هراز نیوز :نوروز 93 سومین سالی است که با پخش سریال پایتخت اعتراض برخی از مازندرانیها را در پی دارد اما کسانی که به این نحوه گویش انتقاد میکنند، بگویند برای رواج فرهنگ غنی مازندران و منزلت گویش زیبای مازنی چه کردهاند.
سریال پایتخت قرار بود برای روزهای نوروز 91، 92 و 93 سریال طنزی برای شاد کردن مردم باشد اما سیل اعتراضات به این برنامه که ابتدا از سوی مسئولان سیاسی مازندران شروع شد، رویه دیگری را رقم زد.
هر چند اعتراض مازندرانیها به این سریال تنها سبب تغییرات اندکی در نحوه گویش و بازیها شد اما ساخت آن ادامه یافت.
در تحلیل اعتراضها به این سریال باید به چند نکته توجه کرد.
ابتدا اینکه اعتراضها و دامنه آن سه سال پیش از سوی برخی مسئولان مازندران آغاز شد.
سالها بود که بسیاری از عدم توجه به فرهنگ بومی مازندران گلایه داشتند، یادمان نمیرود معافی سرپرست فقید خبرگزاری فارس در مازندران حتی پیش از آغاز پخش این سریال در جلسات رسمی استانی درخواست میکرد به زبان مازندرانی صحبت کنید اما مگر همین مسئولان نبودند که برای سخن گفتن به زبان مازندرانی اکراه داشتند و یا برخی نمیپسندیدند که یک مسئول دولتی که اصالتا نیز مازندرانی است به این زبان صحبت کند.
سالها است که بر سر اینکه مازندرانی گویش است یا زبان میان فرهنگ دوستان مناقشه است؛ مگر این نیست که رسانه ملی در مازندران تنها چند سالی است که به زبان مازندرانی برنامه پخش میکند.
در دورههای پیش از این حتی بسیاری از مجریان شبکه تبرستان به لهجه سلیس فارسی صحبت میکردند و برای نشان دادن نوع لباس و پوشش مازندرانی از بازیگران و به عبارتی سیاهی لشکران استفاده میکردند که مبادا با پوشیدن لباس محلی به تمسخر گرفته شوند.
تنها یکی دو سال است که مجریانی مسلطتر به زبان و فرهنگ مازندرانی در این شبکه روی کار آمدند اما در نگاهی به سابقه و کیفیت برنامههای استانهای دیگر که مربوط به قومیتهای مختلف است میبینیم سالها است که برنامههای تلویزیونی آنها به زبان محلی تولید و پخش میشود و حتی بخش اخبار آنها نیز کاملا محلی است.
وقتی در تعصب به زبان و قومیت مثال میزنیم و دوست داریم مانند آنها اعتراضمان به گوش همه برسد باید ببینیم آنها برای زبان و فرهنگ بومی خود چه کردهاند و ما چه کردهایم.
بررسی کوچکی نشان میدهد که حتی خطبههای نماز جمعه این استانها و شهرها، جلسات رسمی دولتی این استانها و شبکههای رادیویی و تلویزیونی آنها به زبان کاملا بومی است.
اعتراض به سریال پایتخت ناشی از یک فرهنگ و رفتار نادرست در میان مازندرانیها است، بسیاری از بزرگان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در کشور مازندرانی هستند اما کدامشان واقعا هنوز بر لهجه شیرین خود باقی ماندهاند.
باور کنیم مازندرانیها وقتی پایشان به پایتخت باز میشود دیگر خجالت میکشند مازندرانی صحبت کنند.
بسیاری چهرههای شاخص کشوری مازندرانی هستند اما تاکنون از هیچ کدام نامی از مازندران در سطوح مختلف ملی نشنیدهایم که هیچ باید بسیاری کنکاش میکردیم تا بتوانیم کلمهای کوچک به زبان مازندرانی از بیان آنها استخراج کنیم.
در حالیکه همین سمتها را افرادی از استانهای دیگر نیز دارند که به راحتی در جلسات استانهای خود که حضور مییابند به راحتی محلی صحبت میکنند.
در مجلس نیز برخی نمایندگان به راحتی به زبان محلی و بومی خود صحبت میکنند، نطق میکنند و لباس محلی میپوشند اما کدام نماینده مجلس مازندرانی توانسته در حق فرهنگ بومی مازندران این حرکت را انجام دهد؛ بسیاری از نمایندگان مازندران حتی در جلسات استانی خود و در دیدارهای مردمی نیز به زبان شیرین فارسی صحبت میکنند.
زمانی که به دعوت یک نماینده مجلس به تهران رفتیم، در موزه مجلس عروسک لباس بومی زنان و مردان همه قومیتهای ایران بود اما از مازندران خبری نبود، چرا نمایندگان مازندرانی هیچگاه به دنبال نماد بومی مازندران در موزه مجلس نبودند، این خبرنگاران مازندرانی بودند که با هزینه شخصی عروسک بومی مازندران را تهیه و به موزه اهدا کردند.
نمیگوییم همه سریال پایتخت بدون ایراد است اما باید ببینیم مازندرانیها برای این آیین و بوم غنی و کهن چه کردهاند.
تاکنون از کدام مسئول مازندرانی در صحبت کردن به زبان مازندرانی در جلسات رسمی مانند استانهای دیگر پیش قدم بوده یا کدام نماینده مجلس مازندرانی زبان اصلی و محاورهای و روزمره خود را حداقل در استان خودش مازندرانی قرار داده است.
نخستین سریالها به زبانهای محلی استانی توسط اهالی فرهنگ و رسانههای آن استانها ساخته شد و در شبکههای ملی مورد اقبال قرار گرفت، اهالی فرهنگ این استانها با نشان دادن معیاری برای گویش و فرهنگ خود راههای بعدی را به هنرمندان تهرانی نشان دادند اما ما مازندرانیها آنقدر در معرفی فرهنگ خود تعلل کردیم و آنقدر از معرفی این فرهنگ غنی و لهجه شیرین آن کوتاهی کردیم که دیگران آمدند و برای مازندران سریالی ساختند و ما فقط در مقام انتقاد برآمدیم.
برای مازندرانیهایی که در تهران زندگی میکنند از هنرمندان تا اقشار مختلف که امروز داد اعتراض به پایتخت را دارند باید پرسید برای مازندران چه کردهایم چه معیاری از این آیینهای کهن، فرهنگ غنی و علما و فقهای سرشناس آن در رسانههای ملی و جایگاههای کشوری نشان دادهایم که آنها از آن تخطی کردهاند.
برخی افراد و مازندرانیها معتدل معتقدند اصطلاحات سریال پایتخت در گویش روزمره مازندرانیها وجود دارد فقط دست مایههای طنز به آن اضافه شده است.
مگر کاری که عمو نوروز در شبکه مازندران انجام میدهد یا آن صدای طنز بر روی گربه چاقالوی امریکایی که روزی بهترین طنز شبکه مازندران بود توسط همین مازندرانیها و اهالی فرهنگ آن ساخته نشد.
مگر سالها نبود که دلمان میخواست جاذبههای دیدنی و موسیقی مازندرانی و گلستانی در شبکههای ملی پخش شود اما هیچگاه این از تلاش هنرمندان و فرهنگدوستان مازندرانی میسر نشد که سیروس مقدم از استانی دیگر برای نشان دادن آن پیش قدم شد.
با سیروس مقدم سال گذشته زمانی که بر سر لوکیشن پایتخت 2 بود گفتوگوی اختصاصی داشتم؛ به نظر میرسید او و گروهش مازندران را دوست دارند، ایرادات بخش اول را پذیرفته بودند و برای اصلاح آن تلاش کردند ولی معتقد بودند چون تاکنون درباره مازندران اثری شاخص و پراقبال ساخته نشده به سراغ مازندران آمدهاند که البته از علیآباد گلستان آغاز کرده و لوکیشنهای بعدی را به شیرگاه سوادکوه آورده بودند.
به نظر آنقدر این اعتراضات مازندرانیها به گروه فشار آورده بود که در حالیکه در طبیعت زیبای سوادکوه بودند و از کشتی مازندران سخن میگویند اما از نام علیآباد میگویند که در مازندران نیست.
به جای اعتراض
سریال پایتخت تمام شد؛ مسئولان ارشد مازندران چه در دولت گذشته و چه امروز هر دو بر سر لوکیشنهای این سریال حاضر شدند و با بازیگران آن عکس یادگاری گرفتند، از مدیران سیاسی گرفته تا فرهنگی که هنوز هم حاضر نیستند به زبان مازندرانی صحبت کنند و یا حتی وقتی بر سر لوکیشن سریال حاضر شدند هم مازندرانی صحبت نکردند.
سریال پایتخت امروز مورد اقبال مردم سراسر کشور است، به عنوان یک خبرنگار پرسوجو کردم هیچ ایرانی به مازندرانی نمیخندند چون مازندرانیها هم به اصفهانیها و ترکها و لرها نخندیدند؛ همیشه با هم خندهایم نه به هم.
تنها ایراد پایتخت این است که گوشهای از واقعیت زندگی مازندرانیها را نشان میدهد، شاید مازندران تنها استانی باشد که هنوز والدینش در روستاها جایی در خانوادهها دارند، مهمانیهای دستهجمعی و دور هم جمع شدنهای مازندرانیها در حداقل چند استانی که من سفر کردم زبانزد است.
مهربانی و مهماندوستی مازندرانیها را کمتر قومیتی دارد؛ دوستی از یک استان دیگر راست میگفت که وقتی پایتخت را دیدم به همسرم گفتم چقدر راحت میهمانداری میکنند و ما چقدر وقتی یک مهمان میبینیم دست و پایمان را گم میکنیم، چقدر سفرهشان ساده است و همیشه کنار هم هستند.
باور کنیم پایتخت اگر ایرادی دارد، اگر براساس سلیقه مازندرانیها نیست ناشی از کمکاری مسئولان و اهالی فرهنگ و هنر این استان است؛ بازیگران مازندرانی که امروز شما دوستشان دارید برای بازی کردن در این سریال دست و پا شکستند.
پایتخت برای مازندران یک ایراد نیست بلکه یک تلنگر است برای اینکه به یاد بیاوریم که برای مازندران چه کردهایم، چقدر به محسن تنابندهها و سیروس مقدمها مازندران را نشان دادهایم که انتظار بازخورد رفتارمان را داریم.
هر وقت یک مازندرانی پایش به پایتخت رسید و زبانش را فراموش نکرد، هر گاه هنرمندان و هنردوستان مازندرانی برای مازندران اثری فاخر به زبان بومی ساختند، هرگاه توانستیم به جز جنگل و دریا ارزشها و فرهنگهای دیگری از مازندران به استانهای دیگر نشان دهیم فرصت اعتراض داریم.
اما امروز به جای اعتراض بیاییم برای مازندران کاری کنیم، بیایید منتظر باشیم که جلسات رسمی دولتی در مازندران به زبان محلی برگزار شود. منتظر باشیم خطیبان ارزشمند جمعه در مازندران به زبان مازندرانی صحبت کنند، منتظر باشیم مازندرانیهای پایتختنشین یادی از استان خود کنند و منتظر آثار ارزشمند سینمایی، رادیویی و تلویزیونی باشیم که مازندرانیها خود برای استانشان برای نشان دادن ارزشها و فرهنگ و بزرگانشان بسازند.
—————————
خانم محترم شما انتظار دارید بیان مارو مسخره کنند ما هم یه هندونه زیرب بغلشون بزاریم بگیم مرصی . شما اگه مازندرانی نیستی نباید اعتراض مازنیهارو نقد کنی. در ضمن اعتراض به لهجه فقط یه تیکه کوچیک از اعتراضات بود . مازندرانیهم به زبان و گویششون افتخار میکنند و لزومی نداره این فیلم تمسخرامیز تلنگری برای رواج گوییشون باشه. شما و عوامل محترم پایتخت نگران فرهنگ مناطق دیگه باشید.