مشروح گپ‌وگفت هراز نیوز با یدالله اکبرزاده را در ادامه می‌خوانیم:
با سلام ضمن تشکر از حضرتعالی اگر درابتدا فرمایشی با خوانندگان هرازنیوز دارید بفرمایید ؟
اکبرزاده : ابتدا لازم می دانم از زحمات شما و دست اندرکاران  پرتلاش مجموعه هراز نیوز تشکر کنم ،قطعا این مسئولیت سنگین در راستای رشد ارزشهای اسلام و انقلاب  و رفع مشکلات شهرستان است
* بفرمایید در چه شهری و چه سالی متولد شدید؟
اکبرزاده : سال 1341در روستای کمانگرکلای دابو شهرستان آمل
چند خواهر و برادر هستید؟
اکبرزاده : 6برادر که 2تا از برادرانم به شهادت رسیدند و 2 خواهر دارم.
شغل پدرتان چیست؟
اکبرزاده : کشاورز
میزان تحصیلات شما چیست؟
اکبرزاده : فوق لیسانس
هراز نیوز: پس شما برای نمایندگی مشکل تحصیلات را ندارید؟
اکبرزاده : خنده ،نه
* ابتدایی وراهنمایی ،دبیرستان و دانشگاه کجا  درس خواندید؟
اکبرزاده : ابتدایی در دبستان شهید فتح الله اکبرزاده که آن زمانش آذر مهر بود و مقطع راهنمایی در مدرسه ی طالب آملی و متوسطه هم در هنرستان کشاورزی آمل درس خواندم  در همان سال سوم دبیرستان در سال  1359بود که جزو اولین گروه داوطلب بسیجی به کردستان اعزام شدم ،رشته ی هنرستانم ماشین آلات کشاورزی بود و بعد از جنگ نیز درسم را ازطریق مجتمع رزمندگان و ایثارگران ادامه دادم و دیپلم گرفتم و در مرحله اول آزمون لیسانس دبیری رشته تربیت بدنی در دانشگاه تهران قبول شدم بدلیل اینکه می بایست از سپاه استعفا میدادم و باید به آموزش و پرورش برمی گشتیم نپذیرفتیم و به کرمان رفته و این رشته را به صورت متمرکز در دانشگاه شهید باهنر کرمان شروع کردم و پس از گذراندن یک ترم بادرخواست از آموزش عالی دوباره به تهران انتقالی گرفتم و کاردانی تربیت بدنی را از دانشگاه تهران گرفتم و مدرک لیسانس را در دانشگاه امام حسین و فوق لیسانس را در رشته ی مدیریت  دفاعی دانشگاه گذراندم.
از چه زمانی وارد سپاه شدید؟
اکبرزاده : از همان سال 59 که به کردستان اعزام شدیم وارد سپاه شدم و به طور رسمی در سال 60 دوره ی آموزشی ویژه را طی کرده و به عنوان مربی آموزش در سپاه آمل عضو شدم.
در آن زمان چند ساله بودید؟
اکبرزاده :19 ساله
از چند سالگی وارد بسیج شدید؟
اکبرزاده : از همان بدو  تشکیل بسیج
چه چیزی سبب شد تا از همان سال جذب بسیج شوید؟
اکبرزاده :  اولا ما از یک خانواده با ریشه مذهبی و انقلابی بودیم این طور برا تون بیان کنم که مثلا با نگاهی که ابوی ما داشت  حتی در زمان طاغوت رادیو و تلویزیون در منزل ما حرام بود .
الان چه طور در منزل شما که حرام نیست ؟
اکبرزاده : در نظام مقدس جمهوری اسلامی به فتوای امام حلال است
از  فعالیتهای قبل انقلاب بگید ؟
اکبرزاده : خوب در شروع در گیری ها قبل انقلاب بودیم حتی من مجروحیت قبل انقلاب هم دارم  در واقع در اولین روزی که مدارس تعطیل شدند .
کجا چه جوری ؟
اکبرزاده : اولین روزی که مدارس تعطیل شد ما از هنرستان پیاده  به میدان 17 شهریور آمدیم ان روز در گیری تقریبا شروع شده بود من منزل استیجاریم خیابان امام رضا کوچه برزگر بود
میباست از مسیر روبروی بیمارستان امام رضا  آن وقت نرده داشت باید از کنارش که شهربانی بود عبور می کردیم  سر کوچه قهوخانه داشت که داخل کوچه منزل ما بود ما که برگشتیم خبر نداشتیم که شهربانی یک سری از بچه های چماق دار را جمع کرده است  این افراد هم هر کسی که کتاب دستش بود را مورد ضرب و شتم قرار می دادند ما دو سه نفر بودیم یکی از اون بچه ها الان در نیروی انتظامی هست ، اینها هم گفتند همه کاره تظاهرات این سه نفر هستند شروع به تعقیب با کردند چند متر ان طرف تر داخل جوب آب افتادیم و اینها هم حسابی کتکمان زدند وقتی چشم باز کردیم دیدیم بیمارستان هستیم . اتفاقات دیگری هم بود مجسمه شاه در بانک سپه و ساختمان هتل هم ما با خانواده حاضر بودیم .
چه تاریخی این اتفاق برای شما افتاد ؟
اکبرزاده : همان اولین روزی تعطیلی مدارس در سال 57
چه کسی کار سازماندهی و رهبری گروه شما را قبل انقلاب داشت ؟
اکبرزاده : عمدتا شهید فتح  الله و اخوی دیگر ذبیح الله ، آقا رضا مجیدی هم  بود

بیشتر خط ها را چه کسی میداد؟
اکبرزاده : بیشتر مردم بودند
علما چطور ؟
اکبرزاده : علما در راس بودند آقایان رمضانی ها بودند ، در همین پایین بازار ، اخوی در گرجی محله مستاجر بود شبها بعد از راهپیمایی و تکبیر در حسینیه ارشاد جمع می شدیم و حضرت علامه جوادی آملی چند دقیقه ای سخنرانی می کردند  و بچه ها روحیه می گرفتند راس این مجموعه علما بودند بعد افراد صاحب نفوذ بودند جمعی تصمیم می گرفتند و وظیفه ما این بود که به روستاها اطلاع می دادیم .
تلخ ترین روز خاطرات تون قبل انقلاب چه روزی بود ؟
اکبرزاده : همه روز های برای ما شور شوق بود و روز تلخی نداشتیم
روزی که کتک خوردید از چماق دارها چی ؟
اکبرزاده : نه با اینکه از نظر بصیرتی در ان و حد و اندازه نبودیم و فقط امام را به عنوان یک روحانی رهبر انقلاب می شناختیم روز  تلخی برای ما نبود از سویی خانواده هم از آن اتفاق ناراحت نشدند وبه ما روحیه می دادند .
شیرین ترین روز قبل انقلاب چه روزی بود ؟
اکبرزاده : 12 بهمن
در آمل بودید ؟
اکبرزاده : بله ، دنبال تلویزیون بودیم تا ورود امام را تماشا کنیم ولی موفق نشدیم  البته خیلی دوست داشتم امام را از نزدیک ببینم که این اتفاق نیافتاد .
گفتید چه سالی وارد سپاه شدید و کجا آموزش دیدید ؟
اکبرزاده : سال 59 عضویت رسمی در آمدم ، المهدی چالوس
مربی آموزشتان یادتان هست ؟
اکبرزاده : شهید بیگلو ، آقای وکیلی ، سردار شمشیر بند
چی شد شما هم مربی آموزش شدید ؟
اکبرزاده : خودشان انتخاب کردند ، آمادگی جسمانی و بقیه موارد سبب شد ما رو انتخاب کنند ولی من نماندم وگفتم حتما باید برم جبهه ما رفتیم برای کردستان
از دوستانتان اولین کسی که شهید شد چه کسی بود ؟
اکبرزاده : یکی از دوستان هم جبهه ای بود در کردستان بچه لنگرود بود بسیار دوست داشتنی بود در قله پاسگاه شهدا مریوان بعد ها  دوستان دیگری از آمل بودند که شهید شدند .
چند ساله بودید ازدواج کردید ؟
اکبرزاده : 19 ساله بودم ازدواج کردم ، پدرم معتقد بود ازدواج زود انجام دهد بعد از اینکه از جبهه برگشتیم ازدواج کردیم .
طریقه آشنایی ؟
اکبرزاده : خانواده معرفی کردند و ما هم پذیرفتیم
خانم تان شاغل هستند ؟
اکبرزاده : خیر خانه دار
پدر خانم تان چی ؟
اکبرزاده : به رحمت خدا رفتند کشاورز بودند .
الان چند تا فرزند دارید ؟
اکبرزاده : 4تافرزند دارم  سه دختر یک پسر ، یک پسرم مهندس برق هست ، دخترها هرسه تا ازدواج کردند یکی مهندسی شیمی از دانشگاه مازندران با رتبه برتر داره ، دو تا دیگر هم در حال تحصیل البته سه تا دخترها هم بیکارند
داماد ها چطور ؟
اکبرزاده : یکی پاسدار همه شان تحصیلات کارشناسی ارشد به بالا دارند یک از آنها هم فعلا بیکاره ،یکی از دامادها هم که معرفشان همین آقا روزبه بود
واقعا مثل محمد آقا کم پیدا میشه ،برای هیچ کدامشان که شغل نگرفتید ؟
اکبرزاده : نه
فرزندان شما در خط شما هستند ؟
اکبرزاده : از من جلوترند الحمد الله خدا را شکر می کنم بچه های من در خط امام و رهبری هستند، در همه مراسمات هم پیشقدم هستند
بزرگترین انتقاد شما به فرزندانتان چیه ؟
اکبرزاده : معمولا اونا بیشتر به من انتقاد دارند ، میگن جایی مسوولیت بگیر که حواشی و ترکش کمتر داشته باشه
حالا تومسوولیت ها حمایت تان می کنند ؟
اکبرزاده : عمدتا در مسوولیت ها دخالتی ندارند اما اگر نیاز باشد مثلا در بحث فرمانداری  ، اگر چند تا مراسم و سخنرانی داشتم در تنظیم مفاهیم و خلاصه برداری به من کمک می کردند .
علیه هراز نیوز نذر نمی کردند
اکبرزاده : با خنده نه
تو منزل کمک هم می کنید
اکبرزاده : نه اصلا ، ولی تو خرید کمک می کنم
یعنی نون می خرید ؟
اکبرزاده : نه وسیله نقلیه چون دست من هست سایر خریدها رو انجام می دم
ظرف می شورید ؟
اکبرزاده : نه  بچه ها نمی ذارند  دوران مجردی فراوان ظرف میشستم
یعنی شما هیچ کاری انجام نمیدید ؟
اکبرزاده : کار توخونه ما تقسیم شده است
پس شما هم در خانه فرمانده وفرماندار بودید هم در محل کار ؟
اکبرزاده : با اون نگاهی که شما دارید نه
تو خونه  حرف آخر رو کی میزنه
اکبرزاده : همه با هم
خواننده مورد علاقه شما کیه
اکبرزاده : بیشتر مداحی گوش میدم  ، ولی خواننده الان حامد زمانی چون حماسی می خونه
اهل موسیقی هستید
اکبرزاده : نه زیاد ولی علاقمند هستم
تومداح ها
اکبرزاده : حدادیان، کریمی ،سلحشور
ورزش مورد علاقه شما
اکبرزاده : خوب من رشته ام تربیت بدنی بود من رشته رزمی تکواندو ،فوتبال والیبال کار کردم  مربی نجات غریق هم بودم ، مربی آمادگی جسمانی بودم .
چند نفر ار نجات دادید ؟
اکبرزاده : پیش نیامد
یک فیلمی هست که شما مربی کشتی در سپاه بودید ؟
اکبرزاده : یادم نیست فیلمش رو بیارین ، رزمی بودم ولی کشتی نمی دونم
SAM_0572
چند عبارت خدمت شما عرض می کنیم اولین چیزی که  به ذهنتان می آید بیان کنید .
اکبرزاده : اجبار که نیست
نه می تونید جواب ندید
امام علی ؟
اکبرزاده : مظلوم عالم
حضرت زهرا (س):
اکبرزاده : مظلومه ای که در نامش همیشه در اذهان هست  یادشان خیر و برکت زندگی و انگیزه ماست .
شهید طاهره هاشمی ؟
اکبرزاده : شهیده شاخص سال 92 سراسر کشور
مرحوم حاج رضا ولایی؟
اکبرزاده : عارف به تمام معنی
علامه سید حیدر آملی
اکبرزاده : یکی از اسوه های تاریخ
شهید فتح الله اکبرزاده :
اکبرزاده : عاشق امام و انقلاب شجاع نترس و پاسداری جان برکف
شهید خضرالله :
اکبرزاده : شهید فهمیده آمل شهید فهمیده مقابل تانک های دشمن ایستاد با اینکه شب قبل شهید فتح الله شهید شد ، اخوی ذبیح الله زخمی شده بود و اجازه ندادند که ایشان مسلح شود   داوطلب رفت برای حمل کیسه شن،  رفت و در منطقه رضوانیه به شهادت رسید ، همیشه عاشق شهادت بود .
مسعود رجوی :
اکبرزاده : خائن به انقلاب نظام و مردم
داعش :
اکبرزاده : رسمیت ندارند کسانیکه که مورد تنفر همه آزاده ها ی دنیا هستند
اسفندیار رحیم مشایی
اکبرزاده : انشا الله همه آقایان عاقبت به خیر شوند
دماوند
اکبرزاده : قله ای  که نماد ایستادگی و مقاومت است سه بار توفیق فتح قله دماوند را داشتم .
هراز :
اکبرزاده : همیشه در جریان است،  زیبایی خاصی که به ورودی مازندران می دهد
هراز نیوز :
اکبرزاده : دوست داشتنی
واقعا از ته قلبتون می گید
اکبرزاده : بله (با خنده زیاد )
SAM_0593
اکبرزاده : خاطرات تلخ شیرین هم در مجموعه سپاه که به عنوان خادم بودم و هم در مجموعه فرمانداری که به عنوان نوکر مردم بودم
تلخ ترین خاطره شما از خیابان امام خمینی چیه ؟
اکبرزاده : ناعدالتی هایی که ایجادشد تهمت ها و دروغ هایی که به مابستند
شیرین ترین ؟
اکبرزاده : همین مسوولیت که به انسان می دهند اگر به نگاه خدمت رسانی به مردم باشد شیرین است و اینکه دوباره برگشتم به سپاه ، چون من به سپاه بدهکارم .
انجمن صنفی خبرنگاران :
اکبرزاده : (باخنده ) در چهار چوبش باشه خیلی مورد استقبال است .
SAM_0640
انجمن آمل در چهار چوب بود یا نه ؟
اکبرزاده : نگذاشتند
کی نگذاشت ؟
اکبرزاده : همان کسانیکه شیطنت انجام دادند ، در مجموع من مشوق این انجمن ها هستم من فرمانداری آمدم سه تا چهار تا سمن مردم نهاد بود در زمان ما به بیست تا رسید من به این انجمن ها اعتقاد دارم اما باید در راستای مسوولیتشان حرکت کنند .
شما مخالف تشکیل انجمن خبرنگاران نبودید ؟
اکبرزاده : اصلا ولی بعدا خبرهایی که من می دادند خبرهای خوبی نبود .
کی به شما خبر می داد ؟
اکبرزاده : معمولا خبررا در سازمان چه کسی می دهد
روابط عمومی ،چی می گفتند ؟
اکبرزاده : ببینید هم روابط عمومی ما بود هم اداره  کارامور اجتماعی ادله هایی می آوردند که مسیر قانونی اش طی نشده است . بعضی از موضوعات را نمی توانم مطرح کنم به این دلیل که هم دوستان خوب ما در ان مجموعه بودند و هم به نوعی نامحرمان بودند البته شاید  این نگاه من اشتباه باشد  ولی احساس می کنم براساس گزارشاتی که ما داشتیم مجموعه همسو نبود .ولی در مجموع با اصل کار مشکلی نداشتم ولی با شکل کار حرف داشتم.
حاج یدالله اکبرزاده که فرماندار آمل بود شهروند درجه یک و درجه دو را تفکیک می کرد ؟
اکبرزاده : اصلا نمونه اش سه شنبه ها ، یک روز آخر عمر ابوی بود خدا رحمت دکتر جوادیان را باهم خدمت والد  که رسیدیم گوشه کتم را گرفت گفت : سفارش می کنم مسوولیت که داری برای همه ارزش قایل شو خصوصا برای فقرا خیلی توصیه کرد . هفته گذشته با خانواده داخل خودرو در حال عبور از خیابان بودیم یک راننده تاکسی ( البته هم خودش و هم تاکسی اش قدیمی بودند ) گفت : آقای اکبرزاده صد تا صد تا مثل شما نمی شوند من ایشان را نمی شناختم خیلی شرمنده اش شدم . مردم  نگاهشان اینجوری است الحمد الله بعد از مسوولیت برخورد مردم عوض نشده است حتی بهتر هم شده است من احساس می کنم مردم تشنه خدمت مسوولین هستند مردم به جایگاه نگاه نمی کنند ، من وقتی از سپاه می رفتم به بچه ها گفتم من وقتی به فرمانداری می روم خدمت گذار همه مردم هستم فردا نگویید چرا اکبرزاده با فلانی سلام علیک کرد با فلان کس دست داد .
یعنی در فرمانداری بین یک فرد ضد انقلاب و خانواده شهدا فرق نمی گذاشتید ؟
اکبرزاده : چرا هرکسی جایگاه خودش را دارد ببینید وقتی یک شهروند می آمد مشکلی داشت من وظیفه داشتم به عنوان فرماندار به وظیفه ام عمل کنم و مشکلش را حل کنم حالا هر نگرشی که دارد اگر حق داشت باید کارش را انجام میدادم  اما در خصوص خانواده شهدا و بچه های ارزشی حالا یک بسیجی مثل آقای نصیری میاید خوب اینجا باید
باید به اتاقتون راهش ندید ؟
اکبرزاده : نه من به شما ارادت داشتم من بزرگترین تصمیم زندگی ام را با شما مشورت کردم اما نذاشتند کمی هم به دلیل مشغله کاری بود  ، من چند گروه از شهروندان را بدون هماهنگی می پذیرفتم اول پدران و مادران شهدا ، دیگری علما و روحانیون مگر خودشان می گفتند من عجله ای ندارم و منتظر می مانم تا کار فرماندار تمام شود  و سوم جانبازان و معلولان، سعی کردم کسی ناراضی از مجموعه ما بیرون نرود .
نظر شما در خصوص ماهواره فیس بوک ، وایبر ومثل اینها چیه ؟
اکبرزاده : در جهت مثبت اگر استفاده بشه بسیار خوبه امروز علم پیشرفت کرده  باید در این مسایل هم بروز باشیم و حتی برای صدور انقلاب هم این ابزار می تواند مفید باشد البته ماهواره ، اینترنت و فضای مجازی را می شود هم در جهت مثبت و هم در جهت منفی استفاده کرد ، کوچکترین حرکتی امروز در غزه انجام می شود به ثانیه نمی کشد سراسر دنیا باخبر می شوند ما نباید از این ابزار نوین غافل باشیم .
شیرین ترین  خاطره تان از زمان جنگ چیست ؟
فتح خرمشهر البته من در ماموریت محمود آباد بودم ما آنروز علیه منافقین اقدام کردیم و محموله ای از آنها را کشف کردیم .
محموله چی بود ؟
سلاح و مهمات
تلخ ترین روز تان در دفاع مقدس چه روزی بود ؟
عملیات کربلای 4
شما حضور داشتید ؟
من در گردان احتیاط بودم چون مربی بودم به ما خبر دادند بچه ها قلع و قمع شدند توجزیره موندن ، من یک هفته قبل با شهید آویش بودم  بچه های آمل بسیاری بودند اسماعیل مهرداد بچه شجاعی بود که جانبازشد برخی بچه ها اسیر شدند  اونا با ضد هوایی بچه را می زدند
بعد کربلای چهار نا امید نشدید ؟
نه ما امام رو داشتیم مثل امروز که رهبری هست این همه اتفاقات مثل فتنه وقتی رهبری  هست ناامیدی چرا سختی هست ولی باید تحمل کرد .
اگر از شما بپرسند تصویری از دوران دفاع مقدس که هرروز جلو چشم شماست و از بین نمی رود بیان کنید چی می گید ؟
اکبرزاده : کربلای 5 ، من مسوول محور بودم  و آقای صحرایی فرمانده تیپ بود ، در عملیات کربلای چهار لشکر ثارالله کرمان  یکی از جناح هایی بود که نتونست عمل بکنه و وقتی بچه های مازندران رفتند جلو این بچه ها نتونستند عمل کنند ، در عملیات کربلای 5 بچه های کرمان داوطلب شدند تا جبران بکنند ، ما موقعیت حمزه بودیم نزدیک خرمشهر شرایط مهیا برای عملیات بود من به اتفاق سردار صحرایی با تیلر روی خط بودیم  روی اسکله صحنه عجیبی بود از یک سو بچه ها سوار قایق ها می شدند و از سوی دیگه بچه های زخمی را می آوردند غواص های لشکر ثارالله کرمان هم امده بودند روی همین خط  جوان های 16 سال 17 سال با لباس غواصی  آقای صحرایی دست و پاهای این بچه را می بوسید ، سه ساعت بعد اون عملیات انجام گرفت وقتی ما بعد بچه های خط شکن وارد شدیم و موانع مستحکم ارتش عراق را دیدیم سختی کار بچه ها مشخص شد و این شد که این عملیات در دانشگاه های نظامی دنیا درس داده میشه .
صحبت از لشکر ثارلله شد نظرتون رو کوتاه در خصوص حاج قاسم سلیمانی بفرمایید ؟
اکبرزاده : حاج قاسم شهید زنده ایست که همه جا هست توفیق داشتم برای یادواره شهدا در امل افتخار میزبانی را من خودم داشتم .
توجنگ ایشان را ندیده بودید
اکبرزاده : چرا ولی اینکه از نزدیک با هم سر سفره بشینیم توفیق نبود تا یادواره شهدا که صبحانه باهم بودیم و گپ خصوصی باهم داشتیم .
اون موقع هم آوازه داشتند  ؟
بله ایشون ، شهید کاظمی بله امروز هم افتخار جهان اسلام هستند .
شما 6 بهمن کجا بودید ؟
اکبرزاده : من شبش در پادگان المهدی آموزشی بودم و صبح بچه ها خبر شهادت برادرانم رو به من نگفتند ولی من شب خواب هر دو برادر را دیدم  ما حوالی یک دو بود که به امل رسیدیم شهید فتح الله رو بردند نور چون دیگر امل جا نداشت ، حماسه مردم آمل واقعا بی نظیر بود  در منطقه اسپه  کلا ما وارد عمل شدیم یادم میاید منی که مسلح بودم  شاید  پنجاه نفر که دست خالی بودند از ما جلوتر بودند سند ادعا ما هم همین شهدای مردمی بودند .
ماندگار ترین کاری برای ششم بهمن آمل صورت گرفت چه کاری بود ؟
اکبرزاده : بنیاد ششم بهمن مقدماتش فراهم شد اگر این کار انجام بگیره خوب برای همیشه ماندگار است ، در زمان ما کارهایی مثل میدان ششم بهمن ، پل شهدای جنگل ماندگار است ، خوب امثال شهید آویش کمتر معرفی شده بودند کارهای فرهنگی صورت گرفت ، وصیت نامه شهدا دنبال موزه شهدا بودیم البته بد اخلاقی هایی هم شد .
ماندگار ترین کلامی که در خصوص ششم بهمن بیان شد چی بود ؟
اکبرزاده : کلام امام دیدید که مردم امل چه بروز تان آوردند
راستی فرمانده سپاهی بهتر بود یا فرماندار بودن ؟
اکبرزاده : از جهات مختلف فرق می کند فرمانده سپاه یک ماموریتی دارد فرمانداری هم با حجم بالاتری از مسوولیت متفاوت است .
شما فرماندار موفقی بودید یا فرمانده سپاه خوبی ؟
اکبرزاده : من نباید نظر دهم مردم و دستگاه های نظارتی باید پاسخ دهند البته ما نماینده دوستان دیگر بودیم من در مجمع سراسری فرماندهان سپاه وقتی محمود آباد بودم فرمانده سپاه نمونه انتخاب شدم ، و چندین بار در برنامه های مختلف در بابلسر و آمل فرمانداری هم خوب در کشور نمونه شدیم
مسوولیت های سپاه تان را یکبار بیان می کنید ؟
اکبرزاده : مربی آموزش نظامی ، مسوولیت تربیت بدنی سپاه استان در زمان جنگ ،تربیت بدنی آمل ، آموزش نظامی و فرمانده پادگان قدس ، فرمانده پادگان بیشه کلا ، مسوول برنامه بودجه سپاه امل بودم ، بنیانگذار کانون بسیج سپاه امل ، سال 79 فرمانده سپاه محمود آباد ، بابلسر و امل که سال 87 فرماندار آمل شد .
مسوولیت های سیاسی ؟
اکبرزاده : بعد فرمانداری آمل مدیرکل امنیتی بعد هم مشاور استاندار
الان بازنشسته شدید ؟
اکبرزاده : نه مردم سوال می کنم از من که چه می کنی خوب من آرزویی که در سپاه داشتم عملی نشد و از غافله شهدا عقب ماندیم دومین آرزوی من این بود که خودم از سپاه نروم بلکه به من بگویند دیگر به شما نیاز نداریم وقتی از وزارت کشور تسویه حساب کردم سردار شاهچراغی فرمودند طرح جدید آمد جوان گرایی  من هم گفتم من آمده ام تجربه 34 ساله ام را برای سپاه و بسیج انجام دهم الان منتظر جواب بازرسی هستم که باید انجام دهم .
 الان پس چه کار می کنید
اکبرزاده :موضوعاتی را برای آمل مطرح کردند که اگر مردم بخواهند من اماده ام
یعنی بحث سیاسی ؟
اکبرزاده : من آمادگی اینرو دارم که در هر سنگری که نیاز باشد خدمت کنم .حتی به سپاه گفتنم پوتین هایم آماده هست هرجا سپاه چه در داخل و چه در خارج مرا مامور بکند خواهم رفت الان هم با افتخار می گویم من پاسدارم .
ادامه این گفتگو را بزودی در هراز نیوز دنبال کنید

24 thoughts on “با افتخار می گویم من پاسدارم /چماقدار ها حسابی کتکمان زدند /راننده تاکسی گفت :صد تا صد تا مثل شما نمی شوند”
  1. جناب اقای ناشناس علت طرفداری از ایشان رو نمیدانم.کدام مدیر شهری؟این دلیل نمیشود که ایشان مدیری رو راه نده چون خودش اون رو انتخاب نکرده بنده خانواده ایشان رو خوب میشناسم.ایشان فقط در سمت فرمانداری چه افرادی رو سر کار که نبرندن. جالبه تو سخنانشون اسمشون هم بردن همونی که برای تحقیق…اوردن.در ضمن چه تهمتی؟ایشان اصلا چیزی از فرمانداری نمیدونستن میتونم چندین نمونه رو براتون مثال بزنم.کسی که برای فرماندار بودن اون همه کارهای …میکنه که نباید حمایت بشه.خداروشکر که ایشان از فرمانداری کنار گذاشته شدن وگرنه معلوم نبود چه بلا ها بر سر شهر و مردمون می امد.ایشان خودشون در مورد سشنبه ها بهتر میدونن که چکار کردن شما نیاز نیست دروغ تحویل مردم بدین مردم خودشون خوب قضاوت میکنن و میبینن

  2. بسم الله الرحمن الرحیم
    در پاسخ جناب اسد و دوست عزیز
    با سلام و احترام
    اولا کلامی که با یاد خدا شروع نشه حتما شیطان در آن دخالت داره چون برای رضای خدای متعال نیست و برای راضی کردن نفس خود انسان قلمداد می شه
    اما در پاسخ جناب آقای اسدباید عرض کنم که شرط مراد و مرید بودن اعتماد است اگر شما در رابطه سفر آنتالیا سوالی داشتید چرا از خودشون نپرسیدین که این مشتبه براتون حل بشه
    ثانیا در مورد این ماجرا 20:30 اخبار کامل رو ارائه داد در این سفر مورد خطاب افرادی بودن که خانواده هاشون رو با خودشون بردن نه بعضی از مسئولین و علی الخصوص ایشون . این سفر مربوط به بررسی و بازدید کارخانه و دستگاه زباله سوزی بود که فیلم هاش هم موجود است و اگر مورد خلافی بود آقایان مخالف قطعا در همان زمان اون رو پیراهن عثمان می کردن در این شکی نکنید. ثالثا سفر مربوط به استانبول بود نه آنتالیا لطفا به منبعتون بفرمایید صادق تر باشن با این تعبیری که شما داشتین هر کسی به فیلیپین ، ترکیه ، تایلند ، ارمنستان و.. سفر داشته باشته حتما برای مواردی خاصی رفته، سالانه هزاران نفر برای بازدید از نوع شهرداری و امکانات شهری به ترکیه سفر میکنن پس همه این ها مورد دارند؟ صد البته که این منطق شما نیست چون بسیار منطق کودکانه اییه فراموش نکنیند که علی را مریدانش کشتند جنای آقای اسد عزیز از امیدوارم شما که فرمودین مرید ایشون بودین کلامتون از سر دلسوزی به رفیقتون باشه و نه حرف پراکنی انشالله.
    اما در پاسخ جناب دوست عزیز که متاسفانه هنوز هم کلامشون منصفانه نیست یه دور داخل شهر بزنین برای زیارت شهدا یه سر به حسینییه ی لاله های زهرایی بزنیین از روی پل شهدای ششم بهمن حتما عبور کنین یه بررسی در مورد فرمانداری ویژه داشته باشین به جلساتشون با خیرین یه نگاه بندازین به جوانهایی که با نامه شون سر کار رفتن یه نگاه بندازین به وضعیت بسیج و.. یه نگاهی کنین و…. . برادر جان مثال هایی که دارین بزنین در ضمن ایشون برای فرماندار شدن چکار کردن ؟ برادر من سه شنبه ها ایشون چکار کردن الحمدلله که قضاوت با مردمه بعد لطف بفرمایین در مورد اقوامی که ایشون سر کار بردن توضیح بفرمایید واقعا ممنون میشم که این مسائل رو صادقانه بفرمایید

  3. هراز جان کامنت ما رو تایید نمیکنی چرا؟

  4. … بد جوری سانسور می کنی چرا کامنت واقعی را نزد؟؟؟؟؟؟

  5. بنام خدا

    به صراحت و ضرص قاطع می گویم اگر مسئولین مملکت ما همانند حاج اکبرزاده می بودند قسمت اعظم مشکلات مملکت ما حل میشد درجهت افزایش اعتماد مردم مسئولین باید ابتدا از خودشان شروع کنند که این خصیصه در وجود اکبرزاده بوده است با اطلاعاتی که دارم ایشان خیلی راحت می توانستند برای دامادو یا بستگانش خارج از ضوابط کار تهیه کنند و یا امتیاز های برای خودشان بگیرند ولی هیچوقت این کار نکردند و یا حلال و حرام در زندگی شخصی و خانواده ایشان به جد رعایت میشود و لی متاسفانه در قاموس مسئولین و حتی مردم این ارزشها کمرنگ شده است
    در بعد مدیریتی ایشان بمراتب خیلی قوی تر از بعضی فرمانداران بوده است ولی در پی مسائل پشت پرده و سیاسی کاری به ناحق از فرمانداری کنار گذاشته شد که آینده حقانیت ایشان را ثابت خواهد نمود 0

  6. بنام آن یکتای مهر آفرین
    سلام
    لطف حق با تو مداراها کند چون که از حد بگذرد رسوا کند
    انشاءالله کسانی که باعث عزل آقای اکبرزاده شدند به موقش رسوا میشن
    خدا به آقای اکبرزاده خیر بدهد چون از صمیم قلب و با تمام وجود کار میکردند نه مثل فرماندار سابق که فقط اسم فرماندار رو دارند حداقل آقای اکبرزاده شجاعت و جرأت داشتند که جلوی ناحق قد علم کردند
    همین و بس…….

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *