ارائه ناگهانی عنوان “جمهوری اسلامی” به عنوان تئوری حکومتی امام راحل که ماحصل تدریس و تبلیغ چندین ساله “ولایت فقیه” توسط معظم له در نجف و در سالهای تبعید و نیز تحقق آرمانهای اصلی مردم در غالب تظاهرات در طول انقلاب اسلامی بوده است، چشمان ناظران سیاسی را حیرت زده کرد و غافلگیرتر از همیشه نه می توانستند، به این تئوری، ایرادی منطقی و حقوقی بگیرند و مثلاً آن را با دموکراسی در تضاد دیده و این تفکر را کهنه گرائی قلمداد کنند و نه می توانستند بغض همیشگی خود علیه مکاتب آسمانی را پنهان نگه دارند، فلذا به اشکال متنوع، مخالفت با این تئوری مبتنی بر عقاید دینی و قواعد حقوقی آغاز شد که عمدتاً عبارت بودند از: 1-عده ای با داعیه طرفداری از اسلام، جمهوری اسلامی را یک بدعت ضددینی و استقبال غلط از مدل حکومتی غرب بر اساس آموزه های سکولاریسمی دموکراسی دانسته و گفتند که اسلام در پیشینه اسنادی خود، دارای ظرفیت حکومت اسلامی است و این حکومت، منصوب علمای بزرگ و حوزه های دینی است و مردم باید تابع محض حکومت اسلامی بوده و در مقابل، حکومت اسلامی نباید از آرای مردم تبعیت کند، فلذا کلمه جمهوری را مغایر با اسلام دانستند و خواهان بازگشت به اصل اسلام شدند.
2-عده ای هم در طرفداری از جمهوریت، اسلام را غیرقابل جمع با جمهوری دانسته و این پیوند را نامبارک و ضددموکراسی قلمداد کردند و از حکومتهای جهانی خواستند که از پذیرش این نظام سیاسی ناهماهنگ و متعارض پرهیز کنند و در یک جریان سازی سیاسی نام های جدیدی همچون جمهوری دمکراتیک، جمهوری اسلامی دمکراتیک، جمهوری ایران، جمهوری سوسیالیستی، جمهوری سوسیالیستی اسلامی، جمهوری دمکراتیک ملی، جمهوری ملی ایران، جمهوری خلق، جمهوری خلق مسلمان، جمهوری زحمتکشان و اسامی مشابه دیگر را در سخنرانی ها و یادداشتهای خود پیشنهاد کرده و بر آنها اصرار می ورزیدند.
3-عده ای نیز خواستار نظام پارلمان تاریستی و مبتنی بر سانترالیزم و یا همان اداره شورایی نظام با محوریت مجلس و انتخاب نخست وزیر بدون ریاست جمهوری بودند.
4-عده دیگری هم هنوز بر عناوین سلطنتی اصرار داشته تا نظام سلطنتی استمرار یابد که البته این افراد عمدتاً شامل فراری هایی بود که در ایران نبودند.
اما امام راحل با اتکاء به عقاید مردم مسلمان بر انجام همه پرسی معروف به آری یا نه، موفق شدند تولد “نظام جمهوری اسلامی ایران” را از صندوقهای رای رفراندوم به نظاره نشسته و عملاً پیوند مردم و دین الهی را ثبت کنند تا دنیا در مقابل یک تئوری جدید حکومتی، کمر تعظیم خم کرده و تسلیم گردد.
جمهوری اسلامی ایران بر خلاف ادعاهای توخالی حکومت هایی که نام و عنوان مشابه را حمل کرده، اما هرگز عامل به محتوای دین نبوده و نیستند، عزم خود را برای اجرای احکام الهی و صدور انقلاب اسلامی جزم کرد و نظام سلطه را بطور جدی روی مسائل اساسی مثل آزادی قدس و نابودی اسرائیل به چالش جدی کشاند.
کسی تردید ندارد که جمهوری اسلامی، مولود زورآزمایی امام راحل با اتکای به مردم در برابر تمامیت نظام سلطه جهانی بود و تقریباً 256 گروهگ ضد انقلابی اعم از چپ کمونیست، التقاطی و راست سلطنت طلب با بیش از 300 نشریه و روزنامه فقط در داخل کشور با اندیشه های اسلامی امام راحل مقابله می کردند و با ناامن کردن کشور از طریق گروههای مسلح جدایی طلب تحت عناوین ستاد خلق قومیت هایی مثل ترک، ترکمن، عرب، بلوچ، لر، گیلک، قشقائی و غیره و حتی آتش زدن خرمن های جو و گندم مردم، بزرگترین و پردامنه ترین جنگهای پارتیزانی و شهری را با حمایت کامل دو ابرقدرت شرق و عرب به رهبری امریکا و شوروی سابق علیه ما راه انداختند تا امام را از استقرار نظام جمهوری اسلامی پشیمان کنند، اما امام راحل که از پشتیبانی کامل مردم مطمئن و برخوردار بود، همچنان بر جمهوری اسلامی نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر اصرار ورزید و در روز 12 فروردین 58 در حالیکه تنها کمتر از سه ماه از عمر انقلاب اسلامی گذشته بود، “جمهوری اسلامی” را با رفراندوم قاطع 2/98 درصدی از مردم “آری” گرفت تا جائیکه نه در گذشته و نه تا کنون هیچ حاکمیتی از چنین مشروعیتی و مقبولیتی برخوردار نبوده و نشده است.
جمهوری اسلامی، نظامی ولایی است که با تایید مستقیم و تمام و کمال ولی امر مسلمین تحت عنوان ولایت فقیه، مشروعیت دینی یافته و مورد تایید علماء اعلام قرار می گیرد و هر کس که که می خواهد در سلسله مراتب نظام جمهوری اسلامی مسئولیتی گرفته و یا عهده دار انجام کاری شود، زمانی مورد قبول الهی قرار می گیرد که التزام عملی و فکری به ولایت مطلقه فقیه داشته و حداقل تعمداً بر خلاف فرامین ولایت گامی برنداشته و عملی را مرتکب نشود.
به هر حال باید یادآور شوم که ایجاد، ابقاء و استمرار نظام جمهوری اسلامی به استناد ملاحظات عینی، اولاً به برکت خونهای زیادی است که به پایش ریخته شده و ثانیاً به اهتمام خون دلهایی است که برایش خورده شده و ثالثاً به حرمت خونابه هایی است که در رثایش باریده شده و از این لحاظ می توان جمهوری اسلامی ایران را سرخ ترین نظام سیاسی جهان و تاریخ تلقی کرد که حتی برای بقای خود و نیز برای پیشبرد اهدافش تا این اندازه مرهون فداکاری شهداء، علماء، دلسوزان و عاشقانی بوده و هست که هستی خود را فدای بقای بزرگترین دستاورد امام راحل کرده و می کنند.
فلذا روز جمهوری اسلامی، روز اثبات اقتدار اتحاد ملی و انسجام اسلامی مردم و روز احیای حقوق از دست رفته مسلمین و نیز روز آغاز شمارش معکوس بقای نظام سلطه جهانی است که هر ساله با گرامیداشت این روز عزیز، یکسال دیگر از عمر نحس استکبار جهانی کاسته می شود.
امسال که جمهوری اسلامی ایران وارد سی و پنج سالگی عمر شریفش می شود، دو چیز بیشتر از گذشته قابل اثبات می شود، یکی جاودانگی حق و خون شهدا و دیگر پوشالی بودن کفر و استکبار جهانی، تا جائیکه ما هر روز در حال مقتدر شدن تر هستیم و استکبار جهانی در حال اضمحلال و نابودی است و این مسئله در شرایطی در حال تحقق است که نظام سلطه در اوج اقتدار و ما در اوج تحریم و فشاریم، ولی نتایج حاصله طوری رقم می خورد که خدا می خواهد و این همان وعده تردیدناپذیر الهی است که روزی مومنان واقعی شده است.
امیدواریم امسال هم فراتر از سالهای گذشته با حضور گسترده و حداکثری در سر صندوقهای رای انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری و چهارمین دوره شوراهای اسلامی شهرها و روستاها، بزرگترین حماسه سیاسی را بنام خود سند زده و اقتدار نظام مقدس جمهوری اسلامی بیش از پیش توسعه دهیم تا کسی جرات طرح مسائلی همچون براندازی، فروپاشی، تغییر رفتار، عقب نشینی و مذاکره تحت فشار را برای ما نداشته باشد.
در پایان مبتنی بر فرمایشات و منویات رهبری معظم انقلاب تاکید می کنم که بزرگترین وظیفه ما دفاع و حفظ جمهوری اسلامی است و ما همواره باید بر این پندار باشیم که تحقق اهداف الهی منوط به بقای نظام جمهوری اسلامی است و از آنجا که تفکر اسلامی، نهضت اسلامی، مقاومت اسلامی، انتفاضه اسلامی، خاورمیانه اسلامی و نهایتاً بیداری اسلامی همه و همه متاثر از پدیده جمهوری اسلامی است، دشمن در تکاپوی همه جانبه برای براندازی و یا فروپاشی جمهوری اسلامی است و به همین خاطر بایستی با درک درست مواضع و اقدامات خصمانه استکبار جهانی، آرایش مقابله ای مناسبی در تهاجمات فرهنگی، تحریم های اقتصادی، تهدیدهای نظامی و تحریک های اجتماعی اتخاذ کرده تا خدای نکرده دچار آسیب نشده و همانند گذشته همواره مقتدر و اثرگذار به راهش ادامه دهد.
صادقعلی رنجبر-عضو هیئت علمی دانشگاه-10/1/92