرض کنم که امام علی (ع) که ما این همه برای او غیرتی می شویم و به خلفای اهل سنت فحاشی می کنیم خودش بنیان گذار وحدت است. چرا علی (ع) سکوت کردند؟ می ترسیدند؟ خلافت حق ایشان نبود؟….
عزیزان… اعم از مداحان و شاعران ! آخر تحریک جوانان و تشویق به یک گناه بزرگ (فحاشی) چه سودی دارد و چه کمکی به ما می کند؟ مطمئن باشید هم شرعاً و هم اخلاقاً حرام است (قرآن کریم: حتی به آنهایی که غیر خدا را به خدایی گرفته اند ناسزا مگویید). می گویند آقای عُمر ……زاده بود. می گویم به فرض که ثابت شد و بود آیا اهل سنت حق دارند به تمسخر بگویند که شما شیعیان احتمالاً از پیامبر (ص) بیشتر
می فهمید؟ چون او یکی از یاران پیامبر بود و پیامبر هم هیچ اشاره ای به این موضوع نکرد. با فحاشی چه مشکلی حل میشود؟ با زبان فحش می شود ناحق بودن آنها را اثبات کرد؟ جواب روشن است…. این برنامه ها فقط باعث تحریک بیهوده و پوچ شیعیان و احتمالاً دادن هزینه های بزرگ
می شود (کشته شدن اهل تشیع در کشورهای همسایه توسط وهابیون وناصبی ها). به نظر بنده جا دارد به جای این اعمال به نقاط ضعف اساسی آنها پرداخته شود مثلاً آقای عثمان مبتکر بدعت های زیادی در دین بوده است (استفاده از دین به عنوان ابزاری برای حکومت، دادن پست ها به فامیلها، تبعید سیاسی (ابوذرغفاری)، اشرافیت (ساختن کاخ معاویه در شام)، تقسیم ناعادلانه بیت المال و…..) خوب چرا ما نباید این موارد را تشریح کنیم؟……..
در پایان این قسمت یادآور می شوم که در شمردن آفات خیلی از نکات دیگر را به خود مخاطبان گرامی می سپارم چون مجالی نیست.
اما راه حل چیست؟ در این بخش سخن بسیار است اما برای جلوگیری از اطاله ی بحث به چند اصل اشاره می کنم: در ابتدا باید جلوی آفات را گرفت و با عزمی استوار آنها را ریشه کن کرد تا یک گام بلند برداشته شود. در مرحله بعد باید به فکر جایگزین های مناسب و جذاب بود تا عملکرد منفی نباشد. جایگزین ها هم محدود نیست و می شود خیلی از موضوعات را جایگزین کرد در هر مورد مخصوص خودش با در نظر گرفتن شرایط درونی و بیرونی گروه . اما باید یک اصل حتماً در ادامه حیات هیئت ها رعایت شود و آن آگاهی بخشی به اعضاء است (معرفت در اصول دین: توحید، معاد، عدل، نبوت، امامت). اگر آگاهی بخشی انجام شود همه ی مشکلات حل خواهد شد مثلاً دیگر نیاز نیست که از عدم اخلاص رنج ببریم یا با بحران آفات روبرو شویم. بنده پیشنهاد می کنم که دیگر بعد از چند سال گام نهادن در مسیر تکراری اندکی هم راه جدید را طی کنیم (مثلاً تبدیل جلسات سینه زنی صرف به جلسات معرفت یابی با پخش مطالب دینی همراه با سخنرانان مجرب). باور کنیم که هیچ ضرری نمی بینیم بدبینانه ترین حالت این است که بعضی ها ازهیئت ما به هیئت های دیگر که چون گذشته ی خودمان عمل می کنند بروند. بله فوقش این است که از تعداد افراد کم شود آن را هم می شود با جذب افراد علاقه مند جبران کرد. یادمان نرود مؤمن به تنهایی یک جماعت است و اگر بتوانیم انسان شویم و انسان بسازیم کاری ماندگار کرده ایم… در خاتمه عرض می کنم حقیقت دین را فراموش نکنیم … منادی اسلام رحمانی باشیم (مردم را با روی خوش جذب دین کنیم نه با زور و نفرت)… امام زمان (عج) را در یابیم که او چون جدش علی (ع) تنهاست.
پیشاپیش ازهمه دوستانی که احیاناً انتقادی نسبت به مطالب مطرح شده دارند تشکر می کنم و این اطمینان را می دهم که از انتقادهای سازنده عزیزان دلگیر نشوم.

همراه شو عزیز که این درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمی گردد……….

 

رضوان مهدوی – هراز نیوز

 

 

7 thoughts on “هیئتی بهوش باش و بپاخیز!”
  1. ایکاش مجامع مذهبی ما این اصول را رعایت کند

  2. مورد ده بیشتر مورد توجه قرار گیرد

  3. آقای رضوان مهدوی مطالب شما بسیار پر محتوا بود و من با شما هم عقیده هستم و لطفا اگر ممکن هست به من یک ایمیل بزنید چون قصد هکاری با شما را دارم اگر وقت و حوصله اش را دارید

  4. سلام جناب بینام ….عذرخواهم که دیر پاسخ میدم چون تازه چک کردم….آدرس ایمیلتون بزرگوار؟؟

  5. کاش این طور بود و واقعاً مراسم عزاداریهای ما دچار سیاست‌زدگی نمیشد، یک جلسه در ایام محرم تشریف بیاورید یکی از مساجد شهرک شهید محلاتی و اونوقت ببینید که دوره این چیزها تمام شده یا نه، آدم میره تو این مجالس که حالش عوض بشه و دو قطره اشک برای امام حسین بریزه و متحول بشه، ولی با سخنرانانی مواجه میشه که از روی بغض دست به تخریب دولت میزنند (از آقای ظریف بگیر تا ….) بدون اینکه صدای کسی دربیاد، اصلاً انگاه مساجد اونجا دربست در اختیار یک طیف خاصی از جامعه قرار داره که هر چی دلشون بخواهد بگویند و در مورد هر چیزی اظهار نظر بکنند، از مسائل اقتصادی، دیپلماتیک گرفته تا… من که تصمیم گرفتم بعد از سخنرانی، برای عزاداری به مسجد بروم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *