هراز نیوز :نشریه نیویورکر در مقاله‌ای بلند به قلم دکستر فیلکینز، به بررسی نقش فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تحولات خاورمیانه و نیز ویژگی‌های شخصی سردار قاسم سلیمانی از زبان مأمورین سیا و سایر مقامات کشورها پرداخته و وی را یکی از تأثیرگذارترین چهره‌های خاورمیانه معرفی می‌کند.

 سردار سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران یکی از تاثیرگذارترین افراد در خاورمیانه و البته یکی از ناشناخته‌ترین آنهاست. این تاثیرگذاری باعث شده است تا رسانه‌های غربی همواره به دنبال خبرسازی و گمانه‌زنی درباره ابعاد شخصی و بین‌المللی ایشان باشند.

نشریه نیویورکر در مقاله‌ای بلند به قلم دکستر فیلکینز، به بررسی نقش فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تحولات خاورمیانه و نیز ویژگی‌های شخصی وی از زبان مأمورین سیا و سایر مقامات کشورها پرداخته و وی را یکی از تأثیرگذارترین چهره‌های خاورمیانه معرفی می‌کند.

البته انتشار این مطلب به معنای تائید محتوای آن نبوده و صرفا برای آشنایی مخاطبان با نظرات رسانه‌های غربی در خصوص این شخصیت تاثیرگذار فراملی است. در زیر می‌توانید نخستین بخش از این مطلب را مطالعه کنید:

“فوریه گذشته چندین تن از بانفوذترین چهره‌های سیاسی ایران در مسجد امیرالمومنین در شمال تهران در همایشی برای افسران سپاه پاسداران دور هم جمع شدند. آنها برای ادای احترام به یکی از فرماندهان شهید خود آمده بودند. حسن شاطری، یکی از فرماندهان ارشد شاخه قدرتمند و نخبه سپاه پاسداران به نام نیروی قدس بود. گفته می‌شود که این نیرو ابزار اصلی سیاست خارجی ایران است، تقریبا چیزی شبیه ترکیب سی.آی.ای و نیروی ویژه آمریکا؛ نام این نیرو معادل فارسی اورشلیم است که رزمندگان آن وعده داده‌اند آن را آزاد کنند.

هدف این نیرو از سال 1979 این بوده است که دشمنان ایران را سرنگون کرده و نفوذ ایران را در سراسر خاورمیانه گسترش دهد. شاطری بخش عمده‌ای از عمر حرفه‌ای خود را در خارج از ایران گذراند؛ نخست در افغانستان و پس از آن در عراق.

شاطری در جاده بین دمشق و بیروت شهید شد. گفته می‌شود که وی به همراه هزاران عضو نیروی قدس برای کمک به بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه و یکی از متحدان اصلی ایران به سوریه رفته بود. شاطری ظرف چند سال گذشته تحت عنوان رئیس نیروی قدس در لبنان برای کمک به تقویت حزب‌الله در آنجا حضور داشت. شرایط شهادت شاطری مبهم باقی مانده است: یکی از مقامات ایرانی گفته است که شاطری “مستقیما” توسط “رژیم صهیونیستی” هدف قرار داده شده است.

در مراسم خاکسپاری شاطری، بعضی از عزاداران گریه می‌کردند و برخی هم به رسم شیعیان سینه می‌زدند. تابوت شاطری در پرچم ایران پیچیده شده بود و اطراف آن را فرماندهانی گرفته بودند که لباس سبز رنگ سپاه را بر تن داشتند. پدر عماد مغنیه هم در این مراسم حضور داشت. عماد مغنیه متهم بود که مسئولیت انفجاری در سال 1983 در بیروت که منجر به کشته شدن 250 آمریکایی شد را بر عهده داشته است.  رهبر معظم ایران پیش از مراسم خاکسپاری این متن را منتشر کرد: “در نهایت، وی شربت شیرین شهادت را نوشید.”

کسی که در ردیف دوم مسجد نشسته بود ژنرال “قاسم سلیمانی” فرمانده نیروی قدس بود: مردی 56 ساله با قامتی نه چندان بلند با موهایی خاکستری با محاسنی کوتاه شده. این سلیمانی بود که دوست قدیمی و مورد اعتماد خود، شاطری را به ماموریت فرستاده بود. دوستی و برادری وی و شاطری به عنوان فرماندهان سپاه پاسداران در جریان دفاع مقدس شکل گرفت. دفاع مقدس نامی است که به جنگ ایران و عراق داده شده؛ جنگی که 8 سال به طول انجامید و قریب به یک میلیون کشته بر جای گذاشت. این یک جنگ فاجعه‌آمیز بود اما برای ایران آغاز یک پروژه 30 ساله برای ایجاد منطقه نفوذ شیعیان از عراق و سوریه تا مدیترانه بود. ایران به همراه متحدانش در سوریه و لبنان یک محور مقاومت در برابر قدرت‌های سنی منطقه و غرب تشکیل داد. توازن این پروژه در سوریه تا حدودی به هم خورد و جنگی را اغاز کرد، ممکن است پیروزی در این جنگ به قیمت درگیری‌های قومی باشد که سال‌ها منطقه را فرا می گیرد.

 

سلیمانی 15 سال پیش فرماندهی نیروی قدس را بر عهده گرفت و در همان زمان وی به عنوان یک نیروی نظامی و یک فرد قدرتمند به دنبال این بود که خاورمیانه را به نفع ایران تغییر شکل دهد. وزارت خزانه‌داری آمریکا سلیمانی را به دلیل نقش وی در حمایت از نظام اسد در لیست تحریم قرار داده است و با این حال وی هنوز برای جهان خارج اکثرا غیر‌قابل رویت باقی مانده است حتی با وجود اینکه ماموران و عملیات‌های زیادی را فرماندهی کرده است. جان مگوایر، افسر پیشین سیا در عراق می‌گوید: “سلیمانی به تنهایی قوی‌ترین عامل اجرایی در خاورمیانه امروز است و هیچ‌کس تا با حال چیزی از او نشنیده است.”

سلیمانی گاهی وقت‌ها در مجامع عمومی ظاهر می‌شود، وی معمولا در مراسم‌های جانبازان سخنرانی می‌کند و یا برای ملاقات با رهبر معظم ایران حاضر می‌شود، زیاد خود را در معرض دید قرار نداده و به ندرت با صدای بلند صحبت می‌کند و رفتاری از خود نشان می‌دهد که عرب‌ها از آن تعبیر به “خلب” می‌کنند که به معنای “کاریزمای پنهانی” است. یکی از مقامات ارشد عراقی می‌گوید: ” وی نسبتا کوتاه قامت است اما این ظاهر ماجراست. زمانی که 10 نفر در اتاق حضور دارند و سلیمانی وارد می‌شود، جلو آمده ولی کنار شما نمی‌نشیند. وی به آرامی در آن طرف اتاق به تنهایی می‌نشیند. او صحبتی نکرده و اظهارنظری نمی‌کند. تنها می‌نشیند و گوش می‌کند و البته در این لحظه همه تنها درباره او می‌اندیشند.”

سلیمانی در مراسم خاکسپاری، کت و پیراهنی سیاه به تن داشت، بدون کراوات؛ به سنت ایرانیان. صورت وی و ابروانش از غم در هم شده بود. نیروی قدس تا به حال چنین فرمانده رده بالایی در خارج از کشور را از دست نداده بود. سلیمانی روز قبل از مراسم خاکسپاری به منزل شاطری رفت تا مراتب تسلیت خود را به خانواده آنها اعلام کند. وی دلبستگی شدیدی به سربازان شهید دارد و معمولا به خانواده آنها سر می‌زند؛ وی در مصاحبه اخیرش با یک رسانه ایرانی گفته است: “‌زمانی که فرزندان شهیدان را می‌بینم می‌خواهم که آنها را ببویم و از خود بی‌خود می‌شوم.”

نشریه نیویورکر در ادامه این گزارش مدعی شده اشت: ماه‌های اول سال 2013 تقریبا حدود زمانی که شاطری شهید شد، ایران روزهای خوبی در سوریه نداشت. اسد مرتبا در برابر شورشیان متحمل شکست می‌شد. این شورشیان اغلب سنی هستند، رقبای اصلی ایران. در صورتی که اسد سقوط کند ایران هم پیوند خود با حزب‌الله، پایگاه اصلی خود برای مقابله با اسرائیل را از دست می‌دهد. یکی از روحانیون ایرانی در سخنرانی خود گفته بود: “اگر سوریه را از دست بدهیم نمی‌توانیم تهران را حفظ کنیم.”

ایرانیان علی‌رغم اینکه به خاطر تحریم‌های آمریکایی تحت فشار قرار گرفته‌اند اما خللی در تلاششان برای حفظ اسد وارد نشده است. آنها در این مدت حتی یک وام 7 میلیارد دلاری برای بازسازی اقتصاد سوریه به این کشور داده‌اند. یکی از مقامات امنیتی خاورمیانه می‌گوید: “فکر نمی‌کنم دلار مبنای محاسبه ایرانی‌ها باشد. از نظر آنها باخت اسد یک خطر بالقوه است.” به نظر می‌رسد حفظ اسد برای سلیمانی یک مسئله حیثیتی است به‌خصوص اگر این موضوع وی را از آمریکایی‌ها متمایز کند. یکی از رهبران سابق عراقی می‌گوید: “سلیمانی به من گفت ایرانیانی هر کاری لازم باشد انجام می‌دهند. وی به من گفت: «ما شبیه آمریکایی‌ها نیستیم. ما دوستان خودمان را رها نمی‌کنیم.»”

این گزارش مدعی شده سلیمانی سال گذشته از رهبران کرد عراقی خواسته بود که اجازه دهد مسیری از شمال عراق به سوریه را برای تامین پشتیبانی باز شود. سلیمانی به یکی از سیاست‌مداران عراقی گفته بود که “ارتش سوریه به درد نمی‌خورد!” از نظر وی نیرویی شبیه بسیج مناسب است. سلیمانی گفته بود: “اگر یک گردان بسیجی به من بدهید من می توانم کل کشور در دست بگیرم.” در آگوست سال 2012، شورشیان مخالف اسد 48 ایرانی را در داخل سوریه دستگیر کردند. مقامات ایرانی اعلام کرده‌اند که آنها زائر بودند و برای زیارت اماکن مقدس شیعی وارد سوریه شده‌اند اما در سوی مقابل معارضین و سرویس‌های اطلاعاتی غربی ادعا می‌کردند که این گروه اعضای نیروی قدس ایران هستند. در هر صورت این ایرانی‌ها به قدری برای اسد ارزش داشتند که وی قبول کرد که بیش از 2 هزار نفر از شورشیان دستگیر شده را برای ازادی آنها رها کند. پس از این اتفاق بود که شاطری به شهادت رسید.”

منبع :دیپلماسی ایرانی،

One thought on “تحلیل نیویورکر از شخصیت “سردار قاسم سلیمانی””
  1. تنها کسی است که رییس جمهور اسراییل گفت اگر روزی از کسی بترسم از اون میترسم …خداوند ایشالا زنده نگهش داره تا بوسیله همچین شخصیتی بتونیم ترس و وحشت رو در دل دشمنان اسلام دائمی و ماندگار کنیم ..کاش 20تادیگه مثل اون از جنگ زنده در میومدن .تا دنیا رو زیر سلطه اسلام میگرفتیم..یاد همه شهدا بخیر ایشالا سردار هم بعد از 150 سال عمر با عزت با شهادت از دنیا بره و مزد زحماتشو از سید الشهدابگیره…..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *