یک روز حوالی سازمان می گشتم که یکی صدا کرد مهندس، یک دفعه هفت هشت نفر هم از عابرها با من به طرف صدا برگشتند، آن آقا با دست من را نشان داد و گفت ایشان را صدا کردم جلو رفتم و گفتم بفرمایید؟
گفت از وجنات و سکنات و شَکلات و حرکاتت معلومه مهندس هستی و دنبال کار می گردی؟
گفتم واقعیت چند جا پاره وقت یا قراردادی یا پروژه ای قبلا کار می کردم ولی…! پرید وسط حرفم که دیدی طرفم رو می شناسم.
حالا بگو ببینم می فروشی یا نه؟
در حالی که سعی می کردم نگاهم به صورت عاقل اندر سفیه باشد به او خیره شدم و گفتم چی رو می فروشم؟
گفت امضات رو دیگه. مگه مهندس نیستی؟
اگه امضات رو می فروشی براش خریدار دارم، قیمت مناسب، نقد، بدون دردسر و عوارض جانبی.
گفتم یعنی احتمالاً منظورت این است که حق امضاء مهندسی خودم رو به کس دیگر بفروشم که اون از امضاء من استفاده کند؟
گفت دقیقا و حتماً منظورم همین بود و است و خواهد بود. تو پولت رو می گیری اون آقا هم با امضاء جناب عالی کار نظارت انجام می دهد، هم اینکه مدرک مهندسی تو بی استفاده نمونده و هم یک انسان نیازمند که به خاطر کمبود مدرک و امضاء مهندسی نمی تواند کار و پروژه های زیاد و بزرگ و قلمبه بردارد به یک نان و آبی می رسد که گرسنه نماند.
همانطور که سعی می کردم حرفهایش را طوری هضم کنم که دچار سوء هاضمه نشوم گفتم مگر می شود همچین کاری کرد؟
گفت چرا نمی شود؛ من خودم هزاران امضاء تا الان خرید و فروش کرده ام شما ok بده خودم جیک ثانیه برات می فروشم.
گفتم عزیز من منظورم این است که مگر کالا است که بفروشم…
پرید وسط حرفم و گفت: آق مهندس حق امضاء کالا نیست خدمات است و میشه که بفروشیش.
گفتم من سوگند خوردم که اخلاق حرفه ای را رعایت کنم و این کار برخلاف اخلاق حرفه ای کار مهندسی است. در حالی که احساس می کردم نگاه او دارد عاقل اندر سفیه می شود.
گفت: نگران نباش حق امضائت را با سوگند برایت می فروشم که برایت دردسر نشود، خواستی یک وکالت محضری هم می گیرم که هرگونه عوارض جانبی و دردسر و خونریزی و غیره هم داشت پای طرف باشه – در حالی که از گوشۀ لبش نیشخند می زد- قبوله مهندس؟ زنگ بزنم قرار بزارم بریم با طرف صحبت کنیم؟
گفتم حالا چرا اون طرف نمی آید با خودم قرارداد ببندد و استخدامم کند که برایش کار کنم تا نیازی به این همه کار غیر قانونی و خلاف اخلاق حرفه ای مهندسی نباشد.
گفت بابا طرف شرکت معتبر داره، چند ساله داره کار می کنه خودش اینکاره است حالا بیاد کارهاش رو بده به یک مهندس تازه کار، این عقلانیه به نظرت؟ از اون طرف با این بازار خراب کار این همه مهندس فارغ التحصیل می شه و الکی حق امضاء شون می مونه خاک می خوره اینجوری هم اون ها یک پولی می گیرن و می کشن کنار، هم اینها از مدرک مهندسی و حق امضاء شون در راه چرخش چرخ صنعت مهندسی استفاده می کنن.
گفتم حالا چند می خری؟
چنان لبخندی زد و ذوقناک شد که تمام 32 دندانش رو می توانستم به راحتی بشمارم. گفت شما ok بده تا می ریم اونجا 100 تومن بالا و پایین به توافق می رسیم.
تو دلم به خدا پناه بردم مِن شر الوسواس الخناس و گفتم نه آقا من نیستم اشتباه گرفتی؛ در حالی که از اون آقا دور می شدم با خودم گفتم:
من آن نیستم که در پای کاسب کاران بریزم
مر این قیمتی حقِ امضاء مهندسی را
مهندس محمد محمدی تاکامی – نگاه نیوز