هراز نیوز :در یک صبح پاییزی این بار به سراغ کوچک مرد بزرگی می رفتیم که هیچ وقت به حق واقعی اش نرسید. سبحان روحی همان ریزنقش 48 کیلوئی که پشت خیلی از بزرگان دنیا را به خاک آشنا کرد ولی آنجا که می بایست به حقش برسد، نرسید..

می گوید سال 1346 من در یک مغازه دوچرخه سازی کار می کردم که دیدم جلوی مغازه ما تابلوئی نصب کردند سالن کشتی و وزنه برداری، شاید الان نسل جدید بشنود خنده شان بگیرد مگر می شود در این جا تمرین کرد؟IMG_6679 IMG_6680   IMG_6684    

یک مغازه 3×2 ، یک تشک پنبه ای گذاشتن و بغل آن یک مغازه دیگر 3×2 برای وزنه برداری از همان مغازه محقر تبدیل شده به محل کشتی و وزنه برداری مردان بزرگی بعداً به نام حسین مدانلو،غلامحسین مدانلو و دیگران در وزنه برداری قهرمان ایران شدند. من چون به کشتی علاقمند بودم به آنجا می رفتم ولی اجازه تمرین نمی دادند و می گفتن شما سن تان 18 سال نشده، بعد از چند وقت مغازه ما از جویبار به محلی به نام لاریم که حدود 10 کیلومتر فاصله داشت رفتیم. در آنجا من کشتی محلی تمرین می کردم چند نفر از علاقه مندان وقتی دیدند که من کشتی خوب می گیرم و تر و فرز هستم شخصی به نام صادقی گفت من یک دوچرخه می خرم تو و پسرم بروید جویبار تمرین کنید.

IMG_6682

هر روز با این دورچه یک ساعت طول می کشید تا مسیر را طی کنیم و به محل تمرین در جویبار برسیم. در آن زمان شهرداری جویبار یک اتاق بزرگ داشت که آن را تبدیل به سالن کشتی کرده بود مربی ما هم در این موقع رعیت پناه شده بود که انصافاً مربی سازنده ای هم بود. یک روز به من گفت تو اینده خوبی داری من با همان شرایط با دوچرخه از لاریم به جویبار می آمدم بعد از چند ماه تمرین کردن اولین حضورم در جام کیهان مازندران بود که کشتی گیران نامداری در آن شرکت می کردند من در اولین حضورم در مسابقات به فینال رسیدم که نتیجه را به نوری شعبانی باختم بعد از آن مسابقات قهرمانی کارگران استان در سال 47 اعزام و مقام اول را کسب کردم سپس در مسابقات قهرمانی مازندران با ناداوری به عباس قانعی باختم. کیانی رئیس تربیت بدنی قائم شهر گفت من حاضرم هزینه ایشان را بدهم چون آینده خوبی دارد. کیانی به رعیت پناه گفته بود شما روحی را در کشتی آزاد و قانعی را در فرنگی بگذارید ولی زمانی که به محل مسابقات رفتیم رعیت پناه عکس آن را عمل کرد. قانعی اوت شد و من مقام دوم کشور را کسب کردم.

IMG_6683

در سال 1348 در رشته آزاد در مازندران مقام اول را کسب نمودم. اصغر اسلامی که مازندرانی بود از تهران به مسابقات قهرمانی کشور در مشهد اعزام شد در فینال من و اسلامی به مبارزه پرداختیم که اولین مدال قهرمانی کشور را بدست آوردم. اولین مسابقات برون مرزی من جام تاتلیس لهستان بود قبل از رفتن به این مسابقات برای من و ابراهیم جوادی مسابقه گذاشته بُرد جوادی مشکوک بود. تیمسار خسروانی رئیس سازمان وقت بود مرا خواست گفت پسرجان ناراحت نباش ما هر دوی شما را اعزام می کنیم. حقیقتش این بود در آن دوران مثل الان نبود که هیئتی داشته باشیم. نه سرپرست بود نه مربی.. شاید باور نکنید خود تماشاچی در کنار ما بود و با حوله ما را باد می زد. در جام تاتلیس من و جوادی تمام کشتی گیران را بردیم در فینال میلان ارسلان سر داور کشتی بود. سرپرست تیم ما هم عبداله موحد. در حین مبارزه موحد به من گفت سبحان خاک شو تا جوادی یک امتیاز بگیرد. هدفش هم این بود که ما بتوانیم مقام اول و دوم را کسب کنیم. و نفر سوم از لهستان شده بود. این کار موحد در حقیقت برای قهرمانی ما بود نه چیز دیگر. بعد از جام تاتلیس به مسابقات جام دانکلوف بلغارستان که از معتبرترین جام های دنیا بود اعزام شدم. در آن مسابقات من همه کشتی های خودم را بردم. برگزار کنندگان مسابقات برای اینکه من بانیکلوف نیفتم. من و حریف روسی ام را سه اخطاره کردند. نفر اول بدون اینکه با ما کشتی بگیرد مقام اول را کسب کرد و من دوم شدم.

IMG_6685

بعد از جام دانکلوف به مدت دو سال به علت آسیب دیدگی از کشتی دور بودم. سال 1351 دوباره به کشتی آمدم در جام تفلیس شرکت کردم و مقام دوم را کسب کردم. در سال 1353 قهرمانی آسیا تهران جوادی به یک وزن بالاتر رفت و من در وزن 48 کیلو دوم شدم. اولین حضورم در مسابقات قهرمانی جهان مینسک شوروی بود که به مقام پنجم رسیدم سپس به مسابقات جام جهانی لاس پالاس اسپانیا اعزام و مقام دوم را کسب کردم. اولین حضورم در مسابقات المپیک مونترال کانادا شرکت کردم. در آن سال تازه تمرینات ما از سنتی به علمی تغییر پیدا کرده بود مربی ما هم صنعت کاران بود. روش تمرینات ما درست نبود تا روز مسابقات مربیان می گفتند باید تمرین سنگین انجام دهیم که ضربه بزرگی به کشتی ما در آن سال وارد شد. تنها کسی که به حرف مربیان گوش نکرد و موفق شد منصور برزگر بود که می گفت این سیستم تمرین به درد نمی خورد. که درست هم بود ولی مربیان گوش نمی کردند. روز مسابقه ساعت 5 صبح ما را بلند می کردند که برویم دو و میدانی یک ساعت ما را تاخت و تاز می دادند. باور کنید یک گرم هم وزن بدن ما کم نمی شد. دوباره ده صبح ما را می بردن سالن تمرین حالا شما حساب کنید با این تمرینات آیا ما می بایست مقام کسب کنیم؟ تازه ساعت چهار بعدازظهر هم تمرین تکرار می شد. در همان زمان ما به مربیان اعتراض می کردیم: کدام تیم حاضر در المپیک چنین تمرینی می کنند. ولی گوش شنوائی نبود. می گفتند اگر مدال می خواهید باید این تمرینات را انجام دهید. خدا را گواه می گیرم که در المپیک مونترال اگر مربی کار بلدی داشتیم حداقل 3 الی 4 مدال المپیک می توانستیم کسب کنیم. ما را با آن حال زار می فرستادند روی تشک و انتظار مقام هم داشتند. به عنوان مثال فتاحی در وزن 52 کیلو به من می گفت با من تمرین نکن چون نای تمرین کردن را ندارم.

IMG_6686

خلاصه مسابقه شروع شد من و حریف کره شمالی در حین مسابقه روی دنده من فشار آورد و لب من هم پاره شد دکتر تیم گفت من لب شما را بخیه می کنم و شما 5 دقیقه فرصت دارید. گفتم من اگر صبر کنم بدنم سرد می شود. آن مسابقه را بردم اگر مسابقه بعدی را می بردم جزو سه نفر اول المپیک قرار می گرفتم حریف من اهل کره جنوبی بود چنان به دنده های من فشار آورد که من نتوانستم به مسابقه ادامه بدهم و در آن سال مقام هفتم را کسب کردم. در آن سال تنها کسی که موفق شد صاحب مدال بشود منصور بزرگر بود که موفق شد مقام دوم را کسب کند من بعد از مسابقات نزد صنعت کاران رفتم و به ایشان گفتم تمرینات غلط شما باعث نابودی من و دیگران شد و مقصر این باختها به علت عدم اگاهی از تمرینات درست و علمی تیم ایران را نابود کرد. کسانی که مقام اول تا سوم را کسب کرده اند من در مسابقات متعدد آنها را برده ام آنچه باعث باخت ما شد تمرینات سخت شما بود. بعد از مسابقات المپیک به مسابقات جام جهانی آمریکا اعزام و مقام اول را کسب کردم.

IMG_6687

بعد از دوران قهرمانی در سال 1357 از آنجائی که به کشتی عشق می ورزیدم در محل کارم ذوب آهن فلا و رجان اصفهان به عنوان مربی مشغول به کار شدم. به مدت دو سال در آنجا کار مربیگری را ادامه دادم تیم خوبی هم درست کردم تا جائیکه با تیم اصفهان برابری می کرد. سال 1359 از اصفهان به مازندران شهر زیرآب انتقال پیدا کردم. مدیری داشتیم که علاقه زیادی به کشتی داشت به من گفت تو باید در منطقه زیرآب کشتی را احیا کنی چون این منطقه محروم می باشد من هم در زیرآب و هم در شیرگاه که یک سالن درست کرده بودند شروع به تمرین دادن کردم. بعد از چندوقت گفتند باید در قائمشهر هم تمرین بدهم قبل  از آمدن من در قائمشهر اصلاً کشتی وجود نداشت نه مربی بود که بتواند تمرین بدهد و نه علاقمند . بعد از 5 الی 6 ماه تمرین کردن در جام کیهان مازندران از 10 وزن 6 نفر از قائمشهر مقام قهرمانی را کسب کردند. ضمن اینکه در اینجا تمرینات را ادامه می دادم از جوانان مستعد زیرآب و شیرگاه را هم یک روز در میان تمرین می دادم در سال 66 در مسابقات قهرمانی جوانان استان از 10 وزن کشتی گیران قائمشهر به فینال رسیدند که 8 نفر هم قهرمان و دو نفر دوم شدند. در همان سال مسابقات قهرمانی کشور همین تیم قهرمان ایران شد. در آن سال شیرانی رئیس فدراسیون و سید عباسی و مغزی پور مربیان تیم ملی بودند که من را به عنوان مربی تیم ملی انتخاب و همان سال به مسابقات قهرمانی آسیا در هندوستان اعزام شدم. مدت دوسال به عنوان مربی تیم ملی کار کردم ضمن اینکه یک بار هم به عنوان مربی تیم ملی جوانان قهرمان آسیا شدم. در این سالها شاگردان زیادی را تربیت که به تیم ملی راه یافتند. عزیز واگذاری، آیت واگذاری، جانعلی خسرونژاد، بهرام ایمانی، احمد اولادعظیمی، شیرزاد صدیقی، غایبی، پاشائی، بابک نورزاد همگی از شاگردان من بودند.

IMG_6688

یک روز حاج آقا معلمی امام جمعه جویبار من و عزیز واگذاری را خواست و گفت شما اهل جویبار هستید باید کشتی این شهر را احیا کنید. من و عزیز شروع کردیم به ساختن، یادم هست بعد از چند وقت عزیز گفت آقا سبحان درست کردن کشتی جویبار کار سختی است من می روم ولی من ادامه دادم بعد از چند وقت سالن مملو از نوجوانانی شد که می خواستند کشتی یاد بگیرند. من کار را به صورت علمی شروع کردم و با دادن برنامه برای هر سه ماه تمرینات شروع شد. یک روز دائی حاجی زاده آمد پیش من و گفت این بچه پدر ندارد و شما با ایشان کار کنید من به ایشان گفتم به شما قول می دهم اگر تمرینات را جدی بگیرد قهرمان جهان خواهد شد. مدت دو سال با او کار کردم هر چند که دیگران قهرمانی اون را بنام خود گذاشتند و حتی روزی که قهرمان جهان شد رفتند به مادر حاجی زاده گفتند که نگوئید سبحان روحی مربی او بود. این عمل دوستان در روحیه من خیلی تأثیر بدی گذاشت تا جائی که دیگر دور بر کشتی نرفتم هر چند که قهرمانان ما هم باید انصاف داشته باشند که متاسفانه بعضی از مواقع این اتفاقات ناگوار حادث می شود.

از شما هم که لطف کردید و سراغی از من و امثال من می گیرید سپاسگزارم.

آمل:هراز نیوز ، نعمت قربانی

سبحان روحی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *