سرانجام وزیر پیشنهادی دولت تدبیر و امید برای وزارت ورزش و جوانان معرفی شد. مسعود سلطانی فر باید خود را آماده کند تا به صحن علنی مجلس رفته و آرای اعتماد نمایندگان مردم را از آن خود کند؛ اما این انتخاب با نکاتی قابل توجه همراه بود که توجه بدان ها می تواند ترسیمی دقیق از چهار سال بعد ورزش به وجود آورد.

اول. مروری کوتاه بر کارنامه وزیر پیشنهادی نشان می دهد که عموما درگیر استانداری و کارهایی از این دست بوده است. چه تحیلی موجب می شود تا وی بر مسند ریاست وزارت ورزش و جوانان بنشیند؟ آیا دانستن مجموعه ای از اعداد و ارقام می تواند کافی برای وزارت باشد؟ مبنای این تصمیم دولت جدید چه بوده است؟ اساسا، معیارهای دولت جدید چه بوده که به این گزینه رسیده است؟

دوم. آیا می توان شعار دولت را که تدبیر وامید بود، در این انتخاب متبلور یافت؟ آیا فردی نا آشنا با یک حوزه کاری می تواند تدابیری صحیح و کارشناسانه داشته باشد؟ تدبیر محصول چه فرآیندی است؟ و البته، امید نیز هنگامی حاصل می شود که بتوانی تدبیر و عقلانیت را در افعال و اقوال مجموعه تحت نظر، تفسیر کنی. این دو شعار دولت جدید، چه جایگاهی در این تصمیم دارد؟

سوم. نباید املای نانوشته را غلط گیری کرد؛ اما با توجه به صحبت های حسن روحانی، انتظار بود تا تدبیر و امید در انتخاب گزینه ها برای وزارتخانه ها، نمودی عینی و محسوس داشته باشد. یک نظاره ساده نشان می دهد می توان از اکنون برای آینده نگران بود که مبادا اتفاقی که همیشه بر ورزش تحمیل شده و غریبه ها و ناآشنایان مسند را در اختیار گرفته اند، بار دیگر روی دهد …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *