هراز نیوز :نوروز 93 سومین سالی است که با پخش سریال پایتخت اعتراض برخی از مازندرانی‌ها را در پی دارد اما کسانی که به این نحوه گویش انتقاد می‌کنند، بگویند برای رواج فرهنگ غنی مازندران و منزلت گویش زیبای مازنی چه کرده‌اند.

 

سریال پایتخت قرار بود برای روزهای نوروز 91، 92 و 93 سریال طنزی برای شاد کردن مردم باشد اما سیل اعتراضات به این برنامه که ابتدا از سوی مسئولان سیاسی مازندران شروع شد، رویه دیگری را رقم زد.

 

هر چند اعتراض مازندرانی‌ها به این سریال تنها سبب تغییرات اندکی در نحوه گویش و بازی‌ها شد اما ساخت آن ادامه یافت.

 

در تحلیل اعتراض‌ها به این سریال باید به چند نکته توجه کرد.

 

ابتدا اینکه اعتراض‌ها و دامنه آن سه سال پیش از سوی برخی مسئولان مازندران آغاز شد.

 

سال‌ها بود که بسیاری از عدم توجه به فرهنگ بومی مازندران گلایه داشتند، یادمان نمی‌رود معافی سرپرست فقید خبرگزاری فارس در مازندران حتی پیش از آغاز پخش این سریال در جلسات رسمی استانی درخواست می‌کرد به زبان مازندرانی صحبت کنید اما مگر همین مسئولان نبودند که برای سخن گفتن به زبان مازندرانی اکراه داشتند و یا برخی نمی‌پسندیدند که یک مسئول دولتی که اصالتا نیز مازندرانی است به این زبان صحبت کند.

 

سال‌ها است که بر سر اینکه مازندرانی گویش است یا زبان میان فرهنگ دوستان مناقشه است؛ مگر این نیست که رسانه ملی در مازندران تنها چند سالی است که به زبان مازندرانی برنامه پخش می‌کند.

 

در دوره‌‌های پیش از این حتی بسیاری از مجریان شبکه تبرستان به لهجه سلیس فارسی صحبت می‌کردند و برای نشان دادن نوع لباس و پوشش مازندرانی از بازیگران و به عبارتی سیاهی لشکران استفاده می‌کردند که مبادا با پوشیدن لباس محلی به تمسخر گرفته شوند.

 

تنها یکی دو سال است که مجریانی مسلط‌‌تر به زبان و فرهنگ مازندرانی در این شبکه روی کار آمدند اما در نگاهی به سابقه و کیفیت برنامه‌های استان‌های دیگر که مربوط به قومیت‌های مختلف است می‌بینیم سال‌ها است که برنامه‌های تلویزیونی آنها به زبان محلی تولید و پخش می‌شود و حتی بخش اخبار آنها نیز کاملا محلی است.

 

وقتی در تعصب به زبان و قومیت مثال می‌زنیم و دوست داریم مانند آنها اعتراضمان به گوش همه برسد باید ببینیم آنها برای زبان و فرهنگ بومی خود چه کرده‌اند و ما چه کرده‌ایم.

 

بررسی کوچکی نشان می‌دهد که حتی خطبه‌های نماز جمعه این استان‌ها و شهرها، جلسات رسمی دولتی این استان‌ها و شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی آنها به زبان کاملا بومی است.

 

اعتراض به سریال پایتخت ناشی از یک فرهنگ و رفتار نادرست در میان مازندرانی‌ها است، بسیاری از بزرگان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در کشور مازندرانی‌ هستند اما کدامشان واقعا هنوز بر لهجه شیرین خود باقی مانده‌اند.

 

باور کنیم مازندرانی‌ها وقتی پایشان به پایتخت باز می‌شود دیگر خجالت می‌کشند مازندرانی صحبت کنند.

 

بسیاری چهره‌های شاخص کشوری مازندرانی هستند اما تاکنون از هیچ کدام نامی از مازندران در سطوح مختلف ملی نشنیده‌ایم که هیچ باید بسیاری کنکاش می‌کردیم تا بتوانیم کلمه‌ای کوچک به زبان مازندرانی از بیان آنها استخراج کنیم.

 

در حالیکه همین سمت‌ها را افرادی از استان‌های دیگر نیز دارند که به راحتی در جلسات استان‌های خود که حضور می‌یابند به راحتی محلی صحبت می‌کنند.

 

در مجلس نیز برخی نمایندگان به راحتی به زبان محلی و بومی خود صحبت می‌کنند، نطق می‌کنند و لباس محلی می‌پوشند اما کدام نماینده مجلس مازندرانی توانسته در حق فرهنگ بومی مازندران این حرکت را انجام دهد؛ بسیاری از نمایندگان مازندران حتی در جلسات استانی خود و در دیدارهای مردمی نیز به زبان شیرین فارسی صحبت می‌کنند.

 

زمانی که به دعوت یک نماینده مجلس به تهران رفتیم، در موزه مجلس عروسک لباس بومی زنان و مردان همه قومیت‌های ایران بود اما از مازندران خبری نبود، چرا نمایندگان مازندرانی هیچ‌گاه به دنبال نماد بومی مازندران در موزه مجلس نبودند، این خبرنگاران مازندرانی بودند که با هزینه شخصی عروسک بومی مازندران را تهیه و به موزه اهدا کردند.

 

نمی‌گوییم همه سریال پایتخت بدون ایراد است اما باید ببینیم مازندرانی‌ها برای این آیین و بوم غنی و کهن چه کرده‌اند.

 

تاکنون از کدام مسئول مازندرانی در صحبت کردن به زبان مازندرانی در جلسات رسمی مانند استان‌های دیگر پیش قدم بوده یا کدام نماینده مجلس مازندرانی زبان اصلی و محاوره‌ای و روزمره خود را حداقل در استان خودش مازندرانی قرار داده است.

 

نخستین سریال‌ها به زبان‌های محلی استانی توسط اهالی فرهنگ و رسانه‌های آن استان‌ها ساخته شد و در شبکه‌های ملی مورد اقبال قرار گرفت، اهالی فرهنگ این استان‌ها با نشان دادن معیاری برای گویش و فرهنگ خود راه‌های بعدی را به هنرمندان تهرانی نشان دادند اما ما مازندرانی‌ها آن‌قدر در معرفی فرهنگ خود تعلل کردیم و آن‌قدر از معرفی این فرهنگ غنی و لهجه شیرین آن کوتاهی کردیم که دیگران آمدند و برای مازندران سریالی ساختند و ما فقط در مقام انتقاد برآمدیم.

 

برای مازندرانی‌هایی که در تهران زندگی می‌کنند از هنرمندان تا اقشار مختلف که امروز داد اعتراض به پایتخت را دارند باید پرسید برای مازندران چه کرده‌ایم چه معیاری از این آیین‌های کهن، فرهنگ غنی و علما و فقهای سرشناس آن در رسانه‌های ملی و جایگاه‌های کشوری نشان داده‌ایم که آنها از آن تخطی کرده‌اند.

 

برخی افراد و مازندرانی‌ها معتدل معتقدند اصطلاحات سریال پایتخت در گویش روزمره مازندرانی‌ها وجود دارد فقط دست مایه‌های طنز به آن اضافه شده است.

 

مگر کاری که عمو نوروز در شبکه مازندران انجام می‌دهد یا آن صدای طنز بر روی گربه چاقالوی امریکایی که روزی بهترین طنز شبکه مازندران بود توسط همین مازندرانی‌ها و اهالی فرهنگ آن ساخته نشد.

 

مگر سال‌ها نبود که دلمان می‌خواست جاذبه‌های دیدنی و موسیقی مازندرانی و گلستانی در شبکه‌های ملی پخش شود اما هیچ‌گاه این از تلاش هنرمندان و فرهنگ‌دوستان مازندرانی میسر نشد که سیروس مقدم از استانی دیگر برای نشان دادن آن پیش قدم شد.

 

با سیروس مقدم سال گذشته زمانی که بر سر لوکیشن پایتخت 2 بود گفت‌وگوی اختصاصی داشتم؛ به نظر می‌رسید او و گروهش مازندران را دوست دارند، ایرادات بخش اول را پذیرفته بودند و برای اصلاح آن تلاش کردند ولی معتقد بودند چون تاکنون درباره مازندران اثری شاخص و پراقبال ساخته نشده به سراغ مازندران آمده‌اند که البته از علی‌آباد گلستان آغاز کرده و لوکیشن‌های بعدی را به شیرگاه سوادکوه آورده بودند.

 

به نظر آنقدر این اعتراضات مازندرانی‌ها به گروه فشار آورده بود که در حالیکه در طبیعت زیبای سوادکوه بودند و از کشتی مازندران سخن می‌گویند اما از نام علی‌آباد می‌گویند که در مازندران نیست.

 

به جای اعتراض

 

سریال پایتخت تمام شد؛ مسئولان ارشد مازندران چه در دولت گذشته و چه امروز هر دو بر سر لوکیشن‌های این سریال حاضر شدند و با بازیگران آن عکس یادگاری گرفتند، از مدیران سیاسی گرفته تا فرهنگی که هنوز هم حاضر نیستند به زبان مازندرانی صحبت کنند و یا حتی وقتی بر سر لوکیشن سریال حاضر شدند هم مازندرانی صحبت نکردند.

 

سریال پایتخت امروز مورد اقبال مردم سراسر کشور است، به عنوان یک خبرنگار پرس‌وجو کردم هیچ ایرانی به مازندرانی نمی‌خندند چون مازندرانی‌ها هم به اصفهانی‌ها و ترک‌ها و لرها نخندیدند؛ همیشه با هم خنده‌‌ایم نه به هم.

 

تنها ایراد پایتخت این است که گوشه‌ای از واقعیت زندگی مازندرانی‌ها را نشان می‌دهد، شاید مازندران تنها استانی باشد که هنوز والدینش در روستاها جایی در خانواده‌ها دارند، مهمانی‌های دسته‌جمعی و دور هم جمع شدن‌های مازندرانی‌ها در حداقل چند استانی که من سفر کردم زبانزد است.

 

مهربانی و مهمان‌دوستی مازندرانی‌ها را کمتر قومیتی دارد؛ دوستی از یک استان دیگر راست می‌گفت که وقتی پایتخت را دیدم به همسرم گفتم چقدر راحت میهمان‌داری می‌کنند و ما چقدر وقتی یک مهمان می‌بینیم دست و پایمان را گم می‌کنیم، چقدر سفره‌شان ساده است و همیشه کنار هم هستند.

 

باور کنیم پایتخت اگر ایرادی دارد، اگر براساس سلیقه مازندرانی‌ها نیست ناشی از کم‌کاری مسئولان و اهالی فرهنگ و هنر این استان است؛ بازیگران مازندرانی که امروز شما دوستشان دارید برای بازی کردن در این سریال دست و پا شکستند.

 

پایتخت برای مازندران یک ایراد نیست بلکه یک تلنگر است برای اینکه به یاد بیاوریم که برای مازندران چه کرده‌ایم، چقدر به محسن تنابنده‌ها و سیروس مقدم‌ها مازندران را نشان داده‌ایم که انتظار بازخورد رفتارمان را داریم.

 

هر وقت یک مازندرانی پایش به پایتخت رسید و زبانش را فراموش نکرد، هر گاه هنرمندان و هنردوستان مازندرانی برای مازندران اثری فاخر به زبان بومی ساختند، هرگاه توانستیم به جز جنگل و دریا ارزش‌ها و فرهنگ‌های دیگری از مازندران به استان‌های دیگر نشان دهیم فرصت اعتراض داریم.

 

اما امروز به جای اعتراض بیاییم برای مازندران کاری کنیم، بیایید منتظر باشیم که جلسات رسمی دولتی در مازندران به زبان محلی برگزار شود. منتظر باشیم خطیبان ارزشمند جمعه در مازندران به زبان مازندرانی صحبت کنند، منتظر باشیم مازندرانی‌های پایتخت‌نشین یادی از استان خود کنند و منتظر آثار ارزشمند سینمایی، رادیویی و تلویزیونی باشیم که مازندرانی‌ها خود برای استانشان برای نشان دادن ارزش‌ها و فرهنگ و بزرگانشان بسازند.

 

—————————

 

 

 

16 thoughts on “«پایتخت» تلنگری برای رواج گویش زیبای مازندرانی‌”
  1. با سلام خدمت خانم پاک نیا عزیز
    نگارش چنین مطلبی بسی جا ی تقدیر و سپاس دارد چراکه نگاه شما به این سریال طنز کاملا حرفه ای و گلایه شما از مسئولین و اهالی رسانه کاملا درخور و بجاست.
    آنچه شما نوشتید و آنچه من می پندارم شاید به مزاج بسیاری از اهالی قلم و سیاست خوش نیاید اما حقیقتی است که سالها باید به آن اندیشید و به دنبال چاره جویی بود.
    متاسفانه بسیاری از ما عادت کردیم به هرچه می بینیم و می شنویم اعتراض کنیم. بسیاری از ما یاد گرفتیم، همه را به سخره بگیریم اما وقتی نوبت به خودمان می رسد خونمان به جوش می آید و اعاده حیثیت می کنیم.
    من با نظرات شما کاملا موافقم و از آشنایی با یک ایرانی روشن فکر چون شما لذت می برم. چرا که اگر همه ما اینگونه به مسایل پیرامونمان بنگریم به زودی به پیشرفت خواهیم رسید.
    ما دراین سریال به مازندرانی ها نمی خندیم بلکه با مازندرانی ها به شخصیت هایی در سریال می خندیم که نه تنها از سیاره دیگری نیامدند بلکه جایی در نزدیکی ما زندگی می کنند و گوشه ای از خاطرات ما زمینی ها را به خود اختصاص داده اند.
    به امید فردایی که در سایه روشن فکری و تدبیر نسل بشر، مشکلات و مسایل یکی پس از دیگری چاره جویی و کمال مطلوب دست یافتنی شود.
    سپاس فراوان

  2. درود به شما و نوع نگاه تان به این سریال. عالی بود.آفرین

  3. درود و صد درود به شما

    البته در تهران فعالیت فرهنگی مازنی بیشتر از مازندران هست فرضا جشن سلام,تتی, شونیشت ماهیانه و…البته تمامی این کارها توسط تشکلها و موسسات خصوصی و مردمی انجام میپذیرد و کلیه هزینه ها 100% توسط مردم انجام میشه مسئولین مازنی که در تهران پست دارنند میبایست چند ماهی رو نزد ترکها و اصفهانیها و یزدیها کلاس بروند تا واقعا نحوه خدمت به استانشان رو یاد بگیرنند خدا شاهده دوستان ناراحت این موضوع نشوند یکی از ایرادات ما همینه که عیبونمون رو نمیبینیم.

  4. سلام
    من هم کاملا با نظر و نگاه شما موافق هستم…
    بهتره به جای تعصب ها بیجا و بدون منطق کمی به فکر استانمون باشیم…
    در دوران دانشجویی به یاد دارم اکثر دوستان شمال ایران را ابتدا با گیلان میشناختند و بعد مازندارن… چون استان گیلان در صدا و سیما و مخصوصا سیمای ملی بسیار فعالتر از مازندارن بوده و فیلم های سینمایی و سریالهای زیادی با پوشش و گویش محلی تهیه کرده اند. که مسلما درپیشرفت این استان و جذب گردشگر تاثیر بسزایی داشته است.

  5. با سلام
    با نگاه ونظر شما موافقم
    خدمتتون عرض کنم از نگاه زبانشناسی گویش وزبان یکی است

  6. با سلام.
    همین مسئولینی که دست به انتقاد میزنند خودشان در زمان فیلم برداری حضور پیدا کرده و عوامل فیلم را تشویق کردند!!!

  7. با سلام
    لهجه مازندراني بسيار زيبا و دوست داشتني است اما اين لهجه اي كه اين بازيگران غير مازندراني صحبت مي كردند واقعا مازندراني بود يا مسخره كردن اين لهجه زيبا.متاسفم كه چنين فيلم هاي بدون محتوايي ساخته شده و در سيماي جمهوري اسلامي نمايش داده مي شود.

  8. با سلام خدمت نگارنده این مطلب قشنگ
    با نظر آقای عباسی موافقم
    در دانشگاهی که درس خواندم شمال را به اسم گیلان می شناختند تا یک روز بچه های مازندران یک گروه خوانندگی حسن مشتاق را دعوت کردن و همایش مازندران گرفتند . و ما دوستان غیر شمالی رو همراه خودمون بردیم به حدی از موسیقی مازندرانی خوششون اومد که همیشه تعریف می کردن
    و استان فارس در مسیر جاده ها در ایام نوروز با سازو آواز محلی و چادر های عشایر و معرفی و فروش غذاهای محلی و غیره برنامه خیلی جالبی بر پا کرد و هرکسی که به شیراز رفت از این برنامشون تعریف میکرد

    و ما از نظر فرهنگ و هنر بیشتر از استانهای دیگر نداشته باشیم کم هم نداریم کاش در پارکها، ساحل و در مسیر جاده این برنامه ها رو اجرا می کردیم و به همه نشون می دادیم که چه موسیقی قشنگی ، وغذاهای خوشمزه ای ، لباس های شادی و صنایع دستی زیبایی داریم

  9. در جواب خانم پاک نیا
    جناب حضرت علامه حسن زاده ی آملی که امروز بزرگترین عارف و فیلسوف جهان محسوب می شوند اشعاری به زبان محلی دارند شما چقدر برای نشر وگسترش آن تلاش کرده اید اصلا چند بیت از آنها را خوانده اید ؟
    اما با نظر شما در مورد کم کاری مسولین موافقم .
    پایتخت آنقدر به مازندرانی ها توهین کرده که گویش زیبا واصیل ما کم ترین آن ها بوده.
    آقایانی که این فیلم را ساخته اند وکسانی که در برابر پایتخت سکوت کرده اند باید فردای قیامت جواب این توهین ها را بدهند

  10. سریال طنز که جای سخن گفتن از مشاهیر نیست
    کسانی که این حرف رو می زنند به بزرگان و مشاهیر آمل و مازندران توهین می‌کنند

  11. سرکارخانم پاک نیا و موافقان مطالب ایشان
    با سلام
    اینجانب دبیر آموزش و پرورش شهرستان آمل و کارشناس ارشد حقوق خصوصی عارض می شوم خدمت مبارکتان :
    در مورد سریال ( هجویات ) پایتخت به نظر من و بیشتر همشهری ها و هم استانی های عزیزم در اقصی نقاط این کره ی خاکی که در همه جا هم از نظر علم و دانش و هم ورزش وهم سیاست و … سرآمد همگانند هیچ مشکلی با ساخت های این مجموعه نداشته و نداریم چون طلا که پاک منتی به خاک ندارد حرف دل ما این است که چرا در این مجموعه از خود بازیگران تونمند مازندرانی استفاده نشده مثل بیشتر سریال ها و فیلم ها ؟ چرا از گویش محلی طبری ما استفاده نشده ؟ چرا از زیر نویس فارسی برای آن استفاده نشده ؟
    شما میفرمایید که در تهران ما خجالت میکشیم حرف بزنیم !!!! وقتی زبان رسمی کشورمان فارسی است و باید برای انجام امور در ادارات مخصوصا تهران و شهرهای خارج استان با چه زبانی باید تکلم کرد ؟ مثلا من مازنی در استان آذربایجان باید طبری حرف بزنم و برعکس ؟ زبان مشترک ما ایرانیان و پارسیان فارسی است فراموش کردید ؟ بله متاسفانه دوستان بالاسری مسول سیاسی ما عکس یادگاری گرفتند و می گیرند برای خود شما سوال نشده چرا ؟ من دلیل این امر را برای شما بیان می کنم که متاسفانه بیش از 80 % مسولین استانی ما غیر بومی استان هستند با این حالی که ما مشاهیر زیادی در سطح استان داریم اما متاسفانه دولت های گذشته و کنونی ما همیشه از نهضت غیر ” شمال ” مخصوصا ضد مازندران استفاده کردند و می کنند ، دلیل این امر را از خودشان بپرسید ، در اثبات این ادعایم عارضم که به وزرای بعد انقلاب تمام دولت ها توجه فرمایید و یک مازندرانی در آن نمی بینید یا اگر هست فقط اصل و نسبش به اینجاست و بزرگ شده ی جای دیگر و با فرهنگ ما بیگانه .
    یادمان باشد که در کشتی دلاورمردان مازنی ما باعث عزت وافتخار ایران و ایرانی شدند و می شوند ،
    یادمان باشد که در جنگ 8 ساله ی بعثیون این دلاور مردان مازنی بودند که در تمام جنگ از آغاز تا به پیروزی بر قله افتخار شهادت و ایثارگری دوشادوش چند استان دیگر ( حضور فعال تر ) همیشه درخشان و منیر بودند ،
    گلایه داریم نه از شما بلکه از دوستان سیاسی استان ما مخصوصا در مجلس شورای اسلامی که اگر مثل غیورمردان لر و بختیاری و نماینده هایشان اعتراض می کردند نایب رییس محترم مجلس به تمسخر پایان جلسه مجلی نمی توانست این اجازه را به خودش بدهد که ” من پوزش می خواهم از این که به نماینده ها و مردم استان مازندران بابت قهرمانی نقی معمولی تبریک نگفتم ” آیا این تمسخر نیست ؟!؟!؟!؟ پس چه معنایی میدهد ؟
    از قدیم گفتند آبروی امامزاده را متولی حفظ میکنه وقتی این متولیان ما هیچ گونه اعتراضی به این امر مهم ” تمسخر قومیت و … ” که با ساخت این هجویات در صحن پاک قانون گذاری مجلس و خانه ی ملت صورت نمی پذیرد از بقیه چه توقعی داشته باشیم ؟ باید شما بفرمایید چیزی نشده چون مازنی نیستی
    صدا وسیمای محترم عوامل محترم : مازنی ها چه هیزم تری به شما فروختند که در تیزر های تبلیغاتی کارتونی خود باید بفرمایید ” چرا به شمال ایران همیشه سفر کنیم ؟ ” برای اینکه چیزی جنسی مطاعی را تبلیغ کنیم نباید مشابه آن را خوار کنیم و توسری بزنیم که جنس خودمان و یا مال خودمان به فروش رود . عرایضم زیاد شد اما باید عارض شوم در انتها که برای بعضی ها :

    ” متاسفم “

  12. سلام-تشکر از مقاله پرمحتوای شما-عرض بنده این است که وقتی ما مازندرانی ها به خصوص صدا وسیمای مرکز مازندران برای فرهنگ واصالت خود ارزشی قائل نمی شویم و درترویج آن کوتاهی می کنیم و با نشان دادن برنامه هایی نظیر سریال (( خونه به خونه ))که از شبکه تبرستان در ایام نوروز۹۳ پخش شد،به نوعی لهجه و گویش مازنی را مورد تمسخر قرار داده و مردم فهیم مازندران رامردمی ساده لوح وعقب افتاده جلوه داده است…که واقعا جای تاسف فراوان برای صدا وسیمای مرکز مازندران است وکسی هم نقدی بر این برنامه ها نمی کند و…فکر کنم تا چند سال دیگه نام مازندران وتبرستان هم عوض بشه به دلیل اینکه…………………!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

  13. سلام و عرض ادب خدمت سرکار خانم پاک نیا
    خبرنگار ساعی خبرگزاری فارس

    از اینکه سعی داشتید مخاطبان را متوجه کم کاری مسئولین مازنی کنید باید از شما تشکر کرد و از این پیشنهاد تکراری اما ارزشمند، استقبال! امّا راستش مشکل، لهجه مازنی ها نبود که شما این کلاف را به هم پیچاندید، مشکل (در مواردی) نوع دیالوگ ها و جبرئیل پنداشتن و عقل کُلّ دانستن همسر نقی (که تهرانی و فارسی زبان است) هم بود… مشکل، حسادت یک پهلوان و کشتی گیر مازندرانی به یکی از اعضای خانواده اش (بهبود) هم بود… مشکل آنجایی بود که نقی در یکی از قسمت ها با ناراحتی به همسر خود و عقل کلّ(هما) نکته ای در کوته فکر بودنش می گوید امّا بلافاصله در قسمت بعد، این فرد نابغه(هما) از وی می خواهد که جمله اش را پس بگیرد و اینطور به بینندگان القاء کند که بله! این خانمی که تهرانی است و با این خانواده وصلت کرده، شاقول اعتدال و هدایتگر این خانواده بی سواد و روستایی است!
    با دیدن این سکانس به یاد مطلبی در کلاس “تجزیه و تحلیل فیلمی توسط دکتر مجید شاه حسینی” رئیس سابق بنیاد سینمایی فارابی افتادم که می گفت هالیوود در آن فیلم، تمام مبارزات مردم افغانستان و جهادی ها را -با اینکه در فیلم نشان داده- اما غیرمستقیم بی ارزش دانسته و فقط رمبوی آمریکایی بوده که توانسته در چند سکانس و با استفاده از تروکاژهای سینمایی، افغانستان را از چنگال شوروی نجات دهد! و این یعنی قهرمان سازی و قهرمان پنداری در یک فیلم! با مقایسه دو اثر به راحتی می توان “هما” را رمبوی فکری و معنوی خانواده “باباپنجعلی” دانست که در هر مخمصه و هر بن بستی وی می تواند با تبسم آرامبخش و دادن روحیه به اطرافیان، آنها را نجات داده و حتی به عنوان عامل دوپینگ نقی معرفی شود( بله! بازهم شاید شما بگویید غرض از این کار اُنس و الفت بین زن و شوهر و…بوده، درست ولی وقتی کلّ مجموعه را ببینید که وی فرشته نجات همه می شود، آنگاه نظرتان تغییر خواهد کرد) اگر شما نخواهید، می توانید باور نکنید امّا این را آقای “سیروس مقدم” و برخی عوامل این مجموعه به خوبی می فهمند.
    خواهر گرامی!
    آن مطلبی را که در کوتاهی رسانه استانی ما فرمودید (و پیشتر نیز بسیاری از تحصیلکرده ها و علاقه مندان فرهنگ اصیل مازندران بدان پرداخته بودند) بسیار بجا و متأسفانه حقیقت تلخی است که هنوز هم داریم از آن زجر می کشیم… مثال زدنش زیاد سخت نیست؛ جایی که آقای لطف الله سیفی (موسوم به برهان درو!) عملاً در برنامه های شبانه و پربیننده سیما فقط دروغ و مُشتی الفاظ غیرواقع به خورد مخاطب می داد، وقتی آقای حسینی (موسوم به نوروز!) هنوز هم با ایفای نقش های پیش پا اُفتاده و طنزهای کودکانه اش، سعی در جذب مخاطب برای خود و اداره متبوعش دارد، زمانی که مسئولین استان (که برای پرسش و پاسخ به مخاطبان استانی و تبری زبان در صدا و سیمای مرکز حضور می یابند) به زبان فارسی صحبت می کنند یا وقتی مجریان ما که متأسفانه یا مازندرانی را به سختی و مشقت(!) صحبت می کنند و یا اکثر قریب به اتفاق آنها از شهرهای تقریباً شرق استان هستند (و فکر می کنند معیار صحت گویش مازندرانی فقط گویش خودشان است) دیگر جایی برای دفاع باقی نمی ماند.
    چند بار در پیشنهاداتی عنوان و مطرح کردیم که وقتی شبکه 5 تهران، تصاویر سدّ لار و منطقه پلور آمل را در آن شبکه استانی با زیرنویس “منطقه پلور- تهران” پخش می کند، چرا تهیه کنندگان صدا و سیمای مرکز مازندران به مناطقی چون اوشان- فشم- دربند و دیگر مناطق شمال تهران نمی روند و از لهجه آنها (که هنوز هم گویش مازندرانی دارند و به این گویش شیرین صحبت می کنند) یک برنامه مُستند و جامع و کاملی تهیه نمی کنند تا بدین طریق در پی گسترش و اشاعه این گویش و نیز فرهنگ غنی مازندران باشند؟ بماند اینکه هنوز هم خانه هایی در شمال تهران می توان یافت که بر بالای اسناد و قباله هایش “اداره ثبت اسناد آمل” درج شده است.
    هیچوقت از یاد نمی برم جشنواره تولیدات مراکز (صدا و سیمای استانها) در خرداد 1386 در محمودآباد را… در آن جشنواره لایق ترین تهیه کنندگان و برنامه سازان از سراسر کشور شرکت کرده بودند و با دیدن مناظر بکر و زیبای مازندران، انگشت حیرت و البته تأسف به دندان می گزیدند که چرا صدا و سیمای مرکز مازندران با این طبیعت بکر و زیبایش، هنوز نتوانسته آنچنان که شایسته است تولیداتی درخور تحسین و تقدیر داشته باشد!؟ گویی دوستان از یاد برده اند که فلسفه راه اندازی و تأسیس صدا و سیمای مراکز استانها “تقویت و معرّفی فرهنگ بومی و اصیل و طبیعت هر استان” بوده است و اگر دچار نسیان شده اند می توانند نیم نگاهی به صدا و سیمای مراکز تُرک زبان (که مدیرکلّ فعلی مازندران نیز قبل از این، مدیر کلّ صدا و سیمای مرکز آذربایجان شرقی بوده اند) بیندازند و از آنان درس بگیرند. اگر بخواهیم صدا و سیمای مرکز مازندران را با چاقوی انتقاد صحیح جراحی کرده و با مرهم پیشنهادات مثبت در پی بهبود گوشه ای از این زخم فرهنگی باشیم، مجالی دیگر و بیشتر می خواهد که از حوصله این نوشته خارج است.
    امّا صحبت، چیز دیگری است….
    ما بر سر گویش، با کسی بحث و به آن اعتراض نکردیم به خلاف آن، بکارگیری این لهجه نه تنها موجب سرور و غرور مازنی ها شد بلکه بسیار هم از آن استقبال کردند. تعارفی هم نداریم که اصطلاحاتی چون “فدایی داری و….” جزو تکیه کلام های روزمرّه برخی مناطق مازندران بوده و چه خوب هم در این مجموعه اجرا شد، امّا اعتراض ما به شخصیت هر کاراکتر در این مجموعه بر می گردد؛
    – آیا مازندرانی حسود است و به نزدیکانش حسادت می کند!؟ تا جایی که در منزل آنان زندگی کند و به قول معروف “نمک بخورد و نمکدان بشکند”!!؟
    – آیا مازندرانی ها چنان عاشق سینه چاک ماشین شاسی بلند هستند که عین ندید بدیدها حاضرند زمین کشاورزی و ملک پدری شان را فروخته و به دنبال ماشین شاسی بلند بروند!!؟ (هر چند تراژدی تلخ فروش زمین ها و خرید خودرو توسط روستاییان را در مدتی کوتاه در سال 1383 دیدیم اما این موضوع هرگز به عنوان یک رسم و آداب و فرهنگ مازندران شناخته نمی شود و نمی توان با چند استثناء، قاعده ای اثبات شود).
    – آیا رئیس هیأت کشتی استان (که از وی دعوت می شود در مراسم اهدای لوح به نقی حضور یابد) دو کلمه صحبت (ولو تخصصی) هم بلد نیست!؟ و با حیرت به اطرافیانش نگاه می کند!!؟
    – آیا این تعداد کشتی گیر مازندرانی که در تیم ملّی کشتی فرنگی و آزاد حضور دارند (و می توان گفت بیش از 60 درصد کشتی گیران تیم ملّی مازندرانی هستند) اهل تقلّب و کم کاری هستند!؟
    – آیا یک راننده مازندرانی که گواهینامه پایه یک دارد و راننده ای حرفه ایست و شاید هم به چند کشور رفته باشد، اینهمه داستان های دروغ برای خانواده اش تعریف می کند!!؟
    خانم پاک نیا!
    “آیا” های زیادی در این مجموعه وجود دارد که در صورت نیاز بدان پرداخته می شود امّا فعلاً ضرورتی ندارد چرا که “مُشت نمونه خروار است” و برای جنابعالی هم باید مشخص شده باشد که این اعتراض “اعتراض به بکارگیری لهجه شیرین مازندرانی در این سریال تلویزیونی نیست” که شما یکطرفه نتیجه گیری کرده و به زعم خود آن را “ناشی از یک فرهنگ و رفتار نادرست در میان مازندرانی ها” دانسته اید! بلکه اعتراض و انتقاد به شخصیت و رفتار کاراکترها و جسارتاً کودن نشان دادن آنهاست که سعی می کنند بر قامت آن لباس به ظاهر زیبایی پوشانده و آن را صمیمی و بی ریا بودن و بی آلایشی مردم مازندران جلوه داده و نامگذاری کنند. راستی! چرا نباید “هما” (همسر تهرانی و فارسی زبان نقی” در جایی کوتاه بیاورد و متوسّل به شوهرش و سایر شخصیت ها شود!؟ و همیشه باید بسیار متین و آرامبخش اعضای خانواده باشد!؟
    سرکار خانم پاک نیا!
    اگر شما نیز مازندرانی بودید، آنجا که نوشتید “نمی گوییم همه سریال پایتخت بدون ایراد است امّا….” قطعاً به وجه اوّل یعنی همان ایرادات می پرداختید و قلمتان را در “اعتراض به اعتراض مازندرانی ها” نمی چرخاندید. جالب اینجاست که در پایان یکی از قسمت های این مجموعه، بلافاصله نظر عموم مردم(!) در مورد این سریال پخش شد که از صدا و سیمای مرکز بندرعباس و مردم هرمزگان تهیه شده بود! بی درنگ با یکی از نیروهای شبکه یک (که مسئولیت جمع آوری نظرات و پیشنهادات و انتقادهای بینندگان در مورد این مجموعه را داشت) تماس گرفتم و اعتراضم را نسبت به اظهار نظرهای کاملاً یکسویه و بدون انتقاد مردم بندرعباس بیان کردم و گفتم مگر در سریال “سرزمین کهن” که به بختیاری ها توهین شد، از مردم مازندران نظرخواهی کردند!!؟ ضمن اینکه عرایضم را قبول داشت امّا می گفت ما روزانه و به هنگام رصد نظرات و پیشنهادات و نیز انتقادات، فقط نظرات مثبت را انتخاب کرده و به اطلاع مدیران ارشد شبکه و سازمان می رسانیم، چون انعکاس نظرات منفی به صلاح نیست!
    عجیب است وقتی پای انتقاد از توهین به یک قومیت مطرح می شود بلافاصله ندای “وا امنیت ملی” و “وا غتشاشا” و …. بلند می شود! پس در این عرصه باید دم فرو بست و فقط نظاره گر بود، یعنی به عنوان یک مخاطبِ گُنگ فقط و فقط باید دید و شنید و چیزی عنوان نکرد. پس ما نیز چنین می کنیم!

    در نهایت کامنتی را با امضای “بچه های شهر آمل” ذیل همین مطلب خواندم که در آن از سروده های مازندرانی علامه حسن زاده آملی نوشتند. پیرو نوشته های این عزیزان و در تکمیل آن و نیز جهت اطلاع شما عرض می شود؛ علامه حسن زاده آملی که می فرمایند:
    خاک وطنم بستر و بالین من است
    حُبّ وطنم ز مهر و آئین من است
    شیری که مرا مایه عیش است ز مام
    آن شیره آب و خاک شیرین من است
    در اثبات حُبُّ الوطنشان، تاکنون بیش از دوهزار و هشتصد ضرب المثل مازندرانی ریشه دار و مُستند را با اسناد به آیات و روایات و احادیث در بیست و هشت باب جمع آوری نمودند، اشعار مازندرانی زیادی سرودند، طیّ تحقیقی مبسوط توانسته اند بیش از پنج هزار لغت فرانسوی در فرهنگ لغت ژنرال لاروس را که ریشه تبری دارد جمع آوری نمایند و هکذا…. جدای از آن بسیاری از علما و اندیشمندان این خطّه اقدامات کم نظیری در جهت جمع آوری این آثار ارزشمند به انجام رساندند امّا دریغ از رسانه ای که بتواند روی آن گنجینه های عظیم و ارزشمند کار و آن را به نسل امروز معرّفی و منتقل کند… شاید اگر “روبان بریدن” ها و “افتتاحیه” ها و … کمتر شود، مجالی برای پرداختن به این گنجینه ها پیدا شود….

  14. چرا برخی از مجریان صدا وسیمای طبرستان حتی نمی توانند با زبان مازنی صحبت کنند ؟؟؟؟؟جالب بود برنامه ای از شبکه استانی پخش می شد که در آن مهمان به زبان محلی ومجری با زبان فارسی اصیل باهم صحبت می کردند. حتی در برخی از فیلمها هم این موضوع مشاهده می شود!!!!!
    در سریال پایتخت هم همسر نقی با لهجه تهرانی الاصل صحبت می کند .چرا ؟ ؟؟؟؟
    ارسطو با لهجه بسار متفاوت صحبت میکرد که اصلا و ابدا به لهجه زیبای مازندرانی شباهتی ندارد چرا؟؟؟ ؟؟؟؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *