20 فروردین تنها سالگرد شهادت سید شهیدان اهل قلم، شهید سید مرتضی آوینی نیست؛
او برای خود همسفری داشته به اسم محمد سعید یزدان پرست…شهید محمد سعید یزدان پرست که اصلیتش بر میگردد به گزانه  آمل …
کمی راجع به این همسفر از زبان دوست مشترکشان_سردار سعید قاسمی:خود آقاسعید یزدان پرست هم ورقی است. بین این همه آدم در اطراف سید، «سعید یزدان پرست» باید با او پر بزند. برای پرواز حداقل دو بال لازم است. هر کسی هم کفو او نیست. کسی باید با او برود که همان مدل و در قد و قواره ي پایین تر باشد. یعنی همان مدل فکر کردن، همان مدل جبهه رفتن، همان مدل اخلاص، همان مدل چراغ قرمز را رد نشدن! که آقا سعید! ماشین نمی آید. بیا رد شویم، نخیر آقا! خلاف شرع است. آقاسعید ول کن تو را به امام زمان، تا کی اینجا بایستیم چراغ سبز شود؟ نخیر! خلاف قانون و شرع است. چرا نمی فهمی تو؟ ول کن بابا. برو دنبال کار و زندگی ات. من بخواهم این جوری با تو بیایم باید مسیر دانشگاه را شش روز در راه باشیم. این آدم دیوانه نیست؟
—–آوینی محمد سعید یزدان پرست
یکی از روحیه های خوبی که شهید یزدان پرست داشتند این بود که هر فرد محزونی را که می دیدند، پر و بال بهش می دادند و شادش می کردند. این خیلی اخلاق بزرگی بود در ایشون، یکی از جاذبه های ایشون این بود . حالا ما همه، در یه مواقعی حزن داریم ؛ بعضی ها حزنشان بیشتره، بعضی ها لطف الهی هست که محزونشون می کنه خدا که می خواهد دوباره تلنگر بزنه که باخبر بشن و از اصل دور افتاده اند خدا می خواهد اینجوری بیدار بشن بنابراین حزن بهشون می ده. خدا نکنه که آدم بی خبر باشه و شاد باشه… ایشون محزون ها را پروبال می دادند، شاد می کردند. با لبخند، با اون ذکری که از خدا می گفتند، ذکر حمد، همراهی، با تمام اون ظرافت هایی که خیلی به جا بود ظرافت های روان شناسانه و اخلاقی_اسلامی
راوی: از همدرسان شهید در دانشکده معماری علم و صنعت
—–
تا یک ماه اصلاً مخم کار نمی کرد و حواسم سر جا نبود. نمی توانستم به خودم بباورانم که در چنین صحنه ای بوده باشی و رفیقی را
که عاشقش بودی از دست بدهی. یک کسی را بعد از عمری پیدا کردی که گوش ات را می گیرد و در گوش ات چیزی را نجوا و تو را
سر خط می کند، عیب هایت را با لطایف الحیلی به تو می گوید و آدم لذت می برد و دوستش دارد. سعید چنین حالتی داشت.
مثل پیری بود که جلو می رود و راه را به تو نشان می دهد. آدم لذت این تیپی می برد. هی دوست داری با او باشی و نکات را به تو بگوید.
بعد یک مرتبه چنین آدمی را از دست می دهی و خلاء وحشتناکی در زندگی ات پیش می آید و تو دیگر او را نداری.
آدمی که راجع به هر چیزی، خانمت، بچه ات و کارت با او حرف می زدی و او کوچک ترین نکات را گوشزد می کرد.
با وجود چنین آدمی دیگر حال و حوصله ي کسی را نداری. تصورش را بکنید یک آدم مفاتیح الجنان تو باشد.
AVINI___10
یکی باشد که حواسش جمع کار تو باشد و اینها را به تو بگوید. تو بازیگوشی می کنی، ولی بعد می فهمی عجب برکتی بود.
خودش بود. همان آدمی بود که مأمور بود به تو بگوید این کار را نکن، آن کار را بکن. وقتی می گویند یک پیر گیر بیاور،
هفته ای یک بار کلاس آقای حاج آقا تهرانی برو، حاج آقا یکی دو نکته بگوید. تو هم بازیگوشی کن و تخمه و پسته بخور و اصلاً حواست نباشد.
چه رسد به این که کسی رفیقت باشد و هر روز یک کلاس باشید و سه چهار سال شب های امتحان با هم درس بخوانید.
این آدم باید ویژگی هایی درخور آسیدمرتضی داشته باشد که اجازه بدهند همراهش بپرد که قطعاً این جوری بود.
حمزه اسماعیلی هرازنیوز
One thought on “شهید محمد سعید یزدان پرست ، همسفر آملی شهید آوینی”
  1. با سلام …به خدمتتان عرض ميشود كه شهيد عزيز از اهالي روستاي گرناي لاريجان ميباشد و برادر خانم استاد علي كاوه عكاس ورزشي ميباشد …با تشكر از سايت هراز نيوز و برادر اسماعيلي

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *